شنبه 19 مهر 1404

دیپلماسی ایران و غرب؛ بازی خطرناک دو راننده با پای روی گاز | بهشتی‌پور: در دیپلماسی بن‌بست وجود ندارد اما...

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
دیپلماسی ایران و غرب؛ بازی خطرناک دو راننده با پای روی گاز | بهشتی‌پور: در دیپلماسی بن‌بست وجود ندارد اما...

اقتصادنیوز: یک تحلیلگر سیاست خارجی می گوید: در حال حاضر، از مواضع اروپا و آمریکا برمی‌آید که همچنان انتظار دارند ایران پای میز مذاکره بیاید و همه خواسته‌های آنان را بپذیرد؛ در حالی که ایران نیز همچنان بر مواضع خود تأکید دارد. در چنین فضایی، نمی‌توان انتظار پیشرفت جدی در مسیر دیپلماسی داشت.

به گزارش اقتصادنیوز، با بازگشت تحریم‌های شورای امنیت، دوباره این پرسش در فضای سیاسی و اقتصادی ایران شکل گرفته که آیا هنوز می‌توان به احیای دیپلماسی و گفت‌وگو با غرب امیدوار بود؟

حسن بهشتی‌پور، تحلیلگر مسائل بین‌الملل، در گفت‌وگو با اقتصادنیوز می گوید که دیپلماسی هیچ‌گاه به بن‌بست نمی‌رسد. اما تحقق این موضوع در مورد پرونده هسته‌ای ایران مستلزم تغییر رویکردها از سوی همه طرف‌هاست.

متن گفتگوی اقتصادنیوز با این تحلیلگر مسائل بین‌الملل را در ادامه بخوانید؛

****

آقای بهشتی‌پور! با بازگشت تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل و فعال شدن مکانیزم ماشه، بحث درباره آینده روابط ایران و غرب دوباره مطرح شده است. در شرایطی که هر دو طرف همچنان از «دیپلماسی» به‌عنوان راه‌حل سخن می‌گویند، پرسش این است که آیا هنوز می‌توان به ازسرگیری گفت‌وگوها امیدوار بود؟

دیپلماسی در هر شرایطی می‌تواند کارساز باشد، به‌شرط آنکه رویکردها تغییر کند. اگر طرف‌های مقابل، چه ایران، چه اروپایی‌ها یا آمریکایی‌ها در رویکرد خود تجدیدنظر کنند، می‌توان به راه‌حل‌های مشترک دست پیدا کرد. اما تا زمانی که هر طرف صرفاً بر مواضع خود پافشاری کند، طبیعتاً دیپلماسی به نتیجه نخواهد رسید.

اگر اراده‌ای واقعی برای رسیدن به توافق وجود داشته باشد، دو طرف می‌توانند به سمت هم حرکت کنند و به تفاهم برسند. اما در حال حاضر، از مواضع اروپا و آمریکا برمی‌آید که همچنان انتظار دارند ایران پای میز مذاکره بیاید و همه خواسته‌های آنان را بپذیرد؛ در حالی که ایران نیز همچنان بر مواضع خود تأکید دارد. در چنین فضایی، نمی‌توان انتظار پیشرفت جدی در مسیر دیپلماسی داشت.

تغییر رویکرد دوطرف می‌تواند مسیر را برای رسیدن به راه‌حل‌های جدید باز کند. نکته مهم این است که این تغییر نباید یک‌طرفه باشد؛ تحول در سیاست‌ها باید از هر دو سو صورت گیرد، نه فقط از جانب ایران.

شما این اراده را از سمت ایران می‌بینید؟ 

ایران می‌خواهد موضوع از طریق دیپلماسی حل‌وفصل شود، اما مسئله این است که آمادگی برای تغییر رویکرد ندارد. یعنی ایران همان مواضع قبلی، حالا با پیشنهادهای جدیدی مثل غنی‌سازی اورانیوم یا انتقال بخشی از آن به خارج از کشور، یا طرح‌هایی که در روزنامه‌ها و رسانه‌ها مطرح می‌شود. اما این برای پیشبرد مذاکرات کفایت نمی‌کند.

اما از آن سو هم طرف مقابل هم حاضر نیست از موضع خود کوتاه بیاید؛ طرف مقابل نتیجه مذاکرات را از قبل اعلام می‌کند، یعنی می‌گوید: غنی‌سازی صفر درصد، محدودسازی موشک‌ها و بحث عدم حمایت ایران از گروه‌های مقاومت. این سه مورد را به‌عنوان نتیجه مذاکرات از پیش اعلام کرده و در واقع به‌صورت پیش‌شرط مطرح می‌کند؛ چیزی که مثلاً باید ایران آن را بپذیرد.

با رویکردهایی که ایران در چند ماه اخیر داشته، ظاهراً چنین آمادگی‌ای برای پذیرش این موارد در ایران وجود ندارد. به‌ویژه بحث موشکی که اصلاً جنبه دفاعی دارد و مسئله‌ای است که اصولاً امنیت کشور است. شما اگر موشک هم نداشته باشید دیگر چگونه میخواهید در مقابل تهاجم دشمن از خود واکنش نشان دهید؟ طبیعی است که نمیتواند خود را خلع سلاح کند.

در موضوع مربوط به مقاومت هم گروه های مقاومت ضربات شدیدی را متحمل شده‌اند و این امر، دست‌کم موضوعیت سابق را ندارد. دیگر بشار اسد در سوریه نیست، به حزب الله در لبنان و گروه‌های مقاومت در عراق و حماس در غزه ضربات جدی وارد شده است.

در بحث مربوط به هسته‌ای هم من به عنوان یک پژوهشگر نمی‌دانم وضعیت چگونه است. آیا اصلا موضوعی برای گفت‌وگو هست یا نه. در هر صورت واقعا تا اروپا و آمریکا رویکرد خود را تغییر ندهد امکان برای مذاکره برد - برد یا بگوییم مذاکرات منصفانه دوجانبه وجود ندارد.

آقای بهشتی‌پور، شما در مطلبی گفته‌اید که پیام‌هایی که اروپایی‌ها در خصوص مذاکره مخابره می‌کنند، بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد. آنجا بیشتر تاکید شما بر روی فرانسه بود. آیا معتقد هستید که هر سه کشور اروپایی این پیام تبلیغاتی را دنبال می‌کنند؟

اولاً، هر سه کشور اروپایی با واشنگتن هماهنگ هستند و همان سیاست آمریکا را دنبال می‌کند. ثانیاً، آنها چون می‌دانند لفظ مذاکره در افکار عمومی، چه در داخل کشورهایشان و چه در خارج، امر مثبتی تلقی می‌شود، از آن سخن می‌گویند. برخلاف ما، آنها بسیار درباره مذاکره صحبت می‌کنند تا نشان دهند که طرفدار دیپلماسی هستند.

مذاکره کردن در دنیای امروز اهمیت زیادی دارد و جنبه‌ای مثبت به شمار می‌رود. در هر صورت، تأکید من این است که آنها می‌دانند مذاکره در دنیای امروز بار مثبت دارد و می‌خواهند بگویند ما اهل جنگ نیستیم و اهل گفت‌وگو و مذاکره‌ایم.

اما نکته اینجاست که شرایط مذاکره را طوری تنظیم می‌کنند که طرف مقابل عملاً باید تسلیم را بپذیرد، نه اینکه وارد یک گفت‌وگوی دیپلماتیک دوطرفه شود. بنابراین، آنها در واقع برای قانع کردن افکار عمومی بحث مذاکره را مطرح می‌کنند، وگرنه به‌دنبال راه‌حل واقعی دیپلماتیک نیستند.

اروپا طی چند سال گذشته، وقتی آمریکا از برجام خارج شد، با ایران تعامل داشت و مذاکره و گفت‌وگو می‌کرد. چه چیزی باعث شد که اروپا از ما فاصله بگیرد و به قول شما با آمریکا هماهنگ شود؟ آیا به خاطر جنگ اوکراین بود؟

جنگ اوکراین یکی از دلایل است. یکی از این دلایل، بحث اوکراین است، چون مسئله اوکراین برای امنیت اروپا اهمیت دارد. آنها ایران، روسیه و چین را در یک طرف قرار می‌دهند و خود را در طرف مقابل، همراه با آمریکا و اوکراین. بنابراین، موضع حمایتی ایران از روسیه برای آنها قابل پذیرش نیست. حتی اگر ایران بگوید که موضع بی‌طرف دارد، آنها این را قبول نمی‌کنند و اشاره‌شان به پهپادها و موضوعات مشابه است.

به گفته شما در چنین شرایطی عملاً موضوع مذاکره به بن‌بست می‌رسد. 

من معتقدم در مذاکره و دیپلماسی، مفهوم بن‌بست هیچ‌وقت وجود ندارد.

اما توافق ممکن نیست. 

طرف‌ها باید قبول کنند که رویکردهای خود را تغییر دهند. دیپلماسی‌ای که در آن فقط حرف خود را بزنید و انتظار داشته باشید همه چیز همان‌طور شود که شما می‌خواهید، دیگر دیپلماسی نیست. دیپلماسی یعنی دادوستد؛ چیزی می‌دهید و چیزی می‌گیرید. منتها اینکه چه می‌دهید و چه می‌گیرید مهم است.

اما طرف‌ها فعلاً بر مواضع خود ایستاده‌اند، در این مورد تئوری‌ای هست که دو نفر منتظرند در آخرین لحظه جهت خود را تغییر دهند؛ انگار هرکدام پای خود را روی گاز گذاشته‌اند و منتظرند که در آخرین لحظه تغییر جهت دهند تا این دو خودرو به هم برخورد نکنند. الان دو طرف مواضع خود را حفظ کرده‌اند تا بتوانند به حداکثر امتیازهای مورد نظر خود دست پیدا کنند.

با فعال شدن ماشه، تحریم‌هایی برگشتند که یک دهه قبل از سوی شورای امنیت سازمان ملل به ایران اعمال می‌شد. شما شرایط الان با آن دوران را یکی می‌بینید یا فکر می‌کنید تفاوت دارند؟

اقتصاد ما کوچک‌تر شده و تاب‌آوری اقتصاد کمتر شده، اما اگر ظرفیت‌های موجود اقتصادی کشور فعال شوند، به نظرم می‌توان کشور را خیلی، خیلی بهتر از وضع فعلی اداره کرد. از ظرفیت‌های موجود اقتصادی کشور به دلایل مختلف استفاده نمی‌شود.

طی سال‌های سال شاید حدود 15 سال است که گفته می‌شود نظام بانکداری ایران نیاز به اصلاح دارد؛ باید از بنگاه‌داری خارج شود و به سمت بانکداری به معنای واقعی برود؛ همان‌طور که در همه کشورهای توسعه‌یافته وجود دارد. نظام بیمه ما باید اصلاح شود، نظام مالیاتی باید اصلاح شود، نظام گمرکات باید اصلاح شود تا اینکه تولید بهتر و باصرفه‌تر شود. اما کسی گوش نمی‌دهد.

الان تولید صرفه اقتصادی ندارد و بر سر راه تولیدکننده هزار مانع وجود دارد. اگر این موانع برداشته شوند، ظرفیت‌های اقتصادی کشور فوق‌العاده زیاد است. منظورم این نیست که همه چیز گل‌و‌بلبل می‌شود، اما این ادعا را دارم که از ظرفیت‌های موجود استفاده نمی‌کنیم؛ به دلایلی که واقعاً نمی‌دانم. این هم مربوط به این دولت و آن دولت نیست، دولت قبلی هم نیست. این‌ها سیاست‌هایی است که 10 تا 15 سال است مرتباً حتی در عالی‌ترین سطوح گفته می‌شود، اما خبری از اجرا نیست. اگر بررسی کنید، متوجه می‌شوید چرا این اقدامات اجرا نمی‌شوند. همه اذعان دارند که این کارها برای تولید مفید است: تولید را باصرفه‌تر می‌کند، تولیدکننده را امیدوار می‌کند، کار و تولید ملی را افزایش می‌دهد، و به کاهش تورم و امید به آینده بسیار کمک می‌کند.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
دیپلماسی ایران و غرب؛ بازی خطرناک دو راننده با پای روی گاز | بهشتی‌پور: در دیپلماسی بن‌بست وجود ندارد اما... 2
دیپلماسی ایران و غرب؛ بازی خطرناک دو راننده با پای روی گاز | بهشتی‌پور: در دیپلماسی بن‌بست وجود ندارد اما... 3