شنبه 3 آذر 1403

شهید خرازی، اولین فرماندهی که وارد خرمشهر شد / "خرمشهر را خدا آزاد کرد" را اولین بار حاج احمد کاظمی پشت بیسیم گفت

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
شهید خرازی، اولین فرماندهی که وارد خرمشهر شد / "خرمشهر را خدا آزاد کرد" را اولین بار حاج احمد کاظمی پشت بیسیم گفت

عملیات الی بیت المقدس که جزء یکی از بزرگترین و مهمترین عملیات های رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس بود، با روایت فاتحان خرمشهر شیرین و خواندنی شده است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ عملیات الی بیت‌المقدس یکی از بزرگترین عملیات‌های رزمندگان اسلام در هشت سال دفاع مقدس بود. رزمندگان با توان 130 هزار سرباز در ساعت 30 دقیقه بامداد 10 اردیبهشت 1361 در محور اهواز، خرمشهر و دشت آزادگان، با هدف آزادسازی خرمشهر این عملیات را آغاز کردند که 3 هفته به طول انجامید.

در ابتدا نیروهای رژیم بعث عراق با هدف آغاز عملیات دفاعی از خرمشهر عقب‌نشینی کردند و در تاریخ 1 خرداد 1361 ارتش عراق پاتک بزرگی را برای پس زدن رزمندگان ایرانی آغاز نمود و سرانجام رزمندگان توانستند در مقابل پاتک گسترده ارتش عراق، مقاومت نمایند و در تاریخ 3 خرداد 1361 نیروهای ایرانی، به‌طور کامل بر شهر خرمشهر مسلط شدند و این شهر را که از روزهای نخست جنگ به اشغال ارتش رژیم بعث عراق درآمده بود، آزاد کردند.

حالا به بهانه سوم خرداد ماه، سالروز آزادسازی خرمشهر، باحضور «سید مرتضی موسوی از رزمندگان عملیات الی بیت المقدس» و» مرتضی علی جانی از نیروهای تخریب چی» این عملیات، میزگردی را ترتیب داده ایم که در ادامه مشروح گفت و گو با این دو رزمنده لشکر مقدس 14 امام حسین (ع) را می خوانید.

*از حال و هوای روزهای منتهی به عملیات بگویید

موسوی: خرمشهر یک موقعیت متمایزی نسبت به بقیه مناطق در جبهه داشت؛ هم برای دشمنان حائز اهمیت بود و بارها صدام حسین اعلام کرد که اگر رزمندگان ایرانی بتوانند خرمشهر را از ما بگیرند، من کلید طلایی بصره را به آنها می دهم و از طرفی عراقی ها قرار نبود به خوزستان، آبادان و خرمشهر بیایند و بروند؛ آنها به تعبیر خودشان آمده بودند که بمانند و این را بر روی دیوارهای شهر نوشته بودند.

برای ما به عنوان رزمندگان ایرانی خیلی مهم بود که بتوانیم بعد از تصرف خرمشهر، در اولین فرصت با کمک تمام قوا و یاری خداوند این شهر را بازپس بگیریم؛ به دلیل اینکه در این عملیات بیشترین وسعت آزادسازی توسط رزمندگان ایرانی انجام شد، اکنون به عنوان یکی از مهم ترین و بزرگ ترین عملیات های هشت سال دفاع مقدس از آن یاد می شود و هدف اصلی تمام قوا در این عملیات، فقط و فقط آزادسازی و فتح خرمشهر بود.

علی جانی: چون میخواستیم منطقه را شناسایی کنیم و دید داشته باشیم، هر روز روی یک دکلی که روبروی شهرک دارخوین بود از صبح میرفتیم تا شب و حتی یک روز با حاج حسین خرازی به عنوان فرمانده لشکر رفتیم؛ حاج حسین از صفر تا صد را کنترل می کرد و برای همین وقتی وارد میدان عمل می شد موفق بود. او به شکلی نبود که در سنگر بنشیند و دستور بدهد، او همیشه در میدان حاضر بود.

پس از شناسایی منطقه، گشت هایمان را شروع کردیم, ابتدا با موتور وارد یک کانال کشاورزی شدیم و از روبرو دیدیم که نوری به چشم میخورد، من و همراهم با دردسر توانستیم از شر نیروهای عراقی در آن منطقه خلاص شویم و از فردای آن روز برای شناسایی موتور را کنار گذاشتیم و پیاده گشت میزدیم. از فردا شب بر سر راه ما در همان کانال کمین گذاشتند و ما تا یک شب مانده به آغاز عملیات نتوانستیم شناسایی خود را تکمیل کنیم و باید تا جاده اهواز پیش میرفتیم.

بعضا صحبت هایی می شود که رزمندگان ما در چنین مواقعی پوتین‌های خود را از پا در می‌آوردند و داوطلب می شدند که در میدان مین جلو بروند و... صحت ندارد، چرا که رزمندگان ما آموزش های زیادی دیده بودند که پا روی مین نگذارند و این تحریف دفاع مقدس است.

*چرا خرمشهر هم برای ایرانی ها و هم عراقی ها مهم بود؟

موسوی: اهمیت خرمشهر از این جهت هست که رودخانه اروند رود در مجاورت غرب این شهر قرار دارد؛ رودخانه اروند جزء مکان هایی است که از قدیم مورد مناقشه ایران و عراق بوده و عراقی ها اعلام می کردند که حاکمیت مطلق اروند از آن ماست و علاوه بر اینکه غرب این رودخانه را از آن خود می دانستند، شرق آن را هم متعلق به خود می پنداشتند.

این ادعا یک ادعای سنگینی بود و با این ادعا یعنی آبادان و خرمشهر هم جزء شهرهای عراق محسوب می شد؛ هم بندر آبادان، هم بندر خرمشهر و هم بندر بصره عراق از طریق این آبراه به هم متصل می شدند و به همین خاطر خرمشهر هم برای عراقی ها و هم برای ما بسیار اهمیت داشت. از زاویه دیگر هم به این موضوع نگاه کنیم خرمشهر جزئی از خاک ایران است و ما نمی خواستیم وجبی از آن کاسته شود.

*در این عملیات نقش محوری با کدام قوا بود؟

موسوی: فرماندهی کل قوا تا خردادماه سال 1360 در اختیار ابوالحسن بنی صدر بود و از زمانی که بنی صدر عزل شد و حضرت امام خمینی (ره) فرماندهی کل قوا و فرماندهی جنگ را شخصا بر عهده گرفتند، تحولات زیادی در جنگ شاهد بودیم، چند عملیات بسیار مهم و مشترک سپاه، ارتش و حتی نیروهای جهاد سازندگی و بسیج مردمی در زمانی که فرماندهی کل قوا بر عهده امام خمینی (ره) بود با فاصله های کوتاهی شکل می گرفت که نشان دهنده اراده ارتش، سپاه، نیروهای مردمی، جهاد سازندگی و همه اقشار و اقوام ایرانی در بیرون راندن دشمن از خاک کشورمان بود.

به لطف خداوند چندین عملیات موفق با مشارکت سایر نیروهای مسلح انجام شد که این عملیات جزء بزرگترین و موفق ترین عملیات های هشت سال دفاع مقدس است.

*چه اتفاقاتی در طول عملیات انجام شد؟

موسوی: فاصله میان عملیات فتح المبین و بیت المقدس بسیار کم و کمتر از دو ماه بود، در این دو ماه نیروهای اطلاعات عملیات و تخریب چی به شدت در منطقه کار کردند تا بتوانند به درستی دشمن را شناسایی کنند و نقاط ضعف و قوت آن ها را بسنجند، از طرف دیگر بتوانند رزمندگان ایرانی را برای یک عملیات بزرگ و متمایز برای آزادی خرمشهر آماده کنند.

در محوری که ما قرار داشتیم باید حتما از آب عبور می کردیم و مانع بزرگی که پیش روی ما بود، رودخانه کارون بود؛ باید نیروهای پیاده، پیش قراولان و خط شکنان می توانستند بدون اینکه دشمن متوجه حضور آن ها شود از رودخانه کارون عبور می کردند و به خاطر اینکه شرق رودخانه رزمندگان ایرانی بودند و غرب رودخانه هم عراقی ها، دقیقا مکانی که ما قصد انجام عملیات را داشتیم خط مقدم بود، شهرک دارخوین هم که رزمندگان لشکر 14 امام حسین بعد از عملیات فتح المبین در آن مستقر شدند، دقیقا خط مقدم شد.

*از شب عملیات بگویید.

موسوی: شب عملیات قرار بود اتفاقات بسیار زیادی رخ بدهد و قرار نبود فقط گردان های پیاده، عمل کننده باشند؛ زمینه عبور از رودخانه به دلیل اینکه آن زمان مهندسی سپاه زیاد تقویت نشده بود با ارتش بود و باید از پل های شناور استفاده می شد و گردان های پیاده باید بدون اینکه دشمن آن ها را رویت کند، به آن طرف رودخانه می رفتند. شرایط به شکلی بود که باید حتما مهندسی ارتش و نیروهای جهاد سازندگی وارد میدان می شدند تا پل های شناور را نصب کنند و رزمندگان به آن طرف رودخانه بروند.

وقتی که دشمن متوجه حضور نیروهای ایرانی نشد

موسوی: در مرحله اول عملیات 23 کیلومتر پیاده روی داشتیم و با دشمن جنگیدیم و تا زمانی که گردان ما عبور کرد و به طرف خاکریز قرارگاه فرماندهی دشمن رفت، به لطف خدا متوجه حضور ما نشدند و هنوز پی نبرده بودند که در دل شب به طرف آن ها حرکت کرده ایم، زمانی که اولین تیر رد و بدل شد و درگیری آغاز شد و ما از خاکریز عبور کردیم و به سنگر های دور تا دور این قرارگاه رسیدیم، خیلی از عراقی ها خواب بودند و پابرهنه فرار می کردند.

حوالی صبح بود که بعد از 23 کیلومتر پیاده روی به جاده اهواز خرمشهر رسیدیم که آنجا عراقی ها یک خاکریز بسیار بلند و سنگرهای بسیار زیادی داشتند و درگیری اصلی ما پشت جاده اهواز - خرمشهر انجام شد و عراقی ها به شدت مقاومت می کردند. صبح اول وقت وقتی به جاده رسیدیم و توانستیم سنگرها را تصرف کنیم و پاکسازی انجام شد، اولین کاری که رزمندگان انجام دادند، سجده شکر بود چون باورمان نمی شد که بتوانیم 23 کیلومتر را پیاده طی کنیم و این باور را داشتیم که این قدرت و توان را خداوند متعال به ما داده است.

فرمانده شهیدی که آر پی جی زن بود

موسوی: در مرحله دوم جنگ، در مقابل ما یک ستون فولادی از نیروهای عراقی بود و آنها دقیقا در نقطه مقابل ما از تانک و نفربر استفاده می کردند. زمانی که پاتک دشمن آغاز شد، شهید ردانی پور که آن زمان جانشین حاج حسین خرازی در فرماندهی لشکر مقدس 14 امام حسین بود، آر پی جی بر دوش گذاشت و به میدان رفت، وقتی رزمندگان می دیدند که شهید ردانی پور که هم روحانی است و هم جزء فرماندهان است وارد میدان شده، انرژی می گرفتن.

هلی کوپترهای ارتش هم در مرحله دوم عملیات واقعا گل کاشتند؛ راکت شلیک می کردند و با هر راکتی که شلیک می کردند یک تانک منفجر می شد، بقیه خدمه تانک های عراقی هم با دیدن این صحنه ها از ترسشان تانک ها را همانطور که روشن بود رها می کردند و پا به فرار می گذاشتند. بعد از اتمام مرحله دوم عملیات به شهرک دارخوین بازگشتیم تا برای مرحله سوم آماده شویم.

اولین فرماندهی که وارد خرمشهر شد

موسوی: مرحله سوم که مرحله آخر عملیات الی بیت المقدس بود، سمت راست جاده اهواز خرمشهر محوری بود که به لشکر امام حسین داده بودند و سمت چپ جاده را به لشکر 8 نجف اشرف؛ علی رغم اینکه عراقی ها آگاه بودند، اما رزمندگان تا 50 متری آنها پیش رفتند و آنجا درگیر شدیم و منطقه پاکسازی شد. بعد از پاکسازی منطقه به خاطر اینکه دشمن به شدت از خرمشهر محافظت می کرد و مقاومت داشت و ما نمی توانستیم از همان مسیر خودمان تا به خرمشهر برویم، باید حتما دشمن را دور می زدیم، تدبیری هم که فرماندهان اندیشیده بودند که جاده و پل نو خرمشهر باید بسته شود.

وقتی رزمندگان به پل نو خرمشهر رسیدند، حاج حسین خرازی از طریق بی سیم به قرارگاه فرماندهی اعلام کرد که ما به پل نو خرمشهر رسیده ایم و بعدها متوجه شدیم که فرماندهان از اینکه رزمندگان اصفهانی به پل نو رسیده اند متعجب شده بودند. حتی شهید صیاد شیرازی از حاج حسین خرازی می پرسید که اطمینان داری؟ و او با قاطعیت پاسخ می داد "بله".

به جرات می توانم بگویم اولین فرماندهی که با ماشین از پل نو خرمشهر عبور کرد و به سمت داخل شهر خرمشهر آمد، شهید حسین خرازی بود و در مصاحبه شهید صیاد شیرازی هم هست که می گوید: "من با هلی کوپتر پرواز کردم و روی منطقه آمدم و به حاج حسین خرازی گفتم علامت بده تا تو را مشاهده کنم" و به لطف خدا مرحله آخر عملیات بسیار به خوبی پیش رفت.

*سرانجام خرمشهر چگونه آزاد شد؟

موسوی: پس از پایان مرحله آخر عملیات، هنوز هزاران نفر از نیروهای عراقی در خرمشهر بودند وقتی ما خودمان وارد شهر شدیم، متوجه شدیم که آنها از طریق حفر کانال در زیر زمین، این خانه ها را به هم متصل کرده بودند، در عین حال بیش از دو سوم شهر هنوز مین گذاری شده بود و جوری نبود که به راحتی بشود در شهر تردد داشت، حتی موانعی ایجاد کرده بودند که ما نتوانیم چتر باز پیاده کنیم و راه ها محدود شده بود.

علی جانی: ما حتی تا 20 روز بعد از اتمام مرحله آخر عملیات مین های سطح شهر را خنثی سازی می کردیم.

موسوی: شهید خرازی به واسطه مترجم با افسران عراقی که در خرمشهر بازمانده بودند صحبت کرد و به آنها گفت کل شهر در محاصره ما قرار دارد و شما اگر تسلیم نشوید کشته خواهید شد و به نفع شماست که با نیروهایتان صحبت کنید و تسلیم شوید؛ آنها زیر بار این حرف نرفتند و می گفتند اگر ما تسلیم شدیم چه تضمینی برای زنده ماندن مان وجود دارد و حاج حسین خرازی دست در جیبش می کند و به قرآن جیبی خودش قسم میخورد و می گوید تضمین میان ما و شما این قرآن است. بعد عراقی ها فوج فوج آمدند و اسیر شدند و خرمشهر آزاد شد و جمله ای که از حضرت امام خمینی (ره) نقل می شود که خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ البته این جمله از شهید حاج احمد کاظمی است و امام به تاکید صحبت های حاج احمد کاظمی گفتند که فرماندهان ما نمی گویند خرمشهر را ما آزاد کردیم، می گویند "خرمشهر را خدا آزاد کرد".

در کل عملیات خوبی بود و علی رغم اینکه سختی های زیادی کشیدیم، اما نتیجه آن باعث شادی دل امام و مردم ایران شد و خدا تفضل کرد که خونین شهر را به خرمشهر بازگردانیم.

انتهای پیام /

شهید خرازی، اولین فرماندهی که وارد خرمشهر شد / "خرمشهر را خدا آزاد کرد" را اولین بار حاج احمد کاظمی پشت بیسیم گفت 2
شهید خرازی، اولین فرماندهی که وارد خرمشهر شد / "خرمشهر را خدا آزاد کرد" را اولین بار حاج احمد کاظمی پشت بیسیم گفت 3
شهید خرازی، اولین فرماندهی که وارد خرمشهر شد / "خرمشهر را خدا آزاد کرد" را اولین بار حاج احمد کاظمی پشت بیسیم گفت 4
شهید خرازی، اولین فرماندهی که وارد خرمشهر شد / "خرمشهر را خدا آزاد کرد" را اولین بار حاج احمد کاظمی پشت بیسیم گفت 5
شهید خرازی، اولین فرماندهی که وارد خرمشهر شد / "خرمشهر را خدا آزاد کرد" را اولین بار حاج احمد کاظمی پشت بیسیم گفت 6