شکاف عمیق میان نظام آموزشی و اشتغال / "داشتن مهارت" مهمترین شانس بقای انسان در برابر کرونا!
امروزه منطبق نبودن رشتههای تحصیلی با نیاز بازار کار یکی از معضلاتی است که گریبان بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی را گرفته است.
هنگامی که یک دانش آموخته با یک نگاهی عمیق و همه جانبه رشته تحصیلی اش را با نیاز امروز بازار کار مقایسه میکند تازه متوجه می شود که رشته تحصیلی که قریب به 20 سال برای کسب مدرک آن شبانه روز زحمت کشیده و ایام پردلهرهای را برای ادامه تحصیل گذرانده هیچگونه بازار کاری ندارد، بر وقت تلف شده و عمر هدر رفته خود افسوس میخورد، چرا که وقتی میبیند نه راه پس دارد و نه راه پیش، دلزده از درس و تحصیل، مدارک تحصیلی را در چمدان قدیمی خانه حبس کرده و تصمیم به فعالیت در شغل نان و آب دار می کند.
چنین افرادی مشکلات دیگری هم دارند؛ از یک طرف در طول دوران تحصیل در آموزش و پرورش و سپس آموزش عالی با هیچگونه مهارتی در حوزههای فنی و حرفهای آشنا نشده، و در کسب و کار خاصی هم مهارت ندارد. از طرف دیگر هم داشتن مدرک تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد سطح توقع او از شغل و کار و کاسبی را بالا برده، به گونهای که پرداختن به برخی کسب و کارها را نمیپسندد و در شأن خود نمیداند و همین مسئله خود مزید بر علتی شده تا از بسیاری فرصتهای شغلی باز ماند.
شادی یکی از فارغ التحصیلان رشته معماری در گفت وگو با خبرنگار ما می گوید: من به رشته معماری علاقه داشتم، هنوز هم دوست دارم، میخواستم رشته ریاضی بخوانم و در دانشگاه معماری بخوانم. ولی چون تقاضا برای رشته ریاضی در آن سال زیاد بود، معدل بالای 18 را ثبت نام می کردند، معدل من هم 17 بود و یکی از همکلاسی هایم که معدل 17 بود، چون پارتی داشت وارد رشته ریاضی شد. نحوه برخورد مدیر دبیرستان و ماجرای همکلاسیم در روحیه ام تأثیر گذاشت و باعث دلزدگی ام از رشته ریاضی شد.
او در ادامه گفت: از دبیرستان مستقیم رفتم و در هنرستان ثبت نام کردم، البته مشاور مدرسه اصرار می کرد که تجربی بخوانم.
شادی ادامه داد: دو سال در هنرستان درس خواندم، اما انگیزه درس خواندنم خیلی کم بود، در درسهای عمومی نمره متوسط می گرفتم، ولی در درسهای تخصصی قوی بودم. در آن سال هم که میخواستم کنکور بدهم، آموزش پرورش مدعی شده بود که ممکن است کنکور فنی حذف شود؛ من هم درس نخواندم! یک سال پشت کنکور ماندم، اوایل درس خواندم، ماجرای ازدواج برادرم پیش آمد، تنبلی کردم و درس نخواندم، بازم قبول نشدم و وارد دانشگاه علمی کاربردی به صورت پودمان شدم.
او بیان کرد: سه سال برای فوق دیپلم به اجبار با واحدهای کم پودمان درس خواندم. برای کارشناسی روز قبل امتحان همه کتاب ها را مرور کردم و توانستم شبانه قبول شوم، به خاطر راه دور و هزینه زیاد، نرفتم. کارشناسی را در موسسه غیر انتفاعی نزدیک محل زندگی گرفتم و سال 95 درسم تمام شد، ولی هنوز دنبال مدرکش نرفتم! میخواستم به شهر تهران برای کار در رشته ام بروم و ازدواج کردم و در همین جا ماندگار شدم. شادی خاطر نشان کرد: تنبلی و پیگیری نکردن خودم، نداشتن راهنما و کم بودن زمینه کار در گیلان باعث شد من به اینجا برسم و هم معماری و گل و گیاه از علاقه مندی هایم است؛ میتوانستم به هر دو باهم آن ها برسم، ولی نشد!
*س_آیا شعار گذراندن مسیر حل و رفع مشکل بیکاری از توسعه مهارتهای فنی حرفهای کشور، محقق شده است؟_س*عباس بیات کارشناس آموزشهای فنی وحرفه ای و مهارتی هم معتقد است: 2 عامل کلی وجود دارد؛ عامل اول اینکه دانش آموزان شناخت کافی از علاقه مندی هایشان پیدا نمی کنند که این انتخاب با علاقه آنها همسان باشد. عامل دوم مسئله نظام آموزشی است یکی از اهداف تربیت بارور کردن استعدادها و شناخت خود فرد از خودش است و نظام آموزشی وظیفه دارد بچهها را به خودشناسی برساند؛ اما نظام آموزشی با این مشکل مواجه است.
این کارشناس آموزش های فنی و حرفه ای و مهارتی، جبر اجتماع خانواده هم یکی از دلایل عدم تطابق رشته تحصیلی با حرفه و شغل افراد می داند و می گوید: از طرف دوستان و آشنایان در موضوع هدایت تحصیلی و انتخاب رشته مشورت های زیادی می شود و اولین سوالی که بنده از آنها می پرسم علاقه آنها نسبت به آن رشته است. یکی از مشکلات دیگر مربوط به عدم تطابق رشته تحصیلی با حرفه و شغل نظام اشتغال و آموزشی است. در کشورهای خارجی برای تعویض یک لامپ هم به یک تکنسین مراجعه می کنند اگر در کشور قوانینی داشته باشیم که کسانی میتوانند به یک شغل بپردازند که تحصیلات آکادمیک به آن حوزه مربوط یا مهارت آن شغل را کسب کنند، قطعا وضعیت تغییر می کند؛ به همین دلیل بخشی از مشکلات فعلی مربوط به قوانین و مقررات است.
محمد شریعتمداری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در تاریخ چهارم مرداد امسال در مراسم آیین تفاهم نامه بین وزارت کار و سازمان آموزش فنی و حرفهای و وزارت راه و شهرسازی، آموزش فنی و حرفهای را نیاز امروز جامعه ایران دانست و گفت: مسیر حل و رفع مشکل بیکاری از توسعه مهارتهای فنی حرفهای کشور میگذرد. در جمع بیکاران کشور، آمار دانش آموختگان دانشگاهی بیکار بالاست، این در حالی است که افراد دارای مهارت از فرصت شغلی بیشتری برخوردار هستند و این نشان میدهد راه عبور از وضعیت موجود، مهارت افزایی است.
وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی با بیان اینکه مهارت آموزی و مهارت افزایی موضوعی است که باید نسبت به آن اهتمام ویژهای شود، گفت: این کار با همکاری تمام قوا و تنظیم قوانین و مقررات مربوطه در همه دستگاههای اجرایی کشور امکان پذیر است. ما از منظرتغییرات در آینده بازار کار هم به موضوع آموزشهای فنی و حرفهای توجه کرده ایم، اگر بازار کار به سمت اینترنت اشیا، هوش مصنوعی و... حرکت کند، باید در آموزشهای فنی و حرفهای نیز به این موضوع توجه کرد.
بیشتر بخوانید
علی اوسط هاشمی رئیس سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور در گفت و گو با خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، گفت: مهم علاقه فرد است این تفاوت را باید بپذیریم، برخی اوقات ممکن است انتخاب رشته اختیاری نبوده و بر اساس نمره باشد و آن شخص برای ادامه تحصیل و کسب مدرک مجبور به تحصیل است. ما متاسفانه همه ارزشها را به مدرک خلاصه کردیم و آن فرد برای اینکه یک ارزش اجتماعی در جامعه داشته باشد مجبور به تحصیل آن رشته می شود، نباید تمام ارزشها در مسیر صرفا به کسب دانش را جست وجو کنیم، ارزش هر فرد در توانایی ها و کسب مهارت او تعریف می شود. سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور مشاورههایی برای افراد دارد که می تواند در هدایت آنها بر موضوع مهارتی منطبق با علاقه شان کمک کند.
در سال های اخیر با بیکاری گسترده دانش آموختگان در مراکز آموزش عالی روبرو بوده ایم که متناسب نبودن برخی از رشتههای تحصیلی دانشگاهی با نیاز بازار کار و عدم گذراندن دورههای فنی و حرفهای برای دانشجویان در مقاطع دانشگاهی و بعضا ناآشنایی دانشجویان با نیازهای روز بازار کار، باعث شده تا قشر تحصیل کرده امروزی ما به دنبال مشاغلی باشند که هیچگونه ارتباطی با رشته تحصیلی آنها ندارد. امروزه منطبق نبودن رشتههای تحصیلی با نیاز بازار کار یکی از معضلاتی است که گریبان بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهی را گرفته است.
جدول پایین نتایج یک بررسی آماری از وضعیت انطباق شغل فرد شاغل، با رشته تحصیلی و مدارک حرفهای او را در برخی از رشتههای شغلی نشان میدهد. نتایج این بررسی نشان میدهد که بین نظام آموزشی با نظام اشتغال شکافی عمیق وجود دارد. این اطلاعات میزان هدر رفت منابع را در کشور به خوبی نمایان میکند، جهش تولید را با چنین وضعیتی نمیتوان محقق کرد، حداقل استمرار و پایداری تولید لازمهاش تغییر این وضعیت است. از سوی دیگر ارتقاء کیفیت و بهرهوری نیز بدون اصلاح این وضع شعاری بیش نیست.
اما بخش مهمی از تغییر وضع موجود به اصلاح نظام آموزشی (هم آموزش عمومی و هم آموزش عالی) وابسته است. ساختار و شاکله آموزشهای فنیوحرفهای و مهارتی در آموزش عمومی معیوب است. در اصلاح ساختار نظام آموزشی در اوایل دهه هفتاد در این زمینه انحراف شکل گرفته و مسیر غلط به اصرار ادامه پیدا کرده است؛ شاید در حال حاضر بتوان گفت که مهمترین شانس بقای انسان در برابر کرونا، داشتن مهارت است.
گزارش از محمد علی میرزایی
انتهای پیام /