منتقدان درباره «بیرویا» چه نوشتند؟
تهران - ایرنا - منتقدان درباره «بی رویا» نظرات مثبتی ندارند و برخی پایانبندی آن را قابل توجه و برخی آشفته دانستهاند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، بی رویا اولین فیلم آرین وزیر دفتری یک درام روانشناختی است. فیلم داستان یک بیمار اسکیزوفرنی را روایت میکند که از خط میان واقعیت و رویا عبور کرده و پا به دنیایی بیگانه و عجیب می گذارد. طناز طباطبایی نقش اصلی این فیلم و بازیگر شخصیت رویا است.
او که با بازی در نقش یک بیمار اسکیزوفرنی می تواند خودش را به جمع نامزدهای دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن برساند، در نشست خبری درباره فیلم گفت: «بی رویا درباره اسکیزوفرنی نیست و درباره جابهجایی هویت است.» با این وصف این فیلم که فیلمنامهاش را هم آرین وزیردفتری نوشته، هومن سیدی تهیه کنندگی کرده است.
سیدی بعد از بهرام رادان دومین بازیگر مطرحی است که امسال به عنوان تهیه کننده پا به جشنواره فجر گذاشته است. صابر ابر و شادی کرم رودی نیز دو بازیگر اصلی دیگر فیلم هستند. مائده طهماسبی و رضا داوودنژاد نیز دیگر بازیگران فیلم بودند که امسال برای دومین بار با فیلمی روی پرده سینمای جشنواره فجر ظاهر شدند. طهماسبی در علفزار و داوودنژاد هم در بیرو بازی کرده بودند.
تهیهکنندگی این فیلم بهصورت مشترک بر عهده سعید سعدی و هومن سیدی بوده است.
بیرویا، جایی برای دفاع ندارد
ندا الماسیان طهرانی، عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران، در یادداشتی، نوشت: متاسفانه بی رویا از ساختارهای ژانر معمایی پیروی نمی کند همانگونه که از عناصر مهم ژانر روانشناسانه نیز بی بهره است و البته با کمال تعجب نشانه هایی از هر دو ژانر در بخشهای مختلف فیلم دیده می شود همانطور که رد پای قوی و پررنگی را از رئالیسم جادویی در قصه و ساختار شاهد هستیم.
بی رویا، دچار تضاد تعریف و ساختار است که ساختار و محتوا را به یک شتر گاو پلنگی تبدیل کرده که فقط سبب سرگردانی مخاطب و تماشاچی می شود و بس.
اگر قرار است قصه درباره هویت آدمها باشد (که هست) نیازی به این همه زمینه چینی و ژانر معمایی و درام روانشناسی و اینها نبود و کارگردان میتوانست خیلی جدی با ادامه دادن و پررنگ تر کردن ماجرای گم شدن شهاب دوست رویا و بال و پردادن به آن در تقابل با ماجرای مهاجرت بابک و رویا فیلمی بسازد که هم ژانرش می توانست مشخص باشد و هم ساختار درست تری می داشت.
بی رویا هم جزو آن دسته از فیلمهایی است که هیچ جایی برای دفاع ندارد. شخصیت پردازی ها سنجیده و کامل نیست. چارچوب درام به شدت دچار اشکال است. خرده پیرنگ ها نمی توانند به درستی در مسیر پیرنگ اصلی قرار بگیرند. بازی ها به شدت بد است و طناز طباطبایی و صابر ابر و داود نژاد و مائده طهماسبی نه تنها بهتر نبوده اند که حتی نتوانسته اند همان نقش آفرینی های همیشگی و کلیشه ای خود را نیز ایفا کنند.
تدوین نامناسب که هیچ کمکی به ریتم کند فیلم نمی کند و... همه و همه سبب شده تا فیلمی بی رمق و چند پاره را به اسم معمایی و راز آلود به تماشا بنشینیم و البته هرقدر حین تماشای فیلم جستجو کردیم و بعد از آن هم در ذهن خودمان به کنکاش پرداختیم اثری از معما و راز در بی رویا ندیدیم.
پایان شگفتانگیزِ بیرویا
علی کریمی، فعال رسانهای، نوشت: آرین وزیر دفتری تمام تلاش خود را در پلان به پلان فیلم انجام داده است، که دنیای آشفته رویا را به نمایش بگذارد. دوربین روی دست، به خوبی با ذهن سیال و سردرگم رویا همراه شده است. نورپردازی و طراحی صحنه، با چشمان کم سو و فکر مخدوش رویا همراه شده و به طور کل میزانسن، هیچ گاه به تعهدی که از ابتدا به داستان دارد، پشت نمیکند. بازی خوب طناز طباطبایی در نقش رویا، در تعجب، استرس، گنگی و حتی زمانی که او احساس خیانت میکند نمایان است. هرچند نباید از بازی درخشان صابر ابر و شادی کرمرودی در این فیلم غافل شد.
اگر بخواهیم صادقانه صحبت کنیم، باید بگوییم در بخشهایی از فیلم، مخاطب دچار سردرگمی میشود. هرچند اتفاقات عجیب فیلم مخاطب را کمی گیج و سردرگم میکند و باعث میشود او شخصیتهای مثبت و منفی را با هم جابهجا بگیرد، اما مقداری تحمل باعث میشود این گره داستان به یکباره باز و تمام حقیقت در پایان مشخص شود. حقیقتی که شوکی بزرگ به مخاطب میدهد. پایان شگفتانگیزِ بیرویا باعث شد، مخاطبان این فیلم پس از خارج شدن از سالن سینما، همچنان درگیر پایانبندی داستان باشند.
در بیرویا هیجان، استرس و حتی در بخشهایی ترس را میشود احساس کرد اما فیلمساز اجازه نمیدهد، احساسات منفی در ذهن مخاطب بماند. درست است که تماشاگران فیلم پس از پایان آن همچنان درگیر قصه هستند اما با سردرگمی سالن را ترک نمیکنند.
بحران هویت اصلی ترین مساله بیرویا
حمیدرضا کاظمی پور، عضو انجمن منتقدین و نویسندگان سینمای ایران، درباره این فیلم نوشت: فیلم قرار است یک درام رمز آلود و روانشناسانه را پی ریزی کند اما چیدمانش درست نیست، اساسا در این قسم از گونه سینمایی، دوربین، زوایای آن، حرکت دوربین، چرخشها، میزانسن و دکوپاژ فیلم به گونه ای رقم می خورد که مخاطب از ابتدا با یک جنس متفاوت و غیر متعارفی از فیلمسازی روبروست اما در بی رویا تا نیمه اول هیچ نشانی از رمز آلودگی سناریو نیست جز سکوت زنی که پایش به ماجرا باز شده است و لرزش های گاه و بیگاه دوربین!
در نیمه دوم اما بی رویا، جان بهتری می گیرد، روایت به کلی متفاوت می شود و بحران هویت اصلی ترین مساله فیلم می شود، جای کاراکترها عوض می شود و قرار گرفتن آدمها در دنیایی که به آن تعلق ندارند بی شک از مهمترین چالش های فیلم است که به شدت مخاطب خود را تحت تاثیر قرار می دهد.
بی رویا از معدود فیلم های جشنواره چهلم است که صاحب ایده و پیرنگ قابل توجهی است، انسان هایی که معلوم نیست به کجا تعلق دارند و تردید در هویت آن ها از نقاط عطف فیلم است اما فیلمنامه در پرداخت نهایی با ضعف جدی روبروست، فیلم دارای چندین پایان است و به نظر می رسید سکانس آب دادن گلدان ها توسط رویا (طناز طباطبایی) در موقعیت جدید خود، بهترین پایان بندی برای فیلم باشد و سکانس های بعدی جز زیاده گویی حرف جدیدی برای فیلم نداشته باشد.
بی رویا میتوانست تجربه متفاوتی در سینمای ایران باشد به شرط آنکه ساختارش از بن مایه، درست پی ریزی می شد و شاخصه های یک اثر رمز آلود با پس زمینه های روان شناختانه در کل اثر جاری می شد نه اینکه در لحظاتی فقط مخاطب خود را به وجد آورد.
بیرویا را میتوان اثری مجعول قلمداد کرد
محمدرضا مهدویپور، در نقدی پرتب و تاب نوشت: فیلم سینمایی بیرویا در ذات خود اثری به شدت سیاسی و در شمایلی جا گرفته در «ژانر فلسفی» است که با ضرب و زور یک کَپشن چند خطی، آن هم قبل از شروع تیتراژ پایانی، میخواهد خود را به عنوان فیلمی روانشناختی معرفی ساخته و تمامی انگارههای ذهنی منحطی که در طول اثر به خورد مخاطب خود داده است را با ادعای پرداختن به موضوع بیماران اسکیزوفرنی توجیه سازد.
فیلم سینمایی بیرویا، وجه سیاسی آن سعی شده تا حاکمیت از نقش هویتدهنده و هویتگیرنده و به طور کُل از جایگاه هویتساز برخوردار شود و در مقابل این ملت مظلوم هستند که مجبور به اطاعت از تصمیمات مدیران ارشد این حاکمیت هستند. این اثر سعی میکند تا خود را به عنوان اثری متفکر نشان دهد و در این مسیر نه تنها از ذهن زیبا و یا تِنِت و اینسپشن و... الهام گرفته؛ بلکه از هر تفکر رمزآلودی در سینمای پُست مُدرن وام میگیرد تا خود را به عنوان اثری چند وجهی بقبولاند. اثری که اصلیترین کارکرد آن را میتوان در به شُهرت رساندن یکباره پدیدآورندگان آن با ظاهری متفکرانه باشد.
در مجموع فیلم سینمایی بیرویا را میتوان اثری مجعول قلمداد کرد. اثری که بیش از هر چیز ضعف بنیه شورای پروانه ساخت آثار سینمایی را افشا کرده و خلاء جدی حضور طیف متفکر و دغدغهمند را به جهت فهم مضامین و دریافت محتوای ارائه شده در یک فیلمنامه را معین میسازد.