فروپاشی نظم پساجنگ جهانی دوم؛ سلام به دوران بینظمی؟
اقتصادنیوز: چالشهای اخیر در مناطق مختلف جهان، عملا نظم چند دهه اخیر جهان را به فروپاشی کشانده است.
به گزارش اقتصادنیوز از هر جهت که به آن بنگریم، به نظر میرسد که عرصه ژئوپلیتیک جهان در حال پیکربندی مجدد است. تحولات سال جالی به ویژه نتایج انتخابات 76 کشور و اتحادیه اروپا، به طور قابل توجهی آینده را شکل خواهد داد.
براهما چِلانی، پروفسور مطالعات استراتژیک و عضو سابق هیئت مشاوره امنیت ملی هند در مقالهای برای وبگاه پراجکت سیندیکت نوشت که جنگ ویرانگر اسرائیل در غزه، تهاجم خونین روسیه به اوکراین، ترورهای فراسرزمینی آمریکا و توسعهطلبی تهاجمی چین به یک نتیجه اشاره دارند: سیستم جهانی که پس از جنگ جهانی دوم ظهور کرد، جای خود را به جهانی بدون نظم داده است. اما در حالی که این تحول غیرقابلانکار بوده و با توجه به تغییر جریانهای تجاری و سرمایهگذاری، پیشرفتهای سریع تکنولوژیک و تغییرات عمیق جمعیتی، این که چه چیزی از آن پدیدار خواهد شد، همچنان سؤالی بیپاسخ است.
آزمون دموکراسی
اکوایران در ادامه ترجمه این گزارش آورده است: دوران گذار آتی میتواند با نتیجه انتخابات کلیدی امسال روشن شده یا حتی تسریع شود. امسال قرار است 4.2 میلیارد نفر در 76 کشور پای صندوقهای رأی بروند که 2024 را به بزرگترین سال انتخاباتی تاریخ تبدیل میکند. هشت کشور از ده کشور پرجمعیت جهان (بنگلادش، برزیل، هند، اندونزی، مکزیک، پاکستان، روسیه و ایالات متحده) اتحادیه اروپا از جمله برگزارکنندگان انتخابات خواهند بود.
مجموعه انتخابات امسال معیار سنجش وضعیت دموکراسی در سطح جهانی خواهد بود. با افزایش خودکامگی، دلایل زیادی برای نگرانی وجود دارد. در واقع، سال جدید با برگزاری انتخابات جنجالی در دو دموکراسی در نیمکره جنوبی آغاز شد: بنگلادش و تایوان. در بنگلادش، اپوزیسیون انتخابات را به کلی تحریم کرده و آن را ساختگی خوانده است و همانطور که انتظار میرفت، شیخ حسینه، نخستوزیر این کشور برای چهارمین دوره متوالی پیروز انتخابات خواهد بود.
بنگلادش تنها کشوری نیست که انتخاباتش نتیجه غافلگیرکنندهای نخواهد داشت. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه بدون شک برای یک دوره دیگر «پیروز میشود». با فرض اینکه بتواند این دوره را به پایان برساند، او از جوزف استالین، رهبر شوروی به عنوان طولانیترین فرمانروای روسیه از زمان کاترین کبیر پیشی خواهد گرفت. در پاکستان، نتیجه انتخابات عملاً به موضوعی بحثبرانگیز تبدیل شده است؛ زیرا ارتش در نهایت کنترل خود را حفظ خواهد کرد.
تهدید راستگرایان
اما حتی دموکراسیهای واقعی نیز در خطر سقوط به سمت جناح راست قرار دارند و روندی که در فنلاند (یکی از اعضای جدید ناتو) و اخیراً در آرژانتین مشاهده شد، ادامه خواهد یافت. در حالی که لهستان برخلاف این روند حرکت کرد، به نظر میرسد انتخابات آتی پارلمان اروپا که اولین انتخابات پس از برگزیت است، احتمالاً این تا حدودی جلوی این روند را خواهد گرفت.
سیاست جناح راست میتواند ترازو را از صلح به جنگ متمایل کند. اسرائیل را در نظر بگیرید: سیاستهای افراطی کابینه راستگرای بنیامین نتانیاهو که افراطیترین کابینه تاریخ اسرائیل است، به طور غیرقابلانکاری مقدمات این جنگ را فراهم کرد.
اما این مسئله همیشه صادق نیست. تیم امنیت ملی جو بایدن عمدتاً متشکل از «مداخلهگران لیبرال» (جنگطلبهای چپ) تشکیل شده، در حالی که بسیاری از جناح راست آمریکا را میتوان غیرمداخلهگر یا به قول منتقدان آنها، «انزواگرا» در نظر گرفت.
نفاق غرب
انتخابات همه چیز نیست. روندهای خطرناک متعددی در روابط بینالملل طی دورههای انتخاباتی تداوم یافته است. قوانین و هنجارهای دیرینه از جمله عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورها و ممنوعیت تسخیر سرزمینی، اغلب توسط کسانی که با صدای بلند پایبندی به آنها را تبلیغ میکنند، به طور فزایندهای در سالهای اخیر مورد بیاعتنایی قرار گرفتهاند. کشورهایی که این قوانین را وضع کردند (مثلاً ایالات متحده)، در زمانی که منافعشان در خطر باشد، به نادیدهگرفتن این قوانین تمایل زیادی دارند.
در همین حال، نفوذ نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد رو به کاهش است، زیرا کشورهای غربی که آنها را تأسیس کردهاند، در برابر اصلاحات ساختاری مقاومت میکنند. اصلاحاتی که حکومت جهانی را بهتر با واقعیتهای ژئوپلیتیک کنونی هماهنگ میسازد. همه اینها نظم مبتنی بر قوانین که غرب مدعی حفظ آن است را تضعیف میکند.
تلاشهای دیگر برای حفظ برتری جهانی غرب نیز نتیجه معکوس داشته است. به عنوان مثال، استفاده معمول از تحریمها به عنوان ابزار سیاست خارجی و استفاده ابزاری از امور مالی، دولتهای غیرغربی را تشویق کرده تا «دلارزدایی» (تلاشی که در بازارهای نفت شتاب بیشتری یافته) و ساختارهای مالی موازی را دنبال کنند. در اول ژانویه، گروه بریکس اعضای خود را به مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی گسترش داد. شکاف بین شرق و غرب، شمال و جنوب در حال گسترش است.
چندجانبهگرایی یا انزواطبی؟
با افزایش تنشهای جهانی، کشورها به طور فزایندهای از سیاستهای اقتصادی حمایتگرایانه و ملیگرایانه استقبال میکنند و شبح چندپارگی اقتصادی و ظهور بلوکهای تجاری رقیب را افزایش میدهند. این روند نه تنها میتواند مانع رشد و توسعه اقتصادی شود، بلکه صلح را نیز تهدید میکند. لازم به ذکر است که تغییرات تجاری 1930 از چندجانبهگرایی به سمت تجارت درونبلوکی به تنشهایی دامن زد که نهایتاً، آتش جنگ جهانی دوم را برافروخت.
خطر تجاوز چین به تایوان نیز شدید به نظر میرسد. پیروزی لای چینگ - ته، کاندیدای حامی استقلال جزیره به همراه تشدید تلاطم جهانی و کاهش رشد اقتصادی چین، میتواند شی جینپینگ، رهبر پکن را به این باور سوق دهد که پنجره فرصت چین برای تحمیل اتحاد با تایوان به سرعت در حال بستهشدن است.
هر طور که به آن نگاه کنیم، یک بازسازی ژئوپلیتیکی بزرگ در جریان است. نتیجه آن نیز به طور قابل توجهی به تحولات سال جاری بستگی دارد.
همچنین بخوانید