ضرورت های طرح آمایش سرزمین
مجتبی کاتب
نزدیک 6 دهه از ارائه نخستین طرح آمایش سرزمین در ایران میگذرد اما با این حال آنچه در عمل قابل رویت است، بی نظمی و بی عدالتی افسارگسیخته و زیان باری است که روز به روز بر شدت آن افزوده میشود. در تعریف آمایش به شناخت و استفاده بهینه و عقلانی از امکانات موجود در یک فضای جغرافیایی مانند جمعیت یا زمین، در راستای دستیابی به اهداف کلان اشاره میشود.
عدم توجه به ظرفیت ها و ویژگی های خاص هر منطقه از سرزمین ایران در طرح های توسعه موجب شده تا علاوه بر انباشت امکانات و ثروت در مناطق خاص و گسترش بی عدالتی فضایی، معضلات فراوان دیگری همچون تخریب محیط زیست، گسترش مهاجرت معکوس و غیره نیز گریبان گیر کشور شود.
تک ساخت بودن یا اصطلاحا تمرکز گرایی در ساختار سیاسی کشور، تقسیم بندی نامناسب و غیر علمی سیاسی - اداری کشور، فقدان وحدت نظر و هماهنگی بین نهاد های مسئول, عدم توجه به مساله مهاجرت و جمعیت، عدم توجه به تمام ابعاد آمایش به صورت متوازن از مهمترین عواملی است که در کنار فقدان طرح آمایش موجب توسعه نامتوازن و گسترش فقر و بی عدالتی اقتصادی و انسانی در کشور شده است
با وجود مشهود بودن مشکلات نامبرده، متاسفانه گویا هیچگونه عزم و اراده جدی نسبت به ارائه یک طرح کارشناسی شده و جامع برای آمایش سرزمین در ایران وجود ندارد و مجلس به عنوان قوه قانون گذار با بی تفاوتی کامل از کنار آن عبور میکند. نکته جالب توجه این است که در بسیاری از موارد نمایندگان مجلس خود عامل تشدید این بی عدالتی هستند و با اعمال فشار های سیاسی به مسئولین دولتی طرح ها و مصوباتی را با هدف کسب محبوبیت و جذب رای در حوزه های انتخابیه خود تصویب میکنند که فاقد هر گونه منطق علمی و کارشناسی میباشند و حتی در بلند مدت منجر به آسیب به آن منطقه میگردند.
متاسفانه ساختار نامتوازن در توسعه کشور سبب شده است که همواره سرمایه های اقتصادی و انسانی و... از سمت مناطق پیرامونی کشور به سمت مراکز بزرگ از جمله پایتخت در جریان باشند و موجب عمیق تر شدن شکاف های موجود بین این مناطق شوند. شهر تهران به عنوان پایتخت بارز ترین نمونه توسعه نامتوازن و بی عدالتی فضایی است. نکته حائز اهمیت اینجاست که این تمرکزگرایی و انباشت امکانات و سرمایه در مراکز، علاوه بر گسترش بی عدالتی و فقر و فقدان امکانات رفاهی در مناطق پیرامونی میشود بلکه همانگونه که امروز در شهر تهران شاهد آن هستیم معضلاتی همچون ترافیک، آلودگی هوا، شکل گیری بافت های شهری ناامن و متراکم و غیره، گریبان شهر های مرکزی را نیز خواهند گرفت و در واقع کشور در تمام سطوح خود از این مساله متضرر میشود.
یکی از مهمترین آسیب هایی که از فقدان طرح آمایش صحیح نشات میگیرد، بحث آلودگی هوا در کلانشهر تهران است که شهروندان آسیب های آن را، خصوصا در سال های اخیر، با پوست و گوشت خود حس کردهاند. متاسفانه شاخص آلودگی هوا در تهران بیش از 3.3 برابر حد مجاز میباشد و این امر سبب شده تا سالانه حدود 3 هزار نفر از شهروندان تهرانی بر اثر عوارض آلودگی شدید جان خود را از دست بدهند. آنچه مسلم است تجمیع حدود 10 میلیون از مردم کشور (یک هشتم جمعیت کشور) در شهری که وسعت آن حتی یک درصد از خاک کشور را نیز شامل نمیشود، عامل اصلی شکل گیری و تشدید آلاینده ها در این کلانشهر است. فقدان امکانات رفاهی و بهداشتی از قبیل بیمارستان ها، اماکن تفریحی، مراکز آموزشی و نیز رونق پایین کسب و کار در شهر های پیرامونی سبب شده تا با وجود این تراکم وحشتناک و معایب فراوان آن، همچنان میل به مهاجرت به تهران بالا باشد. رفع این معضلات تنها با ارائه طرح آمایشی دقیق که منجر به توزیع امکانات و به تبع آن خروج جمعیت از تهران میشود، امکان پذیر نمیباشد.
البته معضل آلایندگی صرفا معطوف به پایتخت نمیباشد و سایر کلانشهر های کشور از جمله مشهد، اصفهان، تبریز، خوزستان و غیره نیز سالانه در مقاطعی گرفتار این معضل هستند و آلودگی هوا هستند و متاسفانه سالانه شاهد بیش از 32 هزار مورد مرگ و میر بر اثر آلودگی در سراسر کشور هستیم.
آلودگی های چند روز اخیر که بر اثر آن لشکری از ریزگرد ها سراسر خاک کشور را درنوردیدند، آخرین نمونه از آسیب های فقدان آمایش صحیح سرزمین میباشد. طرح های نادرست محیط زیستی، سد سازی های غیر کارشناسی، خشک کردن تالاب ها به منظور بهره برداری از میادین نفت و گاز و فقدان طرح های بیابان زدایی در کشور، از مهمترین عوامل داخلی تشدید معضل ریزگرد ها میباشند که امروز تا تهران و مازندران هم پیشروی داشته اند و سال به سال بر وخامت آن افزوده میشود. در واقع آنچه که بسیاری از ما در چند روز اخیر آن را تجربه کردیم، گوشه ای از زجر و گرفتاری است که سال هاست گریبان گیر استان های غربی و جنوب غرب کشور خصوصا خوزستان، گریبان گیر مردم است و به دلیل سهل انگاری های صورت پذیرفته، امروز افسار گسیخته شده است.
هر چند که نمیتوان نقش سد سازی های خودخواهانه ترکیه و عراق بر سر راه دور رود بزرگ دجله و فرات و نیز بحران های حاکمیت یکپارچه در سوریه و عراق را در شکل گیری این بحران کمرنگ توصیف کرد و اهمیت دیپلماسی فعال و سازنده با همسایگان و کشور های منطقه را براب رفع این بحران نادیده انگاشت.
با این حال از آنجایی که اصطلاحا از طرح آمایش به عنوان «فتح دوباره سرزمین» یاد میشود، میتوان امید داشت که با تدوین و اجرای طرحی علمی و دقیق توسط کارشناسان مربوطه در طول مدت کمی بسیاری از معضلات و بی عدالتی ها مرتفع شوند. امید است که در شرایط کنونی که پس از مدت ها بنا به سخنان برخی از مسئولین، سه قوه تصمیم گیرنده کشور همسو و هم نظر هستند و دیگر بهانه ای برای ناهماهنگی و اختلاف بین خود ندارند، شاهد آن باشیم که در نهایت طرحی جامع و علمی برای آمایش سرزمین در ایران تدوین شده و به اجرا در آید و این مساله حیاتی که گام نخست در جهت توسعه کشور میباشد برداشته شود.