سه‌شنبه 6 آذر 1403

نفس صنایع دستی را چه عواملی به شماره انداخت؟

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
نفس صنایع دستی را چه عواملی به شماره انداخت؟

حجت اله مرادخانی پژوهشگر صنایع دستی و مدرس دانشگاه در یادداشتی از چالش‌های صنایع دستی که برای ادامه حیات با آنها رو به رو است، نوشته است.

در این یادداشت که به ایسنا ارسال شده، آمده است:

«صنایع دستی و هنرهای سنتی از جلوه‌های اصلی خلاقیت و نبوغ انسان ایرانی در ادوار مختلف است که شوربختانه در روزگار فعلی به دلایل گوناگون با چالش‌های جدی برای ادامه حیات خود روبه روست. چالش‌هایی که در مواردی نفس‌های این هنر صنعت کهن ایران را به شماره انداخته است. منشاها و دلایل مختلفی را می‌توان برای بوجود آمدن شرایط فعلی برشمرد. از بین علل اصلی به وجود آورنده مشکلات این حوزه، در اینجا با تمرکز بر آمارسازی‌های مدیریت دولتی صنایع دستی در وزارتخانه میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی به طرح و تشریح بیشتر موضوع خواهم پرداخت.

در دنیای امروز گردآوری و تحلیل داده‌های آماری اصیل یکی از مبناهای مهم سیاستگذاری و برنامه ریزی‌های کلان کشورها محسوب می‌شود و این علم سهم بسزایی در تحقق توسعه واقعی داشته و از این منظر آمار را به علم بیان علوم دیگر تبدیل کرده است. با وجود این جایگاه مهم آمار و نقش راهبردی آن در مدیریت کلان، متولیان دولتی صنایع دستی بدون توجه به آسیب‌ها و خسران‌های آمارسازی در سال‌های اخیر، دست به انتشار آمارهای غیرواقعی درخصوص وضعیت مطلوب صنایع دستی زدند. در نتیجه با بیان ارقام نجومی فروش بازار داخلی و صادرات خارجی، تصوری بدور از واقعیت برای مدیران ارشد کشور و تصمیم گیران دستگاه های اجرایی ذی نفوذ مانند سازمان مدیریت و برنامه ریزی و وزارت اقتصاد ایجاد کردند. این در حالی است که نظریات و روش‌های جدید آماری از حد ساختن نمودار و جدول اعداد بسیار فرا رفته است و نقشی محوری در به نتیجه رساندن اهداف و برنامه‌ها دارد، نه صرفا ابزاری برای روتوش کردن عملکرد یک نهاد یا سازمان.

اگر بخواهیم به طور کامل به آسیب‌هایی که آمارسازی به صنایع دستی و هنرهای سنتی ایران وارد ساخته، بپردازیم، مبحثی بسیار مفصل خواهد شد. اما در اینجا به موارد مهم سال های اخیر اشاره خواهد شد، تا با بررسی مصداق های واقعی این موضوع بهتر بیان شود. یکی از نمونه‌های این خسران‌ها پیشنهاد حذف معافیت مالیات بر درآمد فعالان صنایع دستی و فرش دستباف از سوی دفتر پژوهش سازمان امور مالیاتی بود. در اتفاقی که در آبان 1398 و در جریان پیشنویس اصلاحیه قانون مالیاتی مستقیم، ماده 142 این قانون حذف شد. بر اساس ماده 142 قانون مالیات مستقیم، درآمد کارگاه‌های صنایع دستی و فرش دستباف و شرکت‌های تعاونی و اتحادیه‌های تولیدی مربوط به آنها از پرداخت کردن مالیات معاف هستند. قابل پیش بینی است که دفتر پژوهش های سازمان امور مالیاتی با استناد به آمارهای فروش و صادرات منتشر شده از سوی معاونت صنایع دستی کشور، این طور تحلیل کرده بود که حال این هنر صنعت بسیار خوب است و چرا فعالان آن مالیات ندهند؟ در حالی که واقعیت چیز دیگری بود و کارگاه‌های صنایع دستی چه در آن مقطع زمانی و چه پس از آن با وقوع پاندمی کرونا شرایط بسیار بد و ناخوشایندی را سپری کرده و می‌کنند. اتفاقی که بعد 9 ماه پیگیری فعالان و تشکل‌های صنایع دستی در بخش غیر دولتی، در نهایت وزیر میراث فرهنگی در مردادماه 1399 اعلام کرد که ماده 142 به حال قبل برگشته است.

مورد دیگر شاید عدم اولویت صنایع دستی در برنامه 5 ساله کشور و نیز پروژه‌های ملی ستاد فرماندهی اقتصادی مقاومتی باشد. مسئله‌ای که اگر پیگیر مناسبی از سوی وزارتخانه صورت می‌گرفت، می‌توانست فرصتی ذی قیمت برای صنایع دستی و فعالان این حوزه فراهم آورد ولی متاسفانه از دست رفت. شاید ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی نیز با توجه به ارقام و آمار چشمگیر فروش و صادرات صنایع دستی، ترجیح دادند در شرایط سخت فعلی حوزه‌های دیگری را تحت پوشش خود قرار دهند. تعارض دیگر به آمارهای صادرات صنایع دستی مثلا در سال 1396 بازمی گردد. در آن سال میان آمارهای رسمی صادرات صنایع دستی و فرش دستباف که از سوی معاونت صنایع دستی کشور و مرکز ملی فرش ایران منتشر شد با آمار رسمی اعلام شده از سوی سازمان توسعه تجارت ایران تناقض آشکاری در حدود 243 میلیون دلار وجود داشت. به عبارت دیگر مجموع آمار معاونت صنایع دستی و مرکز ملی فرش 243 میلیون دلار بیشتر از آمار سازمان توسعه تجارت بود. در حالی که مرجع آماری هر سه نهاد گمرک جمهوری اسلامی اعلام شده بود. این در حالی است که امروزه آمار موضوعی علمی و مهم است که در تمام بررسی‌هایی که مستلزم گردآوری داده‌ها، تحلیل و انجام استنباط و نتیجه گیری و تجزیه و تحلیل هستند، اهمیت راهبردی دارد. تا تصویر نزدیک به واقعیت برای تصمیم گیری و آینده پژوهی هر حوزه‌ای مانند صنایع دستی مورد استفاده قرار گیرند. نه اینکه صرفا آمار تبدیل به راهکاری برای نشر ارقام و اعداد شود و خود تبدیل به تهدید جدی برای صنایع دستی و هنرهای سنتی ایران شود.

در دوران کرونا هم این وضعیت به همین منوال در مصداق های مختلف استمرار و ادامه داشته و دارد. از جمله آنها می‌توان به تلاش زیاد برای برگزاری نمایشگاه سراسری صنایع دستی تهران در تابستان سال گذشته اشاره کرد، آنهم در زمانی که تهران وضعیت قرمز کرونایی داشت که البته این پروژ به ثمر ننشست. و یا وضعیت شناسی اعلام شده در مصاحبه‌های وزیر میراث فرهنگی و معاون صنایع دستی وزارتخانه مبتنی بر شرایط مطلوب صنایع دستی، که همواره با برجسته کردن ارقام مربوط به صادرات چمدانی صنایع دستی و اولین بودن ایران در ثبت شهرهای صنایع دستی در دنیا به کرات اعلام شد. گو اینکه صنایع دستی مشکل یا چالش دیگری ندارد تا این عزیزان به لابیگری و دفاع از آن و کسب اعتبار و امتیاز برای آن بپردازند.

آسیب شناسی این موارد در کنار دیگر چالش ها و مسائل پیش روی صنایع دستی و هنرهای سنتی که همچنان روی زمین باقی مانده، راهکاری است که شاید بتوان در میان مدت و بلندمدت از فراموشی و از دست رفتن این هنرهای بومی و کهن که سهم بسزایی در انتقال سنت‌های هنری ایران از گذشته تا به امروز داشته اند، جلوگیری کرد و به نظر می‌رسد تا چالش‌ها و منشا خسران‌های موجود را بدرستی نشناسیم و راهکاری برای عبور از آنها نیابیم، چندان نمی‌توان افقی روشن برای آینده صنایع دستی و هنرهای سنتی ایران متصور بود.»

انتهای پیام