عین الاسد؛ ویرانی آنی و خبررسانی تدریجی
عینالاسد دیگر اسم یک پایگاه نظامی آمریکایی در غرب استان الانبار عراق نیست که 6 سال قبل حدود 3 هزار نظامی رژیم آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم - آن هم تروریسمی که خود بانی و باعث آن بودند - آن را اشغال کردند، بلکه رمز «صدای شکسته شدن استخوانهای لیبرال دموکراسی» است، همان صدایی که در نامه بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران به گورباچف درباره مارکسیسم گوشزد شد و امروز خلف صالح او با صداهای انفجار بامداد 18 دی به عاملان و آمران ترور قهرمان ملی ایران - حاج قاسم عزیز - یادآوری کرد.
یکی از وجه تمایزهای اصلی آن روزهای شوروی با این روزهای رژیم آمریکا، «ابزار رسانه» است که رژیم آمریکا به برکت تأثیر و نفوذ آن در کشورهای مختلف، اقدام به بازسازی هیمنه و ابهت فروریختهاش میکند؛ هیمنهای که بر بستر همین ابزار بنا شده است. نشان به آن نشان که 18 ساعت بعد از زیر و رو شدن عین الاسد توسط موشکهای کاملا ایرانی، رئیس رژیم آمریکا در حلقه ژنرالهای رنگ پریدهاش حاضر شد و با صدای لرزان اعلام کرد «به هیچ یک از نیرهای ما در عینالاسد آسیبی نرسیده است» تا از این رهگذر اهمیت اقدام نظامی جمهوری اسلامی ایران را فروبکاهد اما خودشان هم به خوبی میدانستند که چنین نیست.
وقتی سخن از «نقطهزن بودن موشک کروز» میشود زیاد اهمیتی ندارد چرا که بر اساس برنامه تزریق شده به حافظهاش، به هدف تعیین شده اصابت میکند اما وقتی از «نقطهزنی موشک بالاستیک» حرف میزنیم یعنی - به تعبیر فرمانده کل سپاه - «انتهای تکنولوژی»؛ این در حالی است همه 11 موشک شلیک شده به دورترین پایگاه آمریکایی، با قدرت و سلامت به هدف برخوردند. جان سالم به در بردن از چنین مهلکهای ممکن نخواهد بود مگر اینکه همان «جعبه جاویی» - تلویزیون - برای چند روز نقش مسکن را بازی کند که کرد.
یک روز بعد یعنی پنجشنبه 19 دی فرمانده نیروی هوافضای سپاه اعلام کرد بعد از عملیات سپاه در زدن عین الاسد، حداقل 9 سورتی پرواز هواپیماهای سی 130، از عینالاسد زخمیها را به اردن و رژیم صهیونیستی تخلیه کردند که اسناد آن موجود است؛ همچنین تعداد زیادی بالگرد شینوک، زخمیهای آمریکاییها را به بیمارستان آمریکاییها در بغداد منتقل کردند. اگر چه ما در این عملیات به دنبال کشتن آمریکاییها نبودیم، اما میدانیم در نتیجه حمله سپاه به عینالاسد، آمریکاییها کشتههای زیادی دادهاند و وزارت جنگ آمریکا (پنتاگون) هم اعلام کرده که در حال برآورد خسارتها و شمار کشتههاست.
علیرغم ارائه آمار دقیق از سوی فرماندهان نظامی کشورمان، امپراطوری رسانهای صهیونیستی - که در اختیار آمریکا و اذنابش قرار دارد - خط انکار «آسیب به نیروهای آمریکایی» را در پیش گرفت تا افکار عمومی را مدیریت کند. بعد از آنکه ترامپ به دروبینها زل زد و گفت «حتی زخمی هم درعینالاسد ندادهایم»، روز 26 دی، روزنامه واشنگتنپست به نقل از یک مقام نظامی آمریکایی نوشت: «در جریان حمله ایران، دو نظامی آمریکایی از برجک مراقبت به بیرون پرت شدند و دهها نفر از حال رفتند». 27 دی نیز وزارت جنگ آمریکا اعتراف کرد 11 نظامی آمریکایی در عینالاسد مجروح شدهاند!
اما این پایان «اجتهاد مقابل نص» از سوی آمریکا نبود و دوم بهمن، ترامپ در نشست داووس مدعی شد: «نظامیان آمریکایی در عینالاسد فقط دچار سردرد شدند»! دو روز بعد یعنی چهارم بهمن، وزارت جنگ آمریکا این بار از تعداد 34 مجروح ضربه مغزی رونمایی کرد! و نهایتا - تا این لحظه - آمریکا مجروحان ضربه سنگین ایران به عین الاسد به 64 نفر رسیده است.
اخبار قطرهچکانی از عینالاسد در حالی است که روز پنج شنبه مایک اسپر وزیر جنگ آمریکا به صراحت گفت «ترامپ از روز اول در مورد شمار آسیبهای حمله موشکی ایران اطلاع داشت.» اسپر در پاسخ به افزایش هفتگی زخمیهای حملات موشکی ایران به پایگاههای آمریکا در عراق نیز گفت: «ترامپ کاملا از جدی بودن این جراحات آگاه بود و قول داده بود که فردای حادثه در کنگره در مورد این موضوع سخنرانی کند.» براساس آنچه مقامات ایران میگویند، آمار زخمی ها و همچنین کشتهها - که تا الان مخفی است - بسیار بیشتر از آماری است که آمریکایی ها مرحله به مرحله ارائه میدهند.
رژیم آمریکا تلاش دارد با مدیریت دقیق افکار عمومی مانع درز حقایق عینالاسد شود تا شاید از این رهگذار مانع تغییر نگاه افکار بینالمللی به جایگاه «قلدری» و «ضربه ناپذیری» اش شود اما نمیداند اگر «سردار حاج قاسم» رفت «شهید حاج قاسم» با قدرت بیشتری آمده است تا آغازی باشد بر پایان آمریکا در منطقه.
تحولات غرب آسیا، نوید بخش آغاز دوران جدیدی در این منطقه است که از آن به عنوان «عصر پسا قاسم» یاد میکنند. روند تحولات نشان داد امروز، فردای همان روزی است که برخیها مدعی بودند «فردای دنیا، فردای گفتمانهاست» اما دیدیم که آن فردا، فردای موشکهاست نه گفتمانها چه آنکه یک چهره بینالمللی عرصه مبارزه با تروریسیم که از قضا برای گفتوگو وارد یک کشور ثالث شده بود با همان موشک ترور کردند.
رژیم آمریکا هنوز ضربه مهلک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عین الاسد را هضم نکرده است که اخیرا یک بالگرد و هواپیمای نظامیاش احتمالا توسط موشکهای دوش پرتاب طالبان از بین رفتند اما اقرار به تحقیر در برابر طالبان آنقدر سخت هست که فرانک مککنزی فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی رژیم آمریکا (سنتکام) پس از سفر اعلامنشده به افغانستان مدعی شود: «به نظر میرسد جمهوری اسلامی با توسل به نیروهای نیابتی خود به دنبال فرصتی برای ضربه به نیروهای آمریکایی و ائتلاف در این کشور است و این موضوع ما را بسیار نگران کرده است.»
حال اگرچه در میدان عمل، این موشکها هستند که حرف اول و آخر را میزنند و دست محور مقاومت هم از این حیث پر است اما در عرصه مدیریت افکار عمومی، این «رسانهها» هستند که با برجستهسازی میگویند به چه چیزی فکر کنیم؛ حتی اگر نتوانند بگویند چگونه فکر کنیم.
وقت آن رسیده است با مهم در نظر گرفتن جنگ هیبریدی - که یکی از ساحتهای آن جنگ روانی و رسانهای است - به پیوست رسانهای اقدامات افراد حقوقی و سواد رسانههای افراد حقیقی بیش از پیش توجه کنیم.