مذاکرات احیای برجام چرا تهی از معنا شده است؟
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه اعتماد در تشریح چالشها و پیچیدگیهای احیای برجام مینویسد: یک چالش این است که بخشهایی از برجام یا به نتیجه رسیده یا در حال به نتیجه رسیدن است. بحثی که در آمریکا از آن با عنوان Sunset Clause یا بندهای دارای تاریخ انقضا یاد میشود. اگر برجام قرار باشد در سال ششم از امضایش به همان شکل اجرا شود، دیگر چیزی از محدودیتهایی که طرف مقابل میخواست...
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامه اعتماد در تشریح چالشها و پیچیدگیهای احیای برجام مینویسد: یک چالش این است که بخشهایی از برجام یا به نتیجه رسیده یا در حال به نتیجه رسیدن است. بحثی که در آمریکا از آن با عنوان Sunset Clause یا بندهای دارای تاریخ انقضا یاد میشود. اگر برجام قرار باشد در سال ششم از امضایش به همان شکل اجرا شود، دیگر چیزی از محدودیتهایی که طرف مقابل میخواست در مقابل ایران قرار دهد باقی نمانده است، آنچه هم باقی مانده بین دو تا چهار سال دیگر، منقضی میشود و به پایان میرسد. این تفکر که باید تکلیف بندهای دارای تاریخ انقضا یا Sunset Clause روشن شود، در کانتکست و پسزمینه مذاکرات آمریکاییها وجود دارد، به همین دلیل است که آنها از عبارت Longer Agreement استفاده میکنند، یعنی اینکه اگر بتوانند، مدت زمان اجرای برخی از این بندها را طولانیتر کنند، قطعا ذکر این نکته به معنای منطقی یا درست بودن این خواسته از طرف آمریکاییها نیست، به هر تقدیر خروج خود آمریکاییها از برجام عامل به وجود آمدن این شکاف زمانی در اجرای برخی محدودیتها شده است و به شکل طبیعی خواسته آنها برای تغییر برجام، قاعدتا پذیرفتنی نیست.
چالش بعدی بحث گذشته هستهای ایران یا پرونده موسوم به «ابعاد احتمالی نظامی (PMD)» است. هر چند این پرونده در آستانه اعلام توافق هستهای در شورای حکام انرژی اتمی بسته شد، اما گروهی از دشمنان ایران همچنان تلاش دارند با مطرح کردن برخی ابهامها یا سوالات، آن را به عنوان مانعی در برابر عادیسازی پرونده هستهای ایران در آژانس دوباره مطرح کنند.
همچنین آمریکا و طرفهای غربی اصرار دارند که مذاکرات دامنهدارتر با ایران داشته باشند و احیای برجام را منوط به مذاکرات درخصوص مسائل مرتبط با تروریسم، حقوق بشر، مسائل منطقهای و برنامه دفاعی موشکی ایران کنند. این موضعگیریهای اعلانی، همگی غیرممکن و غیرقابل پذیرش هستند، اما همچنان به عنوان چالش در مقابل مذاکرات حضور دارند. جمهوری اسلامی ایران هم مطالباتی مانند لغو تمامی تحریمهای آمریکا علیه ایران، توبه واشنگتن، پیشقدم شدن آمریکا در اجرای تعهدات و طی مراحل راستیآزمایی از سوی ایران و بعد اقدام ایران به اجرای تعهدات، بخشی از مواضع اعلانی حداکثری هستند که قرار است در پایان پای میز مذاکره به یک توازن با طرف مقابل برسد. یکی از این مواضع اعلانی، موضع منطقی و صحیح ایران است که خواستار تضمین برای این است که یا آمریکا دیگر از برجام خارج نشود یا اینکه در صورت خروج طرف مقابل، ایران متضرر نشود یا ضررهای ایران از طریق فرآیندی مشخص جبران شود. این خواسته منطقی است، اما ممکن نیست، چراکه رئیسجمهور آمریکا از این قدرت برخوردار نیست که چنین تعهدی بدهد.
یکی از مهمترین چالشهای مربوط به جزئیات فرآیند احیای برجام، این است که تضمینهایی ارایه شود که در صورت برداشته شدن تحریمها شرایطی ایجاد شود که ایران عملا از مزایای آن برخوردار شود. در یکی، دو سالی که در دوره اول شاهد اجرای بخشی از تعهدات آمریکا در برجام بودیم، عملا تعدادی از شرکتها و سرمایهگذاران خارجی به دلیل نگرانیهایی که از موقتی بودن یا غیررسمی بودن این توافقنامه داشتند، حاضر به سرمایهگذاری و ورود به بازار ایران نبودند. به نظر من باید شرایطی فراهم شود که در صورت برداشته شدن تحریمها، ریسک سرمایهگذاری در ایران به حداقل برسد.
درباره این بخش از تحلیل روزنامه اعتماد که «دولت آمریکا قادر نیست تعهد بدهد که آمریکا بار دیگر از برجام خارج نمیشود و آن را نقض نمیکند»، گفتنی است که هر سه دولت اوباما و ترامپ و بایدن نهتنها به برجام پایبند نبودهاند بلکه هرکدام بر حجم و گستره تحریمهای ناقض برجام افزودهاند. در واقع در حالی که برجام برای دولت ایران تعهد محسوب شده و آژانس و شورای امنیت سازمان ملل هرکدام از سویی طلبکار کشورمان شدهاند، اما تعهد طرف آمریکایی و اروپایی فاقد کمترین ضمانت بوده است. در همین حال کنگره آمریکا با همکاری دولتهای جمهوریخواه و دموکرات - و به شکل اجماع دموکراتها و جمهوریخواهان کنگره - دائما اقدام به افزایش تحریمها و نقض برجام کرده است؛ بنابراین و بدین معنا، احیای برجام به مفهوم تعهدی ضدتحریمی برای آمریکا عملا بیمعنا شده و در واقع مذاکرات احیای توافق را تهی از معنا کرده است.
منبع: روزنامه کیهان