عاشقانههای یک پروفسور / صورت هایتان را رایگان جراحی پلاستیک می کنم
خبرگزاری فارس؛ عطیه اکبری: بدون تعارف از پروفسور «عبدالجلیل کلانتر هرمزی»؛ میپرسیم شما مرد شماره یک جراحی پلاستیک ایران هستید، زندگیتان چطور میگذرد؟ تصور مردم از یک پزشک جراح پلاستیک؛ یک مطب لاکچری، درآمد نجومی و زندگی لاکچری است. شما کجای این روزگارید؟
پاسخ پروفسور کلانتر شنیدنی است؛ وقتی از عشق میگوید، از برکت، از رزق و روزی؛ «در زندگی من از این خبرها نیست. من در همان خانهای زندگی میکنم که 20 سال قبل آن را خریدم. هنوز نتوانستم عوضش کنم. اما حالا در همینجایی که هستم، احساس میکنم بینیازم از مال دنیا و باید به ندای دلم گوش دهم. یادتان باشد احساس بی نیازی با دارایی متفاوت است و یک نفر میتواند در عین نیاز احساس بی نیازی کند.
پروفسور کلانتر؛ موسس گروه خیریه مرهم و دکتر
نه اینکه من به مال دنیا بیتفاوت باشم؛ نه. من یک روز و نیم در هفته کار خصوصی میکنم، سه روز و نیم کار دانشگاهی. اما آنقدر خدا به من رزق و برکت داده که باور نمیکنید، به اندازه توانم به من پول داده است. زیباترین لحظات عمر من بغل کردن بچههای روستایی است که هیچ پناهی ندارند؛ هیچ پناهی... باور کنید. عکسها را برایتان ارسال میکنم تا ببینید یک کودک روستایی چطور تا 10 سالگی با یک قیافه عجیب با شکاف لب و کام عمیق زندگی کرده است؟ آن وقت خدا این توان را به من میدهد که با تخصصم سرنوشت یک آدم را عوض کنم، اصلاً این خود عشق و خود زندگی است.»
*گفتند بچه تان جن زده شده که این شکلی است
«پسر بچه 7 ساله راضی به عمل جراحی پلاستیک نمیشد. قبل عمل دستانش را روی صورتش گرفته بود و اجازه نمیداد هیچ کس صورتش را ببیند. از همه میترسید حتی از پدر و مادرش. شکاف عمیق لب و کام چهره بدی از کودک ساخته بود، مادرش با گریه میگفت در این 7 سال که رسول به دنیا آمده ما با زمین و زمان قهریم. هر کس بچهمان را میبیند وحشت میکند. می گن بچهتان جن زده شده که این شکلی است. میگفت یاد ندارم بچم پایش را کوچه گذاشته باشد، مدرسه پیشکش. اهل یکی از روستاهای دور افتاده بیرجند بودند.
با هر ترفندی که بود او را به اتاق عمل بردم. بعد از عمل جراحی پلاستیک و وقتی به هوش آمد، با آینه سراغش رفتم و گفتم میآیی باهم آینه را نگاه کنیم؟ آرام آرام آیینه را جلوی صورتش بردم. چهره جدیدش را که در آیینه دید گریهاش گرفت. مرا در آغوش گرفته بود و رها نمیکرد. حالا به گمانم 10 ساله شده است.»
پروفسور کلانتر لبریز شادی میشود و عکس قبل از عمل و بعد از عمل پسربچه بیرجندی را برایمان ارسال می کند و میگوید: «غم توأم با ترس رسول قبل از عمل آنقدر مرا تحت تأثیر قرار داد که همان موقع قبل از عمل یک بیت شعر سرودم و زیرگوشش گفتم: آتش زدی بر جان من... بگشا دهن برگو سخن... یعقوب نابینا منم... بفرست بوی پیرهن... نابینا من بودم که زودتر از اینها سراغ این کودک نرفته بودم تا عملش کنم و او را به زندگی عادی برگردانم.»
* روزمرههای خانواده جراح پلاستیک / پدر، همسر، دختر، عشق، خدمت....
این فقط یک روایت است از زندگی صدها و هزاران خانواده ایرانی که به دلیل وجود ناهنجاری فک و صورت و جمجمه در فرزندانشان از زندگی عادی فاصله گرفتند. ناهنجاریهای فک و صورت که شایعترین آن شکاف عمیق لب و کام او جمجمه است، چهره بدی از یک کودک میسازد، این ناهنجاری در برخی کودکان آنقدر شدید است که صورت را به طور کامل از حالت عادی خارج میکند و این مشکل فقط با جراحی پلاستیک برطرف میشود و گاهی به یک یا چند عمل جراحی نیاز است. اما خانوادهای که در دورافتادهترین روستای ایران زندگی میکند و پول آمدن به شهر را هم ندارد، از پس تأمین هزینه میلیونی جراحی پلاستیک بر میآید؟ بسیاری از خانوادههای روستایی اصلاً نمیدانند مشکل صورت فرزندشان با عمل جراحی پلاستیک برطرف میشود.
پروفسور جلیل کلانتر سراغ تک تک این خانوادهها میرود، بدون گرفتن یک ریال پول، برای کودکان رنج دیده ایران پدری میکند و با انجام عمل جراحی رایگان حسن ختامی میشود بر قصه پر غصه زندگی خودشان و خانوادههایشان. در این مسیر پر فراز و نشیب، همسرش که او هم پزشک است شانه به شانه همراهش است. نه فقط همسر که دختر پروفسور کلانتر هم به این جمع خانوادگی اضافه شده است. حالا در این روزها که متبرک شده به نام نامی پدر، دکتر کلانتر از سراسر ایران پیام تبریک روز پدر دارد.
*در تدارک یک سفر عاشقانه
تخصص دکتر کلانتر یکی از گرانترین و و لاکچری ترین تخصصهای دنیا است. سراغش میرویم تا بپرسیم چه میشود فردی با مدرک فوق فوق تخصص جراحی پلاستیک، استاد تمام دانشگاه با ده ها مقام و کرسی علمی و در شرایطی که با این شهرت میتواند در یک روز چند عمل جراحی زیبایی انجام دهد و در ماه درآمدی چند صد میلیونی داشته باشد، قید پول را می زند، در مطبش را به روی بیماران نیازمند باز میکند و رایگان دست به تیغ میشود؟ دکتر کلانتر و همراهانش در تدارک بیست و هشتمین سفر عاشقانه به روستاهای محروم هستند.
*مأموریت: ترمیم صورتهایی که یا بینی ندارند، یا فک یا نصف جمجمه!
پروفسور «عبدالجلیل کلانترهرمزی» برای تدریس دوره آموزشی خارج از کشور است و گفت و گوی ما با ایشان از طریق واتس آپ انجام میشود. او از به دنیا آمدن در رامهرمز اهواز و خاطرات دوران مدرسه خیلی زود میگذرد و به دانشگاه جندی شاپور و قبولی در رشته پزشکی میرسد. دوران پزشکی را هنوز تمام نکرده که جنگ شروع میشود. دکتر کلانتر خاطرات 8 سال جنگ را مرور میکند؛ «دشمن حمله کرد و من در اهواز ماندم. شبانه روز در بیمارستان بودیم. گاهی پیش میآمد که در سه شبانه روز سه ساعت هم نمیخوابیدم. در همه سالهای جنگ رزمندههایی را دیدم که نیمی از صورتشان را از دست میدادند، یکی دستش از جا کنده میشد، آن یکی بینیاش ترکش میخورد، یکی چشمش تخلیه میشد، آن یکی فکش را از دست میداد. همان زمان بود که تصمیم گرفتم در رشته جراحی پلاستیک ادامه تحصیل دهم تا بتوانم صورت رزمندهها را ترمیم کنم.»
*اقامت در انگلیس با شرایط خاص یا عمل به قول مادر؟
پروفسور کلانتر به اندازه همه سالهای خدمتش روایت و خاطره دارد، اما از همه آنها به سرعت میگذرد تا به اصل ماجرا برسد. در روایت این همه سال خدمت اما نمیتوانیم از ماجرای دست ردی که دکتر به انگلیسیها زد و دلیل او برای ماندن بگذریم؛ «من رتبه اول جراحی پلاستیک در ایران را به دست آوردم و برای گرفتن فوق تخصص، بورسیه انگلستان شدم و راهی انگلیس شدم. در دوران تحصیل در دانشگاه از من دعوت کردند دریکی از بیمارستانهای چلسی دست به چاقو شوم و عمل کنم. این اتفاق معمولاً نمیافتد که از دانشجوبخواهند عمل جراحی کند. همان زمان بود که انگلیسیها یک پیشنهاد وسوسه انگیز به من دادند. اینکه در انگلیس بمانم، شهروند این کشور شوم. زندگی در بهترین شرایط با همه امکانات، بالاترین حقوق ممکن. اما من قبول نکردم و به وطنم برگشتم.»
میپرسیم چرا برگشتید و پاسخش شنیدنی است وقتی از تعهد به مادرش و وطن میگوید؛ «در دانشگاه جندی شاپور اهواز که قبول شدم مادرم گفت عبدالجلیل تو را به شیری که بهت دادم قسمت میدهم به هرجا و موقعیتی رسیدی خدمت به مردم شهرت؛ اهواز و کشورت را فراموش نکنی. به مادرم قول دادم؛ یک قول مردانه و ابدی. دلیل انتخاب رشته جراحی پلاستیک نجات مردم کشورم بود و عمل به قول مادرم. چطور میتوانستم رها کنم و شهروند انگلیس شوم!» دکتر کلانتر ماند و اتفاقی حیرت انگیز را در دنیای جراحی پلاستیک ایران رقم زد.
*رایگان صورت فرزندتان را جراحی پلاستیک میکنیم
دوران عاشقی شروع شد. بخش تخصصی جراحی پلاستیک را در بیمارستان اهواز راه اندازی کرد و از ترمیم صورت جانبازان اهواز شروع کرد. ده ها عمل جراحی ترمیمی روی صورت رزمندههایی انجام داد که برای هر یک از این عملها باید به خارج از کشور میرفتند. بخش تخصصی جراحی پلاستیک را در بیمارستان 15 خرداد تهران هم راه انداخت و عاشقانههایش رنگ و بوی دیگری گرفت و تصمیم گرفت سراغ نیازمندانی برود که در گوشه و کنار روستاهای دور افتاده زندگی میکردند و ناهنجاری فک و صورت داشتند. اول از رامهرمز شروع کرد؛ از زادگاهش. دکتر کلانتر از راه اندازی بزرگترین گروه جراحان پلاسنیک دنیا میگوید: «من به چند نفر از همکارانم پیشنهاد دادم و گفتم با من همراهی میکنید؟ بیایید ما سراغ خانوادههای روستایی برویم. من میدیدم خانواده بیماران با هزار زحمت از روستا به تهران می آیند و خودشان را به مطب من میرسانند، یک هفته دیگر وقت عمل بیمارشان بود. پیش خودم گفتم این خانواده فقیر روستایی در این یک هفته کجای این شهر درندشت برود؟ پول ندارد که هزینه مسافرخانه و خورد و خوراک بدهد. من گفتم شما نیایید، من میآیم به شهرتان و به روستایتان و مجانی عملتان میکنم.»
*بزرگترین گروه جراحان پلاسنیک خیر دنیا چطور شکل گرفت؟
اولین سفر جراح پلاستیک با اتفاقات عجیبی همراه شد. پروفسور کلانتر میگوید: «یک سفر خودم تنهایی رفتم. از بهزیستی و کمیته امداد کمک گرفتم و گفتم هر خانوادهای را میشناسید که بچهای دارند با ناهنجاری فک و صورت، به ما معرفی کنید بگویید یک دکتری آمده بدون اینکه پول بگیرد بچهتان را عمل میکند. مسئولان گفتند آمار کم است. اما دیدیم وقتی حرف از نگرفتن پول شد از گوشه و کنار روستاهای مختلف، خانوادهها به ما مراجعه کردند. دیدیم صدها کودک با ناهنجاری فک و صورت هستند که از سر فقر و نداری هنوز عمل نکردهاند. تعدادی از بچهها را با هزینه شخصی خودم در بیمارستان بستری کردم و عمل کردم. بعد دیدم که ناهنجاری فک و صورت در افرادی که توان عمل جراحی نداشتند خیلی گسترده است. بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم که یک دست صدا ندارد. از پزشکانی که زمانی شاگردم بودند درخواست کمک کردم. آنها هم استقبال کردند و با 7 نفر کار را شروع کردیم و اسم گروهمان را «مرهم» گذاشتیم. بعد از یکی دو سفر، تعداد جراحان پلاستیک داوطلب به 50 پزشک رسید. همه با ما همراه شدند. از همسر و بچه خودم که پزشک هستند و از من عاشقتر به گروه مرهم پیوستند تا نیروهای داوطلب کار درمان. اینطور شد که نام گروه مرهم به عنوان اولین گروه جراحان پلاستیک خیردنیا ثبت شد. ما به شهرهای مختلف رفتیم. از مازندران و سیستان و بلوچستان و زاهدان تا آذربایجان و کرمان و زابل. گروه مرهم رکورد عمل جراحی پلاستیک در کل دنیا را ثبت کرد. ما یک ریال از کسی پول نمیگیریم. هر کسی آمد گفت بیا این 50 میلیون کمک را از ما بگیر، قبول نکردیم. گفتیم ما تخصص شما را میخواهیم نه پول شما را. بعد در عجب ماندیم از خیرخواهی مردم. دیدیم در یک سفر آقایی آمد و گفت من 50 تاکسی در اختیار شما میگذارم برای اینکه دنبال بیماران بروید و آنها را به بیمارستان بیاورید. یکی آمد و گفت من کرایه 50 سوییت را میدهم برای اقامت خانوادههای روستایی.»
*با احترام در خانه مریض می آییم
باز هم تعجب میکنیم از شنیدن این جمله ومی پرسیم شما در خانه بیمار دنبال او میروید؟ دکتر کلانتر میگوید: «بله. ما بیماری که تا آن زمان در پستوی خانه بوده و به دلیل ظاهرش رنگ بیرون را ندیده، همراه پدر یا مادرش با احترام از در خانهاش در روستا به بیمارستان استان میآوریم. به خانوادهاش اقامت میدهیم. بیمار را رایگان عمل میکنیم و او را مرخص میکنیم و بعد او و خانوادهاش را به در خانهاش میرسانیم. کرونا که آمد سفرهای ما متوقف شد و امکان رفتن ما به استانها نبود. اما در این مدت بیکار نبودیم و بیمارانی که اوضاع بدی داشتند با هزینه خودمان تهران آوردیم و کار جراحیشان را انجام دادیم. چند ماه قبل در یک روز 60 عمل جراحی پلاستیک رادر بیمارستان 15 خرداد تهران انجام دادیم و در تدارک سفر بعدی هستیم و امیدواریم شرایط بیماری کرونا طوری پیش برود که بتوانیم یک رکورد دیگر را ثبت کنیم.»
*سرم را بالا میگیرم و به تمام دنیا پز میدهم
گفت و گوی ما با مرد شماره یک جراحی پلاستیک ایران با جملات زیبایی به پایان می رسد. پروفسور کلانتر می گوید من می خواهم پز بدهم، شما هم بنویسید؛«من بالاترین رتبه استادی جراحی پلاستیک دنیا را دارم، تخصصیترین عملهای جراحی جمجمه خاورمیانه را انجام دادم. 70 جراح پلاستیک را فارغ التحصیل کردم، اما اینها را کنار بگذارید. افتخارم این است که با همراهی جراحان پلاستیک گروه مرهم 27سفرداشتم با 4800عمل جراحی شکاف لب و کام رایگان که رقم چند میلیاردی می شود. به تمام دنیا می گویم. اصلاً شما فکر کنید میخواهم پز بدهم. بعضی کارها پز دادن دارد. من سرم را بالا میگیرم و می گویم صورت کسانی را رایگان جراحی پلاستیک کردم که به خاطر نقص وناهنجاری در صورت، خودشان را از همه پنهان می کنند و خانواده هایشان در عذابند.
با افتخار می گویم قید 200 میلیون تومان را زدم و 12 مرتبه صورت کودکی را که ناهنجاری فک و صورت و جمجمه داشت و چهره اش شبیه همه چیز بود جز انسان را بدون دریافت یک ریال جراحی کردم که آن کودک بتواند از خانه اش بیرون بیاید. برای بعضی از این عمل ها 10 ساعت در اتاق عمل بودم. اما همه این خستگی فدای یک تار موی بچه ای که تا 7 سالگی با این قیافه وحشتناک زندگی کرده چون من در حقش کوتاهی کرده بودم و دیر سراغش رفته بودم. دیروز پیام محبت آمیز تبریک روز پدر به همراه تصویری در کنار مادرش را برای من فرستاد و آرامش صورت کودک و جملاتش که من را پدر خطاب کرده بود تا ابد برای آرامش من و همسرم هم که عاشقانه در این مسیر با من همسفر شده کافی است.»
انتهای پیام /