فراگیری وبا در ایران قاجاری
تهران - ایرنا - بیماری وبا در طول سالهای حکومت قاجار بر ایران در شهرهای مختلف شیوع داشت و عدهای از مردم بیپناه را به کام مرگ میکشاند. به گونهای که در دورههایی دستور اجرای قرنطینه در مرزهای کشور صادر و حکومت برای ولایات تخفیف مالیاتی قائل میشد.
وبا یکی از بیماریهای خطرناک و همهگیر در دوره قاجار به شمار میرفت. این بیماری مهلک که به «مرض موت» یا «مرگا مرگی» نیز معروف بود، هرچند وقت یکبار در نقطهای از کشور شایع میشد و کمکم پیشروی میکرد و از اهالی شهرها و روستاها قربانی میگرفت و این مناطق را خالی از سکنه میکرد. این بیماری از امراض بومی ایران بود و تقریبا همهساله یا 2 سال یکبار در بخشهایی از این کشور یا در سراسر آن شیوع مییافت و رشته زندگی و فعالیت اجتماعی را تا حدودی میگسست. به گونهای که در این دوره مردم بارها و بارها شاهد آن بودند.
وبای 1236 قمری
نخستین وبای بزرگ در ایران دوره قاجار در سال 1236 قمری اتفاق افتاد؛ بیماری که به نظر می آید از جنوب ایران شیوع پیدا کرد. به گونه ای که در خلیج فارس روزی یک هزار و 500 تن را به کام مرگ می کشاند و به دلیل اینکه اجساد این مردگان را در دریا می ریختند، بیماری شدت پیدا کرد و در بحرین 4 هزار تن یعنی دوسوم جمعیت آنجا را از میان برد.
این وبا از راه بوشهر به دالکی و از آنجا به شیراز رسید و از شیراز نیز به مرکز ایران انتقال یافت و در سراسر مملکت «از 100 هزار تن افزون بکشت و بسیار وقت بود که مردم ایران این مرض را مشاهده نکرده بودند». وبا در ایران کشتار بسیاری به راه انداخت و به روسیه و از آنجا به کشورهای اروپایی منتقل شد. در گلاسکو از 200 هزار تن جمعیت آنجا 6 هزار و 200 تن جان سپردند اما در انگلیس به دلیل پیشگیری های انجام شده، تلفات چندانی نداشت. همچنین دولت انگلیس به این نکته مهم توجه کرد که وبا با فقر و عادات تغذیه نامناسب ارتباط مستقیم دارد زیرا از محله های فقیر گلاسکو که 800 تن مبتلا شده بودند، 350 تن از میان رفتند.
وبای 1252 قمری
در سال 1252 قمری وبای سختی در ایران شیوع پیدا کرد. شدت آن در شهرری به حدی بود که صدرالشعرا، منظومه ای سروده که چند بیت آن عبارت است از:
آن ری که گفتی مرگ خیز آمد وبا چون در ستیز
از وی اجل را در گریز افتادن و خیزان دیدهام
گر اژدها آهن گهر آید توان در بحر و بر
این اژدها را بر اثر بلدان به بلدان دیدهام
وبا طی سالهای 1262 تا 1267 قمری
در طول سال های 1262 تا 1267 قمری بیماری وبا برای چندین نوبت در ولایت های ایران شیوع پیدا کرد. به گونه ای که در 1263 قمری وبا در ولایت آذربایجان 6 هزار و 77 تن را از میان برد و یک سال بعد دوباره در همان ولایت 5 هزار تن از شدت همین بیماری جان سپردند یا در 1267 بار دیگر وبای شدیدی به خصوص در تهران شیوع یافت و یک سال ادامه داشت.
در سالهای 1260 تا 1263 قمری شاه و درباریان قاجار برای مصون ماندن از بلای وبا به لواسان رفتند. در این دوران بروز بیماری وبا و مشکلات ناشی از آن به حدی بود که امیرکبیر صدراعظم دستور اجرای قرنطینه در مرز ایران و عراق را صادر کرد.
سال 1269 قمری؛ شروع وبا از تهران
در سال 1269 قمری وبا در تهران بار دیگر به وجود آمد که در روزهای نخست 60 تا 70 تن جان می سپردند که این عدد به روزی 130 تن نیز رسید. اگرچه انتظاری بر پایان آن بود، چنانکه نوشته شده «چون که 46 روز است این ناخوشی در تهران است، باید موافق قاعده ایام سابق در این روزها انشاالله تمام بشود. در این ولایت هر وقت بروز کرده است، بیشتر از 50 روز یا 2 ماه طول نکشیده است» اما تمام نشد و روزانه عده ای را به کام مرگ می کشاند. به همین دلیل هم مردم تهران به قم پناه بردند و ناخوشی را نیز با خود به قم و کاشان انتقال دادند. در همین زمان وبا در تبریز هم همه گیر شد و روزی 50 تا 60 تن را قربانی می کرد تا اینکه با شروع زمستان و بارش برف و باران شدت وبا کمتر شد. وبا در این دوره برپایه سیاهه و ثبت کدخدایان از 9 محله تبریز 4 هزار و 83 تن را قربانی کرد. کاری که دولت کرد، این بود که برای ولایت آذربایجان تخفیف مالیاتی قائل شد زیرا تا یک سال بعد هم وبا در آنجا شیوع داشت و روزی 40 تا 60 تن را به کام مرگ می کشاند.
وبای 1273 تا 1283 قمری
در 1273 قمری، وبا بار دیگر تمام ایران را فرا میگیرد. کنت دوگوبینو که در این سال در تهران به سر میبرد، مینویسد: هر کس 2 پا داشت و میتوانست فرار کند، برای حفظ جان خود از پایتخت گریخت. مردم چنان میمردند که گویی برگ از درخت میریزد، من تصور میکنم که بیش از یک سوم سکنه شهر تهران در اثر وبا مردند.
حاکم بروجرد در خصوص همین وبا گزارش می دهد: از قراری که از اطراف می نویسند و مذکور می شود، این ناخوشی در همه بلاد ایران بروز یافته و به این ترتیب وبا در خراسان، قم و کاشان شدت گرفت و در فارس نزدیک 20 هزار تن مردند. در سال های هم بعد یعنی در 1277، 1279، 1282 و 1283 بار دیگر وبا در شهرهای ایران شیوع یافت و عده ای را به کام مرگ کشاند.
وبای شدید سال 1284 و وبای خفیف 1286 قمری
در سال 1284 قمری وبای شدید بیشتر شهرهای ایران را فرا می گیرد و بنابر نوشته دکتر طولوزان می نویسد: چون در ایران قانونی برای نگهداشتن مردگان نیست، معهذا نمی توانیم عده آنها را کماکان معین کنیم. معهذا می دانم که عده این مردگان کمتر از 100 هزار تن نبود، پس باید از این چشم زخمی که به ایران رسید توسط تجربه و امتحان نتیجه گرفت و باید تفکر نمود که آیا ممکن بود، منبع وبا را از ایران بیرون کنند.
اما در 1286 قمری وبای دیگر در قم و کاشان بروز پیدا کرد که به نسبت خفیف بود. مسافران این 2 شهر که به اصفهان رفتند، مردم آنجا را نیز مبتلا کردند و از آنجا به بوشهر رسید. به گونه ای که مسافرانی را که از شیراز، خشت و کازرون وارد بوشهر می شدند، اجساد بسیار همراه داشتند که با مرض وبا مرده بودند.
وبا به همراه قحطی
در طول سال 1287 قمری وبا بار دیگر شیوع یافت اما این بار قحطی هم همراه آن بود. شدت این بیماری به گونه ای بود که حاج محمدحسن امین الضرب می نویسد: روزی 100 تا 150 تن می مردند و در سال بعد وبا همچنان در تهران روزی 200 تا 400 تن از مردم را در کوچه و بازار و محله ها به کام مرگ می کشاند. وبا و قحطی تنها مختص تهران نبود، بلکه در همه ولایات نفس مردم را به شماره انداخته بود. به گونه ای که در خراسان آدم می کشتند و گوشت او را می خوردند و مردم آذربایجان از شدت تنگدستی عریضه های معترضانه ای به حکومت نوشتند. در سال های 1294 و 1307 قمری نیز بار دیگر وبا در کشور شیوع پیدا کرد و عده ای را به کام مرگ کشاند.
وبای سخت سال 1309 قمری
در سال 1309 قمری وبای سختی در بادکوبه شیوع یافت و از حاجی طرخان به رشت رسید و از آنجا به سمنان و دامغان و یک سال بعد در تهران شیوع پیدا کرد. این وبا چنان وحشتناک بود که دکتر طولوزان می نویسد: در مدت 30 سال که من در ایران بودم، این سخت ترین و گسترده ترین وبایی بود که شاهدش بودم. بنابراین کسی امید یک ساعت زنده ماندن نداشت. امین الضرب می نویسد: اگر شخصی می مرد، هیچکس نبود او را بردارد، روی لنگه در بگذارد ببرد یک جایی به خاک بسپارد و اعتماد السلطنه می نویسد: بین 20 تا 21 محرم یعنی در 2 روز 1600 تن تلف شدند. بنابراین در قبرستان ها چنان مرده می چیدند که گویا پارچه سفیدی روی گورستان کشیده اند.
*س_برچسبها_س*