سیگنال برجام بر رشد میان مدت بورس
کامران ندری گفت: نوسانات بازار سرمایه که اکنون تحت تاثیر هیجان اخبار بوده و اگر توافق حاصل شود در کوتاه مدت رشد می کند در غیر اینصورت در میان مدت با تورم اسمی رشد می کند.
بازار سرمایه در ماه های اخیر نوسانات شدیدی پیدا کرده که بخشی از این مساله ناشی از اخبار سیاسی و برجامی بوده است، در حالی که کامران ندری اقتصاددان در گفتگو با خبرنگار بازار معتقد است که رشد واقعی بازار باید بر مبنای شاخص های واقعی اقتصاد همچون سرمایه گذاری، آزادی اقتصادی و... باشد، از این رو روند معاملات نشان می دهد که اقتصاد کلان و بازار سرمایه در موقعیت پیچیده ای بهم گره خورده اند و تاثیرات منفی بر همدیگر می گذارند.
در ادامه متن کامل این گفتگو را بخوانید؛
در شرایط کنونی بسیاری از فعالان بازار سرمایه معتقدند که شرایط کلان اقتصادی که متاثیر از وضعیت مذاکرات برجام است مانع از رشد بازار سرمایه شده است، این موضوع چقدر درست است؟
به نظر این استدلال برعکس باشد، زیرا وضعیت اقتصاد کلان به بازار سرمایه گره خورده است و اگر بخوایم سیاست های پولی را با وضعیت اقتصاد منطبق کنیم با چالش بازار سرمایه روبرو هستیم به عبارت دیگر سیاستگذاران در شرایط تورمی باید نرخ بهره را بالا ببرند تا از این طریق کنترل تورم کالاها انجام شود اما از آنجایی که در کوتاه مدت باعث افت قیمت سهام می شود سیاست گذاران در مقطع کنونی برای اینکه بازار سرمایه تحت تاثیر این سیاست قرار نگیرد تورم را فدای بازار سرمایه کرده اند و به نوعی سیاست گذار تورم را نادیده گرفته و بیشتر به جای اینکه به کنترل آن بپردازد بازار سرمایه را مورد توجه قرار داده است.
عده ای در بازار به دنبال عاملی می گشتند تا ریزش بازار را به گردن آن بیندازند دست بر قضا در آن موقع کمی نرخ بهره افزایش یافته بود و آن را عامل افت بازار عنوان کردند، در حالی که بعد مشحص شد با کاهش نرخ بهره تغییری در وضعیت شاخص کل بورس تغییری به وجود نیامده است.
یکی از مسائلی که کارشناسان بازار سرمایه در چند وقت اخیر به ان پرداحتند نرخ بهره بین بانکی بود و استدلال آنها این بود که چون نرخ بهره بالا رفته بورس افت کرده اما بعد از اینکه دوباره نرخ بهره افت کرد بازار سرمایه رشدی نداشته است، دلیل این موضوع چیست؟
به طور قطع یکی دو درصد افزایش نرح بهره بین بانکی عامل افت بازار سرمایه نبودند و عده ای در بازار به دنبال عاملی می گشتند تا ریزش بازار را به گردن آن بیندازند دست بر قضا در آن موقع کمی نرخ بهره افزایش یافته بود و آن را عامل افت بازار عنوان کردند، در حالی که بعد مشحص شد با کاهش نرخ بهره تغییری در وضعیت شاخص کل بورس تغییری به وجود نیامده است، زیرا موضوع بازار امروز ناشی از بی اعتمادی است که به وجود آمده و ریشه آن به سال 99 بر می گردد که دولت و وزارت اقتصاد در آن زمان با تشویق مردم رونقی حبابی در بازار شکل دادند، هرچند در آن زمان ما هشدار داده بودیم که اگر این حباب بترکد نتیجه ی آن جز ریزش سنگین و بی اعتمادی نخواهد بود و سرمایه گذاران آماتور دیگر سمت بازار سرمایه نمی آیند و در شرایط کنونی همین سرمایه گذاران خردی که هم اکنون مانده اند منتظر هستند کمی از زیان آنها جبران شود و بعد از بازار حارج شوند و هنوز بازار سرمایه دارد هزینه سیاست های غلط سال 99 را می دهد و این مساله به زودی برطرف نمی شود.
در شرایط کنونی مشکلات اصای که منجر به افت بازار شده یا اینکه نمادها رشد چندانی نداشته باشند چیست؟
در حال حاضر سه دسته مشکل در بازار سرمایه داریم؛ نخست اینکه ساختار بازار سرمایه در ایران رقابتی نیست برای نمونه کارگزاری ها انحصاری هستند و برخی حقوقی ها روی بازار تاثیر خاص می گذارند و اینها حقوقی های شبه دولتی هستند و روی بازارهای دیگر هم همین انحصار را دارند و البته این مسئله را حاکمیت به وجود آورده است و امروز به یکی از چالش های جدی اقتصاد کشور به شکل عام و چالش بازار سرمایه به شکل خاص شده است.
چالش دوم متغییرهای بنیادی هستند، در شرایط کنونی شاحص سرمایه گذاری، شاخص آزادی کسب و کار و... تحت تاثیر تحریم ها قرار گرفته اند و افت درآمد سرانه در ده سال گذشته نشان می دهد که اقتصاد کشور روندی نزولی داشته و نمی توان انتظار داشت که شاخص سهام هم رشد بالایی کند و اگر در چند سال گذشته رشد داشته بیشتر تحت تاثیر تورم بوده و وقتی کل اقتصاد کشور در وضعیت کلان نامناسب باشد بازار رشد مناسبی نخواهد داشت. البته نباید نادیده گرفت در حال حاضر بنا به ماهیت بورس نوسانات قیمت در بازار سهام بیشتر است و اینها را باید در ارزیابی بازار لحاظ کرد.
چالش سوم در بازار سرمایه سیاست گذاری است و افراد سیاست گذار دانش بخشی دارند و دانش اقتصاد کلان ندارد و این را نادیده می گیرند که اگر کل اقتصاد دچار مشکل باشد به ما ربطی ندارد، از این رو ارتباط معقولی با مسائل کلان اقتصاد و بازار سرمایه نیست و حتی مانعی برای قرار گرفتن آن در مسیر صحیح می شود و از طرف دیگر اثر منفی آن روی بازار سرمایه هم تاثیر گذار است.
اخبار مثبت برجامی در کوتاه مدت تاثیر می گذارد و روی شاخص اثر مثبتی دارد، ولی چون شاخص های بنیادی تغییری نداشته در بلندمدت برجام نمی تواند روند صعودی در بلندمدت به وجود بیاورد زیرا امروز گرفتار چالش های بنیادی و ساختاری هستیم که به برجام ارتباطی ندارد
آیا این خبرهای مثبت و منفی که از برجام شمیده می شود و بازار نوسان پیدا می کند ابزاری برای نوسان گیری حقوقی ها شده است؟
به نظر من بازار سهام به طور طبیعی تحت تاثیر خبرهای مثبت و منفی قرار می گیرد و خبرهای مثبت برجام می تواند در کوتاه مدت روی بازار سرمایه تاثیر بگذارد، اما شوکی که عدم توافق در بازار ایجاد می کند اثر اسمی مثبت دارد. در واقع اگر دوباره منافذی که چند وقت اخیر آمریکا باز کرده بسته شود و به سمت فشار حداکثری برود به طور قطع روی بازار ارز ملتهب می شود و بعد روی بودجه اثر می کند و نتیجه آن تورم خواهد بود و با تاحیری در میان مدت و بلندمدت هم در بازار سرمایه اثر می گذارد، همانطوری که در سال 97 وقتی ترامپ از برجام خارج شد و اثر آن در سال 98 و 99 در بورس نمایان شد هرچند این روند صعودی در بازار واقعی نیست و نوسان گیرها همواره از شرایط خبرها استفاده می کنند و زیان آن به سهامداران آماتور می رسند. بنابراین اخبار مثبت برجامی در کوتاه مدت تاثیر می گذارد و روی شاحص اثر مثبتی دارد، ولی چون شاخص های بنیادی تغییری نداشته در بلندمدت برجام نمی تواند روند صعودی در بلندمدت به وجود بیاورد و درباره تورم هم پیش بینی می شود در یک محدوده ای 15 تا 25 درصد قرار بگیرد و ما امروز گرفتار چالش های بنیادی و ساختاری هستیم که به برجام ارتباطی ندارد و به نوعی می توان گفت توافق برجام رقابتی ایجاد می کند که بنگاه های ضعیف هم که بدون خارجی ها جولان می دادند توان خود برای افزایش قیمت از دست بدهند و این مساله به ضرر بنگاه های ناکارآمد است هرچند تصور غلطی در ایران وجود دارد که همواره تولید خوب است در حالی که امکانات و نیروی کار را هدر می دهند و در گشایش خارجی از بین می روند البته ممکن است با نفوذی که در مجلس و مقامات دست بالا دارند مانع واردات شوند و به نوعی تورم را در سطوح بالا نگهدارند.