سال آزمونهای سخت
بیتردید باید سال 98 را سال آزمونهای سخت بدانیم؛ آزمونهایی که هرکدام در دل خود همزمان، تهدیدها و فرصتهایی را برای ملت ایران ایجاد کرد. سیل نوروز 98 حداقل هشت استان کشور را مستقیم درگیر کرد و علاوه بر خسارات مالی گسترده، منجر به فجایعی انسانی و کشتهشدن هموطنانمان شد اما در پس این رخدادها، با حضور نیروهای مردمی، نظامیان ارتش و سپاه و روحانیون و بسیج، تصویری بهیادماندنی از همبستگی ملی و ایثار به نمایش درآمد و صحنههایی زیبا و تاریخی خلق شد.
دستها روی ماشه
در 30 خرداد 98 یک پهپاد جاسوسی ارتش آمریکا بر فراز کشورمان توسط پدافند هوایی سپاه سرنگون شد تا حامل این پیام به متجاوزان باشد که در مقابل تجاوز نه چشمها را میبندیم و نه دستها را. آنچه در این لحظات تعیینکننده و تغییردهنده رفتار دشمن است، دست اقتداری است که ماشه شلیک موشک را میفشارد. آمریکا مستاصل از این اتفاق ابتدا با انکار ورود به سرزمین ایران تلاش کرد واکنشهای خود را با آن تنظیم کند اما انتشار اطلاعات دقیق از سوی ایران مانع هرگونه واکنش احمقانهای از سوی آمریکا شد.
تنگترشدن محاصره اقتصادی و تحریمها علیه ملت و دولت ایران از جمله حوادث تلخ سال 98 است که بیشترین تاثیرات را روی مردم گذاشت و حتی عملا شامل دارو و موارد حیاتی دیگر نیز شد. آمریکا به منظور کاهش درآمدهای ارزی کشور، علاوه بر تحریم نفتی ایران و قطع زنجیره معاملات با کشورمان تلاش کرد تا دریا را نیز به شیوهای دیگر ناامن کند که البته با پاسخ متقابل و قاطع ایران، این استراتژی عملا با شکست مواجه شد.
گریس سرافراز آمد
13 تیر، نفتکش ایرانی «گریس1» در تنگه جبل الطارق توسط ارتش بریتانیا به بهانه نقض تحریمهای اروپا توقیف شد. پیگیریهای حقوقی بیفایده بود؛ باید با همان زبان با آنان سخن گفته میشد؛ زبان اقتدار! 28 تیر و فقط 15 روز بعد از توقیف گریس، شناورهای سپاه، نفتکش انگلیسی «stena impero» را بهعلت رعایتنکردن قوانین بینالمللی دریایی و بنا به درخواست سازمان بنادر استان هرمزگان توقیف و در حالی که توسط ناو جنگی دیگری حمایت میشد به بنادر ایرانی هدایت کردند. این قدرتنمایی باعث شد تا دولت انگلیس ابتدا به آزادی نفتکش ایرانی اقدام کند.
آزادی نفتکش ایرانی موجب سرخوردگی آمریکا و انگلیس شد و حاصل این استیصال چیزی جز تحریم خدمه این نفتکش نبود!
حوادث آبان و حذف رسانه ها
حوادث بنزینی در آبان نیز نشان داد چگونه یک تصمیم ملی با بیمبالاتی و بیمسوولیتی در عرصه اجرا میتواند خسارتهای غیرقابل جبرانی بر جای بگذارد. این تصمیم دولت با حذف پیوست رسانهای و بیخبری رسانههای داخلی و حتی بیاطلاعی رییسجمهور از زمان اجرا یکی از چالشهایی بود که ناکار آمدی دولت را به رخ کشید. این تصمیم بدون توجیه افکار عمومی و یکباره عملی شد. ظاهرا آقایان نگران بودند که اگر از قبل به مردم بگوییم، پمپ بنزینها در ساعات قبل از اعمال نرخ جدید متراکم شده و ممکن است برخی مراکز سوختگیری مورد آسیب معترضان قرار بگیرد اما حوادث روزهای بعد نشان داد تا چه حد این تحلیل ناشیانه بوده است و حمله گازانبری به قیمت بنزین جواب نداد!
رسانههای داخلی فقط هشت ساعت قبل از اعمال نرخ جدید در جریان قرار گرفته بودند اما از آنها خواسته شده بود در همین زمان کوتاه هم سکوت کنند و چیزی نگویند؛ نتیجه همان شد که دیدیم!
پرونده فرضیات جنگ الکترونیک همچنان باز است
شهادت حاج قاسم سلیمانی در 13 دی هرچند بسیار خسارتبار بود اما خونی تازه در رگهای ملت جاری کرد. مردم نشان دادند چه سبکی از زندگی و مشی خدمتگزاران خود را میپسندند. مردم نشان دادند که قدردان خادمان مخلص خود هستند. پیکر پاک این شهید توسط 25 میلیون ایرانی بدرقه شد. این شهادت سرمایه بزرگ اجتماعی را به پای انقلاب کشاند که تهدیدها را تبدیل به فرصت کرد.
آمریکایی ها با حضور مردم فهمیدند چه اشتباه بزرگی مرتکب شدهاند. آنها هرگز درکی از نقش قاسم سلیمانی در جهان و جایگاه او در قلب مردم، از ایران تا آفریقا نداشتند. دو اتفاق تلخ در این میان ملت و مسوولان را وارد چالشی جدید کرد؛ جانباختن عدهای در مراسم تشییع حاجقاسم در کرمان که در اوج مظلومیت و عشق به سردار جان به جانآفرین تسلیم کردند و سقوط هواپیمای اوکراینی با موشک خودی.
هر دو رخداد و اتفاق را باید در چالش کارآمدی مورد تحلیل قرار داد و نشان داد غفلتها چگونه میتواند دستاوردهای بزرگ یک ملت را مورد تهدید و تضعیف قرار دهند؛ هرچند پرونده فرضیات سقوط هواپیمای اوکراین مربوط به جنگ الکترونیک و فریب آمریکا که توانسته پدافند موشکی ما را دچار خطای در تشخیص کند، همچنان مفتوح است.
کرونا و پیش بینی های غلط
همهگیری ویروس کرونا در سطح جهان و ایران را شاید بتوان بزرگترین تهدید کشور در سال 98 دانست. اطلاق لفظ بزرگترین تهدید از آن جهت است که با دشمنی ناشناخته، مرموز و منحوس مواجهیم که اطلاعات موجود برای مقابله فوری با آن کفایت نمیکند.
کرونا بار دیگر وجود ویروس ناکارآمدی در سطح مدیریت اجرایی کشور را عیان کرد. واقعیت آن است که مسوولان خط مقدم مبارزه با این مهمان ناخوانده در آغاز راه نه شناخت دقیقی از کارکردهای آن داشتند و نه پیشبینی درستی از آینده او. این قضاوت بر اساس اظهارات برخی معاونان وزیر بهداشت در جلسات خصوصی در هفتههای اول مواجهه با کرونا شکل گرفته است. آنان تصور می کردند در نهایت ما با حدود 2500 مبتلا و 20 کشته مواجه خواهیم بود!
سخن آخر توانمندی دولتها، نه در شرایط عادی و نرمال بلکه در بحرانها و تهدیدهاست که میتواند خودنمایی کند. بخشی از اتفاقات سال 98 علاوه بر برکات آشکار و پنهان آن، پرده برخی ناکارآمدیها را کنار زد و ما را به تغییر در سازوکار حکمرانی و حرکت به سمت حکمرانی خوب فراخواند. باشد که عبرتگیرندگانی خوب باشیم!
منبع: صبح نو