شهیده فائزه رحیمی؛ دانشجوی فرشتهای که در مسیر عشق و ایمان جاودانه شد / بازخوانی شهادت یکی از یاران حاج قاسم سلیمانی
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ در میان ستارگان درخشانی که آسمان تاریخ این سرزمین را روشن کردهاند، نام شهیده فائزه رحیمی همچون نوری است که در دلها میتابد. فائزه الگویی است برای نسل جوان که چگونه میتوان زندگی کوتاه را با ایثارو فداکاری، جاودانه ساخت. گاهی زندگی آنقدر کوتاه است که تنها یک چشم بر هم زدن کافی است تا غروبش را ببینیم، اما همین زندگی کوتاه میتواند خورشیدی از...
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ در میان ستارگان درخشانی که آسمان تاریخ این سرزمین را روشن کردهاند، نام شهیده فائزه رحیمی همچون نوری است که در دلها میتابد. فائزه الگویی است برای نسل جوان که چگونه میتوان زندگی کوتاه را با ایثارو فداکاری، جاودانه ساخت. گاهی زندگی آنقدر کوتاه است که تنها یک چشم بر هم زدن کافی است تا غروبش را ببینیم، اما همین زندگی کوتاه میتواند خورشیدی از امید، ایثار و جاودانگی باشد.
شهیده فائزه رحیمی، دانشجوی دانشگاه فرهنگیان و یکی ازشهدای حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان بود، وی از آن دسته ستارگان نادری بود که با وجود جوانیاش، ردپایی عمیق از عشق و فداکاری به جا گذاشت. داستان او، روایت دختری است که در راه اعتقاد و انسانیت، جان خود را فدا کرد و الهامبخش هزاران نفر شد.
وی در خانوادهای ساده و مذهبی چشم به جهان گشود. خانوادهای که عشق به خدا، مردم و میهن در تار و پود زندگیشان تنیده بود. فائزه از همان کودکی باهوش، مهربان و سرشار از انرژی بود. با گذراندن دوران مدرسه با موفقیت، فائزه در دانشگاه فرهنگیان پذیرفته شد. انتخاب این مسیر، بهخاطر علاقه عمیق او به آموزش و تأثیرگذاری در زندگی دیگران بود. در دانشگاه، فائزه فقط یک دانشجوی معمولی نبود؛ او همیشه با شور و انرژی در کلاسها حاضر میشد و در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی دانشگاه نقشی پررنگ ایفا میکرد.
شهیده فائزه رحیمی دانشجو معلم ورودی 1400 رشته امور تربیتی پردیس نسیبه دانشگاه فرهنگیان تهران بود که اکنون اولین شهید زن تربیت معلم محسوب میشود؛ دوستان فائزه از او به عنوان دختری بااخلاق، مهربان و الهامبخش یاد میکنند.
یکی از همکلاسیهای او میگوید: «فائزه همیشه میگفت که معلمی فقط شغل نیست؛ رسالت است. او باور داشت که میتواند نسل آینده را با آموزش درست، متحول کند.» او با وجود فشارهای درسی، همیشه برای کمک به همکلاسیها وقت میگذاشت و تلاش میکرد محیطی صمیمی و حمایتی ایجاد کند. فائزه همیشه به دنبال یادگیری بود؛ او در دورههای تربیت معلمی با نمرات عالی پیش میرفت و به گفته اساتیدش، یکی از دانشجویان برجسته دانشگاه بود.
یکی از اساتید او میگوید: «فائزه فقط دانشجو نبود؛ او یک الگو بود. تعهد و انگیزه او برای یادگیری و خدمت به جامعه، همه ما را تحت تأثیر قرار میداد.»
یکی از ویژگیهای بارز فائزه، علاقه و احترام عمیق او به شهدا بود. او معتقد بود که شهدا چراغ راهی هستند که به ما یادآوری میکنند چگونه باید زندگی کنیم. فائزه بارها به گلزار شهدای کرمان میرفت و ساعتها در کنار مزار شهدا مینشست و دعا میخواند. او همیشه میگفت: «این مکانها، فقط قبرستان نیستند؛ بلکه مدرسه عشق و فداکاریاند.» در روز حادثه، فائزه به همراه دیگر زائران به گلزار شهدا کرمان رفته بود تا چهارمین سالگرد شهید حاج قاسم سلیمانی را برگزار کنند؛ آنها در حال رفتن به گلزار شهدا بودند که ناگهان حادثهای تلخ همه چیز را تغییر داد. در یک حمله تروریستی بزدلانه، انفجاری مهیب رخ داد و جان چندین نفر از جمله فائزه را گرفت. این حادثه نهتنها خانواده او، بلکه تمام شهر را در شوک و اندوه فرو برد.
یکی از دوستان و همراهانش بخشی از آن روز تلخ را برایمان اینگونه روایت می کند. وی درخصوص آن روز تلخ می گوید:«ما از طرف دانشگاه برای زیارت حاج قاسم سلیمانی به کرمان رفتیم. فائزه به عنوان پشتیبان و خادم برای ساماندهی به گروههای زائرین در مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم به کرمان می رفت. ما با هم همسفر در یک اتوبوس بودیم و ما از اتوبوس پیاده شدیم. فائزه حدودا یک الی دو متر پشت سر ما بود، چون مشغول ساماندهی گروههای زائرین بود. زمانی که. وارد مسیر پیاده روی شدیم ناگهان پشت سر ما انفجاری رخ داد. وقتی انفجار رخ داد، همه پراکنده شدند. دیگر فائزه را ندیدیم. من به همراه دوستم خودمان را به محل اسکان رساندیم. از همدیگر خبر نداشتیم و هر کدام از بچهها یکی یکی خودشان را به محل اسکان میرساندند و برگشتند. تا ساعت 10 شب منتظر آمدن فائزه بودیم، اما خبری از فائزه نشد.»
پیکر فائزه پس از حادثه، بهعنوان نمادی از مظلومیت و ایثار، در میان سیل عظیمی از مردم تشییع شد. خانواده، دوستان و آشنایان او، با چشمهایی اشکبار و قلبهایی پر از درد، با او وداع کردند.
شهادت فائزه رحیمی، تنها یک فقدان نبود؛ بلکه تلنگری بود برای بسیاری از جوانان و خانوادهها. نام و یاد او، در میان مردم کرمان و دیگر شهرهای کشور، به نمادی از ایمان، تلاش و ایثار تبدیل شد. دانشجویان دانشگاه فرهنگیان به یاد او مراسمهای مختلفی برگزار کردند.
مادر شهیده فائره رحیمی در رابطه با علاقه او به حاج قاسم میگوید: «فائزه تمام صحبتهای حاجقاسم و سخنرانیهای ایشان را در مراسم شهدا میشنید و صحبتهایشان را با جان و دل گوش میکرد و میگفت: مادر ببین انشاءالله به خاطر حضور و جانفشانی مدافعان حرم راه زیارت سوریه هم باز میشود. روز حادثه شهادت سردار سلیمانی همراه من و همسرم نشست به گریه و ناراحتی؛ بعد از آن اتاق فائزه پر شد از عکس حاجقاسم. به یاد دارم کتابی هم با موضوع حاجقاسم میخواند که همه نکات مورد نظرش را با ماژیک خط کشیده و مشخص کرده بود که آن جملات حاجقاسم برایش مهم بود.»
مادر میگوید: فائزه در مورد شهادت خودش با من صحبتی نمیکرد، اما بعدها متوجه شدم مقالهای به نام «حسرت شهادت» نوشته بود که در دانشگاه مقام آورده بود. ما از دلنوشتههای فائزه تا زمان حیاتش بیاطلاع بودیم. در مورد آنها صحبتی با ما نمیکرد.
فائزه رحیمی با شهادتش، میراثی از عشق، ایمان و انسانیت به جا گذاشت. داستان زندگی و شهادت او، همچون چراغی روشن برای نسلهای آینده است. امروز، بسیاری از دانشجویان و معلمان، زندگی و شهادت فائزه را الگوی خود قرار دادهاند و تلاش میکنند تا راه او را ادامه دهند. خانواده فائزه نیز با وجود درد عمیقی که از دست دادن او حس میکنند، به این افتخار میکنند که دخترشان در راه اعتقاد و ایمان جان خود را فدا کرد. زندگی کوتاه، اما پرمعنای شهیده فائزه رحیمی، داستانی است که باید بارها و بارها روایت شود؛ او نشان داد که چگونه میتوان با ایمان و ایثار، حتی در دنیایی پر از ظلم و خشونت، به انسانیت پایبند ماند. یاد او گرامی و راهش پررهرو باد.