نمایشگاهی که تبدیل به بازار روز شد!/ «جُفت پوچ» برای هنرمندان صنایع دستی
خبرگزاری فارس - سعیده اسدیان: سی و پنجمین نمایشگاه ملی صنایع دستی 9 تا 12 بهمن ماه در محل دائمی نمایشگاههای بین المللی تهران و همزمان با نمایشگاه گردشگری برگزار شد، نمایشگاهی که از همان ابتدای فراخوان برای ثبت نام هنرمندان، با حاشیههای زیادی همراه بود.
بسیاری از هنرمندان از دریافت هزینههای سنگین برای حضور در نمایشگاه گلایه داشتند و این اعتراض را با توجه به شرایط کرونایی کشور در دو سال گذشته و مشکلات اقتصادی ناشی از پاندمی، به حق میدانستند.
موج اعتراض هنرمندان صنایع دستی با شنیدن یک خبر
اما انتشار یک خبر، همه هنرمندان این حوزه را شوکه کرد. خبری که عنوان میکرد هنرمندان برای حضور در سی و پنجمین نمایشگاه ملی صنایع دستی باید به ازای هر متر مربع مبلغ 454 هزار تومان آن هم برای 4 روز پرداخت کنند، این در حالی بود که پیش از این وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در خصوص مشکلات هنرمندان صنایع دستی چنین گفته بود: «صنایع دستی یکی از مهمترین موضوعات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی در کشور است و ما در تمام جلسات اداری سطح بالا بحث صنایع دستی را به عنوان یکی از مصادیق اقتصاد مقاومتی مطرح می کنیم. در حوزه صنایع دستی70 درصد خانمها فعال هستند و 20 درصد از این افراد خود سرپرست محسوب میشوند. 120 هزار نفر ثبت رسمی و 1.5 میلیون نفر شاغل در این حوزه داریم، اما مشکلاتی وجود دارد که ما در صدد رفع آنها هستیم.»
پس از انتشار این خبر موجی از اعتراض در بین هنرمندان صنایع دستی به راه افتاد، تا جایی بسیاری از هنرمندان این حوزه پس از شنیدن خبر اعلام کردند که در چنین نمایشگاههایی که تحت مدیریت معاونت صنایع دستی و با هزینههای بالا و نامعقول برگزار میشود، شرکت نخواهند کرد.
تغییر رویکرد پس از اعتراض هنرمندان
پس از این اتفاق و 4 مانده به برگزاری این رویداد، نشست خبری سی و پنجمین نمایشگاه ملی صنایع دستی برگزار شد، پویا محمودیان معاون صنایع دستی کشور در این نشست عنوان کرد که در راستای حمایت آقای ضرغامی از مناطق کم برخوردار و محروم، 12 استان با دستور وزیر به صورت مهمانان ویژه به صورت رایگان توانمندیهای خود را در نمایشگاه سی و پنجم در معرض نمایش قرار خواهند داد.
به عمل کار بر آید به سخندانی نیست
البته در این نشست خبری سید حسین علوی، مدیرکل دفتر بازاریابی و تجاری سازی معاونت صنایع دستی هم صحبتهای آتشین و پرطمطراقی داشت که با تعجب خبرنگاران همراه بود، وی در این نشست چنین عنوان کرد: «راهبرد جدید در دولت جدید نگاه حمایتی است، شاید حمایت هم واژه درستی نباشد، ما وظیفه نوکری خودمان را انجام می دهیم و هنرمندان باید از ما حمایت کنند.»
علوی در پاسخ به سوال خبرنگار فارس مبنی بر اینکه آیا برنامههای حمایتی بعد از اعتراض هنرمندان تصویب شد یا از قبل برای آن فکر شده بود، گفت: «تمام برنامه ما این است که صنایع دستی به دوران طلایی خود بازگردد، این شروع کار است که بخشی از نمایشگاه رایگان در اختیار هنرمندان قرار بگیرد، در آینده باید با نظارت صنایع دستی و با یک بررسی دقیق و عادلانه میان هنرمندان صنایع دستی، تسهیلات رایگان را در راستای رشد هنرمندان در اختیارشان قرار دهیم.
من از اول خون دل خوردم که این اتفاق بیفتد اما بر فرض که با اعتراض هنرمندان برنامه های حمایتی اعمال شده سعادت ماست که با اعتراض هنرمندان صنایع دستی گامی در راستای تحقق خواسته هایشان برداریم.»
صحبتهای علوی آنقدر شعارزده شد که یکی از خبرنگاران حاضر در نشست گفت: «صحبت های شما شعاری است و توقعات را بالا می برد و اگر نتوانید کاری کنید، اعتراض ها بیشتر می شود، علوی هم در پاسخ گفت: شعار هم ضرر و خطر دارد هم منفعت، خطر آنجایی است که تبدیل به حرف اضافی شود و منفعت اش هم آنجاست که تکلیف افراد را روشن می کند و شما راحت تر می توانید از من مطالبه داشته باشید، یا من می توانستم کاری کنم و نکردم که باید مواخذه شوم یا واقعا نتوانسته ام. شعار چیز بدی نیست شعارزدگی بد است و کسی که از بالا رفتن توقعات مردم باید نگران باشد من هستم.»
اینجا هر چقدر پول بدهی همانقدر آش می خوری!
اما سی و پنجمین نمایشگاه ملی صنایع دستی هیچ سنخیتی با صحبتهای تبلیغاتی معاون صنایع دستی و مدیرکل دفتر بازاریابی و تجاری سازیاش نداشت و بسیاری از بازدیدکنندگان و هنرمندان حاضر در نمایشگاه، چه از نحوه جانمایی غرفهها و چه از نحوه چیدمان آن ناراضی بودند.
متأسفانه علی رغم وعدههای حمایتی معاونت صنایع دستی، غرفه داران استانهای محروم از وضعیت غرفهها رضایت نداشتند، در واقع هرکسی پول بیشتری داده بود توانسته بود غرفه بهتری را تصاحب کند و این موضوع به راحتی با مشاهده غرفه های بالای 200 متر فروشگاههای بزرگ صنایع دستی قابل تشخیص بود.
در سالن 31A که طبق بنر نمایشگاه مربوط به صنایع دستی میشد، تقریباً با یک آش شله قلمکار مواجه بودیم، در سالن همه چیز از جمله غرفه صنایع دستی، غرفه فروش پفک هندی، غرفه فروش آجیل و شیرینی شب عید، غرفه فروش بستنی و غذا و... قابل رؤیت بود و شاید انگشت شمار غرفه هایی بودند که به طور مشخص اقدام به عرضه سوغات یک استان کرده بودند که برای نمونه میتوان به قشم و قزوین اشاره کرد.
این در حالی است که قرار بود مسیر برگزاری سی و پنجمین نمایشگاه ملی صنایع دستی شکل تخصصیتر و جدیتری به خود بگیرد، به همین جهت هم با برپایی سیاه چادر عشایر در محوطه نمایشگاه موافقت نشده بود.
هنر 7 هزار ساله ما دیده نمیشود
حمید از تهران آمده بود و بابت یک غرفه 12 متری 8 میلیون پرداخت کرده بود، از جانمایی غرفهها ناراضی بود و میگفت بیش از 3 بار ما را جا به جا کردند تا در نهایت در یک گوشه به ما غرفه دهند.
سلیمه از سیستان و بلوچستان آمده بود، در یکی از راهروهای زیرزمین سالن 31 غرفه داشت و تنها هنرمندی بود که سفال کلپورگان را با خود به تهران آورده بود، وقتی از او در مورد نمایشگاه پرسیدم، گفت: هنر ما 7 هزارساله است و ثبت جهانی شده اما کسی به آن توجهی نمیکند، دستشان درد نکند هم به من غرفه رایگان دادند هم جای خواب اما اینجا واقعا دیده نشدم و اگر خوراکی ها اینجا نبود، کسی سری به زیرزمین نمی زد.
مشکل اصلی من بیمه و فروش محصولات است
زهرا هم از کردستان آمده بود و در طبقه بالای سالن خلیج فارس غرفهای داشت که در آن گلیمهایش را به نمایش گذاشته بود، اما او هم علی رغم داشتن غرفه رایگان از شرایطی که داشت ابراز نارضایتی کرد و و به خبرنگار فارس گفت: بازدید کننده آنچنانی نداشتیم و کسی خیلی به غرفههای طبقه بالا سر نزد، متأسفانه اصلاً از ما حمایت نمیشود و کسی که در بازار است را به نمایشگاه میفرستند.
شما یک سر به طبقه پایین بزن، یکی از بانکها اینجا سه برابر منِ تولیدکننده غرفه دارد، فروشگاهی که محصولاتش را از ما تهیه می کند و پولش از پارو بالا می رود یک غرفه 220 متری گرفته است.
من 36 سال است کار میکنم اما دوبار به نمایشگاه تهران آمدم در حالی که فروش اصلی در نمایشگاه است، من به عنوان پشتیبان و کارآفرین برتر از برنامه اتم هم معرفی شدم، اشتغالزایی کردم اما مشکل من فروش است، فروش اینترنتی هم که این دو سال خیلی کم شده و گاهی ماهها فروش نداریم. مشکل دیگر بحث بیمه اعضا است، من خودم هنوز بیمه ندارم نه تنها من همه روستاییان، بیمه عشایر و روستاییان هم به درد نمی خورد چون دفترچه تأمین اجتماعی ندارد.
2 میلیون و 690هزار تومان کرایه میز داده ام
گوشهای از سالن صدای فریادهای یکی از غرفه دارها بلند شده بود، میناکاری اصفهان را آورده بود اما از وضعیت غرفه رضایت نداشت و می گفت: میلههای غرفه لق بود اعلام که کردم برای تعمیر آمدند و برای نصب یک پروژکتور و سفت کردن چهار تا پیچ، یک میلیون و دویست هزار تومان از من گرفتند، 2 میلیون و 690 هزار تومان هم برای کرایه میزها دادم، هوای سالن سرد است میگویند سیستم گرمایشی خراب شده اما حتی یک هیتر هم نمیدهند که ما اینجا از سرما نلرزیم.
با «3 مهر اصالت از یونسکو» و «22 نشان ملی مرغوبیت» جفت پوچم!
یکی دیگر از هنرمندان با کارهای چوبیاش به نمایشگاه آمده، وقتی از او در مورد نمایشگاه می پرسم می گوید: من خودم 9 سال نمایشگاه را تحریم کرده بودم تا اینکه امسال خودشان من را دعوت کردند و چون نشان درجه یک داشتم غرفه رایگان دادند، حقیقتاً عملکرد خانم محمودیان ما را کاملاً ناامید کرده بود اما آقای علویان با حضورش امیدهای تازه ای داد.
امیدوارم بتواند و اجازه دهند کار کند، صنایع دستی ما نابود شده، وقتی من که 120 تقدیرنامه، 3 مهر اصالت از یونسکو، دو تا درجه یک هنری و 22 نشان مرغوبیت ملی دارم، جفت پوچ باشم وای به حال بقیه، وقتی جیبم خالی باشد این افتخارات برایم آب و نان نمیشود.
غرفه رایگان امکانات از دست رفته ما را جبران نمیکند
مریم از اصفهان آمده بود و در طبقه بالای سالن خلیج فارس غرفه داشت، وقتی از او در مورد نمایشگاه پرسیدم گفت: اینجا به هیچ عنوان نه تهویه مناسبی داشت نه پاخور خوبی، در ظاهر به ما غرفه رایگان دادند اما جای خوبی نبود، خیلی از هنرمندان درجه یک کارهای با ارزشی آورده بودند که برای نمایش آنها نیاز به پردازش نور بود اما دریغ چنین امکاناتی. غرفه رایگان امکانات از دست رفته ما را جبران نمیکند، نمایشگاه بیشتر شبیه بازارهای هفتگی چیدمان شده و این یعنی اینکه ما هنوز در بحث بازاریابی و تبلیغات صنایع دستی ضعف داریم.
بازدیدکنندگان چه گفتند؟
سهیلا یکی از بازدیدکنندگان نمایشگاه سی و پنجم بود که به خبرنگار فارس گفت: با اینکه اولین بار نبود که به نمایشگاه صنایع دستی میآمدم اما با این حال چیزی جز سردرگمی برایم نداشت، 20 هزار تومان ورودی دادم اما حتی یک نفر نبود که راجع به غرفهها ما را راهنمایی کند، نمایشگاه امسال چیزی نبود که تصور میکردم و واقعاً توی ذوقم خورد.
یلدا هم دختر جوانی بود که به همراه مادرش به نمایشگاه آمده بود، خودش هنر خوانده و کار نقاشی روی پارچه میکرد اما در خصوص این نمایشگاه گفت: آنقدر همه چیز شلخته و نامنظم بود که بسیاری از غرفهها را ندیده رها کردم، اینجا بیشتر برای مادرم خوب بود که توانست در یکی از سالنها بچرخد و آجیل و شیرینی سنتی بخرد.
فقط حفظ ظاهر کرده بودند
با فاطمه در مسیر بازگشت از نمایشگاه در بی آر تی هم صحبت شدم، داشت به جان دوستش غر میزد که در این ترافیک وحشتناک چمران او را تا نمایشگاه کشانده و چیزی هم عایدشان نشده، وقتی نظرش را پرسیدم گفت: واقعاً برگزار نکردن چنین نمایشگاههایی بهتر از برگزار کردنشان به این شکل است.
تنها جذابیت این نمایشگاه برای من طبقه پایین سالن خلیج فارس بود، انگار که بخواهند حفظ ظاهر کنند نمای کار را با غرفههای شیک و بزرگ وسط نمایشگاه خوب از آب در آورده بودند و نسبت به باقی غرفهها و سالنها بی توجه بودند، حتی خیلی از غرفهها تابلو نداشت و نمی دانستی مشغول بازدید از چه محصول و از کدام استان هستی.
واقعاً از یک جایی به بعد انگار از نمایشگاه وارد یک جمعه بازار می شدم، واقعاً غرفه 31 نمایشگاه صنایع دستی بود یا با ما شوخی میکردند؟
همین که به خانوادهام خوش گذشت راضی هستم
اما حمیدرضا که به همراه همسر و دختر کوچکش به نمایشگاه آمده بود، از برگزاری این رویداد راضی بود و وقتی نظرش را پرسیدم، گفت: خداروشکر خیلی خوب و سرگرم کننده بود، به لطف اینجا آجیل شب عید را هم خریدیم.
بعد به کیسههای خریدی که دست همسرش بود و در یکی از آنها دستمالهای گردگیری و ماسک پارچهای به چشم میخورد اشاره کرده و گفت: اینجا رسماً جیبم خالی شد، اما همین که به خانوادهام خوش گذشت راضی هستم، بعد به دخترش نگاه کرد که با ولعی خاص مشغول خوردن پفک هندیهایی بود از نمایشگاه صنایع دستی برایش خریده بود.
کلام آخر
شاید حالا وقت آن رسیده باشد که از مسوولان صنایع دستی مطالبه گری کنیم و بخواهیم پاسخگوی این حجم از نارضایتیها باشد.
انتهای پیام /