روایتی از نیمه تاریک مدعیان خدمت به خلق در «سیطره»
نادر کیانی در کتاب «سیطره» آنچه که به چشم خود از ریز و درشت کومله دیده و چشیده را برای خواننده بیان میکند. از تجاوز به دختران و زنان گرفته تا جنایتهای پشتپرده.
نادر کیانی در کتاب «سیطره» آنچه که به چشم خود از ریز و درشت کومله دیده و چشیده را برای خواننده بیان میکند. از تجاوز به دختران و زنان گرفته تا جنایتهای پشتپرده.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب: پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گروهکهای ضد انقلاب فرصت پیدا کردند تا اسلحه و مهمات پادگانهای نظامی را غارت و علیه انقلاب اسلامی به جنگ مسلحانه بپردازند. آنها هزاران نفر از رزمندگان اسلام و مردم کردستان را قتل عام کردند. در سالهای اولیه دفاع مقدس این گروهکها از ایران رانده شده و به دامن دشمن پناه بردند و دست به ترورهای کور مردم ایران زدند.
کتاب «سیطره» نوشته کیانوش گلزار راغب به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده که خاطرات هفت سال نفوذ «نادر کیانی» از نیروهای انقلابی ایران به اردوگاه حزب دموکرات کردستان ایران و سازمان کومله در اقلیم کردستان عراق را شامل میشود. کیانی تا سطوح عالی سازمانی و مسئول کل پذیرش این سازمان رشد کرد و با دسترسی به اطلاعات ارزشمند درون گروهی، گرفتار زندان اقلیم کردستان شد و با تحمل رنج و مرارت زیاد، عاقبت به کشور بازگشت و ثمره سالها تلاش و مجاهدت خود را در خدمت نظام جمهوری اسلامی ایران قرار میدهد.
زینب زارع، خبرنگار و پژوهشگر یادداشتی با عنوان «روایتی از نیمه تاریک مدعیان خدمت به خلق» درباره اینکتاب نوشته که برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
مشروح متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
«سیطره» جدیدترین اثر کیانوش گلزار راغب است که اتفاقاً ید طولایی در نگارش کتاب در باب احوالات گروهکهای کومله دارد. راغب خود از رزمندگانی است که 14 ماه در زندانهای کومله بوده و خاطراتش را در کتاب «شنام» برای اهل مطالعه و پژوهش به یادگار گذاشته است. «برده سور» و «عصرهای کریسکان» دیگر آثار اوست که با همین مضامین به چاپ رسیده است.
این بار گلزار راغب به دنبال سوژهای ناب و دستنخورده رفته است. عنصری نفوذ در دل کومله. داستان از آنجا مخاطب را قلقلک میدهد که نفوذی در طول مدت حضورش در کومله با اطلاعات سپاه ارتباط میگیرد و اخبار را به صورت پنهانی به ایران مخابره میکند. جالب این که او با جلب اعتماد سران کومله به پستهای بالای مدیریتی دست پیدا میکند.
کتاب از زمان کودکی شخصیت اصلی نادرکیانی آغاز میشود. نادر پسری مذهبی و بسیجی است که به فعالیت در نهادهای نظامی علاقه وافری دارد. 30 صفحه ابتدایی کتاب به سر و کله زدن نادر با حاجی (سپاهی که نادر به او اطلاعات میداد) میگذرد.
از نادر برای پیوستن به نیروهای نظامی اصرار و از حاجی داستان انکار. در ادامه کیانی به صورت خودسر و با انگیزه نفوذ در گروهکهای دموکرات و کومله ابتدا برای عضویت در حزب دموکرات پا پیش میگذارد اما اخراج میشود و در نهایت جذب کومله میشود. کیانی در سیطره آنچه که به چشم خود از ریز و درشت کومله دیده و چشیده را برای خواننده بیان میکند. از تجاوز به دختران و زنان گرفته تا جنایتهای پشتپرده.
کتاب اطلاعات بسیار خوبی از کومله، مناسبات آنها با کشورهای مختلف و نوع ارتباط با دیگر انشعابات کومله به دست مخاطب میدهد. جنایت، تجاوز، بیاخلاقی، بیبند و باری، لاابالیگری، وضعیت اسفبار زنان و دختران، اعتیاد و تاکید بر خداناباوری برجستهترین کلید واژههایی است که نادر کیانی از دل کومله خبر میدهد. تصویری سیاه و البته واقعی از لانه کردهای دوستدار کشتار و خواهان تجزیه که با ادعای خدمت به خلق در کمین جوانان هستند. افرادی که حتی چشم دیدن هم را ندارند و هر از چند گاهی با انشعابات مختلف از یکدیگر اعلام استقلال میکنند و با کشت و کشتار از خجالت هم در میآیند.
این بخشی از شرح جنایتهایی است که کومله دستش به آن آلوده شده و در کتاب آمده است:
«در آخرین روز، فیلم مستند جنگ 24 روزه سنندج را هم نمایش دادند. این فیلم نشان میداد چگونه نیروهای کومله در جنگ سنندج توی جادهها کمین کرده و سربازان بیگناه را با نفرت زجرکش کرده بودند. صحنههای فیلم آنقدر فجیع و منزجرکننده بود که خودشان هم طاقت نداشتند نگاه کنند. نشان میداد چگونه تیر به کمر سرباز بیچاره میزنند تا زجرکش شود. با زخمیها تفریح میکردند و هر بار به قسمتی از بدنشان تیر میزدند و به عذاب آنها میخندیدند. به سرش نمیزدند که زود بمیرد. پوستکندن و سربریدن فرزندان ایران زمین جزو افتخاراتشان بود که به ما نشان میدادند. این صحنهها را خودشان حین کمین و درگیری و کشتار فیلمبرداری کرده بودند.»
یکی از جذابترین بخشهای کتاب حضور داوطلبان مختلف در کومله و بیان سرنوشت آنها از زبان نادر کیانی است. جوانانی که با تبلیغات بیپشتوانه با سودای سفر به اروپا با پای خود به کومله میآمدند اما بعد از مشاهده وضعیت اسفبار مقر پشیمان میشدند. برخی میتوانستند برگردند اما برخی دیگر به طرز فجیعی نیست و نابود میشدند. از تکاندهندهترین روایات کیانی زمانی است که از حضور یک زن و شوهر برای داشتن زندگی بهتر در کومله میگوید اما کمی بعد زن از سوی مردان دیگر مقر مورد تجاوز قرار میگیرد بدون آن که همسرش حقی برای اعتراض داشته باشد.
سیطره داستان یک خطی بسیار جذابی دارد اما به نظر میرسد در روند نگارش، داستان منسجمی شکل نگرفته است. خط داستان صرفاً با مکالمات بین شخصیتها پیش میرود و کمتر شاهد فضاسازی و شخصیتپردازی هستیم.
کتاب پر از اسم و شخصیت است که ممکن است در صفحات بعدی نام و سمتشان را فراموش کنیم و مجبور شویم دوباره به صفحات قبل برگردیم. سیطره کتابی با بار امنیتی و اطلاعاتی است و شاید طبیعی باشد برخی ابهامات برای خواننده و حتی نویسنده ایجاد کند. چرا میگویم نویسنده چون خود گلزار راغب نیز اذعان داشته که در طول نگارش کتاب با کیانی دیدار نداشته و تنها تلفنی خاطراتش را نوشته است.
اگر بخواهم از این نقاط مبهم و سوالاتی که ممکن است ذهن مخاطب را درگیر کند بگویم اینکه چرا نادر برای پیوستن به کومله آن هم وقتی که حاجی هنوز حمایتی از او نکرده اقدام میکند؟ یا این که با توجه به اعتقادات مذهبی کیانی او چطور دست به ازدواج سازمانی میزند؟ آن هم ازدواجی با شکل و شمایل کومله که هیچ یک از آداب شرعی ازدواج را قبول ندارند.
به هر حال مشخص است که موضوعاتی در پس داستان بوده و هست که دانستن آن الزامی نداشته است.
قبلتر گفتم «سیطره» کتابی با محوریت جاسوسی و امنیتی است اما در پیرنگ داستان، خبری از فاکتورهای قصههای امنیتی و جاسوسی نیست. البته که سیطره برشی واقعی از زندگی نادر کیانی است اما انتظار میرفت گلزار راغب با قلمی نفسگیرتر و با پیچش بیشتری داستان را زمینگیر کند. موضوعات امنیتی از جهت چند لایهای بودن و داشتن رنگ معما برای مردم عام جذاب است. پخش سریالهای امنیتی در سالهای اخیر و استقبال مخاطب، تأییدی بر این صحبت است. داستان کیانی هم این امتیازات را دارد اما روایت خطی از هیجان و جذابیت داستان کم کرده است.
نام کتاب هم توجهبرانگیز و دو وجهی است از سویی گمان میکنی سیطره به معنای سیطره اطلاعاتی نادر کیانی بر گروهک کومله در مدت حضورش در مقر آنهاست اما از سویی دیگر در متن کتاب گفته میشود که در عراق به پاسگاه ایست و بازرسی نیروی نظامی عراق سیطره میگویند.
در پایان کتاب هم عکسهای خوبی از اعضای کومله و خود نادر کیانی است که در فهم و تصویرسازی داستان به خواننده کمک میکند.