مذاکرات سهبانده ایران با غرب
در هفتههای اخیر بار دیگر مذاکرات هستهای کانون رفت و آمدهای دیپلماتیک از تهران تا پایتختهای عربی در خلیج فارس را معطوف به خود کرده است. تبادل پیامهایی نه برای احیای مجدد برنامه جامع اقدام مشترک و بازگشت طرفین به نسخه سال 2015، بلکه با هدف بحرانیتر نشدن این پرونده و تعیین خطوط قرمز تهران و پایتختهای غربی در ماههای آینده صورت میگیرد.
مذاکراتی که در سه کانال متفاوت ولی در عین حال همسو به میزبانی کشورهای منطقه انجام میشود. کانال مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا، کانال مذاکرات مستقیم ایران و اروپا و کانال مذاکرات مستقیم ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی سه باندی است که از طریق آنها جمهوری اسلامی و غرب به دنبال مدیریت دستاندازهای خود هستند. در تازهترین این مذاکرات و همزمان با تور منطقهای حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران به چهار کشور قطر، عمان، کویت و امارات، علی باقریکنی معاون سیاسی وزارت خارجه و انریکه مورا معاون جوزپ بورل مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مذاکرات دوجانبهای را به میزبانی دوحه انجام دادهاند. با این حال این گفتوگوها که به تعبیر باقریکنی جدی بوده و طیفی از موضوعات را دربر میگیرد، دارای تاثیر و تاثر بوده و برخی نتایج خود را از هفتهها قبل با تبادل زندانیان و آزادسازی درآمدهای بلوکهشده ایران به دنبال داشته و روز گذشته همزمان با آغاز دور جدید این تبادل پیامها، شاهد برخورد اروپا با سازمان منافقین و کشته و زخمی شدن اعضای آن در تیرانا پایتخت آلبانی هستیم. بهرغم بروز این نشانههای مثبت و بازگشت طرفین به میز مذاکره برای مدیریت روابط، فضای پیش رو همچنان مبهم و همراه با فراز و فرود خواهد بود.
کانال ایران و آمریکا
به دلیل ظهور متغیرهای جدید پس از توقف مذاکرات احیای برجام در سال گذشته که با جنگ اوکراین و ناآرامی در ایران همراه شد، مذاکرات در عمل از قالب ایران، 1+4 و آمریکا خارج شد. چرا که اروپا به دلیل آنچه کمکهای نظامی ایران به روسیه در جنگ اوکراین خوانده میشود، به یک طرف مدعی تبدیل شد که امنیت و منافع حیاتیاش دچار چالش شده است. آمریکا نیز به دلیل مسائل داخلی برجام و تاریخ انقضاهای آن بهویژه پس از بروز همکاریهای نظامی تهران و مسکو در عمل نسخه برجام توافق شده در 2015 را در راستای منافع خود نمیبیند. این وضعیت باعث شد تا نزدیک به یکسال مذاکرات متوقف بماند و به تدریج زمینه برای مذاکرات غیرمستقیم با میانجیگری بازیگران منطقهای فراهم شود. آنچه در طول ماههای گذشته تاکنون تحت عنوان کانال مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا نامیده میشود. این مذاکرات با هدف مدیریت تنشها به عنوان نسخه جایگزین، نه احیای برجام و نه جنگ و همچنین ترسیم خطوط قرمز دو طرف صورت میگیرد.
این گفتوگوها دو طرف دارد علی باقریکنی معاون سیاسی وزارت خارجه ایران و طرف مقابل نیز صرفا رابرت مالی به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیست، بلکه برت مک گِروگ مسوول هماهنگکننده امور خاورمیانه دولت بایدن است که نشان میدهد مالی ذیل مکگروک کار و عمدتا پرونده تبادل زندانیان را پیگیری میکند. اما دستور کار هماهنگکننده امور خاورمیانه محدودسازی تنش با نظر به برنامه هستهای و ترتیبات منطقهای است.
کانال ایران و آژانس
کانال دوم مذاکرات ایران و آژانس بر مبنای نقشه راه اسلامی و گروسی در اواسط اسفند 1401 است که بر اساس آن دو طرف در حال اجرایی کردن گام به گام اقدامات خود هستند. این کانال یک کانال فنی و غیرسیاسی است، اما بیشترین تاثیر را در ترسیم آینده ایفا خواهد کرد.
به این معنی که اگر پرونده ایران و آژانس بسته شود، طبیعتا مسیر دستیابی به توافقات تسهیل خواهد شد و دو طرف در فضای مطلوبتری میتوانند به سمت یک توافق جدید حرکت کنند. نکته دیگر در خصوص این کانال این است که حل جنبههای فنی برنامه هستهای صرفا در قالب پادمان بوده و فراپادمان را بر اساس قانون اقدام راهبردی مصوب مجلس شورای اسلامی در برنمیگیرد.
کانال ایران و اروپا
کانال سوم کانال مذاکرات مستقیم ایران و اروپاست. پس از جنگ اوکراین، اروپاییها تصور میکنند ایران در حیاط خلوت این قاره حضور پیدا کرده و در عین حال این اعتقاد نیز وجود دارد که پهپادهای ارسالی ادعایی ایران به روسیه تغییردهنده بازی بوده است. هدف این کانال تنشزدایی بین تهران و پایتختهای اروپایی است که بر سر اوکراین به شدت بالا گرفت و از اواخر مرداد ماه 1401 به تدریج بازی را در روابط دو طرف تغییر داد. در این کانال ایران دو اهرم مهم دارد؛ همکاریهای نظامی با روسیه و اهرم دوم غنیسازی در برنامه هستهای است که برای اروپاییها به موازات آمریکاییها حائز اهمیت و حساسیت است. در این داد و ستد و تنشزدایی اروپا از ایران میخواهد به روسیه موشک و پهپاد ندهد، و متقابلا نیز ایران از اروپاییها خواهان اتخاذ رویکردهای عادلانه، فشار بر اپوزیسیون خارجنشین و مسائل حقوق بشری است. تا اینجای کار مشخص شده است که در این کانال چند گفتوگو در طول ماههای گذشته صورت گرفته است. مذاکرات علی باقری با تروئیکای اروپایی در اواخر اسفند سال گذشته به میزبانی اسلو نروژ و مذاکرات دوم هم سهشنبه هفته گذشته 23 خرداد در ابوظبی.
دو مذاکرهای که تا حدی توانسته مجددا اروپا را به میز مذاکره فارغ از نتایج آن بازگرداند. به نظر میرسد مذاکرات دیروز چهارشنبه علی باقری با انریکه مورا در دوحه قطر فراتر از مذاکره با تروئیکای اروپایی در بحث هستهای است و طرف آن اتحادیه اروپاست که میتواند طیفی از موضوعات از جمله تبادل زندانیان را در بر گیرد. اقدامی که در طول ماههای گذشته به عنوان اقداماتی مبتنی بر حس نیت از سوی ایران صورت گرفت و بر اساس آن شاهد آزادی زندانیان فرانسوی، هلندی و بلژیکی بودیم.
در این میان آنچه توانسته روند کنونی را تقویت کند و به این نقطه برساند، میانجیگری وزیرخارجه بلژیک است که در اوج تنشهای ایران و اروپا اولین مقام اروپایی بود که با امیرعبداللهیان دیدار و چند مرتبه هم بهصورت تلفنی گفتوگو کرد. در واقع حاجا لحبیب وزیر خارجه بلژیک توانسته نقش کارگزاری خود را به خوبی ایفا کند و ورق را در روابط ایران و اروپا برگرداند. لحبیب در این موضوع پیشران بوده، ابتکار به خرج داده و طرح روی میز ارائه داده است که ماحصل آن آزادشدن چند زندانی در طول هفتههای گذشته بود. امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه نیز از دیگر سیاستمدارانی است که نقش کارگزاری در این میان ایفا میکند. به نظر میرسد که سه کانال باز شده به جاهایی رسیده و نشانههای آن لغو اجلاس منافقین در پاریس و حمله به مقر این گروهک در آلبانی است. در این میان نکته مهم این است که فضایی که در غرب ایجاد شده میتواند این تلاشها را دچار فراز و فرود کند، از جمله فشارهایی که بر وزیرخارجه بلژیک برای استعفا صورت گرفته است. نکته دیگر این است که برخی از اپوزیسیون برانداز در ساختار سیاسی و قانونگذاری اروپا نفوذ کردهاند که نقش متغیرهای مداخلهگر در روابط ایران و اروپا را ایفا میکنند. بنابراین این صفحه در حال ورق خوردن میتواند به راحتی به صفحه قبل بازگردد.