مربی علم سحر و جادو ندارد / باقری: خودم را مدیون لازلو میدانم
ملیپوش سابق تیراندازی در مورد روزهای اوج و افول این رشته، مشکلات و سختیهایش و البته لوکس شدن این رشته سخن گفت.
به گزارش "ورزش سه" و به نقل از ایسنا، حسین باقری اولین مدالآور بخش مردان تاریخ تیراندازی ایران در مسابقات جام جهانی است. او با کسب نشان نقره جام جهانی باکو اولین مدال تاریخ تفنگ ایران را در بخش مردان به ارمغان آورده است.
برنز فینال فینالیست ها، دو نقره و 4 برنز تیمی قهرمانی آسیا از دیگر افتخارات این ملیپوش در طول سالهای حضورش در تیم ملی تفنگ است. او بعد از 12 سال پوشیدن لباس تیم ملی، به عنوان سرمربی انتخاب شد و یک سال هدایت همتیمیهایش را برعهده گرفت و در نهایت با تصمیم فدراسیون کنار رفت.
باقری معتقد است مربی متکی به برنامه ای است که بر اساس دانش و تجربه خود برای تیم در نظر میگیرد و باید بیش از 80 درصد برنامههای یک مربی اجرایی شود تا تیم ملی به موفقیت مد نظر برسد.
در ادامه گفت و گوی ایسنا با حسین باقری ملیپوش و سرمربی سابق تیم ملی تفنگ را میخوانید.
از خودتان شروع کنید که چطور وارد رشته تیراندازی شدید و چه زمانی به تیم ملی رسیدید؟
از کودکی خیلی به تیراندازی علاقه داشتم و این موضوع ادامه داشت تا اینکه وارد ارتش شدم. سال 77 بود که به مناسبت هفته نیروی انتظامی مسابقاتی در اصفهان برگزار شد. من اولین نفر برای این مسابقات داوطلب شدم. برای اولین بار بود با فضای این رشته، سلاحها و طریقه استفاده سیبل کش آشنا میشدم. در آن مسابقه نفراتی باسابقهتر حضور داشتند با این وجود من در این مسابقه که سطح خیلی بالایی هم نداشت دوم شدم. مسئولان حاضر در مسابقه از نتایج من شگفت زده شدند. از همانجا بود که با این رشته آشنا شدم. سال 83 در باشگاه ثبت نام و این رشته را به صورت حرفهای شروع کردم. از سال 84 عضو تیم نیروی زمینی ارتش شدم و در لیگ بازی میکردم. سال 87 بود که به عضویت تیم ملی درآمدم و تا سال 99 به عنوان تیرانداز مشغول بودم.
اولین مدال های جامهای جهانی تفنگ مردان توسط شما کسب شده است؟
سه ماه قبل از المپیک 2016 ریو بود که در جام جهانی باکو در بخش انفرادی دوم شدم. پس از آن در فینال فینالیستهای جام جهانی ایتالیا در تفنگ بادی سوم شدم و به رنک 6 دنیا رسیدم. میتوانم بگویم اوج عملکرد من همین زمان بود. متاسفانه اتفاق بدی که بعد از این مسابقات افتاد جدا شدن لازلو از تیم ملی بود. آخرین مسابقهای که لازلو در کنار تیم بود همین فینال فینالیستها بود. البته آن زمان هم قراردادش با تیم ملی تمام شده بود اما همراه تیم آمد و خیلی هم به تیم کمک کرد. متاسفانه بعد از آن شرایطی به وجود نیامد تا با لازلو ادامه دهیم و عملکرد خود من طوری شد که نتوانستم دیگر به شرایط ایده آل برگردم. سالها عضو تیم ملی بودم و در مسابقات مختلف شرکت کردم و چند مدال رنگارنگ هم گرفتم مثلا در مسابقات کشورهای اسلامی در سه وضعیت و در یک یا دو ماده تیمی آسیایی مدال گرفتم اما در مسابقات جهانی دیگر موفقیتی نداشتم.
به حضور لازلو اشاره کردید. در مورد حضور لازلو در کنار تیم ملی و موفقیت های تیراندازی ایران در زمان حضور او بگویید.
نظر شخصی من این است که ماده تفنگ ایران به دو بخش قبل و بعد از حضور لازلو تقسیم میشود. قبل از لازلو تنها سه مدال در این رشته داشتیم. یکی سومی بازیهای آسیایی که قبل از انقلاب و توسط مرحوم فریدونی کسب شده بود و با ارزش ترین آنها بود. دو مدال دیگر برنز خفیف خانم محروقی و مدال برنز تیمی خانمها بود. کلا همین سه مدال را در تفنگ داشتیم اما بعد از لازلو سه یا چهار صفحه پشت و رو از موفقیتهای این رشته میتوانیم بنویسیم. بهترین اتفاقهای خوبی که با حضور لازلو رخ داد کسب اولین سهمیه المپیک، اولین مدالهای جهانی و آسیایی و بعد از آن دوبار ششمی فینال المپیک رشته تفنگ بادی و هشتمی فینال المپیک در رشته سه وضعیت کسب شد.
چرا تیراندازی ایران در زمان لازلو اینقدر موفق بود؟ حضور لازلو به تنهایی سبب این همه موفقیت شد؟
البته که لازلو به تنهایی نمیتوانست اینقدر تاثیرگذار باشد. همه اینها به شرایطی برمیگردد که در دوره اول ریاست آقای هاشمی وجود داشت. او با روابط و نفوذی که در آن زمان داشت توانست به اندازه کافی اعتبار به فدراسیون بیاورد. سالن 80 خط و مجموعه با آن عظمت در آن زمان ساخته شد. دستگاههای الکترونیک برای 10 متر و 50 متر برای اولین بار در آن زمان وارد ایران شد. اکنون تا لحظه اعزام همیشه بحث رفتن و نرفتن است اما آن موقع لازلو برنامه را از ابتدا میداد و حداقل 80 درصد برنامهها اجرایی میشد مخصوصا برنامه اردوهای برون مرزی که برای این رشته خیلی مهم است. کادری قوی مدیریت فدراسیون را برعهده داشتند که همه مدل میتوانستند تیم ملی را حمایت کنند. لازلو هم به لحاظ تجربه و تخصص چیزی کم نداشت و در زمان خودش جزو سه مربی برتر دنیا بود. البته به لحاظ پتانسیل هم ایران یکی از بهترین استعدادهای دنیا در این رشته است. تیراندازانی که اکنون در تیم ملی داریم همگی نخبهاند، هم استعداد لازم را دارند و هم علاقهمند و پرانگیزهاند. کشورهای دیگر در تیمهایشان همانند ملی پوشان ما فقط یک نفر را دارند. ما به خاطر تکثر این نخبهها مشکل داریم و نمیتوانیم آنها را حمایت کنیم. به هر حال لازلو کاربلد بود. در شرایط پتانسیل خوب و فدراسیون خوب هم آمده بود و توانست نتیجه بگیرد. البته بودند و هستند کسانی که عملکرد لازلو را نفی کنند ولی همانطور که گفتم نتایج در زمان ایشان و قبل و بعد از ایشان گویای همه چیز است.
خارج از مسائل مالی لازلو عرق و علاقه خاصی به تیم ملی ایران داشت و شاید بتوان گفت تیم ملی ایران را همانند تیم ملی کشور خودش میدانست. این خودش در روند عملکرد تیراندازان تاثیرگذار نبود؟
یک مربی خصوصیتهای زیادی باید داشته باشد. به لحاظ فنی باید کاملا مسلط و به لحاظ مدیریتی باید مدیر خوبی باشد. همچنین باید متعهد باشد. این قسمت به تعهد آقای لازلو برمیگشت. واقعا او به تیم ایران تعهد داشت تا جایی که در فینال فینالیستهای ایتالیا قراردادش با تیم ایران تمام شده بود و میدانست که دیگر امکان تمدید قرارداد وجود ندارد اما با علاقهای که به تیم ما داشت به محل مسابقات آمد و مسابقه را همراه ما بود. این موضوع در ابتدا به عشق و علاقه او به این رشته برمیگردد. همیشه میگفت هدف اولیه من موفقیت تیم است و بعد از آن برای پول کار میکنم. قطعا این خیلی تاثیرگذار است. مربی در سفرها وظیفه هماهنگ کردن و رفتن ورزشکار به سالن مسابقه و هدایت ورزشکاران در مسابقه را دارد اما او همه جانبه همراه تیم بود حتی در مشکلات شخصی و مواردی که در حیطه مسئولیت او نبود. این نشانه علاقه و تعهد او به کارش بود. سه مربی که زمانی شاگردان لازلو بودند (آقای اینانلو، خانم هاشمی و آقای رضایی) در خارج از کشور فعالیت دارند. این نشان دهنده این است که چه کارهایی در آن دوره انجام شده است. من هم سطح حرفه ای خودم را در این رشته مدیون دوره لازلو هستم.
در تیم ملی مسابقه میدادید اما به یکباره حکم مربیگری گرفتید. انتخاب شما به عنوان مربی غیرمنتظره بود. توضیح میدهید چه شد؟
از سال 97 سرمربی تیم تیراندازی باشگاه نیروی زمینی بودم و تجربه مربیگری داشتم. به هر حال هر ورزشکار حرفهای که به رشته خود علاقه داشته باشد در بلند مدت در آینده کاری خود به مربیگری هم فکر میکند. من هم با توجه به شرایطی که پیش آمد پیشنهاد را قبول کردم. قبول این مسئولیت بیشتر به این لحاظ بود که بتوانم کاری برای تیم ملی انجام دهم. چون سال های زیادی من با این تیم به عنوان ورزشکار همراه بودم و تمام روحیات و نیازهای آنها را میدانستم. در کنار اینکه تجربه کسب میکردم در درجه اول هدفم این بود که به آنها کمک کنم. یک سالی هم در کنار تیم بودم و در آبان 1401 از این سمت کنار رفتم.
توضیح دهید چه شد از سمت مربیگری کنارگذاشته شدید؟
زیاد نمیخواهم این موضوع را باز کنم چون میدانم مواردی است که ممکن است روی عملکرد بازیکنان تاثیرگذار باشد. مدتی که مربی بودم هدفم این بود که این تیم نتیجه بگیرد در نهایت تجربه خوبی کنار یک تیم مستعد و با انگیزه داشتم اکنون هم چه من یا شخص دیگری باشد هدفی جز موفقیت تیم ملی وجود ندارد. به همین دلیل نمیخواهم حرفی بزنم که تاثیر منفی بگذارد اما در کل خواست فدراسیون این بود. مسئولیتش هم با آنهاست به هر حال ترجیح دادند من نباشم. من هم پذیرفتم و مشکلی با این قضیه ندارم چون نظر من این است که شرایط مربی همین است؛ زمانی میآید و قرارداد میبندد و زمانی هم که مدت آن تمام میشود میرود. یک مربی مدتی که مسئول است باید صادقانه، عاشقانه و دلسوزانه کار کند و تمام هدفش موفقیت و نتیجه گرفتن تیم باشد. زمانی هم که تمام شد و نبود فقط میتواند از دور آرزوی موفقیت داشته باشد یا اگر کسی کمکی خواست انجام دهد. من هم به غیر از این به چیز دیگری فکر نمیکنم و فعلا نمیخواهم راجع به حواشی صحبت کنم.
گفتید سه مربی دیگر ایرانی داشتیم که زمانی هدایت تیم ملی را به عهده داشتند اما به دلایل فنی کنار گذاشته شدند. آنها بعد در کشورهای دیگر نتایج قابل قبولی کسب کردند. به نظر شما مشکل کار کجاست که همان مربیان در ایران نتیجه نمیگیرند؟
این موضوع به مدیریت فدراسیون مربوطه و نگرش آن در مورد مربی برمیگردد. بین فدراسیون و مربی یک رابطه دو طرفه وجود دارد. قاعده کلی این است که فدراسیون پس از انتخاب مربی انتظاراتش را مطرح میکند و مربی با برنامهای که ارائه میدهد سعی میکند آن انتظارات را برآورده کند. وقتی قضیه یک طرفه میشود و تنها انتظارات مطرح میشود راه به جایی نمیرسد. در این شرایط برنامههای مربی صرف خالی نبودن عریضه بررسی میشود اما در ادامه هیچ حمایتی از آنها اتفاق نمیافتد. دلیل موفقیعت آنها در کشورهای دیگر این است که حداقل 90 درصد برنامههایی که ارائه میدهند اجرایی میشود. مربی غیر از برنامهای که ارائه میدهد، تمرینات، اردو و پیش بینیهایی که در نظر میگیرد کار دیگری نمیتواند انجام دهد. مربی نمیتواند از سحر و جادو صحبت کند. او براساس تجربه و دانش و با برنامه تیمش را به هدف میرساند. وقتی از برنامه حمایت نشود نتیجه دلخواه فدراسیون هم حاصل نمیشود و این زمینه عوض کردن مربی را به وجود میآورد. در چهارسال اول ریاست آقای هاشمی 80 یا 90 درصد برنامههای لازلو انجام میشد و حالا هم هنوز نتایج آن را میبینیم. فرقی نمیکند بهترین مربی دنیا را هم بیاوریم و برنامه و خواستههایش اجرایی نشود قطعا او نمیتواند نتیجه بگیرد. آن هم در رشتهای که کاملا فنی و تجهیزات محور است و بدون تجهیزات و مهمات حرفهای نتیجهای حاصل نمیشود.
چرا در تپانچه به مدال المپیک رسیدیم اما در تفنگ که همیشه تعداد ورزشکاران و سهمیهها بیشتر بوده به مدال المپیک نرسیدهایم؟
البته در تفنگ هم مستعد کسب مدال بودیم و حتی در پیش بینیها تفنگ شانس بیشتری داشت و این موضوعی است که باید از نظر فنی در زمان خود بررسی میشد ولی به طور کلی در رشتههای دیگر فقط ورزشکار مهم است اما در تیراندازی 70 درصد کار تجهیزات و مهمات است. ساچمه یک مورد ساده است اما باید بدانید با تغییر همین ساچمه و ارتقاء کیفیت لباس نمرات در رشته تفنگ نسبت به 5 سال یا 10 سال قبل خیلی تغییر کرده و افزایش خیلی زیادی داشته است و همین کار را در تفنگ سخت تر کرده است. تفنگ تجهیزات بیشتری دارد. ما هم که همیشه مشکل کمبود تجهیزات داشتهایم. در حالی که رقبا با به روز شدن علم تیراندازی فهمیدهاند هر چقدر از تجهیزات با کیفیتتر استفاده شود امتیازها بهتر میشود. ساچمه آرتن یکی از بهترینها است و در نگاه اول به نظر میرسد که ورزشکاری که از آن استفاده کند همانند همه دنیا نتیجه خوبی میگیرد اما اینطور نیست. همان ساچمه سریالهای مختلف دارد که باید تهیه شود و با هر تفنگ تست شود. به هر سلاح ممکن است ساچمه سریال متفاوتی سازگار شود، این یکی از کارهاست. طراحی تمرین، آنالیز تکنیکها، هدایت تاکتیکی و تمرینات ذهنی اقدامات دیگری است که برای نتیجه گرفتن باید انجام شود چون رقبا این کارها را انجام میدهند. اینها است که رشته تفنگ را متمایز و کار را سختتر میکند. اگر در المپیک قبل در تپانچه موفقتر بودیم به این دلایل بود. به لحاظ تجهیزاتی آنها راحتتر هستند.
آیا در تیمهای ملی تیراندازی یا در میان ملیپوشان حاشیههایی هم وجود دارد که سبب کسب نشدن مدال یا نتیجه بهتر شود؟
در این خصوص در مورد بازهای که خودم مسئولیت مربیگری تیم ملی را داشتم صحبت میکنم. یکی از اولویتها و خط قرمز من همین موضوع بود. البته که مدیریت شد و خیلی از مشکلات گذشته حل شد، همه تلاش من و کادر فنی این بود که تیم به سمت حاشیه نرود چون میدانستیم که چه تاثیر منفی میگذارد. اعتقاد دارم دلایل زیادی سبب وجود حاشیه میشود اما میتوان این موارد را مدیریت کرد. بستگی به مهارت و تسلط کادر فنی دارد که اجازه ندهند ورزشکاران وارد حاشیه شوند.
به نظر شما در انتخابی تیم ملی علایق و نظر شخصی هم تاثیرگذار است؟ منظور این است که آیا مربیان یا ارکان فدراسیون بدون رعایت موارد آیین نامه نفراتی را به تیم ملی دعوت می کنند؟ اخیرا مواردی از گوشه و کنار به گوش رسیده است.
در مورد نحوه انتخاب نفرات تیم ملی و اعزام به مسابقات برون مرزی هرچه روش انتخاب شفافتر، عادلانهتر و سنجیدهتر باشد در نهایت منجر به آرام شدن جو تیم و فضایی به دور از هر گونه حاشیه خواهد شد. ورزشکاران در این شرایط با هم کنار میآیند چون شرایط را سالم و عادلانه دیدهاند. بنابراین میپذیرند و طبق آن با هم رقابت میکنند. اگر توانستند موفق باشند به کار خود ادامه میدهند اگر هم به نتیجه دلخواه نرسیدند مانع بقیه نمیشوند و حاشیهسازی نمیکنند. در این مورد شیوهنامه از قبل اعلام شده بهترین راهکار است. مربی به غیر از عملکرد نباید نسبت به هیچکس تمایزی قائل شود. امیدوارم مسائل اینچنینی در تیم وجود نداشته باشد چون آسیب جدی به همراه خواهد داشت.
با این شرایطی که تیراندازی دارد آیا سهمیه دوره های قبل المپیک تکرار میشود؟ برخی معتقدند که در این دوره تیراندازی نمیتواند همانند دوره قبل در المپیک نماینده داشته باشد شما چه فکر میکنید؟
همه چیز بستگی به برنامه و عملکرد کادر فنی و روند آمادگی تیم و حمایت فدراسیون دارد، اگر به اندازه کافی آماده باشیم میتوانیم موفق باشیم. آخرین مسابقهای که از نزدیک در کنار تیم بودم قهرمانی جهان مصر بود. نکونام ششم شد. اگر چهارم میشد سهمیه را میگرفت. بقیه نفرات هم عملکرد متوسط و رو به بالایی داشتند. عملکرد بد نداشتیم. تیم پتانسیل این را دارد که در صورت آمادگی کافی به نتیجه برسد.
آیا اینکه همه انتظار مدال از تیراندازان دارند توقع زیادی است؟
نگاه یک جانبه و اینکه فقط توقع مدال داشته باشند به خاطر عدم تجربه و تخصص مسئولان در این رشته است. اگر یک مسئول از این رشته آگاهی و تجربه کافی داشته باشد و آن را لمس کرده باشد میداند که کار سخت است و تنها انتظار مدال از ورزشکار نخواهد داشت. دستیابی به مدال قبل از انتظار، برنامه ریزی دقیق، هماهنگی و تلاش همه جانبه را میطلبد.
اخیرا رنکینگ تیراندازان افت کرده که یکی از دلایل آن عدم حضور در مسابقات جام جهانی است. نظر شما در مورد این افت رنکینگ که میتواند منجر به از دست رفتن سهمیه از طریق رنکینگ شود چیست؟
اساسا بحث رنکینگ به خاطر مشخص شدن سطح تیراندازان هر کشور و سهمیهای که در انتهای مسابقات داده میشود مهم است. اگر ما برای سهمیه از طریق رنکینگ اهمیت قائلیم رنکینگ هم مهم میشود درغیر اینصورت نه. البته در پایان جامهای جهانی تنها یک سهمیه در هر ماده توزیع میشود و شرایط خاصی هم دارد. اگر کشوری قبلا در آن ماده سهمیه گرفته باشد دیگر سهمیه داده نمیشود. در دوره قبل در تفنگ بادی مردان سهمیه نگرفته بودیم و شانس داشتیم که خود من هم برای کسب سهمیه تلاش کردم.
به نظر شما فدراسیون تیراندازی در کدام دوره موفقتر بود؟
دوران اوج فدراسیون تیراندازی دوره اول ریاست آقای هاشمی بود. همانطور که توضیح دادم هاشمی به خاطر ارتباطات و نفوذی که داشت توانست اعتبار زیاد و کافی را به فدراسیون بیاورد و سطح تیراندازی ایران را بالا ببرد. سالنها ساخته شد، دستگاههای الکترونیک وارد شد و مربیان خارجی آمدند. در اردوهای برون مرزی و مسابقات متعدد شرکت کردیم و به این سطحی که اکنون هستیم رسیدیم. موضوع مهمتر در دوره هاشمی حضور نواب نوری به عنوان دبیر فدراسیون بود. او علاوه بر اینکه یکی از تیراندازان موفق زمان خود در رشته تپانچه بود مدیریت خوبی داشت. گاهی هر چقدر هم که منابع کافی باشد اما اولویتبندی صحیح و تدبیر درست وجود نداشته باشد نمیتوان نتیجه گرفت. نواب نوری در کنار هاشمی کمک تاثیر گذاری داشت. او به لحاظ فنی و تخصصی کاملا مسلط بود و توانایی کامل مدیریتی را داشت و تیم ملی هم توانست نتیجه خوبی بگیرد.
ناکام ترین دوره در مسیر پیشرفت تیراندازی ایران بازیهای آسیایی جاکارتا بود. حضور 19 تیرانداز و کسب تنها یک مدال برنز. به نظر شما دلیل این اتفاق چه بود؟
البته باید آینده را هم ببینیم و بعد بگوییم ناکامترین بوده یا نه. علت اصلی این نتیجه در جاکارتا از نظر من این بود که ما یک دوره طولانی را با لازلو داشتیم. بعد کمی اوضاع متزلزل شد و تا تیرانداران خود را پیدا کردند طول کشید و در جاکارتا به آن نتایج منتهی شد. نمیخواهم اظهار نظر کنم که نتایج در جاکارتا خوب یا بد بود چون با خبر نیستم که در آن مسابقات چه شرایطی وجود داشت. خودم آن زمان همراه تیم اعزام نشده بودم. در آن برهه آقای ماکسیموویچ و اینانلو هدایت تیم ملی را برعهده داشتند که شاید آمادگی لازم و مد نظر آنها اتفاق نیفتاده بود. در نهایت همه چیز دست به دست هم داد تا نتایج نسبت به دوره قبل بازیهای آسیایی ضعیفتر باشد.
در کنار مربیگری در لیگ هم تیر میزدید. در این شرایط کار شما سخت نبود؟
در سال گذشته در کنار مربیگری در لیگ برای نیروی زمینی تیر زدم چون شاغل این ارگان هستم و همچنان به تیر زدن علاقه دارم این کار را انجام دادم. در لیگ بدون هیچ تمرینی در رده دوم انفرادی ایستادم. چون فرصت تمرین کردن نداشتم. برای خودم جالب بود که بدون تمرین نتیجه گرفته بودم. البته نتیجه بدون تمرین، در کوتاه مدت و برای مسابقات سطح پایین اتفاق میافتد. امسال هم اگر این تیم در لیگ باشد در آن حضور خواهم داشت. مربی تیم نیروی زمینی هستم و باشگاهی کار میکنم.
پیشنهای برای مربیگری از تیمهای خارجی ندارید؟
پیشنهاد خارجی هم داشتم اما شرایطش فراهم نشد و فعلا صرف نظر کردم. اگر گزینه خوبی باشد به آن فکر میکنم.
در حالی که دیگر مسئولیتی در تیم ملی ندارید برای حضور مجدد در تیم ملی به عنوان ورزشکار برنامهای ندارید؟
به آن فکر میکنم اما دیگر خیلی کمرنگتر شده است. باید جلوتر بروم و ببینم چه پیش میآید. کار حرفهای در این رشته خیلی سخت است. توجه تمام وقت جسمی و ذهنی میخواهد. کل زندگی را باید با این کار هماهنگ کرد تا بتوان موفق شد. غیر از اینکه همه زندگی درگیر تیراندازی میشود باید در آن متمرکز هم شد یعنی نباید هیچ دغدغهای داشته باشید و با خیال راحت باید در اردو حضور پیدا کنید.
اگر مدال طلای جواد فروغی را کنار بگذاریم در 10 یا 15 سال اخیر در این رشته زنان مدال آورتر از مردان بودهاند فکر میکنید دلیلش چیست؟
بله مخصوصا در تفنگ عملکرد زنان بهتر بوده است. همیشه نظر من این است که در قیاسها باید جهانی نگاه کرد. در دنیا تفاوت زیادی بین زنان و مردان نیست و تقریبا تیمهای مطرح دنیا از این نظر مساوی هستند اما در کشور ما که خانمها بهتر نتیجه گرفتهاند شاید دلایل مختلفی داشته باشد. یکی از آن دلایل میتواند مسئله خروج از کشور و دوره خدمت سربازی باشد که برای آنها کار راحتتر است. برای مردان مرحله خروج از کشور مخصوصا قبل و در حین سربازی خیلی سخت است. اکثر ورزشکاران هم که از رده جوانان کار را شروع میکنند و همه برای خروج از کشور پروسه طولانی دارند اما خانمها این دغدغه را ندارند و هر موقع بحث اعزام باشد پاسپورت خود را به فدراسیون تحویل میدهند. در کل به نظر من خانمها آرامش ذهنی بیشتری نسبت به آقایان دارند. البته به لحاظ فیزیکی، اسکلتبندی و عضلانی هم زنان شرایط بهتری دارند. همه این موارد کمک میکند تا برای زنان اوضاع کمی بهتر باشد.
در کنار تیراندازانی همچون الهه احمدی، نجمه خدمتی و یا خود شما ورزشکارانی داریم که پشتوانه تیم ملی باشند؟
در قسمت تفنگ زنان تعداد زیادی را داریم که در صورت حمایت و برنامهریزی میتوانند پشتوانه خوبی برای تیم ملی باشند اما جایی که نگران کننده است بخش تفنگ مردان است. اوضاع تپانچه مردان هم خوب است اما تفنگ مردان اوضاع خوبی از این بابت ندارد. نه اینکه اصلا تیراندازی نداشته باشیم اما نسبت به زنان تعدادشان کمتر است که از نظر من دلیل اصلی آن افزایش هزینههای این رشته و عدم حمایت است.
اگر بخواهید مشکلات تیراندازی ایران که بر سر راه ورزشکار قراردارد را اولویتبندی کنید مهمترین آن کدام است؟
مهمترین آن بحث تجهیزات و مهمات است. هر چند که تجهیزات نیاز به روزرسانی دارد اما به هر ترتیبی ورزشکار سلاح و لباس مورد نیاز را برای خودش تهیه کرده است اما ساچمه و مهمات موضوع مصرفی است. برای تمرین روزانه نیاز به مصرف مهمات دارید و فکر میکنم این موضوع دغدغه اولیه همه ورزشکاران ملی و یا حرفهای باشد. امسال هم که واقعا هزینهها بالا رفته و کار را سختتر خواهد کرد.
تیراندازی قبلا خیلی ورزش لوکس و گرانی نبود اما اکنون به نظر میرسد گرانترین ورزش باشد درست است؟
بله همینطور است و باز ماده تفنگ از تپانچه گرانتر است. اگر یک نفر بخواهد به تازگی این رشته را شروع کند باید حدود 400 میلیون تومان هزینه تجهیزات کند. یک سلاح نو فکر کنم حدود 180 تا 250 میلیون تومان باشد. هزینه لباس 1500 یورو، کفش 500 یورو و کمی هم هزینه دستکش و این موارد جانبی دارد (حدود 150 میلیون تومان). ساچمه هم که هفتهای یک میلیون و سیصد هزار تومان هزینه دارد. اکنون تیراندازی یک ورزش لوکس و گران شده است. قبلا به این شکل نبود اما اکنون از همه رشتهها لوکستر همین رشته است. اسکی نیاز به یک چوب اسکی، هزینه رفت و آمد و پیست دارد اما در تیراندازی علاوه بر هزینههای ثابت هزینههای مصرفی هم وجود دارد.
با توجه به استعدادها و نخبههایی که ما در تیم ملی داریم فکر میکنید پول چند فوتبالیست یا تیم باشگاهی را خرج این رشته کنند تیراندازی میتواند ورزش ایران را تکان دهد؟
قطعا همینطور است. در زمانی که فدراسیون تیراندازی مثل خیلی از فدراسیون های دیگر بود و نگاه خاصی به آن نمیشد توانستیم در المپیک 2020 مدال طلا بگیریم. قطعا اگر حمایتها ویژه باشد نتایج هم بهتر خواهد شد. تیراندازی یک ورزش دیربازده است. یعنی باید زمان زیادی را صرف کرد تا یک ورزشکار به مدال برسد اما از آن طرف وقتی تیرانداز به مدال رسید مدت طولانی میتواند به شما بهره بدهد و مدال آوری داشته باشد. این خصوصیت مثبت این رشته است که اگر حمایت ویژه شود قطعا تعدادی قهرمان خواهیم داشت که در بازه طولانی مدت و در چند المپیک متمادی میتوانند مدالآور باشند
بزرگترین حسرت شما در دوران ورزشی چه بوده است؟
شاید نرفتن به المپیک. برای آینده به آن فکر میکنم اما هر چه سن بالاتر میرود کار سختتر میشود.
در مسیری که ورزش را شروع کردید چند بار اتفاق افتاده شرایطی را ببینید که ناامید شوید؟
شرایط سخت زیاد دیدم. مخصوصا قبل از هر مسابقه که به دلیل شرایطی که داشتم باید اجازه خروج از کشور میگرفتم. یک پروسه یک ماهه بود و تا تمام نمیشد نمیتوانستم پیشبینی کنم که در مسابقه شرکت میکنم یا نه. با این وجود کار خیلی سخت بود چون در مراحل آخر تمرین باید تصویرسازی مثبت از آن رویداد میکردم و خودم را در شرایط مسابقه قرار میدادم اما این کار برای من عملا غیر ممکن بود. همچنین کمبودها و برخوردهای نامناسب زیاد دیدم اما چون علاقه به این رشته وجود داشت اجازه نداد کنار بکشم و ادامه دادم.
اگر به عقب برگردید کدام بخش زندگی ورزشی خود را تغییر میدهید؟
حالا که تجربه زیادی کسب کردهام اگر به عقب برگردم کارهای فنی زیادی است که زودتر انجام میدادم. مثلا قبل از اینچئون لباسم را عوض نمیکردم یا قبل از شروع مسابقات سهمیه توکیو لباسم را عوض میکردم. سلاحم را زودتر عوض میکردم تا به نتایج بهتر منتج شود. موارد اینچنینی فنی زیاد بوده که بعد از اینکه گذشته و بررسی کردم دیدم اگر انجام میدادم بهتر بود. این کار هم به پیشگویی و پیش بینی نیاز داشت که غیر ممکن است.
اگر در این رشته مسئولیتی داشته باشید بزرگترین دغدغهای که آن را زودتر برطرف کنید کدام است؟
ورزشکار باید خیالش راحت باشد که گروهی هستند که او را در مسیر سختی که دارد همراهی میکنند و همه هدف و هم و غمشان این است که حامی آنها باشند. این چطور مشخص می شود؟ مهمتر از اعزام به مسابقات این است که ملیپوشان از ابتدای سال بدانند به کدام مسابقات اعزام می شوند، در چند اردو و مسابقه شرکت می کنند و چه امکاناتی در اختیار دارند. اینکه تا قبل از اعزام به یک رویداد هیچ چیز مشخص نباشد حرفهای نیست و فقط ورزشکار را سرخورده میکند. آماده شدن برای مسابقه کار خیلی سختی است. یک ماه آخر تمام وجود یک ورزشکار باید روی تمرینات باشد. از همه چیز باید ببرد. از خانوادهاش، آرامش و استراحتش باید بزند. وقتی ورزشکار این کارها را انجام داد و در نهایت دید اعزام لغو شد برای بار بعد دیگر انگیزه ندارد و اصطلاحا سرخورده میشود. این بزرگترین آسیب به یک ورزشکار است. همیشه میگفتم اگر به تعداد کمتری قرار است اعزام شویم مشکلی نیست اما چیزی که در موردش صحبت و توافق میکنیم باید انجام شود. این خیلی مهم است. باید یک ورزشکار بدون دغدغه و راحت از ابتدا بداند که چه برنامهای برایش در نظر گرفته شده چون او هم جزو این پروسه است. او باید مطمئن باشد که 95 درصد برنامههایی که مشخص شده اجرایی میشود. به این ترتیب است که برایش زحمت میکشد اما اگر شک و شبهه برایش به وجود بیاید انگیزه و تلاشش کمرنگتر میشود. قطعا این مهمترین موضوع برای من است.
چه صحبت و یا خواستهای از وزارت ورزش و جوانان دارید؟
قبلا آقای سجادی به فدراسیون آمده است و در این مورد صحبت شده است. البته ما از شرایط مسئولان وزارت خبر نداریم. چندین رشته و چندین فدراسیون هست که آنها باید همه را زیر نظر داشته باشند. نمیدانیم شرایط به چه صورت است اما قطعا هر چه حمایت و سرمایهگذاری در این رشته بیشتر شود بازده و مدال آوری بیشتر میشود. رابطه متقابلی میان این دو وجود دارد.
کلام پایانی:
با همه تفاسیر این مسیری است که تیراندازی ما تا اینجا طی کرده است. همیشه کمی و کاستی، نقاط مثبت و منفی وجود دارد اما با همه اینها به قول لازلو که همیشه یک تکه کلام داشت "اینجا و الان" اکنون اینجا هستیم. امسال سال مهمی برای تیراندازی است و مسابقات مهمی را خواهیم داشت. امیدوارم به هر ترتیب شرایط طوری اتفاق بیفتد که تیم ملی تیراندازی ایران بهترین خودش باشد و بهترین نتیجهای که لایقش است را بدست آورد. این آرزوی همه ما است.