سه‌شنبه 6 آذر 1403

راز کودتاهای انگلیس برای ابقای پدر و پسر از زبان رهبر انقلاب

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
راز کودتاهای انگلیس برای ابقای پدر و پسر از زبان رهبر انقلاب

رژیم پهلوی که با کودتای انگلیسی‌ها تاسیس شد و بازهم با کودتای 28 مرداد سال 1332 با کمک این کشور ابقا شد؛ یک حکومت وابسته بود که برای تعمیق بخشیدن به استعمار انگلیس در ایران دستورات فرهنگی و سیاسی بلوک غرب و استعمارگران را عملیاتی می‌کرد.

به گزارش مشرق، برآمدن رژیم پهلوی و ابقای آن با دو کلمه مهم پیوند اساسی خورده است؛ «کودتا» و «انگلیس» کلمات معناداری در این حوزه هستند که بخشی از تاریخ کشورمان به ویژه حوادث و بزنگاه‌های مهم دوره پهلوی از این دو کلمه که قرابت و همنشینی تاریخی خاصی نیز با هم دارند، نشات می‌گیرد.

یعنی هر جا موضوع کودتا در این دوران وجود دارد پای انگلیسی‌ها در میان است. از این روست که شاید بتوان گفت که ورد زبان شدن ضرب المثل سیاسی «کار، کار انگلیس‌هاست» در ایران برآمده از یک واقعیت تاریخی و عینی و ملموس است.

رهبر انقلاب: پهلوی رژیمی وابسته و کودتایی بود

رهبر معظم انقلاب به خوبی به تبیین تاریخی دخالت انگلیس‌ها در امور کشورمان با دستکاری سیاسی و ایجاد بحران‌ها و تغییرات سیاسی با استفاده از مهره‌های خود، پرداخته و تأکید می‌کنند: «آن رژیمی که در بیست‌دوم بهمن به دست مردم ایران ازاله شد و از این خاکِ پاک، از این کشورِ خدایی بیرون رانده شد، یک رژیم وابسته و کودتایی بود؛ یک عده‌ای امروز نمی‌خواهند این را بعد از چهل سال باور کنند. آمریکایی‌ها و دُوروبَری‌های آمریکایی‌ها و وابستگان به آمریکایی‌ها هم با ساده‌دلیِ تمام عجیب است؛ سیاستمدارند، دیپلماتند، اما در این قضیه نهایت ساده‌اندیشی را دارند به کار میبرند! با محاسبه‌ی غلط، دارند دوباره توجیه میکنند چهره‌ی رژیمی را که 45 سال قبل، با لگدِ مردم از این کشور رانده شده و بیرون افتاده شده. [رژیم پهلوی] رژیمی وابسته و کودتایی بود.» 1402/10/19

ایشان در این زمینه به نحوه بر سرکار آمدن رضاخان به‌عنوان یک واقعیت تاریخی می‌پردازند و نفوذ و دخالت انگلیسی‌ها در مسائل فرهنگی و سیاسی داخلی جامعه ایران را مورد توجه قرار می‌دهند: «سال 1299 کودتای رضاخان به تحریک انگلیس‌ها و به کمک انگلیس‌ها انجام گرفت. بعد از سه چهار سال، به پادشاهی رسیدن رضاخان و تبدیل شدنش به رضاشاه به کمک انگلیس‌ها بود، به دست انگلیس‌ها بود. چند سال بعد، شروع استحاله‌ی فرهنگی ملت ایران در تمدن غربی، مثل کشف حجاب و مثل بستن حوزه‌ها و مثل تعطیل کردن عزاداری‌ها و مراسم دینی و نمازجماعت‌ها و مانند اینها، به وسیله‌ی عوامل نشان‌دار انگلیس‌ها در ایران در دُوروبَر رضاخان بود که من نمیخواهم اسم بیاورم؛ شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی معروفی که بعضی‌شان هنوز در بین مردم ما آن چهره‌ی واقعی‌شان روشن نیست، کتاب دارند، نوشته دارند؛ اطراف رضاخان، کارشان این بود که فرهنگ ملت ایران را استحاله کنند و هضم کنند در فرهنگ غربی.» 1402/10/19

رهبر معظم انقلاب در این زمینه مشخصا موضوع کشف حجابِ رضاخانی را به‌عنوان یک پروژه استعماری مورد بحث قرار می‌دهند: «مسئله‌ی کشف حجاب را با این چشم نگاه کنید؛ کار انگلیس‌ها بود. بعد، در سال 1320 که رضاخان از کشور اخراج شد، به سلطنت نشستن محمدرضا به وسیله‌ی انگلیس‌ها بود؛ سفیر انگلستان مستقیماً در این کار دخالت داشت و اراده‌ی آنها بود. در سال 32، بعد از اینکه محمدرضا در برابر نهضت ملی نفت طاقت نیاورد و از کشور فرار کرد، برگرداندنش با کودتا مشترکاً کار انگلیس‌ها و آمریکایی‌ها بود.» 1402/10/19

از کودتای رضاخان تا کودتای 28 مرداد

کودتای رضاخان با طراحی انگلیسی‌ها تنها در حوزه بر سر کار آمدن سلسله پهلوی نبود. بلکه پیشتر انگلیس‌ها کمک کردند که وی کم کم فرماندهی قشون قزاق را در دست بگیرد تا زمینه سردار سپه شدن وی فراهم شود و در ادامه در کودتایی دیگر وی به مقام سلطنت برسد. بر همین اساس انگلیسی‌ها ابتدا برای برکناری افسر روسی تیپ قزاق‌ها یعنی «استاروزلسکی» اقدام کردند و سپس رضاخان با هماهنگی و بدون ممانعت انگلیس‌ها دست به کودتا دراین تیپ زد و فرماندهی آنرا بر عهده گرفت.

در فاصله برکناری استاروزلسکی تا کودتای رضاخان، یک دیپلمات ایرانی به نام سردار همایون فرماندهی تیپ قزاق را بر عهده گرفت اما قدرت اصلی در دست سرهنگ هنری اسمیت (Colonel Henry Smyth)، عضو هیأت نظامی انگلستان در تهران بود. چهار ماه بیشتر از اخراج استاروزلسکی از ایران نگذشته بود که در 22 فوریه 1921 رضاخان، بدون هرگونه مقاومتی از سوی انگلستان، دست به کودتا زد.

این کودتا در سوم اسفند 1299ش توسط دولت انگلیس طراحی شده و با مساعدت عوامل خارجی و ایادی داخلی و دست نشانده‌های انگلیس به سرانجام رسید. با تصرف تهران توسط رضاخان و قزاق‌ها در سوم اسفند، احمد شاه قاجار به ناچار رضاخان را با لقب سردار سپه، به وزارت جنگ و فرماندهی لشکر قزاق منصوب و فرمان نخست وزیری سید ضیاءالدین طباطبایی را صادر کرد. به موجب آن کودتا، مقدمات تغییر سلطنت قاجار (در این زمان در ایران احمد شاه قاجار حکومت را در دست داشت) به پهلوی را فراهم کرد و دوره جدیدی را در تاریخ ایران رقم زد.

کودتای سوم اسفند 1299 را می‌توان نقطه عطفی در روابط سیاسی ایران و انگلیس دانست؛ چرا که با انقلاب اکتبر 1917، سلسله قاجار از حمایت روسیه محروم شد و هنگام آن رسیده بود که رقیب دیرینه او، انگلیس بدون نیاز به تقسیم منابع با رقیب به تدریج حضور گسترده خود را در ایران بیش از پیش تثبیت کند. هدف از کودتای 1299 براندازی احمدشاه نبود بلکه کودتا به مثابه اولین کیش برای مات کردن آخرین شاه قاجار به شمار می‌رفت. ژنرال آیرونساید به رضاخان تأکید می‌کند که: «اقدام قهرآمیزی برای سرنگون کردن شاه خودکامه صورت ندهد و به دیگران هم اجازه و امکان چنان اقدامی را ندهد... [رضاخان] به من قول داد که به خواسته‌های من عمل کند.»

پس از این بود که افرادی چون فروغی و حکمت با طرح‌های تغییر فرهنگی که داشتند رضاخان را به تغییر و استحاله‌ی فرهنگ ایرانی اسلامی مردم به نفع فرهنگ و ارزشهای غربی و مادی ترغیب کردند. موتور محرک تصمیمات رضاخان برای این تغییرات نیز، سفر وی به ترکیه بود تا حدی که پس از آن خطاب به «مستشارالدوله صادق» سفیرکبیر ایران می‌گوید: «هنوز عقب هستیم و فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم خصوصاً زنان اقدام کنیم.» به همین علت بود که پس از بازگشت از ترکیه در اغلب اوقات ضمن بیان پیشرفت سریع این کشور، از رفع حجاب زنان و به اصطلاح آزادی آنها صحبت می‌کرد.

با مطرح شدن این موضوع که رضاخان به آلمان‌ها گرایش یافته است؛ انگلیس و روسیه با وجود اینکه ایران در جنگ جهانی اعلام بی طرفی کرده بود و به جهت اینکه از لحاظ ژئوپلوتیکی ایران اهمیت بسزایی در این جنگ داشت، با یک تقسیم کار جنگی ایران را از شمال و جنوب به تصرف درآوردند و رضاخان عزل شد و با میانداری مهره انگلیسی‌ها یعنی فروغی، محمدرضا پهلوی جایگزین پدرش شد.

در کودتای 28 مرداد نیز نقش انگلیسی‌ها به‌روشنی در صفحه تاریخ روشن است. انگلیسی‌ها یکبار دیگر بر اساس منافع خود برای ابقای یکی دیگر از خاندان وابسته پهلوی با کمک آمریکایی‌ها کودتایی را شکل دادند. کودتایی که در آن منافع این کشور به سبب موضوع محوری نفت تامین می‌شد و فردی مانند محمدرضا پهلوی می‌توانست منافع از دست رفته آنان را تامین کند. نفوذ انگلیس‌ها در دوره پهلوی تا جایی بود که در عزل و نصب‌ها نیز دخالت می‌کردند.

رهبر معظم انقلاب درباره عزل و نصب های رژیم پهلوی تأکید می‌کنند: «معلوم است؛ وقتی یک کشوری همه چیز خود را از دست داد و از درون تهی شد، استعمار انگلیس به‌راحتی می‌تواند بر همه چیز او - نفت او، ارتش او، دارائی او، دستگاه سیاسی او - تسلط پیدا کند؛ کار در دوران پهلوی به جائی رسیده بود که شاه خائن برای اینکه فلان‌کس را بعنوان نخست‌وزیر معین بکند، مجبور بود با سفیر انگلیس - و بعدها با سفیر آمریکا - در میان بگذارد و در واقع از او استجازه کند و اجازه بگیرد. این تاریخ دردبار گذشته‌ی ماست.» 1388/02/22

جالب اینجاست که از لحاظ فرهنگی نیز محمدرضا پهلوی با میدان دادن به مهره‌های انگلیسی از جمله عناصر بهایی دست به اقداماتی برای تغییر اجتماعی و فرهنگی ایران زد که این موضوع نیز با اعتراض مردم و وقوع انقلاب اسلامی ناکام ماند.

نقشه تغییر فرهنگی ایران برای عمق بخشیدن به استعمار انگلیس

دولتهای استعماری علاوه بر نفوذ و تغییرات سیاسی سعی می کردند با استفاده از وابستگان خود فرهنگ کشورها را نیز بر اساس اهداف خود تغییر دهند تا با دور شدن جوامع از هویت بومی خود، سطح استعمار و نفوذ آنان ماندگار و عمیق‌تر شود. از این روست که کشورهایی مانند انگلیس حتی زبان برخی از کشورهای مستعمره خود را تغییر دادند و مانند هندوستان زبان فارسی را برچیده و زبان انگلیسی را جایگزین آن کردند. انگلیسی‌ها نگاهی بریتانیایی به مستعمرات خود داشتند؛ یعنی همانطور که ایرلند و اسکاتلند و... را تحت نفوذ خود در آوردند سعی داشتند کشورهایی که حتی از لحاظ سرزمینی با آنان فاصله بسیار داشتند و دارای فرهنگی غیرغربی بودند را غربی کنند. استعمار هند از این منظر نمونه قابل توجهی است.

رهبر معظم انقلاب در این زمینه بیان می‌کنند: «هرجا انگلیس‌ها وارد شدند، زبان مردم بومی را تبدیل کردند به انگلیسی؛ اگر زبان رقیبی وجود داشت، آن را از بین بردند. در شبه قاره هند، زبان فارسی چند قرن زبان رسمی بود؛ تمام نوشتجات، مکاتبات دستگاه‌های حکومتی، دولتی، مردم، دانشوران، مدارس عمده، شخصیت‌های برجسته، با زبان فارسی انجام می‌گرفت. انگلیس‌ها آمدند زبان فارسی را با زور در هند ممنوع کردند، زبان انگلیسی را رایج کردند.» 1391/07/23

بر همین اساس انگلیسی‌ها در بخش اول با روی کار آوردن رژیم‌های وابسته و کودتاگر نقشه خود را عملی می‌کردند و در کنار این افراد وابسته، سرسپردگان خود را به عنوان نماینده منافع خود در این حکومت‌ها جاسازی می‌کردند و برای تعمیق بخشیدن به استعمار خود از همین نمایندگان برای تغییرات فرهنگی و اجتماعی بهره می‌بردند که رژیم پهلوی و حوادث و رویدادهایی که در آن بوجود آمد به خوبی نشان دهنده این روند استعمارگرانه است که خروش مردم ایران این روند را وابسته‌سازی ژرف را قطع کرد.

انقلاب اسلامی ملت ایران اقدام قهرمانانه ملت با رهبری حضرت امام خمینی (ره) علیه این وابستگی فرهنگی و سیاسی و گامی بزرگ و بنیادین در جهت استقلال و عزت همه‌جانبه‌ی ایرانیان حول ارزش‌های اسلامی بود.