شنبه 10 آذر 1403

مردم سوریه معتقدند فریب جریان رسانه‌ای دشمن را خوردند

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
مردم سوریه معتقدند فریب جریان رسانه‌ای دشمن را خوردند

نویسنده کتاب «در همسایگی گلوله ها» می گوید: مردم سوریه معتقدند به دلیل فریب جریان رسانه ای سبب از بین رفتن کشورشان و تمام زیرساخت ها و آثار باستانی آن شدند.

نویسنده کتاب «در همسایگی گلوله ها» می گوید: مردم سوریه معتقدند به دلیل فریب جریان رسانه ای سبب از بین رفتن کشورشان و تمام زیرساخت ها و آثار باستانی آن شدند.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ فاطمه میرزاجعفری: کتاب «در همسایگی گلوله‌ها» نوشته رضا کریمی الح مستند و خواندنی از رشادت‌ها و رنج‌های مردم شجاع و مظلوم فوعه و کفریا در سه سال محاصره توسط جریان تکفیری است. حدود چهار سال پس از شروع بحران در کشور سوریه دامنه جنگ به شهرهای شیعه نشین فوعه و کفریا کشیده شد. گروه‌های تروریستی که در سوریه و با پشتیبانی تمام عیار کشورهای غربی فعال شده بودند برایشان کشتار مسلمان و غیر مسلمان هیچ فرقی نداشت. در برخورد با شیعیان سوریه، خوی وحشیانه‌ی خود را بیش از هر زمان دیگری نشان دادند و درمقابل دیدگان سازمان‌های حقوق بشر فجایع انسانی زیادی را در شهرهای فوعه، کفریا، نبل و الزهرا رقم زدند.

شهرهای فوعه وکفریا در استان ادلب و در شمال غرب کشور سوریه قرار دارند. این دو شهر در آن زمان مجموعاً 50 هزار نفر جمعیت داشتند که تصرف این دو شهر برای تروریست‌ها و حامیان آن‌ها از اهمیت زیادی برخوردار بود و به منزله تصرف کامل ادلب به شمار می‌رفت. از آنجایی که ادلب دارای مرز مشترک با ترکیه است، تصرف کامل این استان می‌توانست سبب تقویت موقعیت تروریست‌ها در سوریه شود زیرا استان ادلب از جنوب به استان حماه، از غرب به استان لاذقیه و از شرق به استان حلب متصل می‌شود و این موقعیت جغرافیایی اهمیت ویژه‌ای به این استان و شهرها و مناطق مختلف آن داده است.

تصرف فوعه و کفریا برای تروریست‌ها نوعی انتقام‌گیری از مردم این دو شهر نیز محسوب می‌شد زیرا شیعیان فوعه وکفریا از زمان آغاز بحران سوریه در کنار ارتش سوریه قرار گرفتند و شمار زیادی از مردم این دو شهر در صفوف مدافعان حرم حضرت زینب (س) حضور داشتند.

تروریست‌ها با هدف تضعیف مقاومت مردم و تسلیم آن‌ها تصمیم به محاصره این دو شهر گرفتند و ضمن قطع کامل خطوط انتقال آب شرب، برق و گاز از ورود هرگونه مواد غذایی و دارو به این دو شهر جلوگیری کردند. این محاصره غیر انسانی سبب بروز بحران‌های جدی برای اهالی شهر شد و علاوه بر آن موشک باران بی‌وقفه تمام زیرساخت‌های این شهرها را از بین برد و تلفات انسانی زیادی را به وجود آورد.

در طول ایام محاصره طی توافقاتی میان ارتش سوریه و گروه‌های تروریستی بیماران و مجروحان و افراد دارای شرایط خاص در طی چندین مرحله از فوعه و کفریا خارج شدند که در جریان یکی از این مبادلات تروریست‌ها دست به حمله انتحاری در میان اتوبوس‌های حامل اهالی فوعه و کفریا زدند و متأسفانه در نتیجه آن دست‌کم 100 نفر شهید و ده‌ها نفر زخمی شدند و عده‌ای هم ربوده شدند که بیشتر آن‌ها زن و کودک بودند اهالی فوعه و کفریا طی سه سال محاصره و با وجود کوچ اجباری نیمی از ساکنانشان در طی این مدت توانستند با تقدیم حدود 2000 شهید و 4000 زخمی تمام تلاش‌های تروریست‌ها را برای ورود و اشغال شهرشان ناکام بگذارند اما متأسفانه سرنوشت تحولات جنگ به گونه‌ای رقم خورد که سرانجام همگی مجبور به ترک سرزمین آبا و اجدادی شأن شدند.

طی توافقی که در تاریخ 17/07/2018 صورت گرفت ساکنان باقی‌مانده فوعه و کفریا توسط 121 دستگاه اتوبوس به سمت مرکز اسکان موقت در جبرین راهی شدند و سرزمین خود را در حالی ترک کردند که خاطره سه سال ایستادگی و مقاومت جانانه در برابر گروه‌های تروریستی تکفیری در سخت‌ترین شرایط اقتصادی و انسانی و تهدیدهای مکرر هیچ گاه از یادشان نخواهد رفت.

کتاب «در همسایگی گلوله ها» به‌تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ و روانه بازار نشر شده است به همین بهانه گفتگویی با رضا کریمی الح نویسنده این کتاب داشته ایم.

مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

* در ابتدا بفرمائید که دغدغه شما از نگارش این کتاب چه بوده است؟

من دغدغه‌هایی در خصوص اتفاقاتی که در جبهه مقاومت در کشورهایی که در خط مقدم مبارزه با استکبار هستند در ذهن داشتم. با توجه به اینکه دائماً اتفاقاتی می‌افتاد و که هیچ وقت به این مسئله پرداخته نمی‌شد و این مباحث مؤثر به گوش مردم نمی‌رسد و از آنجایی که ممکن است در آینده هم آیندگان از این موضوع بی اطلاع بمانند و اخبار به آنها نرسد به نظرم رسید که بخشی از مشاهداتی که داشتم باید به رشته تحریر در آید و در اختیار دیگران قرار گیرد.

* نحوه آشنایی شما با سوژه چطور اتفاق افتاده است؟

من چندین سال توفیق داشتم در جبهه‌های مقاومت و در حوزه‌های فرهنگی و رسانه‌ای، همچنین ثبت تاریخ شفاهی فعالیت‌هایی را در آن مناطق داشته باشم طبیعتاً مشاهداتی داشتم که می‌توانست تبدیل به سوژه برای نوشتن کتاب، ساخت مستند، فیلم و سریال شود همچنین حوزه کاری ما یعنی رسانه، فضای مجازی، مسائل فرهنگی، ثبت تاریخ شفاهی و مواردی از این دست هر کدام می‌توانست ما را با سوژه‌های مختلفی آشنا سازد.

* اسناد و مدارک دیگری هم برای نگار کتاب در اختیار داشتید؟

اسناد و مدارک ما براساس مصاحبه‌هایی بوده است که با افرادی که در محاصره بودند و از محاصره خارج شده بودند انجام شد؛ به این شکل که با تعداد زیادی از این افراد مصاحبه‌های تصویری داشتیم که بعداً تبدیل به متون شد و جمع بندی شد و بخشی که قابلیت تبدیل به داستان و روایت را داشت انتخاب شد.

* معیار انتخاب افراد برای مصاحبه چه بود؟

معیار خاصی نداشتیم. همه افرادی که از محاصره بیرون آمده بودند جز آن دسته بودند که قریب به سه سا لو نیم در بدترین شرایط در محاصره بودند و مقاومت می‌کردند، رنج‌های زیادی را تحمل کردند اما رشادت‌های بسیاری را از به خرج دادند و اجازه نداند مسلحین به دو شهری که مورد محاصره شأن بود وار شوند بنابراین همه این افراد می‌توانستند برای مصاحبه انتخاب شوند اما بخشی از این افراد که بیان بهترین داشتند و یا روحیاتشان اجازه مصاحبه را می‌داد انتخاب شدند.

* خودتا هم به این دو شهر سفر داشتید؟

همانطور که گفتم من در جبهه مقاومت حضور داشتم اما این مناطقی که افراد از آنها خارج شدند در ابتدا مورد محاصره بود و ورود و خروجی به این مناطق امکان پذیر نبود و بعد از اینکه از محاصره خارج شدند در تصرف مسلحین قرار گرفت و باز هم امکان ورود نبود. در زمان محاصره هم شرایط به گونه‌ای بود که هم ممنوعیت ورود و خروج بود و هم ارسال کمک‌های انسانی، دارو، غذا، یا تجهیزاتی برای مدارس و مایحتاج زندگی از طریق هوایی و با استفاده از هواپیما این اقلام با چتر برای اهالی ارسال می‌کردند که خب محدودیت‌های خود را داشت؛ مثلاً بعضی از مواقع به دلیل سرعت باد این چترها را باد می‌برد و به خارج از شهر می‌رفت و حتی این تجهیزات اعم از سلاح، دارو، غذا و سوخت به مناطقی می‌رفت که تحت سلطه مسلحین بود و به مردم نمی‌رسید؛ در چنین شرایطی که بسیار سخت بود مردم واقعاً تحمل می‌کردند و همزمان مقاومت هم داشتند.

* درباره سوریه و جریان تکفیری، شهدای مدافع حرم و یا حضور سپاه قدس در سوریه کتاب‌های زیادی وجود دارد فکر نمی‌کنید ورود دوباره به این عرصه‌ها و انتشار کتاب جدیدی در این زمینه تکرار مکررات باشد؟

دفاع و مقاومت اسلامی که در مقابل استکبار جهانی در آنجا شکل گرفت زوایای بسیار زیادی دارد و به بیان دیگر مانند دفاع مقدس ما می‌ماند. در حال حاضر از دفاع مقدس ما سال‌ها می‌گذرد و در این سال‌ها کتاب‌، داستان‌، فیلم و روایت بسیار زیادی وجود دارد اما باز هم زوایای ناپیدایی وجود دارد که اگر براساس ذوق و سلیقه نویسندگان به آنها پرداخته شود حتماً بی نظیر، شندنی و خواندنی است.

موضوع مقاومت اسلامی و شهدای مدافع حرم هم به همین شکل است؛ اتفاقاتی وجود دارد که هنوز کسی به سراغ آنها نرفته است و باید وقت جدی برای این مسئله گذاشته شود و همه هنرمندانی که می‌توانند به این موضوعات ورود کنند باید این روایات را بیرون بکشند و بعد از اینکه این موارد را پیدا کردند به این موضوعات بپردازند.

اگر گروه‌های تکفیری و مسلحین در کشور عراق و سوریه سرکوب نمی‌شدند و به هر حال نابود نمی‌شدند دامنه آتش افروزی شأن به کشور ما کشیده می‌شد، بنابراین بسیار اهمیت دارد که بتوانید روایت‌ها را صحیح بیان کنیم و افکار عمومی را آگاه کنیم چراکه می‌تواند تأثیر بسیار زیادی داشته باشد * به نظر شما چقد مهم است که روایت درستی از آنچه که در سوریه به خصوص درباره شهدای مدافع حرم اتفاقاً اتفاده است داشته باشیم؟

بسیار مهم است. اگر نتوانیم روایت را صحیح نقل کنیم همین اتفاقی می‌افتد که بعضاً می شونیم جای شهید و جلا با همدیگر عوض شده است. ما باید بتوانیم به نسل‌های آینده این موضوع را منتقل کنیم که علت حضور جمهوری اسلامی ایران و حمایت از جبهه مقاومت چه بوده است، شاید این سوال وجود داشته باشد که ما با تمام مشکلاتی که در کشور خودمان داریم چه دلیلی دارد که به چندین کیلومتر آن ور تر از مرزه های خود برویم، تلفات بدهیم و هزینه‌های مادی و معنوی داشته باشیم؛ این مسئله باید شفاف برای مردم بیان شود که ما در کشور سوریه و یا سایر کشورهایی که در خط مقدم قرار دارند در حقیقت در وهله اول برای تأمین امنیت ملی خودمان تلاش می‌کنیم.

اگر گروه‌های تکفیری و مسلحین در کشور عراق و سوریه سرکوب نمی‌شدند و به هر حال نابود نمی‌شدند دامنه آتش افروزی شأن به کشور ما کشیده می‌شد، بنابراین بسیار اهمیت دارد که بتوانید روایت‌ها را صحیح بیان کنیم و افکار عمومی را آگاه کنیم چراکه می‌تواند تأثیر بسیار زیادی داشته باشد.

* در این کتاب به این سوال مهم که چرا جمهوری اسلامی ایران باید در سوریه حضور پیدا می‌کرد هم پاسخ دادید؟

من فکر می‌کنم پاسخ به این سوال در این کتاب به صورت غیر مستقیم داده شده است چراکه در حال حاضر وقایعی اخیراً در کشور رخ داد، اغتشاشاتی که تبعات بین المللی و اقتصادی برای ما داشت و هموطنان و مأموران بی گناه کشورمان را از دست دادیم؛ به نظر من جلوگیری از وقوع چنین مواردی در کشور ما نیازمند تبیین است. یعنی ما با مردم و افکار عمومی باید بدانیم چطور مواجهه شویم تا همه بدانند امنیت و خط قرمز در کشور چقدر مهم است. اگر ما امنیت داشته باشیم می‌توانیم در سایه آن به موارد دیگر هم دست پیدا کنیم اما اگر امنیت وجود نداشته باشد همه چیز ما دستخوش تغییر و حجوم دشمن قرار می‌گیرد.

در این کتاب به صورت غیر مستقیم به این موارد اشاره شده است یعنی خواننده وقتی که کتاب را مطالعه می‌کند و خودش را در جایگاه اهالی کشور قرار می‌دهد می‌تواند به این نتیجه برسد که به واسطه هجوم بیگانان به آن کشور و از دست رفتن امنیت این اتفاق برایشان افتاده و مشکلاتی را داشتند. پس اگر به امنیت کشور ما و یا هر کشور دیگری خدشه‌ای وارد شود همین مسائل برای ما هم اتفاق می‌افتد.

برای مثال در اغتشاشات اخیر یکی از متهم‌های تلویزیون افرادی بودند که می‌گفتند در قبال دریافت مبلغ 900 هزار تومان روی دیوارهای شهر شعار می‌نوشتند، ما دقیقاً مشابه همین موضوع را در سوریه دیدیم افرادی بودند که می‌گفتند ما در زمین‌های کشاورزی خودمان کار می‌کردیم و روزی 500 لیر سوریه درآمد داشتیم اما یک روزی مسلحین تکفیری به ما گفتند که حاضرید در قبال هزار لیر سلاح به دست بگیرید ما قبول کردیم و خودمان با دست خودمان کشور، تمام زیر ساخت‌ها و آثار باستانی را از بین بردیم، اهالی کشورمان آواره شدند و مردمان ما شهید شدند و معتقد بودند به دلیل فریب جریان رسانه‌ای این بلا را به سر خودشان آوردند. بنابراین مطالعه این کتاب می‌تواند ما را به آن حال و هوا ببرد که اگر امنیت کشور به خطر بیفتد چه خطرهایی را می‌تواند به دنبال داشته باشد.

در اغتشاشات اخیر یکی از متهم‌های تلویزیون افرادی بودند که می‌گفتند در قبال دریافت مبلغ 900 هزار تومان روی دیوارهای شهر شعار می‌نوشتند، ما دقیقاً مشابه همین موضوع را در سوریه دیدیم افرادی بودند که می‌گفتند ما در زمین‌های کشاورزی خودمان کار می‌کردیم و روزی 500 لیر سوریه درآمد داشتیم اما یک روزی مسلحین تکفیری به ما گفتند که حاضرید در قبال هزار لیر سلاح به دست بگیرید ما قبول کردیم و معتقد بودند به دلیل فریب جریان رسانه‌ای این بلا را به سر خودشان آوردند.

* نگارش کتاب چقدر زمان برد؟

علی رغم اینکه کتاب، کتاب قطوری نیست اما نگارش آن حدود سه سال زمان برد یک سال مصاحبه‌ها و جمع بندی ها به طول انجامید و دو سال هم در کنار هم قرار گرفتن داستان‌ها و متون به طول کشید تا کتاب تکمیل شود.

* نوشتن از گروه‌های تروریستی برای هر ایرانی مسلماً سخت است به خصوص اینکه همه ما در جریان جنایات آنها بودیم اما شما مواجهه نزدیک تری داشتید و مطمئنما روایات تلخ‌تری را شنیدید چطور سعی کردید بر محور اعتدال حرکت کنید تا حس خودتان در کتاب منعکس نشود؟

ما سعی کردیم دقیقاً گفته‌هایی اهالی را که مواجهه مستقیم با آنن خشونت‌ها داشتند را نقل کنیم، بنابراین اعمال نظرشخصی ما مصداقی پیدا نکرد و روایاتی که ثبت و ضبط کردیم را در کتاب آوردیم.

* تلخ‌ترین روایتی که از مصاحبه با این افراد داشتید چه بود؟

خیلی از صحنه‌هایی که در جنگ رخ می‌دهد تلخ است. طبیعتاً جنگ اتفاق تلخی است و در هر نقطه از دنیا که رخ می‌دهد پر از ناراحتی است، خیلی از نکاتی که در جنگ اتفاق می‌افتد و خشونت‌هایی که وجود دارد، تلفاتی که به وقوع می‌پیوندند مممکن است قابل بیان نباشدو بیان آنها سبب جریحه دار شدن قلب مخاطب باشد.

اما یکی از اتفاقاتی که برای من جنبه احساسی بسیار زیادی داشت این بود که در کشور سوریه، لبنان و به طور کلی شامات مردم علاقه عجیبی به درخت زیتون دارند و حتی در بعضی از مناطق همزمان با تولد یک نوزاد درخت زیتون می‌کارند و به اسم آن فرزند می‌کنند و بعد آن درخت بزرگ می‌شود و به عنوان یادگاری است، حتی به ارث می‌رسد اما یک اتفاق تلخی که در محاصره فوعه و کفریا افتاد این بود که به دلیل کمبود سوخت و سرمای شدید و غیرقابل تحمل مردم ناچار بودند که درختان زیتون خود را که 50 تا 60 سال با آنها خاطره داشتند قطع کنندو به عنوان هیزم از آنها استفاده کنند.

* طرح روی جلد و عنوان کتاب چطور انتخاب شد.

به دلیل اینکه این منطقه تا فاصله شهر در محاصره کامل بودند و توسط مسلحین تکفیری هر روز مورد هدف قرار می‌گرفتند و به نوعی گلوله باران می‌شدند، عملاً مردم در مجاورت حملات روزانه مسلحین بودند از این جهت نام کتاب را «در همسایگی گلوله‌ها» انتخاب کردیم یعنی زندگی در کنار مجروحیت، شهادت و تلفات هر روزه که برای مردم عادی شده و تبدیل به یک مجاورت و همسایگی شده بود.

طرح روی جلد کتاب هم براساس این موضوع بود که یک نمایی از شهر فوعه و کفریا باشد که گوشه‌ای از این شهر توسط مسلحین به آتش کشیده شده است و در حال سوختن است.

* کتاب جدید دیگری دارید؟

دو جلد کتاب دیگر هم مرتبط با همین موضوعات و جبهه مقاومت دارم که در مرحله جمع بندی است و هنوز به چاپ نرسیده است.

* فکر می‌کنید چه زمانی منتشر شوند؟

نمی‌توانم دقیق بگویم و نیازمند زمان است اصراری ندارم که کار با عجله انجام شود.

* و حرف آخر؟

امیدوارم فرصتی باشد که بتوانیم از تمام رنج‌های افرادی که در جبهه مقاومت حضور داشتند بگوییم و به روایت آنها در قالب فیلم، مستند و رمان بپردازیم تا به اطلاع مردم برسد.

مردم سوریه معتقدند فریب جریان رسانه‌ای دشمن را خوردند 2