مسمومیت زنجیرهای دانش آموزان / چه شد که مردم «روایتهای رسمی» را باور نمیکنند؟!
آفتابنیوز نوشت: مسئله گسترده و فراملی مسمومیتهای دانشآموزان و سخنان رهبر انقلاب و واکنشهای وسیع شخصیتها و مردم از جمله مراجع تقلید به این موضوع نشان داد که دیگر حکمرانی با متدهای دهه 60 ممکن نیست. غلط بودن این فرضیه که مردم فراموش میکنند و دوباره از اول اعتماد 100 درصد آنها جلب میشود نیز بارها رد شده است. سرمایه اجتماعی دولتها با سختی بسیار و قطره قطره جمع میشود و به یکباره...
پس از رخ دادن قتلهای زنجیرهای، بسیاری از مسئولان و تریبونها این رخدادها را به ابرقدرتهای خارجی، اسرائیل و منافقین نسبت دادند. برای نمونه روزنامه کیهان دلیل قتل مجید شریف را انتقام اسرائیل از او به دلیل ترجمه کتابی از روژه گارودی به نام «اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل - تاریخ یک ارتداد» عنوان کرد. سید محمد خاتمی رئیسجمهور وقت، اما پذیرفت آنچه روی داده به مردم منعکس شود. هرچند هنوز بسیاری از اصولگرایان او را به خاطر این کار نبخشیدهاند، اما به زعم برخی او در واقع با این کار به نظام خدمت کرد و این پیام را به جامعه ارسال کرد که هنوز امیدی به اصلاح وجود دارد و قصد ارکان قدرت لاپوشانی و دروغ سیستماتیک نیست.
با این همه قبل از آن، تعداد قابل توجهی روزنامهنگار مانند عمادالدین باقی فقط به این دلیل که گفته بودند این قتلها ممکن است آنطور که گفته میشود کار استکبار جهانی نباشد و دست عوامل داخلی درگیر باشد، دستگیر شدند. روحالله حسینیان از اعضای سرشناس جبهه پایداری در مصاحبهای گفت طبیعتاً قتلهای زنجیرهای کار اصلاحطلبان است. مصطفی پورمحمدی وزیر کشور سابق البته پس از اعلام نام عوامل اصلی، بعدها پا را فراتر گذاشت و اعلام کرد که عوامل قتلها «خودسر نبودند».
پس از سرنگونی پرواز شماره 752 هواپیمایی بینالمللی اوکراین، بلافاصله مسئولان اظهار کردند که علت سقوط «نقص فنی» بوده و هر احتمال دیگری در این زمینه چیزی نیست جزء «عملیات روانی آمریکا». صد اوسیما با دعوت از کارشناسان مختلف انفجار موتور هوایپما تا نقص در سیستم الکترونیکی را عامل اصلی سقوط معرفی کرد و هرگونه احتمال دیگری را مضحک خواند. تقریباً همه تریبونها و تعداد قابل توجهی از مسئولان فرضیه برخورد موشک را غیر ممکن و جوسازیهای رسانهای عنوان کردند.
ابوالفضل شکارچی، سخنگوی نیروهای مسلح، ادعای برخورد موشک را «دروغ محض» خواند و تأکید کرد که «این موضوع توسط خط نفاق به نفع آمریکاییها دنبال میشود و توطئهای دیگر در حوزه جنگ روانی» است. پس از آنکه مسئله برخورد موشک رسماً تایید شد، هیچکدام از این افراد از مردم عذرخواهی نکردند و فقط از ملت خواستند که در «شطرنج دشمن» بازی نکنند.
زمانی که سید عباس عراقچی دیپلمات برجسته با خنده گفت برخی افراد در مورد تورقوزآباد نخستوزیر اسرائیل را سر کار گذاشتهاند، احتمالاً با خود اندیشیده که حفظ منافع کشور اینگونه ایجاب میکند که این مدعا تکذیب شود و چندان در فکر تبعات و هدر رفت سرمایه اجتماعی کل ساختار حاکمیت نبوده، حتی صداوسیما نیز گزارشی از این محل تهیه کرد و آن را قالیشویی معرفی کرد. بعدها وقتی مسئولینی مانند محسن رضایی سرقت اسناد را تایید کردند، مثل همیشه این پیش فرض در نظر گرفته شد که مردم تکذیبهای اولیه را فراموش میکنند.
قریب 20 سال است که همزمان با بالا رفتن نرخ طلا و ارز، رئیس بانک مرکزی، وزرای اقتصاد، رئیس اتحادیه طلا و جواهر، رئیس کانون صرافان کشور و دیگر مسئولان صنفی و کشوری از مردم میخواهند که طلا و دلار خریداری نکنند «چون قطعاً متضرر میشوند». قریب 20 سال نیز هست که هر بار خلاف ادعای مسئولان در این خصوص برای مردم ثابت شده است. این بار حتی زاکانی شهردار تهران نیز در قامت یک تحلیلگر اقتصادی برخلاف گفته تمام اقتصاددانان مطرح، تبدیل ریال به طلا و دلار را موجب زیان و خسران خریداران خواند. این در حالی است که به دلیل سیر شاخص تورم، تحریمها و وضعیت بیثبات اقتصادی و کاهش ارزش پول ملی، بدون استثناء افرادی که دارایی خود را به صورت تومان نگاهداری کردهاند، زیان دیده اند.
علی یونسی وزیر سابق اطلاعات در خصوص انفجار رخ داده در مشهد به سایت جماران گفته بود: «در جریان این بمبگذاری افرادی را دستگیر و از آنها اقراری مبنی بر ارتکاب این انفجار گرفته شده بود. تعدادی بازداشت شدند و وقتی من وزیر شدم با بررسیهایی متوجه این خطا شدم و از بازداشتیها دلجویی کردم و تا توانستیم جبران کردیم.» وی و دیگران گفتند که روایت رسمی در آن برهه بنا به مصلحتهای غیرواقعی بوده است.
تا کنون دهها مورد مانند متهمین دستگیر شدهای هستهای، کشتی سانچی، دستگیرشدگان 88،. رخ داده است که بعدها روایت رسمی توسط مسئولین ارشد نقض شده و برای مردم معلوم شده است که واقعیت با آنچه در آن برهه در تریبونهای رسمی و توسط مسئولان گفته میشود فاصله بسیاری داشته است.
برخی اتاقفکرهای صاحب قدرت درک چندانی از این موضوع ندارند که برخلاف دهه 60 در جهان مدرن بسیار سخت و تقریباً غیرممکن است حقیقت را مورد برخی فجایع و رخدادهای ملی پنهان کرد.
همچنین غلط بودن این فرضیه که مردم فراموش میکنند و دوباره از اول اعتماد 100 درصد آنها جلب میشود نیز بارها رد شده است. سرمایه اجتماعی دولتها با سختی بسیار و قطره قطره جمع میشود و به یکباره و با یک دروغ بزرگ مانند سیلاب فصلی از دست میرود.
بدیهی است که همفکران کیهان که درباره مردم ایران نوشت «آنها کور هستند و دستاوردهای دولت را نمیبینند» - به خاطر آنکه اعتماد مردم زائل شده - به جای دروغگویان از دست مردم عصبانی هستند.
اما مسئله گسترده و فراملی مسمومیتهای دانشآموزان و سخنان امروز رهبر انقلاب و واکنشهای وسیع شخصیتها و مردم از جمله مراجع تقلید به این موضوع نشان داد که دیگر حکمرانی با متدهای دهه 60 ممکن نیست.
وزیر کشور اصولگرا نباید تعجب کند که مردم روایت او و همکارانش در دولت را به سادگی نمیپذیرند، مردم عصر حاضر به مدد شبکههای اجتماعی و تراکنشهای برخط پیوسته با فکتهای تاریخی در تماس و پیوند هستند. اخیراً برخی پزشکان سرشناس بر وجود قطعی مسمومیت «با موادی که در دسترس همه نیست» صحه گذاشتهاند. اما برخی مسئولین هنوز اصرار دارند که علت تمام بستریشدنها «تنها اضطراب جمعی» است و مانند همیشه مسئله را حواله آنسوی مرزها مینمایند. با توجه به ابعاد بسیار مهم این موضوع تحریریه آفتابنیوز دلسوزانه پیشنهاد میکند که مسئولان راه دیگری را در پیش بگیرند...
بیشتر بخوانید:
21220
کد خبر 1740453