سه‌شنبه 6 آذر 1403

سیاه‌نمایی، فرافکنی و دروغگویی در بیانیه اصلاح‌طلبان

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
سیاه‌نمایی، فرافکنی و دروغگویی در بیانیه اصلاح‌طلبان

وقتی یک نفر در خیابان می‌دود و فریاد آی‌دزد، آی دزد سر می‌دهد، همه او را مالباخته تصور می‌کنند یا شاید هم دلسوزی که دنبال دزد اموال دیگری است، اما چند نفر فکر می‌کنند که شاید او خود دزد باشد؟

به گزارش مشرق، وقتی یک نفر در خیابان می‌دود و فریاد آی‌دزد، آی دزد سر می‌دهد، همه او را مالباخته تصور می‌کنند یا شاید هم دلسوزی که دنبال دزد اموال دیگری است، اما چند نفر فکر می‌کنند که شاید او خود دزد باشد؟

مجمع روحانیون مبارز و تشکل موسوم به مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، بیانیه مشترکی به مناسبت چهل‌وسومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی منتشر کرده‌اند که حاوی نکات جالب توجهی است. این بیانیه از روح کلی سال‌ها فعالیت سیاسی اصلاح‌طلبان پیروی می‌کند و تلاش دارد همچون ناظری بی‌طرف در گوشه‌ای بایستد، اوضاع را رصد کند، خود را میان حاکمیت و مردم قرار دهد و بعد سمت مردم برود و ایراد و آسیب‌های این 43سال حکمرانی را لیست کند.

در بخشی از این بیانیه آمده است: «امروز جامعه ما با بحران‌های بزرگی در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بین‌المللی روبه‌رو است. برابر آمار رسمی بخش مهمی از جامعه زیر خط فقر به سر می‌برند. با تأسف فراوان لحظه به لحظه از حجم طبقه متوسط که نیروی حرکت‌بخش توسعه و پیشرفت هر کشوری است کاسته و به درون طبقه فقیر رانده می‌شوند و طبقه فقیر که روزبه‌روز بر حجم و عدد آن افزوده بشود، همان است که بیشترین فداکاری را برای انقلاب و حفظ نظام انجام داده و بالاترین سختی‌ها را تحمل کرده است.

در سوی دیگر شاهد بروز و ظهور طبقه یا افراد یا نهادهای بی‌مسئولیتی هستیم که بر امکانات خود به ویژه با رانت و سوءاستفاده از تحریم‌های کمرشکن می‌افزایند و کسانی هم که دارای امکانات طبیعی و مشروع بوده‌اند، در این وضع و حال به جای سرمایه‌گذاری مطمئن در درون ترجیح می‌دهند امکانات خود را به خارج منتقل کنند.»

این عبارات بخشی از همین بیانیه است. بیراه هم شاید نباشد. چه کسی می‌تواند منکر کمبودها و آسیب‌هایی باشد که امروزه در جامعه ایران وجود دارد و باز چه کسی می‌تواند منکر باشد که اگر عملکرد مسئولان بهتر بود، یقیناً بخشی از این مشکلات وجود نداشت اما آنچه باعث موضع‌گیری برابر این بیانیه می‌شود، نه الزاماً متن آن که گوینده آن است؛ گوینده‌ای که تلاش می‌کند ناظر بی‌طرف و بی‌اختیاری باشد که گویی در همه این سال‌ها هیچ مسئولیتی در رأس این حکمرانی نداشته است.

مسئولیت اصلاح‌طلبان غیر از بیانیه‌نگاری چیست؟

از سال 60 تا 68، میرحسین موسوی نخست وزیر جمهوری اسلامی و به قول خود اصلاح‌طلبان نخست وزیر امام بوده است. کل دوران رهبری امام خمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی 11سال بوده است که از این زمان، هشت سال دولت با انتخاب موسوی - از خواص اصلاح‌طلب و لیدر اصلی وقایع سال 88- چیده و اداره شد.

در دهه70 نیز از سال 76 سیدمحمد خاتمی، دیگر چهره معروف اصلاح‌طلب با حمایت همه‌جانبه اصلاح‌طلبان رئیس‌جمهور شد و تا سال 84 در این سمت باقی ماند و به مدت هشت سال دیگر، دولت و امور اجرایی کشور بر عهده اصلاح‌طلبان قرار گرفت.

پس از آن و طی سال‌های 1392 تا 1400 هم باری دیگر، اویی که اصلاح‌طلبان حامی‌اش بودند، رئیس‌جمهور شد و اصلاح‌طلبان به دولت و حاکمیت راه یافتند. خیلی از کسانی که سال 88 در ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی فعالیت و حتی حاکمیت را متهم به تقلب سازمان یافته در انتخابات کردند، عضو دولت شدند و اصلاح‌طلبان شادمانه جشن پیروزی گرفتند.

24سال عمر شش دولتی که اصلاح‌طلبان نقش‌آفرینان آن بودند، در واقع حدود نیمی از 43سالی است که اکنون مجمع روحانیون مبارز به عنوان یکی از اصلی‌ترین تشکل‌های اصلاح‌طلب منتقد آن است. تازه اگر چرخش آنها به سوی حمایت از هاشمی‌رفسنجانی و هشت سال دولت او را نادیده بگیریم! آیا این همه سال دولت‌داری نباید باعث شود مجمع روحانیون مبارز برای خود نقشی فراتر از «بیانیه‌نگار» و «منتقد» تعریف و اجرا کند؟

توسعه سیاسی شعار چه کسی بود؟

در بخشی از این بیانیه آمده است: «امروز شدت اعتراض‌های غیرسیاسی که بیشتر از سوی بخش‌های محروم جامعه رخ می‌دهد، از اعتراض سیاسی بیشتر است.»

بیان این جملات از سوی مجمعی که محمد خاتمی عضو آن بوده و با شعار «تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی» رئیس‌جمهور شد، جالب توجه است. همان سال‌ها بارها توسط اهالی رسانه و سیاست به اصلاح‌طلبان تذکر داده شد که کشور به لحاظ اقتصادی در شرایط مناسب نیست و شعارهای سیاسی دردی از مشکلات اقتصادی مردم دوا نخواهد کرد، اما اصلاح‌طلبان چون برآمده از قشر متوسط و مرفه جامعه بودند، دغدغه سیاسی را بالاتر می‌دانستند.

در خلال سال‌های بعد هم «سیاست» همواره محور اصلی فعالیت‌های اصلاح‌طلبان بود. سال 88 آنها طبقه متوسط جامعه را که دغدغه‌های مالی نداشتند، بر محور تقلب در انتخابات که ادعایی کاملاً سیاسی بود، به خیابان کشاندند و مقابل جمهوریت نظام و رأی مردم ایستادند.

اصلاح‌طلبان هیچ‌گاه در کنار قشر مستضعف جامعه نبودند و امروز گفتن آنها از طبقه محروم، تنها در صورتی می‌تواند صادقانه تلقی شود که با «بازگشت از مواضع قبلی» همراه باشد.

فروردین 87 و در سه سالگی دولت محمود احمدی‌نژاد، مسیح علینژاد که آن زمان خبرنگاری اصلاح‌طلب در روزنامه اعتماد ملی به مدیرمسئولی مهدی کروبی بود، یادداشتی به نام «آواز دلفین‌ها» نوشت و در آن با اشاره به سفرهای استانی احمدی‌نژاد و دیدارهای صمیمی او با اقشار محروم جامعه، رفتار محمود احمدی‌نژاد را به رفتار مربیان تربیت دلفین با دلفین‌ها تشبیه کرده بود.

او در این مقاله مردم رنجدیده‌ای را که در سفرهای استانی گرد احمدی‌نژاد جمع می‌شدند تا به او نامه دهند، همانند دلفین‌های گرسنه‌ای دانست که برای ربودن لقمه‌ای غذا از دست مربی، صدا از خودشان درمی‌آورند و حرکات دلفریب نمایشی انجام می‌دهند! این خلاصه نگاه اصلاح‌طلبان به اقشار محروم جامعه ایران بود.

حال می‌گویند نیازهای اقتصادی و معیشتی نیازهای اولیه و حقوق شهروندی نیاز ثانویه است؟!

چه کسی جمهوریت را کمرنگ کرد؟

در بیانیه مشترک فوق‌الذکر آمده است: «لحظه به لحظه جمهوریت کمرنگ‌تر شد و اسلام سازگار با جمهوریت در عرصه رسمی منزوی‌تر گشت و بینش و منشی از اسلام قدر دید و در صدر نشست و در بسیاری از عرصه‌های حکمرانی میداندار شد که جمهوریت را از اساس مردود می‌ساخت و این، همان پدیده دوم بود، یعنی کمرنگ شدن جمهوریت نظام و میل به سوی حکومت به اصطلاح اسلامی...».

از همان سال‌های 75 و 76 که خاتمی کاندیدای ریاست جمهوری شد، اصلاح‌طلبان زمزمه تقلب در انتخابات را شروع کردند اما وقتی انتخابات را بردند، دیگر سکوت کردند!

سال 84 که انتخابات ریاست جمهوری را باختند، باز مهدی کروبی بر طبل تقلب کوبید...

سال 88 هم آن فتنه را برپا کردند و مقابل رأی مردم ایستادند و با اصرار بر ابطال انتخابات، جمهوریت نظام را به آتش کشیده خواستند، اما رهبر معظم انقلاب مقابل این خواسته ایستادند و صریح و علنی اعلام کردند: «بنده زیر بار بدعت‌های غیرقانونی نخواهم رفت.»

آنها سال‌های 92 و 96 چون انتخابات را بردند، دیگر حرفی از تقلب نزدند. سال 1400 انتخابات را باختند، اما چون دولت خودشان مجری انتخابات بود، حرف از تقلب نزدند و گفتند انتخابات مهندسی شد.

این خلاصه‌ای از رفتار اصلاح‌طلبان با نماد جمهوریت نظام است. بدبین‌سازی مردم به انتخابات، تقلب گسترده در انتخابات مجلس ششم در تهران و درخواست باز کردن پای بیگانگان به نظارت بر انتخابات، لیستی دیگر از عملکرد اصلاح‌طلبان علیه جمهوریت نظام است. در چه شرایطی آیا سخن گفتن پرمدعای آنان از جمهوریت و دغدغه‌مندی برای کمرنگ شدن، گزاف یا حدیث نفس نیست؟

فرافکنی و سیاه‌نمایی کافی نیست دروغ هم بگوییم!

در بیانیه مذکور، چنان همه چیز سیاه جلوه داده شده است که گویی 43سال را فقط دور خود چرخیده‌ایم. مسئولیت‌پذیری هم که وجود ندارد اما به همین دو مورد هم اکتفا نشده و دروغ هم به فرافکنی و سیاه‌نمایی اضافه شده است: «مردم می‌گویند: آب و برق مجانی و مسکن ارزان که وعده‌اش داده شد پیشکش، ابتدایی‌ترین نیازهای ما را تأمین کنید. مردم از بیکاری و رکود (تورمی) می‌نالند و فقر توأم با احساس بی‌آیندگی از یکسو و فسادهای بزرگ و شرم‌آور و هدر رفتن سرمایه‌های طبیعی و انسانی خطر بزرگی است که کشور و ملت را تهدید می‌کند.»

مگر می‌شود ندانند وعده آب و برق مجانی، نه وعده انقلاب و رهبران انقلاب بلکه وعده عباس امیرانتظام سخنگوی دولت موقت بود که اوایل اسفند57 گفت: «برای کم‌درآمدها، آب و برق مجانی می‌شود!»؛ همان امیرانتظامی که بعدها مورد حمایت اصلاح‌طلبان قرار گرفت.

بیانیه را می‌شود بر نکاتی دیگر هم نقد کرد، اما خلاصه‌اش همان است که در ابتدای گزارش آمد. باید بدانیم شاید گاهی همانی که در کوچه داد می‌زند و می‌گوید آی دزد، خود دزد باشد.

منبع: روزنامه جوان