فرصت آمریکا برای تفرقه افکنی میان چین و روسیه
در شرایطی که با آغاز جنگ اوکراین تصور میشد پکن موضع قویتری را در حمایت از کارزار تجاوزگرایانه پوتین اتخاذ کند، با اینهمه دولت چین تاکنون رویکرد محتاطانهای را در این زمینه در پیش گرفته و در پارهای موارد تهاجم مسکو را مورد انتقاد قرار داده است.
به گزارش اقتصادنیوز، آمریکاییها درصدد هستند تا از نارضایتی فعلی چین از آثار جنگ پوتین در اوکراین، برای نزدیک شدن به پکن استفاده کنند.
تهدید هستهای و ظهور گسل در رابطه پکن - مسکو
رابرت آ. منینگ، از اعضای برجسته مرکز استیمسون و یون سان، مدیر برنامه چین در همین مرکز با انتشار یادداشتی در نشریه فارنپالیسی با اشاره به شکاف موجود میان مسکو و پکن به واسطه جنگ اوکراین اعتقاد دارند آمریکاییها درصدد هستند تا از نارضایتی فعلی چین از آثار جنگ پوتین در اوکراین، برای نزدیک شدن به پکن استفاده کنند.
بخش اول این یادداشت با تیتر «ضربه جنگ اوکراین به اقتصاد چین / فرصت جدید پیش روی آمریکا» منتشر شده و در ادامه بخش دوم و پایانی این یادداشت را میخوانید:
اثر جنگ اوکراین بر پکن
در میان اثرات جنگ اوکراین بر ذهنیت چین، مهمتر از همه تأثیر آن بر مسئله تایوان است. پاسخ غرب به جنگ پوتین و تشبیه شدن آن به تایوان - همانطور که کیشیدا، نخستوزیر ژاپن گفت «آسیای شرقی میتواند اوکراین فردا باشد»- تقریباً به طور قطع فاکتورهای جدیدی را به محاسبات آتی پکن در قبال تایپه اضافه کرده است.
با افزایش تلفات تحریمها بر اقتصاد روسیه، یکی از معیارها این خواهد بود که آیا چین تکنولوژی نیمههادیها یا سایر فناوریهای کلیدی را به دست خواهد آورد یا خیر. این امکان وجود دارد که محدودیت پکن در همکاری با شریک روسی خود بیشتر به ترس چین از تحریمهای ثانویه مربوط باشد تا نشاندهنده فاصله گرفتن این دو کشور. در هر صورت، آمریکا با در نظر گرفتن امکانات جدید همکاری با چین بر سر اوکراین چیز زیادی از دست نخواهد داد.
تکرار تجربه جنگ سرد؟
اگر ایالات متحده در تشخیص فضای سیاسی ایجاد شده بین دیدگاههای روسیه و چین در مورد اوکراین و امکان بهرهبرداری از آن، به کندی عمل کند، این اولین بار نخواهد بود.
قدرت جریان ضدکمونیسم جنگ سرد، بهرهبرداری آمریکا از تنشهای میان چین و اتحاد جماهیر شوروی را پیچیده کرد و به تاخیر انداخت، حتی زمانی که این دو درگیری کوتاه اما شدیدی بر سر مرز داشتند. تنشهای میان چین و شوروی از دهه پنجاه میلادی برای تحلیلگران اطلاعاتی ایالات متحده آشکار بود، اما تا سال 1971 آمریکا از این فضا استفادهای نکرد. تا این که رئیس جمهور ریچارد نیکسون و هنری کیسینجر، مشاور ارشد او، از این گشایش برای نزدیک شدن به چین استفاده کردند و یکی از بزرگترین تغییرات استراتژیک آن دوران را ایجاد کردند.
نزدیکبینی و پیشداوریهای آمریکا، چین و روسیه را به یکدیگر نزدیکتر میکند و سیاست چین در قبال اوکراین را ساده میکند. با جدی گرفتن بیش از حد اتحاد ظاهری چین و روسیه، ایالات متحده نمیتواند تفاوتهای کلیدی در منافع ملی این دو کشور را درک و فضا را برای دیپلماسی باز کند.
وقتی پوتین چک سفید شی را نقد کرد
از آغاز جنگ، واشنگتن چین را همدست روسیه دانسته است. درز اطلاعات به رسانههای خبری در مورد اطلاع داشتن چین از طرح تهاجم پوتین به دنبال این بود تا چین را مسئول جنایتی بداند که مرتکب نشده است. به نظر میرسد موافقت شی جینپینگ بیاحتیاط و نابخردانه بوده است که خود را به همکاری «بدون محدودیت» با روسیه متعهد کرده است و پوتین آن را به عنوان یک چک سفید نقد کرد. اما تلاشهای پکن برای ایجاد تعادل و نوعی بیطرفی طرفدارانه از روسیه، کاملاً متفاوت از مشارکت فعال در جنگ است.
تداوم تعامل اقتصادی چین با روسیه نگران کننده است، اما هند و ترکیه و بسیاری کشورهای دیگر نیز این کار را انجام میدهند. پکن پروژههای نفت و گاز و همچنین وامهای بانک سرمایهگذاری زیرساخت آسیا به روسیه را لغو کرده است. در جولای 2022، مقامات دولت آمریکا علناً اذعان کردند که چین با دور زدن تحریمها یا کمک نظامی به تلاشهای جنگی مسکو کمکی نکرده است.
امتناع پکن از محکوم کردن روسیه یا اعمال تحریم، از نظر اخلاقی بحثبرانگیز است و از نظر سیاسی مفید نیست، تبلیغات داخلی دولت پکن هم به سود روسیه است. اما در کنار بحث اخلاقی، این یک سؤال عملی نیز هست.
واشنگتن با این فرض عمل میکند که اتحاد چین و روسیه تثبیت شده و تزلزلناپذیر است، در حالی که در واقعیت، این بیشتر یک مشارکت استراتژیک محدود است. هیچ توافقنامهای از نوع ماده 5 در مورد دفاع متقابل بین دو کشور وجود ندارد.
تا زمانی که رقابت استراتژیک با ایالات متحده مهمترین موضوع در روابط خارجی چین باشد، به ویژه با تنشهای فزاینده بر سر تایوان، پکن مسکو را به عنوان یک شریک ضروری برای مقابله با ایالات متحده میبیند. با این حال، با طولانی شدن جنگ، هزینههای اعتبار و اقتصادی چین در حال افزایش است و این امکان وجود دارد که اگر برای پکن فضایی فراهم شود، حداقل در برخی مسائل از همکار استراتژیک رو به افول خود فاصله بگیرد.
کشف گسل میان دو متحد
ایالات متحده احتمالا به دنبال کشف خطوط گسل میان چین و روسیه باشد، نه این که اختلافات میان آنها را کاهش دهد و میانشان پل بزند. بهعنوان یکی از معدود بازیگرانی که هنوز نفوذ زیادی بر تصمیمگیری روسیه دارد، پیشنهاد چین برای میانجیگری در بحران اوکراین باید بررسی شود.
چین ممکن است ادعا کند که طرف مناقشه نیست، هرچند که یک عامل کمککننده به شروع جنگ بوده است. واشنگتن شاید این موضوع را روشن کند که چین به عنوان یک قدرت بزرگ نمیتواند از مسئولیت پایان دادن به جنگ فرار کند.
نقطه ورود احتمالی به گفتگوی ایالات متحده و چین در مورد اوکراین، نگرانی متقابل در مورد تهدیدات پوتین در مورد استفاده از سلاحهای هسته ای و عواقب شکستن تابوی هسته ای 77 ساله است. جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا از تهدید «آرماگدون» صحبت کرد. چین یک سیاست اعلام شده «عدم استفاده اولیه» دارد و استفاده روسیه از تسلیحات هستهای، پکن را در موقعیت غیرممکنی برای دفاع از خود قرار می دهد. از همه مهمتر، نگرانیهای مشترک مبنی بر اینکه استفاده از تسلیحات هستهای در اوکراین میتواند آستانه بازدارندگی کره شمالی را کاهش دهد و گسترش سلاحهای هستهای در شمال شرق آسیا را تحریک کند.
با وجود سیگنالهای پکن مبنی بر رویکرد ملایمترش درباره اوکراین، نباید این چالش پیشرو را ساده در نظر بگیریم. این کار مستلزم دیپلماسی خلاقانه است و همزمان متانت، از جمله در مورد شکافهای چین و روسیه، منافع گستردهتر پکن، و نقش مثبتی که پکن میتواند در پایان دادن به جنگ و بازسازی اوکراین پس از جنگ ایفا کند. چنین رویکرد مبادلاتی مبتنی بر سود میتواند در اجتناب از به حقیقت پیوستن پیشگویی اتحاد پکن و مسکو بسیار مؤثر باشد.
همچنین بخوانید