چهارشنبه 7 آذر 1403

نقش مدعیان اصلاحات در آشوب‌ها!

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
نقش مدعیان اصلاحات در آشوب‌ها!

ای‌کاش دوستان رئیس دولت اصلاحات که خود نقش اصلی در ایجاد مشکلات واقعی مردم دارند و در فتنه 88 کشور را تا لبه پرتگاه بردند، اکنون این سخن لیدر خود را جدی می‌گرفتند و «راه رفته را باز نروند»!

به گزارش مشرق، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

در سال‌های اخیر و به‌ویژه در یک سال گذشته به عیان شاهد حجم عظیمی از پروپاگاندا و سیاه‌نمایی‌های خبیثانه و دروغگویی‌های رسانه‌های آمریکایی - صهیونیستی به‌خصوص فارسی‌زبان و همچنین از سوی برخی از خواص و سیاسیون و رسانه‌های مدعی اصلاح‌طلبی در داخل و به تعبیر رهبری «دنباله‌روهای داخلی دشمنان حقیر» بودیم و بر پایه همین «دروغ و دروغ‌پردازی‌ها» بسترساز این همه شرارت و جنایت در کوچه و خیابان و تهدید و تعطیلی کسب و کار مردم شدند و مانع حل مشکلات کشور می‌شوند.

فقط یک‌صدم از این حجم از تحریف‌ها و دروغگویی‌ها و فضاسازی‌های رسانه‌ای و سیاسی کافی است یک نظام و دولت را ساقط کند. کما اینکه شاهد چنین اتفاقی در کشورهای منطقه و جهان بودیم؛ اما به‌دلیل شاخص‌های ملت ایران در پناه اسلام، آنچه که در دیگر کشورها شد، در ایران نمی‌شود که بشود! در چند ماه گذشته هم تلاش داشتند با تشدید و دامن زدن به «امیدسوزی» و «ایران‌ستیزی» میوه گندیده این خباثت‌های خود را بچینند.

حال که نتوانستند «ایران قوی و مستقل» را تضعیف کنند و شرارتها با درایت جمع شد، بر بستر تنفر و خشونتی که خود به پا کردند، نظام را متهم و القا می‌کنند باید در برجام به آمریکا باج بدهید و برجام دو و سه را بپذیرید تا آشوب‌ها جمع شود و اسم آن را هم می‌گذارند «شنیدن صدای مردم»!

در این خصوص چند نکته مهم:

1- این سخن که «با آمریکا کنار بیایید تا آشوب‌ها جمع شود»، نشان می‌دهد که این جماعت خود لیدر سیاسی آشوب‌ها، و پشت‌پرده با آمریکایی‌ها هماهنگ بودند و کلید آشوب‌ها در داخل دست آنها بود و خود بخشی از پازل و برنامه‌ریزی آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها در آشوبها هستند تا اول آشوب به پا و بعد در سایه فشار آشوب‌ها از نظام باج‌خواهی کنند! در غیر این صورت از کجا می‌دانند که اگر به آمریکا باج بدهیم، آشوب‌ها جمع می‌شود؟

کمااینکه خود این جماعت صدها بار از قرارداد الجزایر گرفته تا برجام صدها باج به آمریکا دادند اما مشکلات اقتصادی که حل نشد، هم تحریم‌ها بیشتر شد، هم آشوب‌ها به لیدری خودشان ادامه داشت!

2- ادعای شنیدن صدای مردم ادعای نخ‌نمایی است که در دوران حاکمیت خود بر مقدرات اجرایی کشور تا توانستند با عملیات‌های فریب و شوک بر عصبانیت و خشم مردم افزودند تا صدای واقعی مردم برای حل مشکلات اقتصادی را خفه کنند. چون می‌خواستند با باج دادن به آمریکایی‌ها «مشکلات خودشان» را حل کنند و «مشکلات اقتصادی مردم» با باج دادن حل نمی‌شد!

به‌عنوان نمونه؛ جماعت مدعی شنیدن صدای مردم کسانی هستند که بدون توجه به ناله و فغان مردم از گرانی‌های کمرشکن‌، در یک برنامه‌ریزی رسانه‌ای - امنیتی «صبح جمعه سیاه آبان 98» را رقم زدند و بعد هم به جای شنیدن صدای مردم‌، به آنها «خندیدند» و گفتند «ما هم صبح جمعه از خواب بیدار شدیم و دیدیم بنزین گران شده است»!

لذا عصبانی کردن مردم و کشاندن آنها به خیابان‌ها از فتنه 78 و 88 تا قضایای آبان 98 و آشوب‌های دوماهه اخیر که مدعیان اصلاح‌طلبی متخصص امنیتی - رسانه‌ای اجرای آنها بودند و هستند، برای نشنیدن صدای مردم است که خواستار حل مشکلات اقتصادی‌شان هستند، نه برای شنیدن صدای مردم!

آنچه که این روزها در رسانه‌های اصلاح‌طلبی و فضای مجازی و کف خیابان‌ها از سیاه‌نمایی‌ها تا آشوب‌ها شاهد آن هستیم‌، نمود عینی جلوگیری از شنیدن صدای مردم برای حل مشکلات اقتصادی است که دولت سیزدهم کمر همت به حل آنها بسته است.

کسانی مدعی شنیدن صدای مردم شدند که هرجا توانستند برای خوش‌رقصی مقابل آمریکایی‌ها صدای مردم را خفه کردند و وقیحانه نیز از یک طرف ادعا کردند «اگر عده‌ای از مردم زیر چرخ توسعه (تحمیلی صندوق بین‌المللی پول) هم له شوند، اشکالی ندارد!» و از طرف دیگر اذعان کردند «ما کارمندان پروپاگاندای آمریکا و انگلیس و سعودی‌ها هستیم و وظیفه داریم کاری که تحریم‌ها نتوانست با ملت ایران و اقتصاد کشور بکند، با وحشت‌افکنی و کشاندن مردم به خشونت اجتماعی بکنیم» و از دیگر سو پیش مقامات آمریکایی‌ها گدایی تحریم و حمله نظامی به ایران را می‌کنند!

3- کسانی که بعداز آتش‌بیاری معرکه و فراهم کردن زمینه این همه تخریب و جنایت و شرارت اکنون فریبکارانه ادعا و القا می‌کنند که این حوادث رهبر و لیدر نداشت و خودجوش بود، در حقیقت بعداز این که از هدایت آشوب‌ها چیزی کاسب نشدند، می‌خواهند پس از شکست توطئه خبیثانه‌شان‌، خود را تبرئه و زمینه فرار از پاسخگویی در پیشگاه ملت و افکارعمومی و حضور در پای میز قانون را فراهم کنند.

اما با این وجود نتوانستند اهداف و نیات شوم و نقش رهبری و لیدری خود در این آشوب‌ها را کتمان کنند و «آفتاب آمد دلیل آفتاب»! در حالی‌که تاکنون با شعار «زن، زندگی، آزادی» دست به این همه شرارت زدند و صدها خون نا به حق را بر زمین ریختند و این همه خسارت مادی و معنوی به مردم و کشور وارد کردند، حال رئیس دولت اصلاحات به مناسبت روز دانشجو مزورانه با اذعان تلویحی به نقش خود در این آشوب‌ها ادعا می‌کند «شعار زیبای زن، زندگی، آزادی آینده بهتر را نشان می‌دهد»!

شما که دو ماه با این شعار می‌خواستید با تهدید و زور مردم را همراه خود کنید و نتوانستید، و با به آتش کشیدن کشور انتقام خود را از مردم گرفتید، حال اگر حکومت و نظام به دست شما بیفتد چه می‌کنید؟! بعد ادعای شنیدن صدای مردم و گفت‌وگو هم دارند!

بقول مولانا «بیش از این فتنه و آشوب و خون‌ریزی مجوی!» برخلاف این ادعاها همین که به همراه لشکر اراذل و اوباش رسانه‌ای‌شان اکنون خواستار آزادی بی‌قید و شرط قاتلان مردم هستند و خطاب به حاکمیت و دولت ادعا دارند صدای اعتراض‌ها (البته اغتشاشات) را بشنود، نشان می‌دهد که خود آنها لیدر و رهبر اراذل و اوباش کف خیابان‌ها هستند.

4- نمی‌توان باور کرد کسانی که در قامت رئیس‌جمهور و وزیر و وکیل و... در این نظام مسئول بودند، ناآگاهانه و بدون تحقیق موضع‌گیری‌هایی کنند که زمینه‌ساز ریخته شدن نابحق این همه خون بی‌گناهان شوند.

این که چنین افرادی هم در ابتدا با مواضع خود به خاطر دستمالی، قیصریه را به آتش کشیدند و برای فوت طبیعی یک دختر کُرد اشک تمساح ریختند و مثل فتنه 88 به‌دنبال کشته‌سازی و موج‌سواری بودند و هم حالا برای قاتلان مردم کوچه و خیابان که بر بستر مواضع منافقانه آنها دست به چنین جنایات و شرارتی زدند، اشک تمساح می‌ریزند، شکی باقی نمی‌گذارد که این جماعت بدون تحقیق و از سر دلسوزی چنین مواضع شاذ و دشمن شادکنی نگرفتند و برعکس خود رهبران و لیدرهای داخلی آشوب‌ها بودند!

البته این جماعت که می‌دانستند و آنهایی هم که نمی‌دانستند، دانستند که عرصه سیمرغ نه جولانگه آنهاست، اما جنایتکاران کف خیابان را به جان مردم انداختند تا به فکر خام و در توهم خود حداقل در خارج در حوزه دفاعی و منطقه‌ای و حقوق بشری و در داخل با ادعای گفت‌وگوی ملی و برای زنده کردن جریان منزوی شده خود از حاکمیت «باج» بگیرند، اما غافل از این که نه ملت با غیرت ایران به نظام جمهوری اسلامی چنین اجازه‌ای را داده و نه حاکمیت در رهبری حکیم چنین ملت با عظمتی چنین باجی را می‌دهد. و اصولا فلسفه وجودی رهبری در نظام مقدس جمهوری اسلامی همین است که اگر عده‌ای شهوت قدرت و ثروت پیدا و طغیان کردند و مست فریب‌های دشمن شدند، اجازه ندهد که با «باج دادن» به دشمنان، آن‌گونه که در دولت‌های سازندگی و اصلاحات و تدبیر و امید و به‌خصوص در برجام قرار بود رخ دهد، استقلال و امنیت و آزادی کشور را به باد بدهند و به یغما ببرند.

5- اما «براندازی نه ممکن است و نه مطلوب»! این سخن کسی است که مسیر براندازی را با دوستان سیاسی اش و با تمام توان و با حمایت کامل بیگانگان در فتنه 88 تجربه کرده است! حالا این روزها دوستان رئیس دولت اصلاحات با نشخوار کردن تئوری‌های سیاسی اجتماعی دهه 60 میلادی غربی‌ها و آسمان و ریسمان بافتن‌های تئوریک می‌خواهند فریبکارانه اثبات کنند که آنچه این روزها در کشور با شعارهای تجزیه‌طلبی و براندازانه رخ داده نتیجه انسداد سیاسی و نشنیدن صدای مردم است!

اما از قدیم گفته‌اند «تجربه فوق علم است»! ای‌کاش دوستان رئیس دولت اصلاحات که خود نقش اصلی در ایجاد مشکلات واقعی مردم دارند و در فتنه 88 کشور را تا لبه پرتگاه بردند، اکنون این سخن لیدر خود را جدی می‌گرفتند و «راه رفته را باز نروند»! و اگر رئیس دولت اصلاحات از روی صدق و اعتقاد به این نتیجه رسیده، با زدن مهر «مهره سوخته» بر پیشانی‌اش، به سادگی از او عبور نکنند!

اما این که آیا رئیس دولت اصلاحات صادقانه این سخن را گفته و نمی‌خواهد روغن ریخته را نذر امامزاده کند برای اعتماد کردن مردم نیازمند سه شرط است. اول بگوید چرا در ابتدای این آشوب‌ها بدون هیچ‌گونه تحقیقی به همراه دوستانش از جمله روحانی و ظریف و جهانگیری و... نظام و نیروهای خدوم فراجا را متهم و مرگ طبیعی یک هموطن را «خلاف قانون و شرع و منطق»، «فاجعه‌ای ناگوار»، «درد استخوان‌سوز» و ناشی از «تنگناهای معیشتی و انواع فسادهای ویرانگر و ناکارآمدی نظام» عنوان کردند! و چرا در همان ابتدا که شعار تجزیه ایران و براندازی نظام سر داده شد، نگفت «براندازی نه ممکن است و نه مطلوب»!؟ و چرا بعد از تذکر رهبری مبنی بر اصلاح مواضع خواصی که بدون تحقیق موضع گرفتند، موضع خود را اصلاح نکردند؟!

6- کسانی از این جماعت که اکنون ادعا می‌کنند «شعارهای براندازان را قبول نداریم» و راه نجات را گفت‌وگو، آن هم از نوع ملی‌اش تجویز می‌کنند، چرا همان ابتدای کار این موضع را نگرفتند و برعکس هیزم‌بیار معرکه شدند و تا توانستند در فضای حقیقی و مجازی در آتش خشم و نفرت دمیدند؟

و چرا حالا پس از این همه شرارت و خسارت و پس از شکست سناریوشان، برای فرار از پاسخگویی به افکارعمومی و قانون، از براندازان اعلام برائت می‌کنند؟! این که برخی رسانه‌ها ادعا کردند «نام‌آشناهای سیاسی اصلاح‌طلب (از فلان‌کس تا فلان‌کس) امروز تحت فشار براندازان قرار دارند»!

در حقیقت «خط انحراف افکارعمومی از واقعیت» را دنبال می‌کنند، اما قبل از دنبال کردن این خط انحرافی باید پاسخ دهند آیا اگر مواضع این نام‌های آشنا نبود، براندازان و آشوبگران جرأت عرض‌اندام داشتند و یا برعکس اراذل و اوباش رسانه‌ای و خیابانی به پشتگرمی اینها وارد صحنه شدند؟!

پاسخ این خط خبری انحرافی دقیقا این فراز از سخنان امام حسن (ع) در آن جلسه کذایی خطاب به معاویه است که فرمودند «تو و اصحابت زمینه فتنه‌ها را فراهم کردید، حالا ادعای شفاف‌سازی (به تعبیر امروز شنیدن صدای مردم) را دارید؟ تمام پیامدها به حساب خود شماهاست. زیرا اگر تو اجازه نمی‌دادی یا راضی نبودی، کسی جرأت نمی‌کرد پدرم علی را دشنام گوید»!

7- جمع شدن آشوب‌ها بدون شلیک حتی یک گلوله از سوی نیروهای انتظامی و امنیتی کشور به خوبی عمق نگاه راهبردی رهبری را نشان داد که «دهه شصتی و هشتادی و نودی ندارد و این حرف‌های انقطاع نسلی‌، حرف‌های روشنفکریِ داخل گعده‌های روشنفکرانه است و واقعیت‌ها غیر از این هست».

اما اکنون که قاضی‌القضات کشور صدای مردم را به خوبی شنیده و دستور داده «چنان‌که فردی با سوءنیت حرف دروغی یا ادعای بدون سندی را منتشر کرد، در کوتاه‌ترین زمان ممکن او را احضار کنند و مستندات ادعایش را بخواهند و برای او به سرعت کیفرخواست صادر و پرونده‌اش به دادگاه ارسال شود»، مردم امید دارند با قاطعیت دستگاه قضایی اولین کسانی که احضار می‌شوند خواص و سیاسیونی باشند که با مواضع و دروغ‌پراکنی‌های خود بسترساز این همه آشوب و شرارت و خسارت و به زمین ریختن خون‌های پاک جوانان کشور توسط «یک مشت اغتشاشگر غافل یا جاهل و یا مزدور» شدند و اگر این بسترسازی‌ها نبود، هیچ‌گاه شاهد آنچه که بودیم‌، نبودیم!