رسانههای خارجی چگونه پیامهای ضدایرانی خود را ارسال میکنند؟
تهران - ایرنا - رسانههای فارسی زبان خارجی با استفاده از تمام تکنیکها و شگردهای مختلف جنگ روانی هدفمند تلاش کردند، در خلال تحولات سیاسی - اجتماعی در سال 1400، چهره سازی مطلوب خود را از ایران و ایرانیان برای افکار عمومی در داخل و خارج داشته باشند.
امروزه به تبع گسترده شدن حوزههای زندگی بشر، مفاهیم شناخته شده در عرصه بینالملل هم با ابعادی تازه مواجه شدهاند؛ مفاهیمی چون قدرت، منافع، امنیت، دفاع و... در عرصه جهانی چندوجهی شدهاند. در همین چارچوب، «جنگ» هم با ابعاد و جنبههایی تازه همراه شده است.
جنگ دیگر فقط بر استفاده از ابزارهای سخت افزاری برای به انقیاد درآوردن طرف مقابل دلالت ندارد، بلکه خود مفهوم جنگ نرم هم به واسطه توسعه دنیای ارتباطات وارد ساحتهای تازهای چون جنگ شناختی، رسانهای، روانی و... شده است.
افکار عمومی به عنوان یکی از مولفههای تعیین کننده در رفتار کشورها این روزها به مهمترین هدف جنگهایی تبدیل شدهاند که در حوزه جنگهای نرم طبقهبندی میشوند. جنگ نرم از ابزارهای قدرت نرم است.
اصطلاح جنگهای هیبریدی یا ترکیبی که رهبر انقلاب به تازگی بر ضرورت هوشیاری و آمادگی نیروهای انقلابی برای مقابله در برابر آن تاکید فرمودند، از اهمیت توجه به ابعاد تازه مفهوم جنگ از جمله جنگ روانی حکایت دارد.
مقابله در برابر حجم گسترده عملیات روانی رسانههای معاند علیه کشورمان، نیازمند مطالعه دقیق این حوزه و شناخت منابع، ابزارها و تکنیکهای عملیات روانی است. این گزارش با هدف شناخت جنگ روانی و شگردهای پیشبرد آن تهیه شده است.
در این گزارش بخشی از شگردها و تکنیکهای عملیات روانی رسانههای فارسی زبان خارجی که در سال جاری برای ارسال پیامهای هدفمند علیه ایران به کار رفته، مورد بررسی قرار گرفته است.
تکنیک دوقطبیسازی
دوقطبی کردن یکی از تکنیکهای رسانههای خارجی برای ایجاد دوگانهای ناهمساز میان دو گزارهای است که دستکم یکی از آنها دغدغه بخشهای مهمی از جامعه را تشکیل میدهد. برهم زدن قواعد بازی، دستکاری در افکار عمومی و تضعیف سرمایه اجتماعی برای به حاشیه راندن مسائل اصلی جامعه از اهداف این شگرد است.
دوقطبی کردن یکی از تکنیکهای رسانههای جمعی برای ایجاد دوگانهای ناهمساز میان دو گزارهای است که دستکم یکی از آنها دغدغه بخشهای مهمی از جامعه را تشکیل میدهد. برهم زدن قواعد بازی، دستکاری در افکار عمومی و تضعیف سرمایه اجتماعی برای به حاشیه راندن مسائل اصلی جامعه از اهداف این شگرد است
دوقطبیسازی تکنیکی است که رسانههای فارسیزبان خارجی برای زیر سوال بردن توجیه منطقی تلاش برای دستیابی به فناوری هستهای در داخل کشور بر آن تکیه میکنند. برسازی یک دوگانهی ناهمساز میان «منافع ملی» و تلاش برای به رسمیت شناساندن بینالمللی حق برخورداری از فناوری و انرژی هستهای، دستورکاری است که این رسانهها به کار گرفتند.
به عنوان نمونه تلویزیون «ایران اینترنشنال» در برنامه تصویری «چشمانداز» خود با عنوان «آیا برنامه هستهای جمهوری اسلامی نسبتی با منافع ملی دارد؟» در نهم آذر 1400، به ترسیم دوگانه تصنعی «منافع ملی و برنامه هستهای» پرداخت. این برنامه به دنبال القای این گزاره بود که مردم ایران دخالت، نظارت و تاثیری بر ادامه و سرنوشت برنامه هستهای ندارند و هزینههایی که کشور برای ادامه برنامه هستهای خود میدهد، از نظر منطقی مقرون به صرفه نیست.[1]
تکنیک پاره حقیقتگویی
تکنیک پارهحقیقتگویی با بیان بخشی از مساله و نادیدهگرفتن یا کمرنگ جلوه دادن بخش دیگری از یک کلیت، مهندسی افکار عمومی را در دستور کار دارد. این در حالی است که اخبار، مجموعهای بههم پیوسته و مرتبط است که اگر بخشی از آن نقل و بخشی نقل نشود، جهت و نتیجه پیام منحرف خواهد شد.
رسانههای خارجی فارسیزبان با تکنیک پارهحقیقتگویی همواره ایران را مسئول شرایط کنونی و اختلافات با غرب بر سر برنامه هستهای معرفی کردهاند، بدون اینکه به طور ریشهای دلیل مسائل به وجودآمده یعنی مسئولیت آمریکا و غرب در اعمال تحریمهای ظالمانه و عمل به تعهدات برجامی را تبیین کنند. این در حالی است که عامل اصلی وضعیت فعلی برجام اقدام غیرقانونی آمریکاییها در نقض توافق و قطعنامه 2231 شورای امنیت است که در تناقض آشکار با قواعد و مقررات بین المللی است.
«رادیو فردا» در گزارشی آورد: انتقادات تند سخنگوی وزارت خارجه ایران در مورد نقش اسرائیل در فضاسازی علیه مذاکرات در حالی بیان میشود که جمهوری اسلامی مدتها است با عدول از تعهدات برجامیاش، زمینه نگرانی غرب و همپیمانانش را فراهم آورده است. [2]
تکنیک کانال انحرافی
منحرف کردن توجه مخاطب از یک مسأله با طرح کردن موضوعی دیگر، هدف اصلی این تکنیک است. این روش معمولاً زمانی بیشتر به کار گرفته میشود که قرار است بخشی از داستان پنهان شود یا آن بخشی که به ضرر گروه خاصی است کمتر برجسته شود.
منحرف کردن توجه مخاطب از یک مسأله (مسئولیت طرف غربی در اعمال تحریمها و کوتاهی در عمل به تعهدات) با طرح کردن موضوعی دیگر (اتهامزنی به ایران) از ظریفترین تاکتیکهایی است که رسانههای خارجی فارسیزبان خارجی علیه کشور به کار میبرند تا با معکوس کردن واقعیت، ایران همواره مسئول امور ادعایی آنها معرفی شود.
همچنین در موضوعی چون «اجرای طرح آزمایشی بنزین برای همه» در جزیره کیش، به عنوان نمونه «ایران اینترنشنال» در مصاحبهای با طرح کردن موضوعات بی ارتباطی چون طرح افزایش جمعیت و مذاکرات وین با این طرح، منحرف کردن توجه مخاطب از مساله اجراییسازی محدود طرح بنزین برای همه را در دستورکار داشت.[3]
افکار عمومی ایران همواره، به عنوان هدف عملیاتهای روانی، در معرض بمباران تبلیغاتی رسانههایی قرار دارند که به مثابه ابزارهای نوین جنگی عمل میکنند؛ مقابله در برابر این جنگ نوین و ترکیبی، نیازمند شناخت دقیق ماهیت، ابزارها و شیوههای پیشبرد این نوع از جنگها استتکنیک مقصرنمایی
در تکنیک مقصرنمایی رسانههای خارجی تلاش میکنند با مسلمانگاری و تشریح یک وضعیت نامطلوب، یک طرف ماجرا را مسئول اصلی آن شرایط معرفی کنند. این رسانهها یک طرف را مقصر ی معرفی میکنند که همه مسئولیتها بر عهده او است و در برابر، مسئولیت طرف دیگر ماجرا را کمرنگ جلوه میدهند.
رسانههای خارجی فارسیزبان از تکنیک «مقصرنمایی» برای القای ذهنیت «غیرمنطقی بودن مطالبات ایران»، استفاده کرده و میکوشند با تظاهر به بیطرفی و توسل به این تکنیک، ایران را در موضوعات مختلف پیشاپیش مسئول تحقق فرضیه خودساخته خود نشان میدهند.
«العربیه فارسی» در گزارشی، درخواستهای ایران برای رفع تحریمها را «فرابرجامی» خواند و آورد: تهران در حالی بر رفع تحریمها تأکید میکند که دولت جو بایدن اعلام کرده توانایی ملزمکردن دولتهای بعدی واشنگتن برای تعهد به توافق احتمالی بین ایران و آمریکا را ندارد.[4]
در جریان مذاکرات وین، این تکنیک در رسانههای خارجی علیه ایران به طور گسترده اجرا شده و آنها در گزارشهای مستمر این موضوع را مطرح کردند که دلیل به نتیجه نرسیدن مذاکرات خواستههای حداکثری ایران است زیرا باید ایران مقصر شناخته شود. این درحالی است که این رسانهها در مورد مسئولیت طرف غربی در زیر پا گذاشتن برجام و کوتاهی در عمل به تعهدات، حرف چندانی نمیزنند.
تکنیک تعمیم افراطی
تعمیم افراطی، تکنیکی در حوزه عملیات روانی است که برای تعمیم دادن نقصان یا ناکارآمدی در یک بخش یا حوزه به کل نظام سیاسی و کلیت جامعه از سوی رسانهها به کاربرده میشود. در این شگرد، رسانههای خارجی نقاط ضعف در یک زمینه را به صورت اغراق شده به دیگر بخشهای یک مجموعه تعمیم داده و به شکل افراطی کارآمدی کل مجموعه را زیر سئوال بردهاند.
رسانههای خارجی در موارد متعدد درگزارشهای خود علیه ایران، نقاط ضعف در یک زمینه را به صورت اغراق شده به دیگر بخشهای یک مجموعه تعمیم داده و به شکل افراطی، کارآمدی کل مجموعه را زیر سئوال بردهاند
به طور مثال، موضوعاتی که در مورد نشدن ایربگها در خوروهای ساخت داخل در یک تصادف مطرح شد، بهانه خوبی برای رسانههای معاند فراهم آورد تا به طورکلی مدیریت و نظام اقتصاد و صنعت کشور را زیر سئوال ببرند. این الگو همواره در مورد مشکلات اقتصادی به ویژه در حوزه بازار سرمایه و بورس درسالهای اخیر بارها تکرار شده است.
همچنین در دیگر حوزهها این مسأله نمود دارد. به عنوان نمونه موضوع سازوکار اجراییسازی آزمایشی طرح بنزین برای همه در کیش در قالب اپلیکیشن، موجب ایجاد تردید در مورد توان اجراییسازی این طرح در سطح ملی و زیر سئوال بردن اپلیکیشن «شاد» شود. رسانههای معاند به ویژه ایران اینترنشنال، با ادعای ناکارآمدی اپلیکیشن آموزشی شاد، زیرساختهای کشور در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات را زیر سوال بردند. [5]
تکنیک واهمهافکنی
رسانههای فارسی زبان خارجی با بهرهگیری از تکنیک ترس و واهمهافکنی، به طرز فکر و رفتار مردم سمت و سو میدهند. در این روش، بهترین روش برای وادار کردن افراد به تغییر دادن نگرشها و رفتارهایشان این است که آنها از پیامدهای تغییرندادن، ترسانده شوند.
این رسانهها با توسل به این تکنیک، وضعیت بسیار نامطلوبی را پیش چشم مخاطبان به تصویر میکشند؛ وضعیتی که محصول تصمیم یا اقدامی در زمان اکنون است و برای جلوگیری از تحقق چنین وضعیت نامطلوبی باید جور دیگری رفتار کرد و واکنش نشان داد.
در ماجرای اجرای آزمایشی طرح بنزین برای همه در جزیره کیش، رسانههای معاند مانند «رادیو فردا» با انتشار شایعاتی چون بنزین 22 هزار تومانی، با القای ترس به مخاطبانشان پرداختند. [6]
همچنین در ماجرای بودجه 1401، رسانههایی مانند «العربیه» و «ایران اینترنشنال" افزایش تورم، فقر، نابرابری اجتماعی، آسیبهای اجتماعی و در مجموع مشکلات بیشتر برای مردم را نتیجه تصویب چنین بودجهای معرفی کردند. [7]
تکنیک اهریمنسازی
در تکنیک اهریمنسازی، رسانههای خارجی تلاش میکنند تا تنفر و دشمنی جمعیت مخاطب را نسبت به عقیده گروه یا کشورهایی خاص برانگیزند و بر مواضع جمعیت مخاطب اثر میگذارد.
به طور مثال؛ رسانههای معاند سعی دارند با استفاده از این تکنیک، نگاه مردم را نسبت به سیاست نگاه به شرق ایران در حوزه سیاست خارجی و قراردادهای راهبردی ایران با چین و روسیه تحت تاثیر قرار دهند. در جریان صدور مجوز ایران برای تاسیس سرکنسولگری چین در بندرعباس، رسانههای خارجی فارسیزبان از جمله «صدای آمریکا» برای برانگیختن تنفر و دشمنی ایرانیان نسبت به چینیها از تکنیک اهریمنسازی بهره گرفته و تلاش کردند به صورت ملموس و عینی، تقویت روابط دو کشور را به صورت ملموس در تقابل با منافع مردم قرار دهند. [8]
تکنیک ابهامآفرینی
تکنیک دیگری که رسانه های خارجی در سال جاری علیه ایران استفاده کردند، تکنیک ابهام آفرینی بود. در این روش از راه کلیگویی حساب شده و با تبحر خاصی مفهوم مورد نظر را در ذهن مخاطب مبهم جلوه داده میشود و معنای جمله و خبر برای هر شخص متفاوت خواهد بود. استفاده از عبارات نامشخص بدون اطمینان از موجه بودن آن، هدف اصلی در این سبک است.
ذهن آدمی ابهام را بر نمیتابد و هنگام احساس ابهام، در پی رفع آن برمیآید. کارشناسان عملیات روانی برای تاثیرگذاری بیشتر، پیام خود را بهطور خلاصه به اذهان مخاطبان منتقل میکنند و این فرصت را فراهم میکنند تا به نتیجه مطلوب خود دست یابند. از سوی دیگر با ایجاد ابهام در موضوعی بستر برای شکلگیری انواع شایعات را فراهم میسازندکه این گام اول در طرحریزی یک عملیات روانی هوشمندانه است.
در موضوع اجرای طرح بنزین برای همه درجزیره کیش رسانههای معاند ازجمله «دویچه وله» تلاش کردند در مورد آمار و ارقام تولید و مصرف بنزین و تامین نیازهای روزانه تردید ایجاد کرده و به این ترتیب ذهنیت مخاطبان را نسبت به مثبت بودن اهداف و پیاهدهای اجراییسازی این طرح مردد کنند.[9]
تکنیک سیاهنمایی
یکی از شیوههای عملیات روانی، سیاهنمایی و القای ناامیدی است که رسانههای خارجی به طور مستمر علیه ایران در سال 1400 استفاده کردهاند. یأس از دستیابی به اهداف، چنان اضطراب و پریشانی در میان مردم یک جامعه پدید میآورد که کسی انگیزهای برای تلاش و حرکت به سوی اهداف پیدا نمیکند. این ناامیدی از طریق بزرگ کردن کاستیها، کوچک جلوه دادن موفقیتها، ترویج سئوالات بیفایده، ارتقای مطالبات عموم بیش از حد مورد انتظار، تردید در آرمانها، ایجاد اختلاف در بین مدیران و بزرگ نشان دادن رقیب یا دشمن پدید میآید.
در ماجرای گفتوگوهای وین، بارها و بارها، رسانههای معاند از این تکنیک برای افزایش فشار افکار عمومی بر مذاکرهکنندگان ایرانی بهره بردهاند. تصویرسازی از ایرانی با اقتصاد «رو به ورشکستگی»، با وضعیت نامطلوب اجتماعی و سیاستی که «به نفع مردم نیست» و... در این روش در دستور کار رسانههای خارجی فارسیزبان بوده است.
راهکار چیست؟
افکار عمومی همواره، به عنوان هدف عملیاتهای روانی، در معرض بمباران تبلیغاتی رسانههایی قرار دارند که به مثابه ابزارهای نوین جنگی عمل میکنند؛ حرکت در برابر این جنگ نوین، نیازمند شناخت دقیق ماهیت، ابزارها و شیوههای پیشبرد این نوع از جنگها است.
مقام معظم رهبری در 19 بهمن 1400 با اشاره به تهاجم ترکیبی دشمن تاکید کردند: «در مقابل این تهاجم ترکیبی و دستهجمعی، نمیتوانیم همیشه در موضع دفاعی بمانیم و ما نیز باید در زمینههای مختلف از جمله رسانهای، امنیتی و اقتصادی تهاجم ترکیبی کنیم که در این زمینه اهل فکر و اقدام بخصوص مسئولان، موظف به تلاش هستند.»
با اشاره به این بیانات، به نظر میرسد نخستین گام در مقابله با جنگ رسانهای تمام عیاری که از سوی دشمنان علیه جمهوری اسلامی ایران در جریان است، شناخت دقیق جنگ رسانهای، شیوههای پیشبرد آن ازسوی معاندان و ارتقای آگاهی عمومی در حوزه سواد رسانهای باشد.
با توجه به این که مهمترین عامل موثر واقع شدن عملیات روانی، بهرهگیری از مولفه ناآگاهی و کمسوادی رسانهای در جامعه هدف است، ارتقای سواد رسانهای میتواند ضریب آسیبپذیری و اثرپذیری افکار عمومی را کاهش دهد.
«سواد رسانهای»[10] نوع درک متکی بر مهارت است که براساس آن میتوان انواع رسانهها و تولیدات آنها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. ارتقای سواد رسانهای مخاطبان را از حالت انفعالی و مصرفی خارج کرده و آنها را به معادله متقابل و فعالانهای وارد میکندکه در نهایت به نفع خود آنان باشد. به دیگر سخن، سواد رسانهای کمک میکند تا از سفرهی رسانهها به گونهای هوشمندانه و مفید بهرهمند شویم. ارتقای قوه تشخیص عمومی در خصوص اعتبار رسانهها، اخبار و تکنیکهای انتقال پیام، چون زرهی از افکار عمومی در برابر جنگ رسانهای دشمن محافظت میکند.
از آنجا که بدون سواد رسانهای، نمیتوان گزینشهای صحیح از پیامهای رسانهای داشت، نهادهای آموزشی، مدنی و رسانهای در ایران باید به این امر کمک کنند
از آنجا که بدون سواد رسانهای، نمیتوان گزینشهای صحیح از پیامهای رسانهای داشت، نهادهای آموزشی، مدنی و رسانهای در ایران باید به این امر کمک کنند. نهادهای آموزشی مثل مدارس، دانشکدهها، دانشگاهها و آموزشگاههای مختلف میتوانند مفهوم سواد رسانهای را در کتب درسی ارائه کنند. نهادهای مدنی و صنفی که هر یک جمعی تخصصی را نمایندگی میکنند نیز میتوانند اعضای خود را تحت آموزش مستمر در زمینهی سواد رسانهای قرار دهند؛ و بالاخره نهادهای رسانهای و انتشاراتی هم میتوانند مفاهیم سادهشدهای از این بحث را در دستور کار خود قرار دهند.[11]
رسانههای جمعی درایران بر اساس یکی از کارویژههای خود که ارتقای آگاهی عمومی است، برای مقابله با این جنگ ترکیبی، باید در راستای ارتقای سطح سواد رسانهای عمومی تلاش کنند تا مردم بتوانند اخبار درست، دقیق و منسجم را تشخیص داده، اسیر جنگ روانی رسانههای خارجی نشوند و درک و شناخت کاملی از عرصههای مختلف این جنگ هدفمند داشته باشند.
[1] - https://www.youtube.com/watch?v=NcG2b3hZSfw
[2] - https://www.radiofarda.com/a/iran-nuclear-talks-will-end-thursday-or-friday-u-s-officials-say/31589221.html
[3] - https://www.youtube.com/watch?v=TBGG5ldF0O4
[4] - گزارش «آمریکا: درخواستهای فرابرجامی ایران مذاکرات وین را به شکست منتهی میکند»، العربیه فارسی، 30 نوامبر,2021
[5] - https://www.youtube.com/watch?v=TBGG5ldF0O4
[6] - https://www.radiofarda.com/a/announcement-of-details-of-the-gasoline-for-all-project-in-kish/31620927.html
[7]- https://www.youtube.com/watch?v=TBGG5ldF0O4
[8] - https://ir.voanews.com/a/china-consulate-general-bandar-abbas-/6375811.html
[9] - https://b2n.ir/p37860
[10] - Media Literacy
[11]- شکرخواه، یونس، تاثیر سواد رسانهای بر اصلاح الگوی مصرف، ماهنامه علمی تخصصی صدای جمهوری اسلامی ایران، سال هشتم، شماره 50، صص 140-137