شاپور بختیار
شاپور بختیار
«ای بختیار لر، توبه کن بشو حر» سخنی بود که مهدی بازرگان در دانشگاه تهران و طی یک سخنرانی خطاب به شاپور بختیار، نخستوزیر محمدرضا شاه پهلوی بیان کرد، آنهم فقط چند روز پس از آنکه شورای انقلاب به فرمان امام تشکیل دولت موقت را در 15 بهمن 57 اعلام کرده و بازرگان بهعنوان نخستوزیر آن از امام حکم گرفته بود(خاطره از مهدوی کنی در گفتوگو با سایت جامعه روحانیت مبارز /17 بهمن 1387).
5 سال قبل در همایش بازرگان و انقلاب اسلامی پرسشی طرح شد که در این نوشته به آن پرداخته شده است: اگر مهندس بازرگان یک سیاستمدار کهنهکار و با هوش با دههها سابقه فعالیت سیاسی و سالها زندان بود چرا و چگونه بازی را به روحانیون واگذار کرد...
تلویزیون سال 1384 سریالی روی آنتن برد که به هجو وقایع سیاسی عصر پهلوی میپرداخت؛ نامِ این مجموعه تلویزیونی «فرار بزرگ» بود.
عصرایران نوشت: در چهلوچهارمین سالگرد نخستوزیری شاپور بختیار میتوان این پرسش را به میان آورد که به راستی او به دنبال چه بود؟ اگر میخواست سلطنت را نجات دهد چرا اصرار داشت شاه زودتر برود و فرح هم نمانَد و ولیعهد هم برنگردد تا شورای سلطنت که به منزله پایان سلطنت محمد رضا شاه بود عهدهدار این جایگاه شود؟ یا چرا خروج شاه را به منزله پایان دیکتاتوری 25 ساله اعلام کرد و اگر انتظار داشت...
بختیارسالها قبل در کنگره جبهه ملی گفته بود: «آیا تا کنون شنیدهاید که بگویند چرچیل یا دوگل یا روزولت مردان شریفی بودند؟ ولی همین افراد ناجی کشور خود بودند. در مقابل مرحوم مستوفیالممالک شخص شریف و مؤمن و آزادهای بود ولی مبارز نبود. چمبرلن هم نظیر او بود. هر کشوری به اشخاص متقی و وطنپرست نیاز دارد. ولی این اشخاص متقی و و وطنپرست این کشتی را به ساحل نخواهند رساند. افراد قوی و با اراده...
موساد به اینتحلیل رسیده بود که هماهنگی بین ایران و حزبالله در دفتر محتشمیپور انجام میشود نه بیروت. به اینترتیب رئیس موساد یک برگه قرمز را بهنام محتشمیپور به شیمون پرز داد تا امضا کند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو، کتاب کودکان و سرنوشتها نوشته انیس نقاش به ترجمه بتول خدابخش خاطرات مردی است که سالها تربیت کننده نیروهای نظامی چریکی در راه مبارزه برای آزادی لبنان و فلسطین بوده است. انیس نقاش دو سال پیش و در سوریه درگذشت. کتاب «کودکان و سرنوشتها» بخشی از خاطرات انیس نقاش است که به قلم خود او به رشته تحریر درآمده و بعداً توسط همسرش، خانم بتول خدا بخش به فارسی ترجمه...
اواخر پاییز 57، مصادف با همین روزها، زمزمهها برای آمدن شاپور بختیار مطرح شد. بختیار آخرین تیر ترکش بود اصلاً هر کس پس از ازهاری میآمد، تیر آخر بود؛ یا به هدف مینشست یا خشاب خالی میشد و باید تسلیم سرنوشت میشد. وقتی به آن برهه فکر میکنیم، به خطرات و دشواریهای آن، باید اذعان کرد قبول نخستوزیری در آن سر سیاه زمستان دشوارترین تصمیم بود... اما بختیار آمد.
کامران نجاتاللهی متولد سال 1333 در شهرستان بیجار بوده و در دارالفنون و علم و صنعت و پلی تکنیک تحصیل میکند و بلافاصله به عضویت هیأت علمی همان دانشکده درمیآید. در چه سنی؟ در 24 سالگی.
غلامحسین مصدق یکی از پسران دکتر محمد مصدق میگوید: پدر من در گورستان ابن بابویه، سر قبر شهدای 30 تیر نشست و گریه کرد و به من گفت: غلام، جای من پهلوی این بچهها است. روزی که مردم باید همین جا پهلوی این بچهها دفن شوم.
ایرنا نوشت: غلامحسین مصدق یکی از پسران دکتر محمد مصدق میگوید: پدر من در گورستان ابن بابویه، سر قبر شهدای 30 تیر نشست و گریه کرد و به من گفت: غلام، جای من پهلوی این بچهها است. روزی که مردم باید همین جا پهلوی این بچهها دفن شوم.
فرمانده کل سپاه گفت: دشمن خوابهای آشفته زیادی میبیند، او در توهم بهسر میبرد، دشمن اولین کسی است که از رسانههای خود شکست میخورد؛ دشمن نمیداند این سرزمین و انقلاب مستحکم است.
روزنامه کیهان برای تحقیر مواضع سیاسی او تعبیر «حزب دو نفره ملت ایران» را به کار میبرد تا بگوید جز زن و شوهر عضو و هوادار ندارد. هر دو عضو حزب دو نفره را اما کشتند و ده ها هزار نفر پیکر آن دو را در آذر 1377 تشییع کردند.
داریوش فروهر آن قدر به زندان رفته و به لحاظ قد و قامت و چهره شاخص بود که گاه او را تفتیش نمیکردند و یک بار با خود کلت برده بود که البته به رییس زندان تحویل داد و گفت وقتی آزاد شدم به من برگردانید!
در بیستوچهارمین سالگرد قتل فجیع داریوش فروهر و همسرش پروانه اسکندری به 12 بُرش از زندگی اولی پرداخته شده که با 12 ضربه کارد کشته شد...
جز مصی علینژاد که وطنفروشی، خیانت، بیحیایی و وابستگیاش به بیگانگان پیشتر عیان شده، لادن برومند از دیگر افراد ضدایرانی است که روز جمعه با رئیسجمهور فرانسه دیدار کرد.