چهارشنبه 25 تیر 1404

مرعشی: در جریان حمله اسرائیل روح ملی دوباره زنده شد / بررسی دوران رضاشاه بسیار درس‌آموز است

وب‌گاه دنیای اقتصاد مشاهده در مرجع
مرعشی: در جریان حمله اسرائیل روح ملی دوباره زنده شد / بررسی دوران رضاشاه بسیار درس‌آموز است

حسین مرعشی گفت: بررسی دوران رضاشاه بسیار درس‌آموز است. حتی مدرس، که مخالف نخست‌وزیر رضاخان بود و بعدها با پادشاهی او مخالفت کرد، گفته بود این آدم به‌دردبخوری است و به‌عنوان وزیر جنگ باید بماند.

حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران، در بخشی از گفت و گو با خبرگزاری خبرآنلاین، به بیان نکاتی درباره انسجام ملی در جنگ 12 روزه، وقایع سال 1320 و... پرداخت. بخشی از این گفت و گو را در ادامه می خوانید؛

* آقای مرعشی! به نظر شما این همبستگی یکی از همان رفتارهای غیرقابل پیش‌بینی و غیرقابل تصور ایرانیان بود؟ من نمی‌توانم بپذیرم که اسرائیلی‌ها، آمریکایی‌ها و دستگاه‌های اطلاعاتی‌شان در زمان این حمله اشتباه کرده باشند. به نظرم تصورشان این بود که پس از دو سه روز، کشور دچار فروپاشی می‌شود و مردم به خیابان‌ها می‌ریزند؛ مثل سال‌های 76، 96 یا 57 و مواقع دیگر. آیا این هم باز یک رفتار غیرقابل پیش‌بینی از سوی مردم ایران بود؟

بله، حتماً همین‌طور است. این موضوع واقعاً عجیب است و دشمنان نتوانستند آن را بفهمند. آنها متوجه نبودند که هرچند در داخل ایران نارضایتی و اختلاف وجود دارد، اما در مقابل تهاجم خارجی، ایرانی‌ها متحد می‌شوند.

* برخی گفتند که این همبستگی ملی در واقع نوعی ناسیونالیسم بود و دیگر مؤلفه‌ها مانند فرهنگ دینی را کنار گذاشتند. در مقابل، بعضی‌ها افراط کردند و گفتند این روح ملی نبود، بلکه حماسه‌ای دینی و اسلامی بود که در مردم بروز کرد. به نظر شما این دو قابل تفکیک‌اند؟

این‌ها قابل تفکیک نیستند. وقتی از ایران سخن می‌گوییم، باید همه جوانب آن را بپذیریم؛ یکی از آن‌ها نیز همین اختلافات درونی است. تحلیل من این است که از زمانی که در ایران زمزمه‌های مشروطیت آغاز شد و کشور تصمیم گرفت از نظام سنتی ناکارآمد عبور کند نظام سلطنتی قاجار که ناکارآمدی‌اش در جاهای مختلفی از جمله جنگ اول و دوم ایران و روس، جنگ با انگلیسی‌ها که منجر به جدایی افغانستان شد، و حذف شخصیت‌های مؤثری چون امیرکبیر و قائم‌مقام فراهانی، خود را نشان داده بود ایرانی‌ها خواستار بازسازی کشور شدند که در نهایت به مشروطیت انجامید.

از آغاز مشروطه تا نهضت ملی شدن نفت، تا انقلاب اسلامی، و تا پیش از فراگیر شدن نهضت امام، ما با یک واقعیت تلخ درباره کشمکش و اختلاف میان ملیون و مذهبیون مواجه بودیم. این اختلاف کمر مشروطیت را شکست. مشروطیت به دلیل اینکه نتوانست به استقرار یک دولت جامع و توانمند منتهی شود که کشور را اداره کند، رضاخان آمد و به‌نوعی منجی ایران شد.

بررسی دوران رضاشاه بسیار درس‌آموز است. حتی مدرس، که مخالف نخست‌وزیر رضاخان بود و بعدها با پادشاهی او مخالفت کرد، گفته بود این آدم به‌دردبخوری است و به‌عنوان وزیر جنگ باید بماند. چراکه از آغاز مشروطه تا ظهور رضاشاه، ناامنی بر کشور حاکم شده بود و همه به این نتیجه رسیده بودند که یک نفر باید امنیت را برقرار کند. این اختلافات کمر مشروطیت را شکست.

در اوج نهضت ملی شدن نفت، حوادث تلخی رخ داد. از سی تیر که ملت به خیابان‌ها آمدند و وحدت بین دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی شکل گرفت و دربار ناچار به عقب‌نشینی شد و مصدق را به عنوان نخست‌وزیر معرفی کرد، تا 28 مرداد که کودتا علیه مصدق شکل گرفت و هیچ‌کس برای دفاع از او به خیابان نیامد، فقط 13 ماه فاصله بود. این 13 ماه، دوره‌ی اختلاف بین آیت‌الله کاشانی نماینده مذهبیون و ملیون به رهبری مصدق بود، و این اختلاف کمر ایران را شکست.

به‌نظر من، بزرگ‌ترین هنر امام خمینی در دوران انقلاب اسلامی را می‌توان در دو کلمه تعریف کرد: نخست، در دوران نهضت، امام توانست همه را با یکدیگر متحد کند. بعدها مشخص شد که امام با آقای شریعتی چندان موافق نبود، اما آقای مطهری را قبول داشت. با این حال، هیچ‌گاه امام جمله‌ای نگفت که افرادی که آقای شریعتی را دوست دارند، فاصله بگیرند. بلکه امام همواره توصیه می‌کرد که روحانیون در مورد دانشگاهیان و روشنفکران بدبین نباشند، و به روشنفکران نیز می‌گفت که فکر نکنند همه‌ی روحانیون ضد توسعه و آزادی هستند. این بخش، بسیار مهم و تعیین‌کننده بود.

نکته دوم که امام نهادینه کرد، واژه‌ای به نام جمهوری اسلامی بود؛ یعنی همانند دیگر جمهوری‌های دنیا، مردم نهادهای آن را تعیین می‌کنند، اما در چارچوب قوانین اسلامی. این همان آشتی میان ملیون و مذهبیون بود.

مذهبیون از نزدیکی‌شان به ولایت فقیه و رهبری نظام بهره گرفتند تا ملیون را به حاشیه برانند

* در سال‌های اخیر به مشکل برمی‌خوردیم؟

بله، به‌طور وسیع. هرآنچه که از مجلس خبرگان قانون اساسی آغاز شد و تا امروز ادامه دارد، و هر آنچه که مذهبیون به پشتوانه نفوذ و قدرت امام و آقای خامنه‌ای در دوران رهبری کسب کردند، و از نزدیکی‌شان به ولایت فقیه و رهبری نظام بهره گرفتند تا ملیون را به حاشیه برانند، همه این‌ها به کشور آسیب رساند.

در بازی فوتبال ایران و آمریکا، عده‌ای در ایران از پیروزی آمریکا خوشحال شدند

* شما می‌خواهید این دو گروه را به اصلاح‌طلبان و اصول‌گرایان تقسیم کنید؟

اصلاً نمی‌خواهم اصولگرا و اصلاح‌طلب بگویم، موضوع فراتر از این تقسیم‌بندی‌هاست. حتی بسیاری از اصلاح‌طلبان ما نیز وقتی قدرت در اختیارشان بود، همان رفتارهایی را انجام دادند که اصول‌گرایان می‌کردند.

مگر آقای محتشمی، به‌عنوان یک شخصیت چپ‌گرا و وزیر کشور احمد آقا، چپ‌ترین وزیر، از امام برای نهضت آزادی نامه نگرفت؟ این‌ها که دیگر چپ و راست نداشت. چه چپ و چه راست، غلبه اسلام‌خواهی بر نگاه ملی به‌تدریج ما را به نقطه‌ای رساند که امروز در آن قرار داریم. ما شاخص‌هایی داریم. مثلاً در سال‌های اخیر، به‌ویژه پس از سال 1401 که واقعه مهسا رخ داد، تیم ملی فوتبال ایران در مقابل آمریکا بازی کرد. عده‌ای در ایران از پیروزی آمریکا خوشحال شدند! این واقعاً یک فاجعه است. اما در جریان حمله اسرائیل، فرصتی ایجاد شد که روح ملی دوباره زنده شود.

* منظورتان ناسیونالیسم است؟

نه، من نمی‌گویم ناسیونالیسم؛ بلکه منظورم روح ایرانی است.

*روح ایرانی با همه مختصاتش؟

بله، با تمام مختصات. در این روح ایرانی، اهل‌سنت حضور دارند، شیعیان با اکثریت حضور دارند...

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.