سیاست خارجی امارات؛ از جهتگیری اسلامی تا رابطه با اسرائیل
تهران - ایرنا - امارات متحده عربی جهتگیریهای مختلفی را در سیاست خارجی خود تجربه کرده و اکنون ترجیحات و توجیهات اقتصادی یکی از عوامل اصلی تصمیم امارات در آغاز روابط رسمی با رژیم صهیونیستی و کنار گذاشتن آرمان فلسطین است.
امارات متحده عربی نخستین کشور حاشیه خلیج فارس و سومین دولت عربی پس از مصر و اردن است که با رژیم اشغالگر به برقراری روابط دیپلماتیک اقدام کرده و قرار است در مناطق اشغالی سفارت خود را تاسیس کند. این اقدام امارات با واکنش منفی کشورهای اسلامی همچون ایران و ترکیه مواجه شده است. هر چند برخی کشورهای عربی دیگر هم دل در گرو همین روابط با رژیم صهیونیستی دارند اما از ترس افکار عمومی مسلمانان تاکنون اقدام علنی انجام ندادهاند و اقدامات امارات قدم اول در کنار گذاشتن نقاب در رفتار این دولتها است.
برای بررسی موضوع عادی سازی روابط امارات با رژیم صهیونیستی با «حسین شاه پری» پژوهشگر حوزه روابط بینالملل گفتگو کردهایم. شاه پری در تحلیل این این رویکرد امارات میگوید: آن چیزی که در بیشتر تحلیلهای موجود در مورد آغاز روابط رسمی میان امارات و رژیم صهیونیستی مغفول مانده است؛ هدف و جهت گیری اصلی امارات از این اقدام است. در حقیقت بیشتر تحلیلهای این حوزه معطوف به حضور رسمی اسرائیل در خلیج فارس و منافع احتمالی آن برای ترامپ و نتانیاهو بوده است. در ادامه شرح این گفتگو آمده است. نفی آرمان فلسطین با توجیهات اقتصادی میتوان گفت راهبرد توسعه اقتصادی و گسترش رفاه حداکثری ناشی از دلارهای نفتی، امارات را به سمت اتخاذ یک سیاست خارجی سازشکارانه با قیمت قربانی کردن فلسطین سوق داده است. محمد بن زاید آل نهیان، ولیعهد امارات در دوراهی میان تسریع رشد و توسعه اقتصادی و پیگیری آرمان فلسطین قرار گرفته که وزن رفاهجویی و توسعهزدگی برای او بیشتر است. این انگاره را میتوان در اقدام اخیر این کشور در مورد ارسال یک فضاپیما از خاک ژاپن و معرفی کردن خود به عنوان یک کشور فضایی هم مشاهده کرد. البته این دوگانهای است که بن زاید آل نهیان ساخته وگرنه لزوما رفاه و رشد اقتصادی در گرو رابطه با رژیم صهیونیستی نیست. شاه پری در تشریح رویکردهای مختلف امارات در سیاست خارجی هم بیان داشت: سیاست خارجی امارات متحده عربی از زمان استقلال یعنی در سال 1971 تاکنون با تغییراتی آشکار در جهتگیریهای سیاسی و الگوهای رفتاری آن همراه بوده است. با توجه به ماهیت تحولات سیاسی خاورمیانه و خلیج فارس، امارات متحده عربی طیفی از سیاستهای خود از تعهدگرایی عربی و همزیستی اسلامی، رفتار صلحآمیز و بیطرفانه در قبال مسائل منطقه تا مشارکت در ائتلاف های عربی - غربی و خروج از بیطرفی و تعهد نسبت به مسائل عربی و اسلامی را شامل شده است. شیخ زاید به عنوان اولین حاکم امارات تا سال 2004 به نزدیکی به کشورهای عربی و اسلامی و تعهد به مسئله فلسطین شهرت داشته است. امارات متحده عربی در دهه 1970 و 1980 به شدت به ایدئولوژی اسلامی در سیاست خارجی خود اعتقاد داشته و اصول اساسی سیاست خارجی خود را حفظ روابط خوب در همکاری با کشورهای همسایه و حل و فصل اختلافات با روش های مسالمت آمیز و بهبود همبستگی اسلامی و همکاری با کشورهای مسلمان در همه زمینه ها عنوان کرده است. با آنکه در دوران شیخ زاید با یک سیاست خارجی ثابت روبهرو هستیم اما بعد از فوت او در سال 2004 نوعی تغییرات گاه و بیگاه و ناگهانی را در سیاست خارجی این کشور شاهد بودهایم. دلایل چرخش امارات به سمت اسرائیل امارات متحده عربی از جهتگیریهای اسلامی و عربی خود فاصله گرفته و از سال 2004 و آغاز زمامداری شیخ خلیفه به تقویت روابط آشکار و پنهان خود با غرب و اسرائیل روی آورده است. این کشور عربی از سال 2011 به بعد به دلیل وقوع بیداری اسلامی یا بهار عربی رویکردی امنیتی را در سیاست خارجی خود دنبال کرده که میتوان آغاز روابط رسمی ابوظبی و تلآویو را نیز بر همین اساس و در جهت محدود سازی ایران و حفظ تعادل میان خود و دیگر کشورهای عربی شبهجزیره عنوان کرد. وی در پاسخ به این سوال که چه عواملی باعث تغییر رویکرد امارات در سیاست خارجی شده است گفت: عدم وجود شخصیت کاریزماتیک در شیخ خلیفه و بیماری او از سال 2014 حکمرانی و خصوصا سیاست خارجی این کشور را به مثلث شیخ محمد بن زاید آل نهیان ولیعهد امارات، شیخ محمد بن راشد آل مکتوم حاکم دبی و شیخ عبدالله بن زاید آل نهیان وزیر امور خارجه این کشور قرار داده است. همین وضعیت سبب شده تا امارات از سیاست خارجی ثابت خود در گذشته عقب نشینی کرده و به تبعات سیاسی - امنیتی تصمیمات خود کمتر توجه کند. منافع اقتصادی از اصلیترین اولویتهای جهتگیری جدید امارات در برقراری روابط با اسرائیل است. تضمین سرمایه گذاریهای پایدار در بخش انرژی، دستیابی به بازارهای جدید مصرف و توسعه تجارت از دغدغههای اصلی این کشور در این اقدام سیاسی بوده است. جهت گیری اقتصادی امارات و وجود رویکرد امنیتی برای حفظ توسعه پایدار این کشور، محمد بن زاید را در کنار محمد بن سلمان در عربستان سعودی به سمت اقداماتی چون محدودسازی ایران به عنوان بزرگترین رقیب منطقهای خود سوق داده است که به همین دلیل حضور اسرائیل در خلیج فارس را موازنه میان خود و ایران تلقی می کنند. برقراری روابط رسمی میان امارات و اسرائیل خیلی عجیب به نظر نمیرسد چرا که این کشور عضویت فعالی در کمیته چهارجانبه عربی شامل وزرای خارجه اردن، مصر، عربستان سعودی و امارات داشته که وظیفه اصلی آن فراهم آوردن مقدمات مذاکره صلح با اسرائیل بوده است. این کمیته همچنین بر کاهش نقش و نفوذ ایران در منطقه تاکید داشته است. امارات نیز مبتنی بر همین جهتگیری ناشی از غلبه راهبرد اقتصادی تجارت محور خود، این رابطه پنهانی را علنی کرده و قبح روابط میان دولتهای عربی با اسرائیل را شکسته است. این تحلیلگر مسائل بینالملل در پایان در مورد پیامدهای اقدام امارات هم بیان داشت: به نظر میرسد امارات در این گام در راستای منافع آمریکا و اسرائیل قدم بر میدارد. این تصمیم امارات به جای اینکه صلح و امنیت منطقه ای (به قول حاکمان این کشور) را فراهم آورد؛ سبب گسترش کشمکش و تنش در منطقه با محوریت دوباره آرمان فلسطین خواهد بود. در حقیقت دیگر کشورهای عربی منطقه که خواهان علنی کردن روابط خود با اسرائیل هستند به تبعات و عواقب این تصمیم دولت امارات متحده عربی خواهند نگریست.
*س_برچسبها_س*