راه جدیدی که هاشمی گشود؛ مبارزه با افراطی گری / مرحوم مصدق 200 جلد از کتاب «سرگذشت فلسطین» را خریداری کرد
آیت الله هاشمی رفسنجانی به فرزند خود گفته ایران سه دشمن دارد: استعمار، استکبار و افراط. بر مبنای دو مورد اول کتابهای سرگذشت فلسطین و امیرکبیر را نوشته و برای مبارزه با افراط، شیوه اعتدال در سیاست ورزی را پیش گرفته است.
گروه سیاسی: نوزدهم دی ماه سالگرد مرحوم هاشمی رفسنجانی بود، این روز بهانه ای بود تا خبرآنلاین تا با پسر ارشد آیت الله در گپ و گفتی خودمانی به بخشی از خاطرات این مرحوم بپردازد. این بخش از زندگی آیت الله هاشمی رفسنجانی که قبل از انقلاب به ترجمه کتاب های عربی در حوزه فلسطین پرداخته تاکنون مغفول مانده بوده است.
محسن هاشمی که اکنون مدیر دفتر نشر معارف انقلاب است در ارتباط با چگونگی نشریه مکتب تشیع که هاشمی رفسنجانی، محمدجواد باهنر، نعمت الله صالحی نجف آبادی و سید محمدباقر مهدوی مؤسس آن بودند و هدف آنان ارائه اسلام در قالبهای نو توسط متفکران اسلامی بود تا در رقابت با اندیشههای مارکسیستی و ملیگرایانه از دیدگاههای اسلامی دفاع کنند، گفت «ایشان در ابتدا با دوستانشان نشریه مکتب تشیع را تاسیس می کنند، آن زمان مکتب اسلام بود و ایشان مکتب تشیع را تاسیس می کنند و بعد مکتب تشیع را به صورت جالبی با پیش فروش و فیش توزیع و کسب درآمد قبل از چاپ، اداره می کردند و اینجوری مکتب تشیع را منتشر می کردند، البته علاقهمندان خیلی زیادی هم در سراسر کشور پیدا می کنند.»
محسن هاشمی در بخش دیگری از خاطرات درباره آیت هاشمی به ترجمه و چاپ کتاب سرگذشت فلسطین اشاره می کند و می گوید «انتشار کتاب «سرگذشت فلسطین فروش بسیار خوبی داشته، این کتاب نوشته اکرم زعیتر سفیر اردن در ایران به زبان عربی بود و ایشان با تماسی که با او می گیرد این کتاب رابه فارسی ترجمه می کند.»
او سپس به کسب اجازه آیت الله هاشمی از مترجم این کتاب اشاره و تاکید می کند آقای هاشمی «با ایشان ارتباط برقرار می کنند و مجوزش را می گیرند و بعد آن را ترجمه می کنند، این کتاب را از طریق آیت الله کمرهای دریافت می کنند، آیت الله کمرهای هم از اقوام ما هستند، همانطور که می دانید حاج خانم نوه سید محمد کاظم طباطبایی هستند و یکی از دخترداییهایشان با فرزند آیت الله کمرهای ازدواج کرده بودند و برای همین ارتباط خانوادگی با آیت الله کمرهای پیش آمده بود و در یک محفل خانوادگی این کتاب را آیت الله کمرهای به ابوی می دهند، چون آن زمان تازه بحث فلسطین به این سبک مطرح شده بود. وقتی ایشان کتاب را می بینند به این نتیجه می رسند زمانی که فراری هستند و مجبور می شوند در روستا مخفی بشوند، از فرصت استفاده و کتاب را ترجمه کنند که در سال 1343 آن را چاپ می کنند.»
مدیرعامل سابق متروی تهران و پسر ارشد آیت الله هاشمی درباره اینکه چگونه محمد مصدق در آن زمان به کتاب ترجمه شده ایت الله هاشمی علاقه مند شده اند می گوید «در آن زمان وقتی مصدق کتاب را می بیند خیلی خوشش می آید و پول پرداخت می کند و 200 جلد خریداری می شود. اگر همین الان در اینترنت نامه مصدق را سرچ کنید می توانید آن را ببینید.»
فرزند آیت الله هاشمی درباره کتاب امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار که به نوعی به مانیفست کنشگری آیت الله در سیاست ایران نیز معروف شده، می گوید «بعد از آن ایشان کتاب دیگری را منتشر می کنند که امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار است و اسم کتاب فلسطین را هم سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار می گذارند. موضوع استکبار و استعمار یکی از مسائلی بوده که ذهن ایشان را خیلی درگیر کرده و اگر بعد به مصاحبههای ایشان توجه کنید، ایشان می گوید ما در مبارزه دنبال مبارزه با استعمار بودیم و بعد برای مبارزه با استکبار داخلی یک نظامی را در ایران ایجاد کنیم و بعد از پیروزی انقلاب ایشان می گویند من به این نتیجه رسیدم که سومین دشمن کشور افراط است، یعنی اول می گویند استعمار، بعد می گویند استکبار و بعد می گویند افراط»
محسن هاشمی درباره وضعیت مالی آیت الله هاشمی که در افکارعمومی ایشان را فردی ثروتمند بازنمایی کردند به شرح وضعیت آیت الله هاشمی در نوجوانی و چگونگی اعزام از کرمان به قم می پردازد و اشاره می کند «پدر آنچنان متمول نبودند، اما وضع شان طوری بوده که وقتی ایشان به قم رفتند، ایشان را در منزل آیات اخوان مرعشی (دو برادری که جزو آیت الله های آن زمان بودند) به قولی پانسیون میکنند، در حالی که آن زمان افراد در حجره زندگی می کردند، اما آقای هاشمی در منزل آیات مرعشی بودند، آیات مرعشی از اقوام بودند که در قم تدریس می کردند و وقتی پدر به قم می آین، هنوز کوچک بودند، خانوادهشان می خواستند به کربلا بروند لذا می گویند ما شما را درقم میگذاریم و می رویم و احتمالا شما نمی مانید و با ما برمی گردید. آنها به کربلا می روند و برمی گردند و ایشان می گویند که می خواهند در قم بمانند. اتفاقا این منزل کنار منزل امام خمینی (ره) بوده وپدر با امام همسایه می شوند. آن زمان برای زندگی در این خانه چیزی حدود 50 تومان پرداخت می شده تا ایشان ضمن زندگی درس هم بخوانند، 50 تومان در سال 1330 عدد نسبتا بالایی نبوده ولی برای یک زندگی متوسط مناسب بوده است، بعدا بحثهای کاشت پسته و ازدواج و.. پیش می آید و مادرم هم که از مرعشیهای رفسنجان بودند در کشکوئیه، رضاآباد و صادق آباد امکاناتی از نظر کاشت پسته داشتند، در نهایت مجموعه اینهاست که دست به دست هم می داده و یک زندگی متوسط رو به بالایی را برای ایشان فراهم کرده بوده به گونهای که وضع ایشان نسبت به طلاب دیگر بهتر بوده است و اگر طلاب نیازی داشتند یا مبلغی بعنوان قرض می خواستند از ایشان می گرفتند. جالب اینکه براساس کتاب مقام معظم رهبری قبل از انقلاب یکی از بدهکارها به مرحوم پدرم خود مقام معظم رهبری بودند.»
مشروح گفت وگوی خبرآنلاین با محسن هاشمی رفسنجانی را اینجا بخوانید
216213
کد خبر 1718778