یک‌شنبه 4 آذر 1403

«موج سوم دموکراسی» چه بود؟

وب‌گاه عصر ایران مشاهده در مرجع
«موج سوم دموکراسی» چه بود؟

مهم‌ترین شخصیت موج سوم دموکراسی، بدون تردید میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی اما محبوب‌ترین شخصیت این رخداد تاریخی، قطعا نلسون ماندلا بود.

عصر ایران - موج سوم دموکراسی (Democracy's Third Wave) عبارت مشهوری در علوم سیاسی است که ساموئل هانتینگتون (2008-1927) با نوشتن کتابی به همین نام در اوایل دهه 1990، آن را در جهان رایج کرد.

منظور هانتینگتون از موج سوم دموکراسی، فروپاشی برخی از رژیم‌های غیردموکراتیک در اروپا و آمریکای جنوبی و بعضا آفریقا و آسیا در فاصله سال‌های 1974 تا 1994 بود. نخستین فروپاشی در این موج جهانی، در سال 1974 با کودتای نظامیان علیه رژیم سالازار در پرتغال رقم خورد، سپس دیکتاتوری در اسپانیا با مرگ فرانکو در 1975 از بین رفت.

ساموئل هانتینگتون

از دیگر موارد مشهور دموکراتیزاسیون طی دوره دست کم هفده ساله ای که مد نظر هانتینگتون بود، دموکراتیک شدن نظام‌های سیاسی برزیل و آرژانتین در دهه 1980 و مهم‌تر از آن، فروپاشی رژیم‌های کمونیستی در اروپای شرقی بود.

مهم‌ترین حادثه در موج سوم دموکراسی، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود که به جنگ سرد خاتمه داد.

زمانی که هانتینگتون کتاب "موج سوم دموکراسی" را می‌نوشت، هنوز رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی از بین نرفته بود، ولی تقریبا محرز بود که نلسون ماندلا و یارانش با کمک جهان غرب، در حال برچیدن بساط آپارتاید هستند.

بنابراین موج سوم دموکراسی را می توان دوره‌ای بیست ساله از 1974 تا 1994 دانست. در 1994 نخستین انتخابات آزاد در آفریقای جنوبی برگزار شد و ماندلا به مقام ریاست جمهوری این کشور رسید.

ماندلا و دکلرک: رهبران گذار به دموکراسی در آفریقای جنوبی

این موج دموکراتیزاسیون در مجموع کم‌خشونت بود ولی با این حال حدود 20 هزار نفر در کشورهای گوناگون، در جریان فروپاشی رژیم‌های غیردموکراتیک کشته شدند. تعداد قربانیان این تحول تاریخی مهم، در قیاس با تحولات تاریخی پیش از آن، مثلا انقلاب‌های فرانسه و روسیه و چین و کوبا، کم‌شمار بودند؛ اگرچه نفس کشته شدن 20 هزار نفر را نمی‌توان ناچیز دانست.

چند سال پس از انقلاب فرانسه در 1789، زمانی که "عصر وحشت" برقرار شد، حدود 20 هزار نفر فقط طی یکسال کشته شدند. تعداد قربانیان انقلاب‌های روسیه و چین نیز جزو شگفتی‌های تاریخ بشریت است.

حتی در همان دهه 1970، زمانی که پل‌پوت مشغول برقراری دیکتاتوری کمونیستی در کامبوج بود، حدود 2 میلیون نفر در این کشور کشته شدند. بنابراین، هر طور که حساب کنیم، 20 هزار کشته موج سوم دموکراسی در 35 کشور دنیا، متاسفانه رقم چشمگیری در تاریخ سیاست به شمار نمی‌رود.

هانتینگتون معتقد بود دموکراتیزاسیون در جهان، دو موج مهم دیگر هم در قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم داشته. به همین دلیل موارد متعدد و پی در پی گذار به دموکراسی در اواخر قرن بیستم را موج سوم دموکراسی نام نهاد.

نام‌گذاری و تشریح او از وقایع دموکراسی‌خواهانه‌ای که از پرتغال آغاز شد و تا آفریقای جنوبی ادامه یافت، به قدری موثر بود که کتاب وی اکنون یکی از کتاب‌های کلاسیک در علوم سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی و مباحث گذار به دموکراسی و انقلاب‌شناسی به شمار می‌رود.

میخائیل گورباچف

مهم‌ترین شخصیت موج سوم دموکراسی، بدون تردید میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود که اصلاحات لیبرالی‌اش در این کشور، سرآغاز پایان عصر کمونیسم در جهان شد. همچنین مخالفت گورباچف با سرکوب مردم، چه در شوروی چه در اروپای شرقی، راه انقلاب‌ها یا فروپاشی‌های مسالمت‌آمیز را در بلوک شرق باز کرد.

اما محبوب‌ترین شخصیت موج سوم دموکراسی، قطعا نلسون ماندلا بود که با رهبری موفقیت‌آمیزش در آفریقای جنوبی و هدایت مسالمت‌آمیز این کشور به سمت دموکراسی، جایگاه ویژه‌ای در تاریخ سیاسی قرن بیستم بدست آورد و سیاستمداری همردیف و همطراز مهاتما گاندی شد.

با این حال شخصیت‌هایی نظیر واتسلاف هاول و لخ والسا، رهبران جنبش‌های دموکراسی‌خواه چکسلواکی و لهستان نیز جزو چهره‌های برجسته موج سوم بودند.

لخ والسا

در بین رهبران رژیم‌های غیردموکراتیکی که در جریان موج سوم به تاریخ پیوستند، سوای گورباچف، ژنرال یاروزلسکی در لهستان و دکلرک در آفریقای جنوبی نیز عملکردی داشتند که از آن‌ها به نیکی یاد می‌شود.

بوریس یلتسین نیز سیاستمداری بود که در جریان موج سوم به چهره‌ای جهانی تبدیل شد چراکه یلتسین در ژوئن 1991 به عنوان رئیس جمهور روسیه انتخاب شد و او نخستین رهبر سیاسی در تاریخ روسیه بود که به شکلی دموکراتیک انتخاب شده بود.

علاوه بر این، وقتی که کمونیست‌های تندروی شوروی، در واکنش به اعلام استقلال آذربایجان از شوروی و انتخاب یلتسین به عنوان رئیس جمهور روسیه، از گورباچف خواستند که در اتحاد جماهیر شوروی وضعیت فوق‌العاده اعلام کند و گورباچف نپذیرفت و آن‌ها نیز علیه او کودتا کردند، یلتسین نقش ویژه‌ای در شکست کودتاگران ایفا کرد و مانع بازگشت خشونت‌آمیز شوروی به وضعیت پیشاگورباچف شد.

ژنرال یاروزلسکی

همچنین یلتسین در دسامبر 1991 به اتفاق لئونید کراچکوف از اوکراین و استانیسلاو شوشکوویچ از بلاروس، پیمانی را امضا کرد که خروج روسیه و اوکراین و بلاروس را از اتحاد جماهیر شوروی اعلام می‌کرد که عملا به معنای پایان عمر این اتحادیه بود. چند روز بعد از امضای این پیمان، گورباچف رسما پایان عمر اتحاد جماهیر شوروی را اعلام کرد.

با این حال یلتسین در کل شخصیتی جاه‌طلب و فرصت‌طلب و حیله‌گر محسوب شده است و در قضاوت‌های تاریخی، فاقد محبوبیت ماندلا، اهمیت گورباچف و رفتار اصولی دکلرک و ژنرال یاروزلسکی بوده است.

بوریس یلتسین

او در دوران ریاست جمهوری‌اش در روسیه پس از شوروی، مجلس را به توپ بست و در حالی به خودش با حمایت از استقلال‌طلبی و جدایی‌طلبی جمهوری‌های شوروی به شهرت و قدرت رسیده بود، استقلال‌طلبان و جدایی‌خواهان چچن را با خشونت چشمگیری سرکوب کرد.

نیکلای چائوشسکو و اریش هونکر، رهبران رومانی و آلمان شرقی، از دیگر شخصیت‌های منفی موج سوم دموکراسی محسوب می‌شوند که اولی در کنار همسرش به دست انقلابیون رومانی اعدام شد، دومی نیز در 18 اکتبر 1989، یک ماه قبل از فروپاشی دیوار برلین، در برابر موج اعتراضات مردم، مجبور به استعفا شد و در ویلای خود تحت نظر قرار گرفت.

چائوشسکو و همسرش

پس از اتحاد آلمان شرقی و غربی، هونکر به مسکو گریخت و با حضور در سفارت شیلی، تقاضا کرد به او اجازه دهند به شیلی سفر کند برای زندگی در کنار دخترش. با فشار دولت آلمان، شیلی با تقاضای او موافقت نکرد و هونکر در 1992 به آلمان برگشت و محاکمه شد. اما یکسال بعد آزاد شد و به او اجازه دادند به شیلی برود تا دوران بیماری لاعلاجش را در کنار دخترش سپری کند. هونکر در 1994 در اثر سرطان کبد در سن 81 سالگی در شیلی درگذشت.

هونکر از مدافعان سرسخت برپایی دیوار برلین بود و در دوره زمامداری 18 ساله او، تجهیزات مرگباری در دیوار کار گذاشتند تا کسی نتواند از بهشت کمونیستی آلمان شرقی به جهنم لیبرالیستی آلمان غربی بگریزد.

وی همچنین به شدت با اصلاحات گورباچف مخالف بود و گورباچف به او اخطار کرد «کسی که از زمانه عقب بماند تنبیه خواهد شد.»

اگر گورباچف رهبر شوروی نبود، هونکر قطعا با ارتش آلمان شرقی و احتمالا با کمک ارتش سرخ، مردم ناراضی آلمان شرقی را قلع و قمع می‌کرد و خیابان‌های برلین را از اغتشاشگران آزادی‌خواه پاک می‌کرد.

اریش هونکر

در دوران زمامداری هونکر، بسیاری از شهروندان آلمان شرقی با اتهام واهی جاسوسی برای آلمان غربی بازداشت می‌شدند و هر یک از آن‌ها در ازای دریافت 60 هزار مارک، تحویل آلمان غربی داده می‌شدند. این یکی از راه‌های تامین کسری بودجه در دولت کمونیستی اریش هونکر بود.

همچنین وزارت امنیت آلمان شرقی در دوران حکومت هونکر، حدود 2 میلیون نفر از جمعیت 16 میلیون نفری این کشور را مجبور به همکاری با خودش و جاسوسی علیه سایر شهروندان کرده بود.

در رومانی چائوشسکو نیز حدود یک‌ششم مردم، مجبور شده بودند با نهادهای امنیتی و اطلاعاتی همکاری کنند و به همین دلیل، پس از فروپاشی رژیم، انقلابیون از محاکمه جاسوس‌ها صرفنظر کردند زیرا محاکمه یک‌ششم مردم کشور، ناممکن بود و بحران ملی ایجاد می‌کرد.

اینکه رژیم‌های کمونیستی سرنگون شده در موج سوم دموکراسی، هر شهروندی را جاسوس بالقوه جهان غرب می‌دانستند و به بسیاری از روشنفکران و نویسندگان و هنرمندان و مردم عادی انگ جاسوسی می‌زدند، دلیلی جز این نداشت که خودشان دستگاه جاسوس‌پروری گسترده‌ای داشتند و هر که را که توانسته بودند، به جاسوسی برای خودشان وادار کرده بودند.

موج سوم دموکراسی، به تمام این پلشتی‌ها و بسی بیش از این‌ها، در اروپای شرقی و آمریکای جنوبی و چندین و چند کشور دیگر خاتمه داد.

تماشاخانه

رقابت و حذف دیگری در ایران؛ چرا تحمل نظر مخالف را نداریم؟ (فیلم)

چرا ارتش در بهمن سال 57 اعلام بیطرفی کرد؟ چرا کودتا نشد؟ (فیلم)

فیلم های دیگر docReady(function () { if (window.innerWidth کانال عصر ایران در تلگرام
«موج سوم دموکراسی» چه بود؟ 2
«موج سوم دموکراسی» چه بود؟ 3
«موج سوم دموکراسی» چه بود؟ 4
«موج سوم دموکراسی» چه بود؟ 5
«موج سوم دموکراسی» چه بود؟ 6
«موج سوم دموکراسی» چه بود؟ 7
«موج سوم دموکراسی» چه بود؟ 8
«موج سوم دموکراسی» چه بود؟ 9
«موج سوم دموکراسی» چه بود؟ 10
«موج سوم دموکراسی» چه بود؟ 11