شنبه 3 آذر 1403

رهبران انقلاب؛ مشکلات مقطعی و واکسینه شدن آرمان‌ها

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
رهبران انقلاب؛ مشکلات مقطعی و واکسینه شدن آرمان‌ها

به گزارش خبرنگار حوزه تشکل‌های دانشگاهی خبرگزاری فارس، مجتبی باباخانی پژوهشگر «هسته مکتب امام» مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام طی یادداشتی نوشت: ارائه تحلیل صحیح از شرایط کشور، یکی از عوامل تعیین‌کننده در چگونگی مواجهه با وقایع و تصمیم‌گیری برای آینده است. ارائه تحلیل کلان از وضعیت کشور و نیز تحلیل وقایع و رویدادها، مبتنی بر مبانی و اصولی صورت می‌گیرد که چارچوب ذهنی تحلیل‌گر را شکل داده‌اند. یکی از مهم‌ترین ملاک‌های سنجش میزان مطلوبیت یک پدیده یا رویداد برای یک ملت، تحلیل اثر آن بر نزدیک نمودن یا بازداشتن آن ملت از غایاتی است که برای خود ترسیم نموده است.

از سوی دیگر بسیاری از وقایع و رویدادها، می‌توانند جنبه‌های مثبت و منفی فراوانی به دنبال داشته باشند. لذا آنچه تعیین‌کننده میزان مطلوبیت آن‌هاست، پیش‌برنده یا بازدارنده بودن برآیند آثارشان در بلندمدت در سیر حرکت یک جامعه به‌سوی غایاتی است که برای خویش معین کرده است. بدین ترتیب، اینکه در ذهن یک تحلیل‌گر، چه غایاتی برای یک جامعه ترسیم شده باشد و نیز تحلیلی که از آثار یک واقعه درحرکت جامعه به‌سوی آن غایات ارائه می‌دهد، دو عامل مؤثر در تصویری است که او از میزان مطلوبیت آن واقعه ارائه می‌دهد.

یکی از مصادیق این تمایز تحلیل، تفاوت‌هایی است که میان تحلیل رهبران انقلاب اسلامی؛ حضرت امام خمینی رحمه‌الله و آیت‌الله خامنه‌ای حفظه‌الله و نیروهای انقلابی از وقایع روز و شرایط کشور در مقاطع زمانی مختلف دیده می‌شود. تلاش نگارنده در این یادداشت بر آن است تا با ذکر چند نمونه، ریشه این تمایز تحلیلی را مبتنی بر مقدمه مذکور، تبیین نماید. تسخیر سفارت آمریکا؛ اشتباه استراتژیک انقلابیون یا تداوم انقلاب اول؟

در سال 1358 ه. ش با اشغال سفارت ایالات‌متحده آمریکا در تهران توسط جوانان موسوم به پیرو خط امام، تحلیل‌های گوناگونی در خصوص درستی یا نادرستی این مسئله وجود داشت تا اینکه با موضع‌گیری حضرت امام رحمه‌الله در تأیید این حرکت، سیاست نظام اسلامی در این خصوص مشخص شد و بسیاری از مسئولان انقلابی نظام نیز در تأیید اشغال محلی که رهبر انقلاب آن را لانه جاسوسی آمریکا در ایران خواندند، به حرکت درآمدند.

باگذشت زمان، تحلیل‌های گوناگونی از نتایج این اقدام دانشجویان و هزینه‌هایی که حمایت نظام از این حرکت به دنبال داشت، مطرح شد. علاوه بر طیف‌هایی از جریان‌های سیاسی کشور که از گرایشات انقلابی کمتری برخوردار بودند و به دنبال سازش با غرب و عادی‌سازی روابط با آمریکا و اروپا بودند، برخی از عناصر انقلابی نیز انتقاداتی از این اقدام صورت داده و آن حرکتی نادرست دانستند که هزینه‌ساز برای نظام اسلامی بوده است. ازجمله این افراد می‌توان به آیت‌الله مهدوی‌کنی اشاره کرد که در آن زمان مسئولیت «کمیته‌های انقلاب اسلامی» را بر عهده داشته و مسئول مستقیم حفاظت از سفارت‌های خارجی ازجمله سفارت آمریکا در ایران محسوب می‌شد. ایشان در خصوص علت مخالفت خود و برخی دیگر از انقلابیون، این ماجرا این‌چنین توضیح می‌دهد:

«من با این کار قطع نظر از دستور امام، مخالف بودم و آن را مفید نمی‌دانستم؛ به‌خصوص ادامه آن را به صلاح نمی‌دیدم، چنانکه عملا ادامه این کار به نفع ما تمام نشد، زیرا آن‌ها پس از 444 روز آزاد شدند. آخر، کار به‌جایی رسید که ما التماس کردیم که گروگان‌ها را تحویل بدهیم... البته آثار انقلابی‌اش به‌جای خود محفوظ است که امام فرمودند انقلاب دوم رخ داد، ولی این جریان از جهات گوناگون برای انقلاب سنگین تمام شد.

من این حرکت یعنی اشغال سفارت را نمی‌پسندیدم و این را نمی‌پذیرفتم که به سفارتخانه‌ها به‌خصوص سفارت آمریکا حمله کنیم. من این را مضر می‌دیدم. برای اینکه ازنظر قوانین بین‌المللی ریختن به سفارت ولو اینکه ما می‌گوییم لانه جاسوسی، در دنیا موردپذیرش نیست. شاید همه سفارتخانه‌ها لانه جاسوسی باشد. اصلا روال معمول همه سفارت‌ها همین است که از این کارها می‌کنند.

آقای بهشتی و مهندس بازرگان به من زنگ زدند که آقا شما چرا نشسته‌اید؟ کجا هستید؟ نیروهای انتظامی کجا است؟ کمیته‌ها کجا هستند؟ دانشجویان به سفارت ریخته و آنجا را تصرف کرده‌اند و آمریکایی‌ها را به گروگان گرفتهاند. آن‌ها خیلی ناراحت بودند».

اما حضرت امام رحمه‌الله موضعی متفاوت و غیرقابل‌انتظار در قبال تصرف سفارت آمریکا اتخاذ نمودند. ایشان با اشاره به اسنادی که در سفارت آمریکا کشف و ضبط‌شده است، آنجا را «مرکز توطئه و جاسوسی» دانستند که «اشخاصی که در آن بر ضد نهضت اسلامی ما توطئه نموده‌اند، از احترام سیاسی بین‌المللی برخوردار نیستند». ایشان از ملت ایران می‌خواهند که «همان‌طوری که تا حالا پیش‌آمده، از اینجا به بعد هم باید پیش برود و قطع کند دست این‌ها را. و چنانچه این‌ها (آمریکایی‌ها) آدم نشوند» طور دیگری با آن‌ها برخورد کند. امام راحل ضمن حمایت مجدد از جوانان تسخیرکننده سفارت، تأکید کردند که این «جوان‌ها هم مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» [1].

با بررسی این واقعه، این سؤال مطرح می‌شود که بر اساس چه تحلیلی بنیان‌گذار نظام اسلامی بر تداوم تسخیر سفارت آمریکا در تهران و نیز نگهداری کارکنان آن در حبس تأکید می‌نمایند و ثمرات آن را بسیار بیشتر از مضرات احتمالی آن تحلیل می‌کنند؟

* تابستان سخت تحریم‌ها؛ مقاومت شکننده یا پیشرفت انقلاب؟

در سال 1397، پس از روی کار آمدن «دونالد ترامپ»، چهل و پنجمین رئیس‌جمهور آمریکا، سیاستی خصمانه علیه نظام اسلامی ایران در پیش گرفت. بازگرداندن تحریم‌های تعلیق شده در دوره گذشته، مجازات کشورها و شرکت‌های دارای تعاملات مالی با ایران و اعمال فشارهای سنگین اقتصادی بر ایران، بخشی از برنامه‌های اعلام‌شده توسط وی در دوران رقابت‌های ریاست‌جمهوری بود که با پیروزی وی در این انتخابات، جامع عمل پوشید.

شدت فشارهای اقتصادی در این دوران به‌گونه‌ای بود که برخی فعالان و تحلیل‌گران سیاسی و اقتصادی، مسئولین دولتی و ناظران خارجی، تداوم این فشارها را تهدیدی برای تداوم حرکت انقلاب اسلامی در ایران عنوان داشتند. این تحلیل موجب شد بسیاری از افرادی که دلبستگی به انقلاب اسلامی داشته و دل‌نگران تداوم این مسیر بودند از روی دلسوزی، حامی کوتاه آمدن از برخی آرمان‌ها و دادن امتیازاتی برای کاهش فشار دشمن شوند.

در چنین شرایطی، رهبر معظم انقلاب تحلیلی متفاوت از شرایط کشور در دوران تحریم ارائه می‌کنند و معتقدند «انقلاب و کشور در حال پیشرفت است؛ این چیزی است که بنده به‌عنوان رجزخوانی نمی‌گویم؛ من این را از روی اطلاع عرض می‌کنم که کشور در حال پیشرفت است» [2].

این تحلیل در شرایطی ارائه می‌شود که بسیاری از آمارهای داخلی و بین‌المللی، شرایط کشور را به لحاظ اقتصادی نگران‌کننده و در آستانه یک بحران ارزیابی می‌کنند؛ اما ریشه این تفاوت در تحلیل چیست؟

* «دستگاه محاسباتی»؛ تعارض در مبنا، تمایز در تحلیل

با نگاهی به دو واقعه ذکرشده و نیز وقایع مشابه، می‌توان دو تحلیل متفاوت از ریشه تفاوت تحلیل‌ها میان رهبران انقلاب اسلامی و برخی صاحب‌نظران انقلابی ارائه کرد؛ اول، تفاوت اقتضائات جایگاه رهبری با سایرین و دوم، تفاوت مبنای تحلیل.

بر اساس دیدگاه اول، اقتضای قرار گرفتن در جایگاه رهبری جامعه آن است که رهبری به‌عنوان علمدار جامعه، امید به آینده را در میان مردم تزریق نماید؛ چراکه هرگونه احساس ناامیدی در رأس مجموعه، با شدت بیشتر به بدنه تزریق‌شده و می‌تواند موجب سستی و ازهم‌پاشیدگی شود. لذا بر این اساس، هر شخصی که در جایگاه رهبری قرار گیرد ناگزیر باید بر نقاط مثبت تأکید کرده و موتور محرک جامعه را با تزریق امید به آینده فعال و پرتوان نماید.

البته نگاه اول، عاری از واقعیت نبوده، اما نگاهی ناقص است و نمی‌تواند تحلیل جامعی از این امر ارائه نماید. مهم‌ترین اشکال این نگاه آن است که به نظر می‌رسد در بسیاری از موارد، تحلیل ارائه‌شده توسط رهبران انقلاب اسلامی، از نگاه و تحلیل حقیقی آنان از شرایط صورت می‌گیرد و نمی‌توان آن را صرفا تحلیلی امیدبخش برای حفظ روحیه و زنده نگاه داشتن امید به آینده در جامعه دانست. مستندات این امر در بیانات رهبر انقلاب به‌وضوح قابل‌مشاهده است.

نگاه دیگری به این تفاوت در تحلیل می‌توان داشت که شاید به‌نوعی مکمل تحلیل اول محسوب شود. بر اساس این نگاه، تفاوت‌هایی در مبنای تحلیل وجود دارد که تحلیل طرفین را از شرایط کشور و روند پیشرفت انقلاب، متمایز از یکدیگر ساخته و راهکارهای متفاوتی برای ادامه مسیر انقلاب اسلامی ارائه می‌نمایند. رهبر معظم انقلاب، از این مسئله تحت عنوان ایجاد «اختلال در دستگاه محاسباتی» یاد می‌کنند.

بر اساس تحلیل دوم؛ علت تفاوت تحلیل‌های ارائه‌شده به مبانی تحلیلی آن‌ها برمی‌گردد. بر این اساس این‌گونه نیست که رهبران انقلاب اسلامی صرفا باهدف جلوگیری از ناامیدی جامعه، تحلیلی خوش‌بینانه از وضع موجود و امیدبخش از آینده ارائه نمایند، بلکه بر اساس مبانی تحلیلی ایشان حقیقتا روند جامعه رو به بهبود و آینده کشور سرشار نقاط امیدبخش است. برای روشن‌تر شدن این مدعا، به‌عنوان نمونه، علت تحلیل حضرت امام رحمه‌الله و مقام معظم رهبری حفظه‌الله در وقایع فوق بررسی می‌شود.

* تحلیل واقعه اول

در ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در تهران، در نگاه اول، این واقعه می‌تواند عواقب سنگینی برای نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی در ایران به دنبال داشته باشد. تسخیر سفارت یکی از دو ابرقدرت جهان که برخلاف قوانین بین‌الملل صورت گرفته و در حکم اشغال بخشی از خاک ایالات‌متحده آمریکا محسوب می‌شد، می‌توانست با تبلیغات گسترده رسانه‌های غربی چهره‌ای مغشوش از انقلاب ایران به جهان مخابره نماید. از سوی دیگر، با توجه به اینکه زمان زیادی از استقرار نظام جدید نمی‌گذشت، کشور از یک‌سو درگیر تصفیه نیروهای برجای‌مانده از نظام سابق بود و از سوی دیگر، نغمه‌های استقلال‌طلبی و جدایی‌خواهی از گوشه و کنار کشور به گوش می‌رسید.

در چنین شرایطی، تأیید گسترش سطح منازعه با یکی از پرقدرت‌ترین و بانفوذترین کشورهای مؤثر در نظام بین‌الملل از سوی حضرت امام، گشودن جبهه‌ای جدید محسوب می‌شد که با تحلیل بسیاری از سیاستمداران سازگار نبود و حتی در نگاه اول، می‌توانست امری غیرمعقول به نظر آید.

اما تحلیل حضرت امام از ماجرا چه بود که آن را به‌شدت تأیید کرده و دشمن را تهدید نمودند که چنانچه دست از توطئه برندارند و سر جایشان ننشینند، «یک انقلاب زیادتر از انقلاب اول» روی خواهد داد؟

نگاهی به شرایط آن روزهای نظام اسلامی نشان می‌دهد، درحالی‌که یکی از آرمان‌های اساسی انقلاب اسلامی، استکبارستیزی بود و ایالات‌متحده مهم‌ترین نماد استکبار و پشتیبان اصلی محمدرضا شاه در دوران سلطنتش محسوب می‌شد که بعد از فرار وی از ایران نیز به او پناهندگی داده بود و حاضر به بازگرداندن اموال وی به ایران نبود.

اقدامات دولت موقت در جهت عادی‌سازی روابط با این کشور به‌شدت در جریان بود و با دیدار «مهدی بازرگان»، نخست‌وزیر دولت موقت با «سولیوان»، سفیر آمریکا در تهران و «زبیگنیو برژینسکی»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دوران ریاست‌جمهوری «جیمی کارتر»، ابعاد جدیدی یافت و خشم و اعتراض انقلابیون را به دنبال داشت. به نظر می‌رسد حضرت امام در چنین شرایطی، دو نگرانی جدی از سوی آمریکا در خصوص انقلاب اسلامی احساس می‌کردند که هرکدام از این موارد می‌توانست به‌تنهایی انقلاب نوپای اسلامی را در نطفه نابود نماید. خطر اول، سابقه اقداماتی بود که آمریکا در کشورهایی که حکومت آن‌ها را هم‌راستا باسیاست خود نمی‌دانست، انجام‌شده بود. انجام بیش از 50 کودتا در کمتر از صدسال، در کشورهای مختلف، سابقه‌ای خوفناک از عملکرد سیا در کشورهای مختلف در اذهان شکل داده بود. گذشته از این، سابقه دخالت آمریکا در ایران بود که در آشکارترین مورد منجر به طرح‌ریزی و انجام کودتای 28 مرداد 1332 ه. ش شد و بر اساس آن، دولت منتخب و مردمی «دکتر محمد مصدق» با دخالت مستقیم آمریکا، ساقط و «محمدرضا شاه پهلوی» که از تهران به رم گریخته بود، به سلطنت در ایران بازگردانده شد.

بیم دیگری که در خصوص تداوم حضور آمریکا در ایران بهخصوص با عملکرد سازشکارانه و محافظه‌کارانه وجود داشت، فروکش کردن آرمان استکبارستیزی و مختص نمودن آن به مقطع وقوع انقلاب اسلامی بود. عملکرد «دولت بازرگان» چه در نظر و چه در مقام عمل به‌گونه‌ای بود که معتقد به لزوم پایان دادن به منازعه با ایالات‌متحده و عادی‌سازی روابط با این ابرقدرت بود. از نگاه دولت موقت، تداوم مقابله با آمریکا با توجه به جایگاه این کشور در مناسبات جهانی و هژمونی آن در عرصه بین‌الملل، امری غیرمنطقی و حتی غیرممکن بود؛ لذا به‌شدت به دنبال بازسازی روابط دوطرفه و کاهش تنش‌های سیاسی میان دو کشور بود. از سوی دیگر، حضرت امام در سخنان خویش همواره با لحنی شدید با آمریکا مواجه شده و با یادآوری توطئه‌های آنان در دهه‌های اخیر در ایران و سایر کشورها، حمایت‌های آنان از پهلوی پیش از وقوع انقلاب اسلامی، پناه دادن به شاه مخلوع ایران و عدم استرداد وی برای محاکمه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و... این کشور را به تداوم خباثت‌هایش علیه ملت ایران متهم کرده و خواستار تداوم فشار برای گردن نهادن آمریکا به این خواسته برحق ایران بودند:

«... بر دانش‌آموزان، دانشگاهیان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام، حملات خود را علیه آمریکا و اسرائیل گسترش داده و آمریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع جنایتکار نمایند و این توطئه بزرگ را بار دیگر شدیدا محکوم کنند» [3]

نگاهی به این سیر تاریخی نشان می‌دهد، آنچه در چنین شرایطی برای حضرت امام، امری حیاتی محسوب می‌شود، علاوه بر خنثی نمودن توطئه‌هایی که با مرکزیت سفارت آمریکا در تهران در حال شکل‌گیری بود، تداوم حضور مردم و به‌خصوص جوانان جامعه در حمایت و زنده نگاه داشتن اصول اساسی و حیاتی انقلاب اسلامی است. چراکه اگر صرف تعطیل نمودن و اخراج کارکنان سفارت برای اتمام توطئه‌های آنان در کشور مطرح بود، شاید انجام این کار از طرق و مجاری رسمی بسیار کم‌هزینه‌تر و معقول‌تر به نظر می‌رسید. اما به نظر می‌رسد حضرت امام به دنبال حضور مردم و جوانان جهت دفاع از یکی از مهم‌ترین اصول هویتی انقلاب اسلامی و نهادینه شدن آن در اذهان عموم جامعه ایران بود که جز با اقدامی خودجوش و مردمی و از طریق حمایت عمومی مردم از این حرکت امکان‌پذیر نبود.

با این تحلیل، نهادینه کردن یک‌پایه هویتی بنیادین - که حفظ، تداوم و گسترش انقلاب جز باوجودآن امکان‌پذیر نخواهد بود - از آن‌چنان ارزشی برخوردار خواهد بود که همه تحریم‌های بین‌المللی و فشارهای سیاسی و اقتصادی آمریکا و غرب در مقابل آن، اهمیت چندانی ندارد. لذا بر اساس تمایزی که در نوع تحلیل این امر ایجاد می‌شود، مواضع متفاوتی از سوی رهبر کبیر انقلاب در مقایسه با برخی از انقلابیون دلسوز نظام اسلامی مشاهده می‌شود.

* تحلیل واقعه دوم

این برهه از تاریخ انقلاب اسلامی شاهد دور جدید فشارهای اقتصادی و سیاسی شدید از سوی نظام سلطه بر نظام اسلامی است. ساختار سخت‌گیرانه تحریم‌ها در کنار بیماری سیستم اقتصادی کشور و سوءاستفاده برخی از عناصر داخلی، نظام اقتصادی کشور را دچار اختلال کرده و سختی‌های فراوانی برای اقشار مختلف مردم ایجاد نموده است. در کنار همه این فشارها سیاست‌های رسانه‌ای حساب‌شده غربی با بهره‌گیری از ابزارهایی همچون شبکه‌های اجتماعی در میان اقشار مختلف مردم نفوذ کرده و با ترسیم تصویری ناامیدکننده از وضعیت کنونی کشور، شرایطی تیره‌وتار از آینده کشور منقوش می‌نمایند تا اوضاع کشور را ازآنچه هست، بسیار وخیم‌تر و بحرانی‌تر جلوه دهند و «مردم را یا دچار اضطراب کند، یا دچار یأس و ناامیدی کند، یا دچار بدبینی کند - نسبت به یکدیگر و نسبت به دستگاه‌ها - یا احساس بن‌بست به مردم بدهد» [4].

اعتراضاتی از سوی اقشار مختلف مردم نسبت به شرایط اقتصادی نامناسب، تورم فزاینده، افزایش بیکاری و... به گوش می‌رسد. البته باید توجه داشت که همه این موارد، در کنار تهاجم گسترده فرهنگی است که از دهه‌های پیش، دشمنان نظام اسلامی با بهره‌گیری از تمام توان رسانه‌ای و مالی خویش علیه نظام به کار گرفته‌اند و به شکل مستمر در حال گسترده‌تر نمودن عمق و دامنه آن هستند و تأثیرات آن نیز در ظاهر و باطن جامعه قابل‌مشاهده است. در چنین شرایطی، رهبر معظم انقلاب برخلاف بسیاری از تحلیل‌ها که انقلاب را در وضعیتی بحرانی تصور می‌نمایند، معتقدند «انقلاب و کشور در حال پیشرفت است؛ این چیزی است که بنده به‌عنوان رجزخوانی نمی‌گویم؛ من این را از روی اطلاع عرض می‌کنم که کشور در حال پیشرفت است» [5].

ایشان در تبیین علت «در حال پیشرفت» واقعی دانستن نظام اسلامی علی‌رغم پذیرش همه ضعف‌ها و فشارهایی که وجود دارد می‌فرمایند: «انقلاب و مبانی انقلابی در حال پیشرفت است. بله، حرف ضدانقلابی از دهان خارج می‌شود، مطالبی گفته می‌شود اما آنچه درواقع قضیه وجود دارد عبارت است از اینکه کشور دارد به سمت مفاهیم انقلابی و آرمان‌های انقلابی و حقایق انقلابی حرکت می‌کند؛ حالا این حرکت ممکن است به آن سرعت و شتابی که موردنیاز است نباشد، اما هست، این حرکت وجود دارد» [6].

در این تحلیل نیز به نظر می‌رسد رهبر معظم انقلاب، با آگاهی از همه فشارهایی که کشور و مردم در حال تحمل آن هستند و تأکید مصرح بر لزوم برنامه‌ریزی برای مرتفع ساختن آن‌ها، آنچه در پس این مسئله در حال وقوع است را بسیار باارزش‌تر می‌دانند و بر این اساس، اوضاع کشور را خوب و در حال پیشرفت می‌دانند. به نظر می‌رسد رهبر انقلاب معتقدند تجربه مواجهه اخیر انقلاب اسلامی ایران با غرب، اگرچه هزینه‌های زیادی بر کشور تحمیل نمود و موجب کاهش سرعت رشد علمی، اقتصادی و صنعتی ایران، تعطیلی صنایع هسته‌ای و مواردی ازاین‌دست شد، اما چنانچه این تجربه تنها یک ثمره داشته باشد و آن نهادینه شدن یکی دیگر از «مفاهیم و آرمان‌های انقلابی» باشد، دستاورد آن بسیار باارزش‌تر از هزینه‌های وارده خواهد بود.

تجربه اخیر دیپلماسی کشور، توانست بار دیگر درست بودن رویکرد سیاست خارجی انقلاب اسلامی در استکبارستیزی و دل نبستن به دشمن را اثبات نماید. شاید تا پیش‌ازاین هنوز عده‌ای می‌توانستند کاستی‌های وضع موجود را ناشی از رویکرد انقلابی و غیر سازشکارانه کشور در تعامل با قدرت‌های بزرگ بدانند و راه‌حل آن را در کوتاه آمدن از برخی خواسته‌ها و عقب‌نشینی از برخی آرمان‌ها بدانند؛ اما تجربه تعامل اخیر کشور با آمریکا و اروپا، غیرقابل‌اعتماد بودن این کشورها را بار دیگر به اثبات رساند و نشان داد که هر گام عقب نشستن، چند گام پیش آمدن دشمن و افزایش توقعات و خواسته‌های آنان را در پی دارد. لذا چنانچه بتوان ثمره همه هزینه‌های نزدیک به یک دهه سیاست خارجی سازشکارانه و دیپلماسی لبخند و تحمل فشارهای سنگین اقتصادی را تقویت این مفهوم و آرمان انقلابی یعنی باور مردم به ناامیدی از بیرون مرزها و لزوم اعتماد و اتکا به توان داخلی دانست، می‌توان گفت این فشارها باعث پیشرفت و استحکام بیشتر نظام اسلامی‌شده است.

شاید بتوان از «استعاره واکسیناسیون» برای تبیین این نوع تحلیل بهره برد. در این استعاره چنانچه تزریق واکسن به یک بیمار، اثراتی ابتدایی همچون تب و لرز و سوزش را در پی داشته باشد، مشاهده‌کننده غیرمتخصص وضعیت وی را بحرانی و خطرناک توصیف می‌نماید؛ درحالی‌که یک متخصص آگاه و خبره، با علم به گذرا بودن این دوران و واکسینه شدن بدن بیمار در مقابل بیماری‌های بسیار سنگین‌تر پس‌ازآن، از وضعیت بیمار ابراز رضایت کرده و شرایط وی را خوب توصیف می‌نماید. این امر شاید در وهله اول موجب تعجب و حتی اعتراض سایرین شود اما باگذشت زمان و روشن شدن آینده، همگان بر صحت تحلیل خبره و خریط فن اذعان خواهند کرد.

* تثبیت آرمان‌های انقلابی؛ ضامن تداوم انقلاب اسلامی

به نظر می‌رسد، یکی از مبانی مهمی که می‌تواند عامل ایجاد تمایز در تحلیل شود، اهمیتی است که تثبیت یک آرمان در جامعه می‌تواند در پیشرفت جامعه داشته باشد. از نگاه رهبران انقلاب اسلامی مهم‌ترین عامل حرکت‌دهنده و شتاب‌زا در مسیر پیشرفت انقلاب، رشد مردم و نهادینه شدن ارزش‌های انقلابی در جامعه است، لذا صرف هزینه‌های فراوان و کند شدن ظاهری حرکت انقلاب در یک مقطع زمانی را چنانچه منجر به فهم بهتر مردم از آرمان‌های انقلاب و همراهی با آن‌ها شود، نه‌تنها مضر تشخیص نمی‌دهند، بلکه لازمه واکسینه شدن انقلاب اسلامی و شتاب گرفتن حرکت انقلاب به‌سوی آرمان‌های خویش در مقاطع بعدی می‌دانند. البته بدیهی است هرچقدر بتوان این آرمان‌ها را با هزینه کمتری در جامعه تثبیت نمود و حرکت شتابان انقلاب اسلامی را حفظ کرد، مطلوبیت بیشتری خواهد داشت.

پی‌نوشت:

[1]. صحیفه امام، جلد 10: صفحات 516-517. [2]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، 15/06/1397. [3]. صحیفه امام، جلد 10: صفحه 412. [4]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 15/06/1397. [5]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 15/06/1397. [6]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 15/06/1397.

انتهای پیام /

انقلاب اسلامی آمریکا انقلاب امام