دیپلمات سابق انگلیسی: چطور جنگ اوکراین به ظهور ایران هسته ای کمک می کند؟
"جان دابسون" دیپلمات سابق انگلیسی: احتمالا تهران به این نتیجه رسیده است که اگر اوکراین تسلیحات هستهای خود را حفظ میکرد، پوتین جرات حمله به این کشور را نداشت.
یک دیپلمات سابق انگلیسی با نگارش مقاله ای در "گاردین" مدعی است برنامه هسته ای ایران متوقف شدنی نیست و جنگ اوکراین آخرین امیدها به احیای برجام و در صندوق قرار گرفتن برنامه هسته ای ایران را بر باد داده است.
به گزارش عصرایران، "جان دابسون" دیپلمات سابق انگلیسی که در فاصله سال های 1995 تا 1998 در دفتر "جان میجر" تخست وزیر اسبق انگلیس کار می کرد، در مقاله ای تحت عنوان" آیا وضعیت اسفناک اوکراین به ساخت بمب هسته ای ایران سرعت می بخشد؟" ارتباط بین جنگ اوکراین و برنامه هسته ای ایران را چنین تشریح می کند:" احتمالا تهران به این نتیجه رسیده است که اگر اوکراین تسلیحات هستهای خود را حفظ میکرد، پوتین جرات حمله به این کشور را نداشت."
متن کامل مقاله این دیپلمات سابق انگلیسی بدین شرح است:
اینجا یک سوال مهم مطرح می شود و آن اینکه اگر اوکراین تسلیحات هستهای خود را حفظ میکرد - به جای اینکه در سال 1994 آنها را کنار بگذارد - آیا ولادیمیر پوتین امسال به این طرز وحشیانه به این کشور حمله میکرد؟
اگر با یک قلدر بزرگ غیرمنطقی مانند روسیه روبرو هستید، چه شانسی برای محافظت از خود بدون سلاح هسته ای دارید؟ البته، اگر عضو ناتو هستید، طبق ماده 5 از شما محافظت می شود، به این معنی که حمله به یک عضو به عنوان حمله علیه همه تلقی می شود. به عبارت دیگر، شما به سلاح های هسته ای خود نیاز نخواهید داشت. اما اگر عضو ناتو نیستید، تنها خودتان هستید و باید به تنهایی از خود محافظت کنید. دقیقا به همین دلیل است که فنلاند و سوئد پس از حمله روسیه به اوکراین در پنج ماه پیش، برای پیوستن به ناتو عجله کردند.
بگذارید یادآوری کنم. هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر 1991 فروپاشید، اوکراین سومین انبار بزرگ تسلیحات هستهای جهان را در خاک خود داشت. روسیه و غرب در نهایت "کی یف" را متقاعد کردند که در ازای تضمین روسیه مبنی بر محافظت از مرزهایش و احترام به حاکمیت آن، سلاح ها را کنار بگذارد.
با امضای یادداشت تفاهم بوداپست در سال 1994، روسیه نه تنها حاکمیت اوکراین را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخت، بلکه تمامیت ارضی آن را نیز تضمین کرد. سه سال بعد، روسیه حتی یک معاهده دوستی با اوکراین امضا کرد. اکنون پس از حمله روسیه به اوکراین می دانیم که ارزش این معاهده روسیه با اوکراین حتی از ارزش کاغذی که روی آن نوشته شده نیز کمتر بوده است. ما مطمئنا می دانیم که پوتین درباره معاهدات بین المللی که مانع شکوه بیشتر او می شود، چه فکر می کند.
به ایران برویم
پوتین تنها رهبر جهان نیست که معاهدهها را پاره میکند - دونالد ترامپ، رییسجمهوری سابق آمریکا نیز همین کار را با برجام کرد. زمانی که ترامپ در سال 2018 به طور یکجانبه از توافق هسته ای که رسما به عنوان "برنامه جامع اقدام مشترک" یا "برجام" شناخته می شود، خارج شد و اعلام کرد که مجوز تحریم های جدید "فلج کننده اقتصاد" علیه ایران را صادر می کند، ایران علیه آمریکا شکایت کرد. تهران با موفقیت در دیوان بینالمللی دادگستری استدلال کرد که تحریمهای آمریکا، پیمان دوستی قبلی بین دو کشور در سال 1955 را نقض میکند و منجر به پاره کردن این معاهده توسط ترامپ خشمگین شد، زیرا او استراتژی مصمم برای رویارویی با ایران را دنبال میکرد.
در مورد برجام نظرات مختلفی وجود دارد و جمع بندی نهایی از میان نظرات متفاوت این است که این توافق اگرچه کامل و بی نقص نبود اما دستکم برنامه هسته ای ایران را تحت کنترل شدید بین المللی قرار می داد. برجام نظارت بینالمللی و دسترسی بیسابقهای به برنامه هستهای ایران ایجاد کرد و محدودیتهای سختگیرانه ای برای تضمین این که ایران نمیتواند برنامهاش را تسلیحاتی کند، در ازای رهایی از تحریمهای اقتصادی برای ایران، اعمال کرد.
حتی پس از خروج آمریکا از برجام، تهران در ابتدا به تمامی تعهدات خود ذیل برجام وفادار ماند و در عین حال تلاش کرد تا توافقی را با سهامداران باقیمانده - روسیه، چین، آلمان، بریتانیا و فرانسه برای نجات برجام صورت دهد.
پس از 11 ماه گفتگوهای غیرمستقیم بین تهران و ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری جو بایدن و در حالی که به نظر می رسید برجام در ماه مارس گذشته دوباره از سر گرفته می شود اما به خاطر اختلاف دو کشور ایران و آمریکا بر سر حذف سپاه از لیست تروریستی آمریکا، گره ای در کار مذاکرات افتاد که تا اکنون نیز ادامه یافته است.
آخرین گفتگوهای غیرمستقیم درباره برجام در اواخر ژوئن در دوحه انجام شد، اما طبق گفته وزارت خارجه آمریکا و اتحادیه اروپا، "بدون هیچ پیشرفتی" دوباره پایان یافت. بدبینان معتقدند که ایران عمدا مذاکرات را تا رسیدن به وضعیت آستانه سلاح هستهای به تعویق میاندازد.
چند روز بعد، در 29 ژوئن، پوتین و رییسجمهوری ایران در حاشیه اجلاس سران خزر در ترکمنستان دیدار کردند، نشستی که رهبران پنج کشور ساحلی دریای خزر روسیه، ایران، قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان را گرد هم میآورد.
پوتین با تاکید بر رشد تجارت بین دو کشور، خاطرنشان کرد: تجارت روسیه و ایران در سال 2021 بیش از 81 درصد و در چند ماه نخست سال جاری 31 درصد رشد داشته است. ابراهیم رییسی نیز به نوبه خود تاکید کرد: هیچ چیزی مانع از پیشرفت روابط تجاری و اقتصادی ما نشده و نخواهد بود.
کرملین روز سهشنبه اعلام کرد که پوتین این هفته به ایران سفر خواهد کرد، یک روز پس از هشدار آمریکا مبنی بر اینکه تهران میتواند "صدها" پهپاد را برای استفاده در جنگ اوکراین در اختیار مسکو قرار دهد.
ایران مدتهاست روی توسعه صنعت پهپادسازی کار کرده و پهپادهایی هجومی مشابه پهپادهایی که ایالات متحده در اختیار اوکراین قرار داده، تولید می کند. سفر پوتین به تهران همچنین برای نشست سران "روند آستانه" و نیز به منظور بهبود روابط اقتصادی بین دو کشورِ تحریم شده، طراحی شده است.
درست مانند روسیه، اقتصاد ایران با وجود تحریم های تنبیهی واشنگتن سقوط نکرده است. بر اساس گزارش بانک جهانی، اقتصاد ایران از آنچه بسیاری پیشبینی میکردند انعطافپذیرتر و متنوعتر بود و در سالهای 2020-2021 به میزان 2.4 درصد رشد کرده و پیشبینی میشود امسال (2022) نیز رشد 3.1 درصدی داشته باشد.
برای حفظ این رشد، ایران به سرمایهگذاریهای زیرساختی بزرگی نیاز دارد که بسیاری معتقدند تنها در صورت برداشته شدن تحریمها میتوان از عهده آن برآمد. اما تحریمها تنها در صورتی برداشته میشوند که ایران بپذیرد که تمام آرزوهایش برای دستیابی به سلاحهای هستهای را کنار بگذارد، حتی اگر تهران همیشه ادعا کرده است که برنامه هستهایاش کاملا صلحآمیز است.
به اوکراین برگردیم
به احتمال زیاد تهران به این نتیجه رسیده است که اگر اوکراین تسلیحات هستهای خود را حفظ میکرد، پوتین جرات حمله به این کشور را نداشت، به همین دلیل به نظر میرسد ایران مصمم به توسعه آن است. یکشنبه گذشته، تهران اعلام کرد که غنی سازی اورانیوم تا 20 درصد را با استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته جدید در نیروگاه هسته ای زیرزمینی فردو آغاز کرده است. این اقدام ضربهای دیگر به شانسهای بسیار اندک برای احیای برجام وارد میکند.
ماه گذشته، سازمان بینالمللی انرژی اتمی گزارش داد که ایران 43 کیلوگرم اورانیوم غنیشده با خلوص 60 درصد دارد که به گفته کارشناسان، مواد کافی برای یک بمب هستهای است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنین از کاهش سریع شفافیت فعالیتهای هستهای تهران - یکی از ویژگیها و مزایای برجام - نگران است، زیرا ماه گذشته ایران بیش از دوجین دوربین نظارتی را از سایتهای مختلف مرتبط با هستهای در سراسر کشور خاموش کرد.
مقاصد ایران هرچه که باشد، تعهد این کشور به غنیسازی هستهای، حتی با چنین هزینههای هنگفتی، میتواند برای بسیاری از مردم به طرز عجیبی غیرمولد به نظر برسد. پس چرا کشور تا این حد روی ادامه برنامه هسته ای خود تاکید دارد؟ هیچ پاسخ مشخصی وجود ندارد، اما می توان چند دلیل احتمالی را در این باره ذکر کرد.
غرور ملی ایران بسیار عمیق است و دلیل خوبی هم دارد. این کشور برای قرنهای متمادی مرکز فعال اندیشههای فرهنگی، علمی، مذهبی و سیاسی بوده است و هنوز هم از دههها مداخله غرب در دو قرن 19 و 20 ناراحت است. برنامه هسته ای روشی است که ایران خود را کشوری پیشرفته و دارای حاکمیت نشان دهد و هرچه جهان بیشتر اصرار کند که ایران نمی تواند برنامه هسته ای داشته باشد، ساختن چنین برنامه ای برای آرمان ملی گرایی ایرانی مهم تر می شود.
از زمانی که عراق در سال 1980 به ایران حمله کرد - جنگی که 8 سال به طول انجامید - رهبران ایران از این بیم داشتند که کشورهای عرب متخاصم و مورد حمایت غرب نیز می توانند آسیب های وحشتناکی به آنها وارد کنند، به ویژه قدرت های عرب سنی طرفدار آمریکا مانند عربستان سعودی.
در تهران بیتوجه نمانده است که از زمان امضای توافقنامه ابراهیم در 15 سپتامبر 2020، اسراییل 3 میلیارد دلار تسلیحات به دشمنان ایران در خاورمیانه صادر کرده است که 20 درصد از کل صادرات دفاعی خود در این دوره را شامل میشود. همزمان 150 نشست امنیتی بین مقامات اسراییلی و این کشورها برگزار شده است.
اما بیش از همه، ایران میخواهد از خود در برابر دشمن سرسخت خود، یعنی اسراییل مسلح به سلاح هستهای، کشوری که به شدت مورد حمایت ایالات متحده است، دفاع کند، که بار دیگر در سفر هفته گذشته پرزیدنت بایدن نشان داده شد.
رهبران ایران خاطرات طولانی دارند و به هر کسی که گوش شنوایی دارد یادآوری می کنند که این دولت بوش آمریکا بود که ایران را به عنوان بخشی از "محور شرارت" قرار داد. آنها به یاد می آورند که این ایالات متحده بود که به صدام حسین، رهبر عراق در جنگ وحشیانه اش علیه ایران کمک کرد، که طی آن جنگ صدها هزار ایرانی کشته شدند وبرخی از آنها با سلاح های شیمیایی عراق قتل عام شدند. تصور اینکه چقدر این جنگ آسیب زا بود و اینکه تهران چقدر میخواهد از جنگ دیگری جلوگیری کند، بهویژه در برابر اسراییل هستهای دشوار است.
از بسیاری جهات، این یک معضل" Catch-22" بین ایران و اسراییل است. ایران از سوی اسراییل مجهز به سلاح هستهای احساس خطر میکند و بر این باور است که تنها راه حفاظت از خود توسعه سلاحهای هستهای خود است و به عنوان مدرک به وضعیت اسفناک اوکراین غیرهستهای اشاره میکند. اما این واقعیت که ایران به سرعت در حال توسعه تسلیحات هستهای خود است، آن را از نظر اورشلیم به تهدیدی جدی برای اسراییل تبدیل میکند.
قرار بود برجام سرآغاز شکست این دور باطل باشد، اما زمانی که امضاکنندگان می توانند به سادگی با ورود دولت جدید، مانند ترامپ در سال 2018، معاهدات را پاره کنند، آیا ایران می تواند به هر توافقی اعتماد کند؟ بنابراین تهران نتیجه می گیرد که بهتر است بمب خود را بسازد.
" مترجم: تا کنون هیچ مدرک قابل استنادی مبنی بر قصد و فعالیت ایران در جهت تولید سلاح هسته ای در هیچ مرجع صلاحیت دار بین المللی ارایه نشده است و تهران بارها اعلام کرده و تاکید داشته اهداف برنامه هسته ای این کشور صلح آمیز و در چارچوب نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی است."
تماشاخانه