روشن نگه داشتن چراغ فیلم و سریال سازی / نقش شبکه نمایش خانگی در رونق هنر هفتم چیست؟
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه قربانی رضوان؛ با شیوع ویروس کرونا و تعطیل شدن سینماها نگرانی برای تولید فیلم از سوی تهیه کنندگان افزایش پیدا کرد و دیگر به راحتی نمیشد به ساخت فیلم سینمایی فکر کرد، چون به اکران آن اعتمادی نبود. این شد که با خانه نشین شدن اجباری مردم و بالا رفتن تقاضای آنها برای تماشای فیلم این بار مردم نه راهی سینماها که فیلمها راهی خانههای مردم شدند؛...
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فاطمه قربانی رضوان؛ با شیوع ویروس کرونا و تعطیل شدن سینماها نگرانی برای تولید فیلم از سوی تهیه کنندگان افزایش پیدا کرد و دیگر به راحتی نمیشد به ساخت فیلم سینمایی فکر کرد، چون به اکران آن اعتمادی نبود. این شد که با خانه نشین شدن اجباری مردم و بالا رفتن تقاضای آنها برای تماشای فیلم این بار مردم نه راهی سینماها که فیلمها راهی خانههای مردم شدند؛ فیلمهایی از جنس نمایش خانگی.
سریال سازی در شبکه نمایش خانگی اگر چه چند سالی است که قوت گرفته، اما در دوسال اخیر روند صعودی معناداری پیدا کرده است. دلیل این سیر صعودی را میتوان اقبال بیشتر مخاطبان به دنبال کردن این دست از سریالها و تمایز فرم و اجرای آنها است. سریالهایی با حضور بازیگران مطرح سینما که چهرهی آنها کمتر در قالب سریال دیده شده، آزادی در بررسی و بیان مضامینی که پرداخت به آن در رسانه ملی با محدودیتهای بسیاری همراه است و کمتر شدن خط قرمزهایی در گریم و پوشش بازیگران به دور از آنکه بخواهیم این مسائل را خوب یا بد بدانیم از جمله دلایل اصلی استقبال کم نظیر مخاطبان از سریالهای شبکه نمایش خانگی است.
سینما را هنوز هم میتوان یک صنعت سود ده و بهترین منبع تامین معاش هنرمندان دانست، اما باید پذیرفت که این صنعت در کشور ما هنوز در جایگاهی قرار نگرفته است که بتوان ادعا کرد همهی بازیگران و هنرمندان این صنعت با حضور در آن میتوانند به یک منبع مالی قدرتمند متصل باشند، زیرا هنوز ظرفیت تولید سالانه در سینمای ایران آنقدر نیست که همه سینماگران در طول سال سرکار باشند و دغدغه معیشت نداشته باشند. از این رو تولید مجموعهها و سریالهای نمایش خانگی سبب شده تا طیف وسیعی از سینماگران در طول سال مشغول به کار شوند و بتوانند در شرایط سخت معیشتی و بحران اقتصادی که پس از شیوع کرونا چندین برابر شده عبور کنند.
از طرفی با تغییر شرایط فرهنگی و اجتماعی دیگر جای بسیاری از فیلمها در سالن سینما نیست و میتوان بهترین مکان عرضه شان را همین پلتفرمهای نمایش خانگی دانست. همانطور که در تجربه اکران آنلاین بسیاری از فیلمها شاهد آن بودیم که فیلمهای نه چندان قوی با فروشی بالا و قابل قبول همراه بودند حال آنکه اگر همین فیلمها اکران عمومی در سینما داشتند شاید نهایت فروش چند میلیونی را اذعان خود میکردند. در واقع این پلتفرمها بستری شدند برای فیلمهایی که هم در شرایط ویژه کرونایی برای مخاطبان در دسترس باشند و هم به میزان قابل توجهی امکان سرمایه گذاری بخش خصوصی را افزایش دادند تا بهترین منبع درآمد هنرمندان در وضعیت رکود سینما از جهت تامین اقتصادی باشند.
سریالهای نمایش خانگی به دور از رد یا پذیرفتن محتوای آنها سبب شدند تا قشر وسیعی از مردم که نه برنامههای صداوسیما را میدیدند و نه اهل رفتن به سینما بودند تحت پوشش قرار بگیرند و تحویلی عظیم در جذب مخاطبان جدید سریالهای داخلی به وجود بیاید. تحولی که سبب شده این دسته از مخاطبان خاموش در کنار مخاطبان دنبال کننده سریالهای ایرانی قرار بگیرند تا پس از سالها شاهد این باشیم که مردم پا به پای سریالی همقدم میشوند، روند داستان را کاملا دنبال میکنند و گاها سریالی بر آنها تاثیر هم میگذارد.
تنوع بالای موضوعی سریالها از جمله مواردی است که در میزان جلب بالای مخاطب نقش بسزایی دارد. به طوری که پلتفرمها در تلاش هستند تا هرکدام برای مخاطبان خود سریالهای متفاوت با تنوع موضوعی بالا داشته باشند. اگرچه تنوع موضوعی سریالهای نمایش خانگی در میان دایرهای از مباحث خاص همچون عشق و خیانت و مسائل و مشکلات اجتماعی ایران محدود شده است، اما نباید پرداخت به موضوعاتی که تا به حال به دلایلی به آنها زیر پوستی پرداخت میشده یا بنابر شرایط از پرداخت به آن سر باز زده میشده و یا از سوی رسانه ملی مغفول مانده است را نادیده گرفت.
به طور مثال توجه بسیاری از فیلم سازان به تاریخ و گرایش آنها به ساخت سریالهایی که گوشهای از تاریخ کشور را بیان میکند و یا داستان سریال در زمان گذشته ایران اتفاق میافتد. پس از سریال شهرزاد که در قالب یک عاشقانه در بستر تاریخ معاصر مخاطبان بسیاری را با خود همراه کرد میتوان به درامهای تاریخی مانند سریال جیران و سریال قبله عالم از تولیدات تازه نمایش خانگی اشاره کرد. سریال جیران و سریال قبله عالم، هر دو با آنکه در پرداخت به تاریخ لحن و رویکرد متفاوتی دارند سراغ دوره قاجار و شخص ناصرالدینشاه رفتهاند. سریال خاتون اولین تجربه سریالسازی تینا پاکروان است.
«خاتون» روایتگر داستان عاشقانهای در سال 1320 و در کشاکش اشغال ایران توسط نیروهای متفقین با تاکید بر روی شخصیت زن اصلی خود، یعنی خاتون است. صحبت از تاریخ همیشه جذاب بوده و حالا اگر تاریخ در بیانی دراماتیک عرضه شود مطمئن مخاطب را بهتر به همراهی با خود دعوت میکند و میتوان این نوع از پرداخت را زمینهساز آغاز یک رویکرد تازه در شبکه نمایش خانگی برای توجه بیشتر به تولید درامهای تاریخی دانست. این در شرایطی که استقبال مخاطبان ایرانی از فیلمها و سریالهای تاریخی نشان دهنده میل و علاقه آنان نسبت به بازسازی و بازگویی تاریخ است اهمیت دوچندانی میگیرد.
اگرچه بالا گرفتن تب سریالسازی در شبکه نمایش خانگی نگرانیهایی را به همراه داشته و کارشناسان معتقدند با افزایش حجم تولیدات، بازار این عرصه اشباع شده و حتی به مرور کیفیت آثار را تحت تأثیر قرار خواهد داد، اما با توجه به استقبال بالای مخاطبان از فیلمهای نمایش خانگی میتوان آن را تا به امروز در امر جلب مخاطب و جبران تعطیلیهای مکرر سینما و کیفیت پایین سریالهای رسانه ملی موفق دانست.
*س_ آن روی سکه!_س*اگرچه بازار این دست از فیلم و سریالها داغ و پر سود است، اما این روزها زیر پوست شبکه نمایش خانگی اتفاقات عجیبی هم رخ میدهد. تبلیغ و ترویج زندگی تجملی و لاکچری گرایی، هنجار زدایی از روابط، خشونت و افراطی گری، استفاده از کلمات رکیک و مذموم، ترویج استفاده از مواد مخدر و به تصویر کشیدن استفاده آن به عنوان وسیله - ای تفریحی و شیرین در دست بازیگران نقش اول سریال از جمله مواردی است که میتوان از آنان به عنوان مسیر جدید و نادرست سریالهایی با این تعداد از مخاطب در رده سنی متفاوت دانست.
«رضا واعظی» عضو هیأت علمی دانشگاه صداوسیما در گفتگو با فارس گفت: «عادی سازی ناهنجاریها، هنجارشکنی (در گویش ها، الفاط، دیالوگها و لوکیشن ها)، تساهل گرایی فرهنگی و اجتماعی، ترویج بی اعتمادی به همسر، دوست، خانواده، نهادهای اجتماعی، اعتقادات و حاکمیت، عادی سازی روابط خارج از عرف، مغایر با ارزشها و باورهای ملی و اعتقاد، ترویج پنهان غیراخلاقی خارج از ضابطه، ترویج سبک زندگی خاص (مراسمات مذهبی تا جشنهایی که در تعارض با فرهنگ اصیلی ایران است)، اغراق در نمایش زندگی طبقه ثروتمند کشور که کسر کوچکی از جمعیت ایران محسوب میشوند و در نتیجه ایجاد سرخوردگی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نارضایتی عمومی بین مردم به خصوص جوانان بخشی از تبعات فرهنگی محتوای نامناسب آنها است. محتوای نامناسب این سرویسها سبب ایجاد نوعی نافرمانی مدنی و دهن کجی به حاکمیت و تفکر حاکم بر جامعه میشود. ایجاد دوگانههای فرهنگی در ذهن مخاطب به خصوص جوانان از دیگر نقاط ضعف سرویسهای اشتراک ویدئو است که باید به آن اشاره کرد. معتقدم که سوءمدیریت فرهنگی باعث شد تا مشکلات وی او دیها به این آسیبها ختم شود.»
گرفتاری سریالها به قصههای تکراری و کش آمده از دیگر معایب شبکه نمایش خانگی است. سریالهایی که مملو از بازیگران شناخته شده و ستارهاند، اما از محتوا تهی. مخاطبانی که به امید تماشای بازی و داستانی جدید از سوی بازیگران مورد علاقه شان به سمت سریالها میروند، اما تنها با گذشت چند قسمت متوجه داستانی تکراری و کش آمده میشوند.
پوریا ذوالفقاری، منتقد سینما در گفتگو با روزنامه ایران در این باره گفت: «بعید میدانم هیچ برنامهریزی و افق دیدی در کار باشد. اصولا در سینمای ایران هر عرصه و هر مدل کاری که به سوددهی میرسد، همه به آن سمت یورش میبرند و تا اشباع و نابودش نکنند، دست بر نمیدارند. در ابتدای همین دهه نود پیرو موفقیتهای فرهادی، ملودرامهای مبتنی بر پنهانکاری و خیانت آنقدر ساخته شد که این مضامین جذابیتشان را از دست دادند. سریالسازی هم همین است. پس از موفقیت «قهوه تلخ» و «شهرزاد»، ذهنهای حسابگر متوجه این حوزه شدند و با رونق گرفتن وی. او. دیها و شیوع کرونا که کم رونقی سینما را در پی آورد، وارد مرحله اشباع تولید و کاهش تدریجی کیفیت شدیم. حدس زدن آینده تولیدات ایرانی وی. او. دیها سخت نیست.»
ذوالفقاری معتقد است که سریالهای این عرصه همگی از الگویی ثابت تبعیت میکنند: «قصههای ضعیف و بیهوده کش آمده و یک لشکر ستاره و سلبریتی که بناست کمبودهای جذابیت داستان را جبران کنند. از این نظر و برخلاف خواست برخی از دوستان که دلشان میخواهد وی. او. دیها را با نتفلیکس مقایسه کنند، واقعیت این است که سریالهای ما برخلاف نمونههای جهانی، بیشترین اتکا را به بازیگران مشهور دارند. درحالی که در سریالهایی مثل «بازی تاج و تخت» و «برکینگ بد» و حتی همین «گامبی وزیر» ستاره مشهور نمیبینید. جذابیت قصه است که مخاطب را دنبال خودش میکشد.»
اختلافها میان وزارت ارشاد و ساترا نیز فضای متشنجی را ایجاد کرده است که نتیجهای جز قربانی شدن محصول ساخته شده و پلتفرمها ندارد. اختلافاتی که سبب سردرگمی تولیدات شده و گویی قرار نیست پایانی برای آن متصور شد. بسیاری از تهیه کنندگان و سینماگران خواستار بازگشت بازار نمایش خانگی به وزارت ارشاد هستند و این تصمیم را تنها راه بازگشت کیفیت محصولشان میدانند.
محمدحسین فرحبخش تهیهکننده پیشکسوت در گفتگو با خبرگزاری صبا گفته که: «: قانون، ارشاد را مسئول سریالهای خانگی دانسته، ولی متاسفانه مسامحه بیش از حد مدیران سینمایی اعتدال موجب شد که ساترا زعامت را بگیرد، ولی درنهایت باید نمایش خانگی به ارشاد بازگردد تا هم کیفیت تولید بالاتر رود و هم پاسخگویی درباره چرایی ممیزی یا جرح و تعدیلها بسامان برسد.»
چندی پیش وزیر ارشاد در حاشیه مراسم آغاز سال تحصیلی در جواب سئوالی مبنی بر مواضع وزارت فرهنگ و ارشاد اسامی به برخی از حاشیههای پیرامونی «ساترا» و انتقاداتی که تعدادی از هنرمندان و صنوف مختلف خانه سینما درباره نحوه مدیریت این مجموعه روی مجوز آثار تصویری داشتهاند، توضیح داد: «من در جریان جزییات این شرایط طی سالهای اخیر بودهام و معتقدم بدون جنجال رسانهای این بحث باید حل شود و چند روز پیش هم گفتهام. موضوع نیز کاملا روشن است و ما باید همه اقدامات را در چارچوب قانون انجام بدهیم.»
او دوباره صحبتهای قبل خود را درباره جایگاه نظارتی و شأن وزارت فرهنگ و ارشاد در زمینه نمایشخانگی تکرار کرد و گفت: «ما طی روزهای اخیر با شورای عالی فضای مجازی، دوستان در مجلس شورای اسلامی، سازمان صداوسیما در هفته اخیر گفتگوهای خوب و فشردهای داشتیم و کار در حال جمعبندی است که بزودی در مراکز قانونی تصمیمگیری این ماجرا اتفاق میافتد. قطعا ما معتقدیم که جایگاه نظارتی و شأن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در مسیری که تا به امروز ادامه داشته باید ادامه پیدا کند و اگر ابهامی در این زمینه هست و مسائل جدیدی پیش آمده که نیازمند تصمیمگیری جدید است باید با رعایت قوانین و رویههای موجود تصمیمگیری شود.»
اظهارنظرهای وزیر ارشاد درخصوص ماجرای ارشاد و ساترا نشان میدهد که اسماعیلی قصد دارد بالاخره قدمی جدی برای رفع اختلافات بردارد و تصمیمات جدیدی گرفته شود. با تمام این تفاسیر آنچه مهم است پرداخت صحیح به مسئله شبکه نمایش خانگی است. شبکهای که با توجه به آنچه گفته شد سرشار از ظرفیتهای مثبت است که اگه به آن توجه و رسیدگی نشود معلوم نیست روزگارش به کجا ختم شود.