یک‌شنبه 4 آذر 1403

ناکارآمدی رژیم پهلوی؛ زمینه‌ساز ورود متفقین به ایران / بیگانگانی که چشم تاریخ معاصر ایران را برای همیشه اشکبار کردند

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
ناکارآمدی رژیم پهلوی؛ زمینه‌ساز ورود متفقین به ایران / بیگانگانی که چشم تاریخ معاصر ایران را برای همیشه اشکبار کردند

وقایع تاریخی، که حتی از وقوعش چندی نمی‌گذرد، اگر بازگو نشود، حتی در نسل بعدی بفراموشی سپرده خواهد شد و چه بسا تکرار گردد و دودش به چشم نسلی رود که از تجارب دردناک پدران خود استفاده نکرده بودند و واقعه جانکاه دهه 30 ملت ایران، از دردناک‌ترین تراژدی جهان معاصر است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بلاغ؛ شبیخون غافلگیرانه نیروهای انگلیس و شوروی سابق به ایران در نیمه شب سوم شهریور 1320 و بمباران شهرهای بی‌دفاع، منجر به صدور فرمان ترک مقاومت از سوی رضاخان و سپس فرار او شد.

قوای اشغالگر بیگانه، پیمانی تحمیلی تحت عنوان پیمان سه‌گانه با دولت ایران به امضاء رساند که مفاد و مواد آن بدون موافقت ایران، از قبل نوشته و به تصویب رسیده بود. اما پیمان فوق به‌طور ظاهری هم مانع از ظلم و جنایت و خباثت اشغالگران در سرزمین ایران نشد. آنها به هرگونه تجاوزی برای پیشرفت مقاصد و منافع خود دست یازیدند. وقتی قوای شوروی و انگلیس و سپس آمریکا وارد خاک ایران شدند، در تهران و سایر شهرهای ایران برای خود، محل استقرار به وجود آوردند. بسیاری از ادارات و سربازخانه‌ها و بیمارستان‌ها در اختیار آنها قرار گرفت و غذا و خوراک خود را از شهرهای مختلف ایران تامین کردند. در واقع قوت و غذای مردم ایران برای تغذیه آنها اختصاص یافت. 6 میلیون نفر، قربانی قحطی شدند

از همین روی دو ماه بیشتر طول نکشید که ایران دچار کمبود مواد غذایی شد. گرانی سرسام‌آور، سراسر مملکت را در بر گرفت به‌طوری که در سال‌های 1321 و 1322 عده زیادی از مردم براثر فقر مردند و همه‌روزه در خیابان‌های شهرها، شاهدان و رهگذران، عده‌ای را می‌دیدند که از بیماری جان می‌دهند و این وضع تا پایان جنگ در ایران ادامه داشت. آنها انبارهای بزرگ غله مملو از گندم را در شهرهایی مثل تهران، اصفهان، کرمانشاه و خراسان برای تامین خوراک خود تصرف کردند و از این طریق باعث لطمات و صدمات جبران‌ناپذیری به مردم ایران شدند که علاوه‌بر کمبود نان و مشکلات تغذیه‌ای که برای مردم به وجود آورد، موجب بروز قحطی‌هایی در مناطق مختلف کشور و قتل و تلفات نفوس مردم در این قحطی‌ها گردید. برخی آمارها، ارقام تلفات جنگ دوم در ایران را بیش از 5 یا 6 میلیون نفر را نشان می‌دهد که عمده این مرگ و میرها ناشی از صدمات معیشتی ثبت شده است. به غارت بردن مال و جان مردم

تصرف خانه‌ها و منازل مردم علاوه‌بر مغازه‌ها و دکاکین آنها، از دیگر اعمال اشغالگرانه متفقین در هنگام اشغال ایران بود. خانه‌های بسیاری از مردم طی جنگ جهانی دوم به اشغال سربازان ارتش‌های متجاوز درآمد و ساکنانش اخراج شدند. هیچ ملجاء و منبع رسیدگی نبود که این افراد برای به دست آوردن اموال خود به آن مراجعه و دادخواهی نمایند. در واقع اشغالگران ایران، علاوه‌بر در اختیار گرفتن و زیر چکمه بردن خاک کشور، تمامی ابزارها و گلوگاه‌های اقتصادی این کشور را تصرف کردند، از راه‌ها و جاده‌ها و فرودگاه‌ها گرفته تا کارخانه‌ها و مزارع تا مراکز نظامی و انتظامی و تا انبارها و ذخائر غذایی و کالایی. نیروهای نظامی و ارتش منحل شده بود و نیروی انتظامی اعم از پلیس و شهربانی و ژاندارمری در اختیار و فرمان ارتش‌های متفقین بودند. از همین روی بسیاری از آن کسبه و مغازه داران غارت شده، شکایت خود را به مجلس شورای ملی وقت برده و این شکایت‌ها در آرشیو مجلس شورا ماند تا این که با گذشت بیش از 70 سال، از آرشیوها خارج شده و بعضا انتشار پیدا کردند. مسئله دیگری که در بین این اسناد به چشم می‌خورد، مصادره اموال عمومی و خصوصی افراد است که به عنوان یکی دیگر از خسارت‌های جنگ جهانی دوم برای ملت ما به حساب می‌آید. در زمانی که خاک ایران اشغال شد، قوای متفقین به دلیل نیازی که به وسائل نقلیه داشتند، برای پشتیبانی و تدارک و لجستیک جنگ و پشت جبهه‌شان، استفاده گسترده‌ای از وسائل نقلیه مردم کردند. در بسیاری از موارد یاد شده، شکوائیه و اسنادی وجود دارد که مشخص می‌کند این اموال به زور از مردم گرفته شد و هیچ مبلغی به عنوان مال‌الاجاره و یا خسارتی به آنها پرداخت نگردید. نامه محمد ساعد مراغه‌ای وزیر امور خارجه وقت به نخست‌وزیر آن دوران، در خرداد ماه سال 1322 (یعنی حدود دو سال پس از اشغال) حکایتی دردناک از اشغال یک سرزمین به دست نیروهای بیگانه است، ولو آن کشور ابراز بی‌طرفی کرده و حتی اگر پیمان مودت و دوستی با اشغالگران به امضاء رسانده و تمامی امکانات مادی و مالی و ابزاری خود را به اختیار یا ناگزیر در اختیار آنها قرار داده باشد. مثلاً اگرچه پیش از اشغال ایران نیز نفت آن به ثمن بخس نصیب خارجی‌ها و بالاخص انگلیسی‌ها می‌گردید اما اشغال ایران چاه‌های نفت را به طور کامل در اختیار انگلیسی‌ها قرار داد و آنچه را که قرن‌ها انتظار می‌کشیدند یعنی تصرف و در اختیار گرفتن چاه‌های نفت، محقق گردید. آردهایی که حاوی خرده شیشه و چوب و خاک اره بود

کلیه کشتی‌هایی که به مقصد ایران بار اعم از غذایی و بهداشتی و... حمل می‌کردند، توسط نیروهایی انگلیسی در آبها و بنادر جنوب و حتی دریاهای دورتر مانند دریای سرخ و مدیترانه و... توقیف شده و کالاهای آنها به یغما رفت. دولت ایران به موجب تعهدی که در پیمان سه‌گانه داشت، تمامی وسائل حمل‌ونقل زمینی و راه‌آهن خود را در اختیار متفقین قرار داد. راه‌آهن سراسری ایران نیز که هزینه آن را عمدتا از محل مالیات برچای و قند و شکر و با تحمیل رنج‌ها و فشارهای بسیار برمردم تامین کرده بودند، در این سال‌ها به طور کامل در اختیار متفقین بود. کمبود مواد غذایی همراه با تورمی در حدود 1000 درصد که در اثر اتخاذ سیاست پولی قوای اشغالگر به وجود آمده بود، قدرت خرید مردم را به شدت کاهش داد و در نتیجه هزاران نفر در سراسر کشور دچار گرسنگی شدند. در آن زمان، خوراک اصلی مردم ایران نان بود و برای طبقات پایین جامعه قوت لایموت، اما ازدحام جمعیت برابر نانوایی‌ها، صورت اسف انگیزی به خود گرفته بود و مرگ و میر ناشی از گرسنگی و بی‌غذایی روز به روز افزایش می‌یافت.6 براساس اسناد موجود در آرشیو مجلس شورای اسلامی، نمونه‌هایی از نان‌های آن دوره وجود دارد که مردم ضمیمه شکواییه‌های خودشان برای مجلس می‌فرستادند. در این نمونه‌ها ملاحظه می‌شود که بیش از 70 درصد نان‌ها را خرده چوب و خاک اره تشکیل می‌دهد و حتی در موردی، کیسه‌های آردی که توسط انگلیسی‌ها از هند به ایران وارد گردید، حاوی خرده شیشه بود تا جایی که صدای «شریدان»، مستشار وزارت خواروبار را هم در آورد.7 نابودی مزارع‌، جنگل‌ها و اراضی حاصلخیز

تصرف و تخریب باغات، مزارع و اراضی حاصلخیز از جمله دیگر تبعات حضور قوای متفقین در ایران بود. میلیون‌ها مترمربع از حاصلخیزترین زمین‌های کشاورزی و باغات پربار و مزارع آباد توسط ارتش‌های اشغالگر متفقین یا به تصرف درآمده و تمامی محصول و تولیدات آنها به مصرف سربازان بیگانه رسید و یا با نابود ساختن و از بین بردن محصولات و زمین‌های حاصلخیز، زیرساخت‌های چندین و چند ساله کشاورزی این سرزمین منهدم گردید و همه اینها باعث کمبود محصولات کشاورزی و لبنی شد و کشور را در آستانه یک قحطی بزرگ دیگر قرار داد.

دولت ایران علی‌رغم تلاش بسیار نتوانست نیروهای اشغالگر را از قطع و نابودی درختان و پوشش جنگلی ایران بازدارد. حتی رضایت دولت برای قطع درختان توسط نیروهای فوق فقط به شرط اطلاع هم مورد موافقت ارتش‌های بیگانه قرار نگرفت و آنها بدون آنکه دولت شاهنشاهی ایران را به پشیزی بگیرند، علی‌رغم توصیه‌ها و اخطارهای فراوان، همچنان به کار خویش در قطع وسیع درختان جنگلی مشغول بودند.

یک هدف ارتش‌های متفقین از اشغال ایران، نابود کردن زیرساخت‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آن بود که با توجه به مزیت کشاورزی در این سرزمین به‌عنوان محور اقتصاد، نابود کردن این محور اقتصادی به مفهوم تخریب زیرساخت‌ها و توانایی اقتصادی ایران بود. رواج بیماری‌های مسری و مرگبار

مجموعه‌ای دیگر از اسناد موجود، اختصاص دارد به خساراتی که ارتش و نیروهای متفقین به مردم عادی، کسبه و اهالی کوچه و بازار وارد آوردند، با اتومبیل‌های خود، آنان را زیر گرفته یا به طرفشان شلیک کرده و یا به انحاء مختلف این افراد را به قتل رساندند. بسیاری از این اسناد که به صورت عریضه و شکایت تنظیم شده، هیچ گاه مورد رسیدگی قرار نگرفت و در آرشیو مجلس شورای ملی، وزارت کشور و یا نهادها و ارگان‌های دیگر باقی ماند و همچنین به عنوان سندی انکار ناپذیر در نامه وزیر دادگستری وقت به تاریخ سال 1322 یعنی در اواسط اشغال ایران درج شد.

میگساری و مشروب‌خواری و مستی و سپس عربده‌کشی و چاقوکشی و راهزنی از جمله خصوصیات همیشگی ارتش‌های غربی به‌خصوص آمریکاییان و انگلیسی‌ها بوده است. اسناد متعددی اشاره دارد به اینکه سربازان ارتش‌های اشغالگر متفقین در کوچه و خیابان‌های شهرهای ایران جولان داده و برای مردم مزاحمت ایجاد می‌کردند، مغازه‌هایشان را غارت می‌کردند، خود را محق می‌دانستند که بدون کسب اجازه به خانه‌های مردم داخل شده و مزاحم نوامیس مردم شوند و... این آزار و اذیت‌ها به حدی زیاد شده بود که داد و صدای برخی از مسئولین کشوری که گوش به فرمان بیگانگان بودند را نیز درآورد. ولی کسی توان ممانعت از آن اعمال را نداشت. از طرف دیگر اشغالگران با خود بیماری‌های متعددی برای ملت ایران به ارمغان آوردند. هندی‌های ارتش انگلیس با خودشان بیماری تیفوس را به ایران آوردند و مهاجران لهستانی حامل بیماری وبا بودند و... گزارش‌های وزارت جنگ در آن زمان از استان فارس حاکی است که بیماری‌های تیفوس و مالاریا در لار و جهرم و شیراز بسیار شیوع یافته و موجب وارد آمدن تلفات بسیاری به جمعیت این شهرها شده بود. در قبال چنین وضعیتی، گرانی و کمبود داروهای مختلف نیز مزید بر علت شده و بیماران بسیاری را به سوی مرگ می‌فرستاد. انتهای پیام /