ساختار بسیار خوب و فیلمنامهای که میتوانست بهتر باشد
تهران - ایرنا - سیمین و آذر و فرشته و وجیهه زنان و دخترانی هستند که تحت فرماندهی معلمی به نام «یگانه کمالی» در آغازین روزهای جنگ و زمانی که نیروهای عراقی عزم خود را برای تصرف خرمشهر جزم کرده بودند از ترک شهر سر باز میزنند.
آنها تصمیم می گیرند پابه پای مردان به نبرد با دشمن بپردازند و در این مدت حوادث و وقایع عجیبی انتظارشان را می کشد.
یکی از اهداف مهم نظامی صدام در حملهی سراسری به خاک ایران در 31 شهریور 1359 تصرف شهر بااهمیت خرمشهر بود. برای همین بخشی از توان نظامی اعم از نیروی پیاده و مکانیزه را برای تصرف این شهر مهیا کرد و از آغاز رسمی جنگ حملات زیادی را برای بهزانو درآوردن مدافعان شهر به انجام رساند.
یکی از شدیدترین درگیریها در روز 10 مهر 1359 در حوالی میدان راهآهن اتفاق افتاد. با این حال یک لشکر زرهی ارتش عراق در روز 19 مهرماه از رودخانهی کارون در منطقهی مارد عبور کرد و با بستن جادههای خرمشهر - اهواز و آبادان - اهواز خرمشهر را بهطور کامل محاصره کرد. در این شرایط دیگر کمک به نیروهای مدافع شهر ممکن نبود و نیروهای عراقی در شامگاه روز 21 مهر 59 خود را به مدخل خرمشهر رساندند.
ماجرای دسته دختران دقیقا از شدیدترین روز نبرد آغاز می شود یعنی همان دهم مهر 59 اما در این هنگامه دود و خون و آتش و گلوله، کمتر صحنه هایی از درگیری مردانه در میدان جنگ به چشم می خورد و هر آنچه که بیشتر وجود دارد توجه به نقش کمتر دیده شده حضور زنان در جبهه های جنگ است.
نقشی که سینمای ایران تقریبا به آن نپرداخته و وقتی این حضور با یکی از دراماتیک ترین درگیری ها و نبردهای جنگ هشت ساله گره می خورد بدون تردید قابل ستایش است.
دسته دختران فیلمنامه بدی ندارد اما با توجه به تبلیغات زمان پیش تولید و پس از آن و مشاهده ساختار فیلم انتظار بسیار بالاتری از فیلمنامه می رفت و ایکاش گروه تولید از فیلمنامه نویسان حرفه ای تر و استخوان خرد کرده تری استفاده می کرد.
البته نباید زحمات گروه نویسندگان فعلی را نیز نادیده گرفت اما مثلا میلاد اکبرنژاد بیشتر به عنوان نمایشنامه نویس شناخته شده است تا فیلمنامه نویس و کیست که نداند فیلمنامه و نمایشنامه تفاوت های ماهوی با یکدیگر دارند و الزاما یک نمایشنامه نویس خوب نمی تواند فیلمنامه نویس خوبی باشد و بالعکس.
شخصیت های دسته دختران از پرداخت کاملی برخوردار نیستند و فقط یکی دو خط درباره هرکدامشان می دانیم که همین یکی دو خط، خود حاوی داستانک های ریز و درشتی است که بعضا کمکی برای داستان اصلی نیستند و به همین دلیل است که جدا شدن تک تک هر کدام از این شخصیت ها در امتداد مسیر داستان برای مخاطب باور پذیر به نظر نمی رسد.
گره افکنی اصلی فیلم نیز خیلی دیر رخ می دهد (شاید از دقیقه 40 به بعد) و همین امر نیز جان فیلم را می گیرد و اجازه نمی دهد با اثری خوش ریتم طرف باشیم. چرا که از این دقیقه به بعد اتفاقات ریز و درشت چنان سریع و پی در پی رخ می دهند که دیگر مجالی برای توجه به تعلیق و ریتم باقی نمی ماند.
کارگردانی قابل قبول است. بدون شک هدایت و مدیریت چنین پروداکشنی بسیار سخت و طاقت فرساست که انصافا قیدی از پسش برآمده. و البته در این مسیر از طراحی صحنه و لباس، جلوه های ویژه صوتی و تصویری و فیلمبرداری نیز خدمات شایان توجهی دریافت کرده و این بخش ها جزو بخش های اثر گذار فیلم و در ردیف نامزدهای احتمالی دریافت سیمرغ جشنواره هستند.
بازیها نیز خوب و یکدست است و البته باید به بازی متفاوت و قدرتمند فرشته حسینی در نقش سیمین اشاره کنم که بخش دیگری از استعداد و توانایی های این بازیگر جوان و آینده دار سینمای ایران را به رخ کشید و او نیز احتمالا در ردیف نامزدهای دریافت جایزه بازیگری قرار خواهد گرفت.
در مجموع دسته دختران فیلمی اثر گذار و ماندگار در سینمای ایران است و با توجه به اثر زنانه قبلی منیر قیدی یعنی ویلایی ها به انتظار سه گانه زنانه جنگی او باید بنشینیم.