سه‌شنبه 6 آذر 1403

فصل بهار، کابوس قالیباف شد / آقای رئیس به گوشه رینگ افتاد

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
فصل بهار، کابوس قالیباف شد / آقای رئیس به گوشه رینگ افتاد

پایداری‌ها دلشان به حضور در دولت رئیسی خوش است؛ اگر آن تعبیر اصولگرایان درباره نسبت اصلاح‌طلبان و دولت روحانی مدنظر قرار گیرد، می‌توان گفت دولت رئیسی، «رحم اجاره‌ای» جبهه پایداری است؛ اول برای حضور مستقیم در قدرت، بعد برای حذف طیف قالیباف از مجلس و سایر ارکان و بعدتر تصاحب یکدست مجلس دوازدهم.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خبرآنلاین، جدال و جنگ بین «محمدباقر قالیباف و جبهه پایداری»؛ دو طیف از جریان اصولگرا باز هم شروع شده است. هرچند این دعواها آنچنان جدید نیست، اما در خلال این جدال‌ها برگ تازه‌ای علیه یکدیگر رو می‌کنند. از سوال پیرامون منابع مالی یکدیگر تا محل سکونت نزدیکان قالیباف، مواردی هستند که لابه لای این دعواها گفته شده است.

این روزها نیز گرچه دعوای این دو طیف با ماجرای معاون سیاسی وزیر کشور تازه شده است اما از مدتها قبل و پیش از انتخابات مجلس یازدهم زد و خوردهای سیاسی میان طیف قالیباف و پایداری آغاز شد و همچنان ادامه دارد. تنها بازه‌ای که آنها آتش‌بس اعلام کردند و دست از درگیری با یکدیگر کشیدند، بازه ائتلاف برای فهرست انتخاباتی مجلس یازدهم بود و مدتی پس از آن.

ائتلاف شکننده 98

در بازه قبل از انتخابات اسفند ماه، هر دوی این گروه‌ها رقیب مشترکی به نام دولت حسن روحانی داشتند که در مدت تبلیغات و قبل از آن به صورت گسترده و بی‌مهابا به این رقیبشان حمله می‌کردند؛ البته می‌توان گفت این حملات بیشتر برای کسب مقبولیت میان طیف‌هایی بود که پای صندوق رای حاضر می‌شدند. آنها در مدت تبلیغات دچار تنش‌هایی شدند؛ مهمترین علت هم سهم‌خواهی‌ها از فهرست سی نفره تهران بود.

جبهه پایداری و طیف قالیباف که با حذف گسترده اصلاح‌طلبان، خود را رها از هرگونه رقیب جدی در میدان می‌دیدند، با خیال آسوده به دعوای درون گروهی پرداختند تا هر کدام زورشان بیشتر باشد، سهم بیشتری از 30 صندلی تهران را به دست بیاورد.

در این ماجرا دو نفر ادعای سرلیستی داشتند؛ محمدباقر قالیباف و مرتضی آقاتهرانی. اولی بنیانگذار نواصولگرایی یا همان شاخه جدایی‌طلبان اصولگرایان و دومی هم دبیر کل وقت جبهه پایداری یا همان تندروهایی که به آنها اقلیت پر سر و صدا گفته می‌شود.

نهایتا پایداری‌ها به سرلیستی قالیباف رضایت دادند و سهم‌شان از لیست تهران را گرفتند؛ در شرایطی که هیچ رقیبی آنها را تهدید نمی‌کرد، توانستند با تفاهم بر سر لیست مشترک، از تشتت آرا جلوگیری کنند و 30 نفر فهرست تهران یکجا راهی مجلس شوند؛ البته در انتخاباتی که پایین‌ترین سطح مشارکت را در ادوار انتخابات مجلس در طول تاریخ جمهوری اسلامی داشت.

با روی کار آمدن مجلس یازدهم، از همان ابتدا پایداری‌ها هم از ریاست مجلس قالیباف اعلام حمایت کردند و او توانست در سال اول بدون حرف و حدیث رئیس مجلس شود. اما از انتخابات هیات رئیسه سال دوم دیگر ماه عسل پایداری و قالیباف تمام شد.

فصل بهار، کابوس قالیباف شد!

از آن زمان به بعد، فصل بهار تبدیل به فصل اضطراب قالیباف شد. در آستانه دومین اجلاسیه مجلس و انتخابات هیات رئیسه در بهار 1400، و مهمتر از آن، انتخابات ریاست‌جمهوری، یکی از اعضای جبهه پایداری در مجلس مدعی دستکاری بودجه پس از تصویب از سوی قالیباف و نزدیکانش شد. این ماجرا در رسانه‌ها بازتاب گسترده‌ای پیدا کرد و تا چند روز به یک رسوایی تبدیل شد. نهایتا پس از چند هفته و با گذشتن از زمان ثبت‌نام برای انتخابات ریاست‌جمهوری، نماینده‌ای که مدعی دستکاری بودجه شده بود، اعلام کرد که با قالیباف جلسه‌ای داشته و به خوبی و خوشی مساله حل و فصل شده است. این اعلام چند روز بعد از انتخابات هیات رئیسه مجلس و مدتی بعد از پایان ثبت‌نام نامزدهای ریاست‌جمهوری بود. نهایتا قالیباف رئیس ماند و جبهه پایداری سهم خود از هیات رئیسه را گرفت.

در این بین قالیباف که گویا قصد حضور در انتخابات ریاست‌جمهوری را داشته، با یک حمله از سوی پایداری‌های مجلس روبرو شد که بیش از این هوس تغییر صندلی نکند و به همین مجلس بسنده کند؛ چرا که گزینه مطلوب پایداری عزم خود را برای ریاست‌جمهوری جزم کرده بود.

ابراهیم رئیسی این بار آمده بود که هر طور شده راهی پاستور شود. جبهه پایداری ابتدا با تدارک نامه موسوم به 220 امضایی نمایندگان برای دعوا از ابراهیم رئیسی، ضربه‌ای کاری به قالیباف زد؛ نامه‌ای که هیچگاه اسامی امضاکنندگانش فاش نشد و بسیاری بر این عقیده‌اند که تعداد امضاکنندگان این نامه تنها خبرسازی بوده است. بعد از این نامه، ماجرای دستکاری بودجه مطرح شد و پایداری‌ها با زبان عمل، قالیباف را متوجه کردند که این میدان، میدان او نیست.

ضربه‌ای دیگر به آقای رئیس از سوی پایداری‌ها

با ریاست‌جمهوری ابراهیم رئیسی و قوت گرفتن جبهه پایداری در لوای حضور در دولت سیزدهم، دیگر قالیباف برای جبهه پایداری تنها به معنای رقیب بود و نه هم‌پیمان اسفند 98. از همین رو نزدیک به انتخابات هیات رئیسه اجلاسیه سوم، برگ دیگری علیه قالیباف رو شد؛ این بار سیسمونی‌گیت. ماجرای سفر خانواده رئیس مجلس به استانبول ترکیه برای خرید سیسمونی نوه‌ی قالیباف. این هم تبدیل به یک رسوایی بزرگ شد. جالب اینکه افشاکننده این سفر، از افراد جریان موسوم به عدالتخواه بود که قرابت فکری نزدیکی با جبهه پایداری دارند.

قالیباف گوشه رینگ

برای اجلاسیه چهارم هم جبهه پایداری تدارک جدیدی برای قالیباف دیده بود؛ تدارکی که نه فقط برای آخرین انتخابات هیات رئیسه، که برای انتخابات مجلس دوازدهم هم کارایی داشته باشد.

این بار جبهه پایداری همه توان خود را برای لایحه جنجال برانگیز عفاف و حجاب گذاشته تا آن را پیش از انتخابات مجلس دوازدهم به سرانجام برساند. چند نوبت وقتی طرح‌هایی با این مضمون قرار بود وارد دستور کار شود، به ادعای اعضای پایداری، رئیس مجلس جلوی آن را گرفت؛ ادعایی که قالیباف آن را رد می‌کند اما پایداری بر آن اصرار دارد. این ادعاها نهایتا منجر به یک درگیری رسانه‌ای میان طیف قالیباف و جبهه پایداری شد. نوشته‌های متعددی میان مجتبی توانگر نماینده نزدیک به قالیباف و مرتضی آقاتهرانی و رسانه‌های نزدیک به پایداری ردو بدل شد. این نماینده در نامه‌ای به رئیس ستاد امر به معروف کشور که همراه با جبهه پایداری، قالیباف را متهم به جلوگیری از مطرح شدن طرح عفاف و حجاب در صحن مجلس کرده بود، به تندی از آنها انتقاد کرد: «دین خدا بازیچه و مطاع دنیوی چند ظاهرالصلاح فاسد العقیده نیست که هر روز مانند مارگیران آن ملعبه قدرت‌طلبی کنند.»

با رد و بدل شدن نامه‌های متعدد مشخص شد که استراتژی پایداری گیر انداختن قالیباف میان یک دو راهی است. از یک سو می‌خواستند که قالیباف را مخالف عفاف و حجاب نشان دهند که در این صورت چهره رئیس مجلس نزد بدنه اجتماعی اصولگرایان خفیف می‌شد. در این راهبرد، واکنش قالیباف دو نوع است؛ اگر او بر ادعای پایداری مبنی بر مخالفت تاکید می‌کرد، بخشی از جماعت اصولگرا از او روی‌گردان می‌شدند که چرا قالیباف با چنین طرحی مخالف است. از سوی دیگر اگر قالیباف برای رد ادعای پایداری‌ها، تن به طرح مدنظر آنها برای عفاف و حجاب بدهد، طیف خاکستری که همواره متهم به تلاش برای جذب آنها شده، از اردوگاه و حتی اطراف اردوگاه قالیباف پراکنده می‌شدند. این ماجرا قالیباف را میان دو لبه قیچی قرار داد که نهایتا او در قبال این طرح، همراه پایداری‌ها شد ولی با زیرکی توانست لایحه عفاف و حجاب را به طرف اصل 85 قانون اساسی سوق دهد و از این طریق، تا حدی مسئولیت این لایحه را از گردن خود ساقط کند.

اما آنها پس از عفاف و حجاب سراغ ماجرای شاسی بلندها رفتند و قالیباف متهم به سکوت در قبال واگذاری ویژه این خودروها به نمایندگان شد. باز هم دعوای قالیباف و پایداری‌ها اوج گرفت و باز هم قالیباف زیر ضرب پایداری‌ها رفت.

این اتفاقات بهار 1402، نشان می‌دهد که پایداری‌ها برای تصاحب کامل مجلس آینده عزمی جدی دارند. آنها با حمله‌های وقت و بی‌وقت به رئیس مجلس این پیام را به او ارسال می‌کنند که اگر سال 98 مجبور شدند که به فهرست مشترک با قالیباف رضایت دهند، امروز با حضور دولت رئیسی و قوی‌تر شدن جبهه پایداری و نقش گسترده‌اش در امور اجرایی، دیگر نیازی به چنین ائتلافی ندارند.

جبهه پایداری در این انتخابات احتمالا قصد دارد مقدمات حذف طیف قالیباف از حضور در این خیمه‌گاه فراگیر اصولگرایان را فراهم کند.

امید پایداری به دولت رئیسی

پایداری‌ها دلشان به حضور در دولت رئیسی خوش است؛ اگر آن تعبیر اصولگرایان درباره نسبت اصلاح‌طلبان و دولت روحانی مدنظر قرار گیرد، می‌توان گفت دولت رئیسی، «رحم اجاره‌ای» جبهه پایداری است؛ اول برای حضور مستقیم در قدرت، بعد برای حذف طیف قالیباف از مجلس و سایر ارکان و بعدتر تصاحب یکدست مجلس دوازدهم.

اما از نحوه برخورد مشاوران قالیباف در مواجهه با پایداریچی ها، اینطور برمی‌آید که طیف قالیباف هم این بار قصدی برای قرابت با این جبهه نخواهند داشت. مشخصا قالیباف دیگر نیازی به پایداری‌ها در مجلس ندارد و ماه‌های باقیمانده، به لحاظ وضع قوانین، احتمالا ماه‌هایی بی حاشیه را سپری خواهد کرد؛ اما در عوض بیرون از حیطه کاری مجلس، پیش‌بینی می‌شود که ماه‌های پرتلاطمی در انتظار قالیباف و یارانش باشد.

این بار دیگر نه قالیباف می‌خواهد کنار پایداری‌ها بایستد و نه پایداری‌ها علاقه‌ای به دیدن قالیباف و طیف او در کنار خود دارند.

همچنین بخوانید
فصل بهار، کابوس قالیباف شد / آقای رئیس به گوشه رینگ افتاد 2