شنبه 29 اردیبهشت 1403

هادیان، عضو لیست صدای ملت: برخی در توهم حرکت ریل پیشرفت هستنند / باید جلوی خودسری مدیریت شهری تهران را گرفت

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
هادیان، عضو لیست صدای ملت: برخی در توهم حرکت ریل پیشرفت هستنند / باید جلوی خودسری مدیریت شهری تهران را گرفت

سیدجمال هادیان، نامزد دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و عضو فهرست ائتلاف صدای ملت می‌گوید: متاسفانه مدیریت شهرب با وابستگی به یک طیف سیاسی، خودش رادارای مصونیت می داند و هر کاری بخواهد میکند و کسی جلودارش نیست؛ نه شورای شهر نه دولت و نه مجلس! نهادهای نظارتی باید وارد عمل شوند و جلوی خودسری وناکارآمدی مدیریت شهری را بگیرند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،«سید جمال هادیان طبائی زواره» از آن دسته آدم هایی است که شیفته فرهنگ ایران است. سالهاست که در حوزه فرهنگ پژوهش میکند و می نویسد و بیش از 15 جلد کتاب و دهها یاداشت تحلیلی و انتقادی از اومنتشر شده است. کارهای نو و ابتکاری او در حوزه فرهنگ و هنر وارتباطات مورد استناد بسیاری از محققان است.

هادیان سالها مسئولیت‌های اجرایی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شهرداری تهران، سازمان ملی استاندارد و وزارت ارتباطات به عهده داشته و سرد و گرم کارکردن در دولت را چشیده است. به بهانه اتمام تألیف جدیدترین کتاب او باموضوع توسعه کشورهای حاشیه خلیج فارس و در آستانه دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با او گفتگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌آید.

در سوال اول به یکی از چالشهای مهم کشور می پردازیم. بر اساس اعلام رصدخانه مهاجرت درسال گذشته وارد مرحله مهاجرت توده وار شده ایم. به این معنا که در گروه پزشکان، پرستاران، فناوران وسایر گروههای تخصصی شاهد موجی از مهاجرتیم. به نظر شما یکدفعه چه اتفاقی افتاد که سرعت مهاجرت افزایش یافت و جوانان تحصیلکرده مصمم شدند ترک وطن کنند و برای تحصیل، کار یا زندگی رفتن را بر ماندن ترجیح دادند؟

دلایل مهاجرت واضح است. معمولآً دو عامل عمده موجب مهاجرت نخبگان میشود: اول ناامیدی از بهبود وضع موجود که البته برای همه مردم صدق می‌کند. در این میان شرایط مهاجرت برای نخبگان، جوانان، صاحبان ایده، دانش، مهارت و سرمایه مهیاتر است. کار به جایی رسیده که برخی از خانواده ها به مهاجرت فرزندان دبیرستانی و ابتدایی خویش رضایت دادهاند چون ازآینده و امنیت آنها با ادامه وضعیت فعلی نگرانند.

دلیل دوم اختصاصی‌تر است. برای مثال به محض اینکه چند جوان بااستعداد بنیان کسب وکار نویی را راه می‌اندازند و موفق می‌شوند سروکله نهادها و سازمان های انحصارطلب وتمامیت‌خواه پیدا و سهم‌خواهی شروع می‌شود. این زیاده خواهی تا جایی پیش میرود که بانیان کسبوکارهای نوخسته و درمانده رفتن را بر ماندن ترجیح می‌دهند. البته عوامل دیگری نیز صاحبان کسب و کار را به مهاجرت ترغیب میکند. برای مثال زیرساخت های شبکه مخابراتی و اینترنتی برای کسبوکارهای نو بسیار مهم است. وقتی دولت بر فیلترینگ شبکه های اجتماعی پافشاری میکند. وقتی قوانین مرتب تغییر می کند، وقتی مراجع سیاستگذاری و تصمیمگیر متعدد است ومعلوم نیست فرمان دست چه کسی است! وقتی مطبوعات ورسانه ها تنگنا قرار میگیرند و محدود می شوند، وقتی سانسور ومحدودیت به بهانه مصلحت اندیشی رایج می شود دیگر انگیزهای برای نخبگان و کارآفرینان باقی نمیماند.

سیستم حاکم افراد بلندتر و داناتر را برنمی‌تابد

در دوسه سال اخیرشاهد افت فعالیت های حوزه استارتآپی و و اکوسیستم اقتصاددیجیتال بوده ایم که پیامد سیاستگذاریهای سطحی ومحدودیت زای این چنینی بود. اصولاً فرهنگ اجتماعی ما اینگونه است که سیستم حاکم افراد بلندتر و داناتر رابرنمی‌تابد. من نام آن را مدیریت شمشادی گذاشته ام. شمشاد گیاه زیبایی است که به عنوان حصار سبز استفاده می‌شود و قابلیت فرمدهی و تشکیل اشکال زیبا در فضای سبزدارد. بعضی ها نمی‌توانند بلند شدن شاخه های جدید شمشاد راتحمل کنند و مرتب با قیچی باغبانی به جان شاخه ها می‌افتند وآنها را با شاخه‌های قدیمی‌تر هم اندازه می‌کنند اما بالعکس برخی دیگر قدر شاخه‌های جدید را میدانند و با آنها شمشادهای دو یاچند طبقه با اشکال زیبا و سایه لذت‌بخش می‌سازند. سیستم مدیریت در دولت ما مدل اول است و آدم‌های داناتر و صاحب ایده را برنمی تابد و این مشکل فرهنگی بزرگی است که باید برای آن راه چاره ای اندیشید.

هیچ دورهای وضعیت مدیریت شهری تهران اینقدر فشل، ناتوان و ناکارآمد نبوده است

کلانشهری که درگیر معضلات فراوان است و از مدیریت ضعیف شهری رنج میبرد. آلودگی هوا، ترافیک، فروش تراکم، معضلات حاشیه نشینی، فرهنگی و اجتماعی، خدمات شهری ضعیف، بی نظمی و شلختگی! برای تغییر وضعیت فعلی تهران چه پیشنهادی دارید؟

من سابقه کار در شورای شهر و شهرداری را دارم و مداوم باخبرنگاران حوزه شهری در ارتباطم. در هیچ دوره ای وضعیت مدیریت شهری در تهران اینقدر فشل، ناتوان و ناکارآمد نبوده است. حداقل انتظار مردم از مدیریت شهری این است که شهر را تمیز ببینند و از حمل و نقل راحت استفاده کننداما هر صبح که از خانه بیرون می آیید با شهری شلخته، کثیف و نا زیبا روبرو می شوید.

میخواهید با چهارتا اتوبوس و تاکسی برقی آلودگی هوا را برطرف کنید؟!

خدمات شهری فشل است. مردم در ناوگان محدود و مستعمل خطوط بی آرتی و مترو له و لورده می شوند. موش شهر را از جابرداشته است اما شهرداری مشغول تبلیغات بی خاصیتی است که پشیزی برای رفاه و بهداشت و آسایش مردم ارزش ندارد. درتامین اتوبوس و واگن مترو ناتوانید اما دنبال تراموا هستید؟! عجیب است! میخواهید با چهارتا اتوبوس و تاکسی برقی آلودگی هوا را برطرف کنید؟! خنده‌آور است! وقاحت هم حدی دارد! امروز در شهرداری شاهد همان وضعیتی هستیم که «باوقاحت در چشمان مردم نگاه میکند و دروغ میگوید» وبه جای برطرف کردن مشکلات مردم دنبال شوهای تبلیغاتی است. تهران را «ام القرای جهان اسلام» و «کلانشهر الگوی شهرهای اسلامی» میداند! شعاری احساسی، بی اساس و حرف بی ربطی که با واقعیت مطابقت ندارد.

«شنبه های ناامیدی و افتضاح» و «شهردار من» چه دردی ازمردم دعوا کرده است؟ بالون‌های قرمز پر از گاز شهری بر فرازپروژه های عمرانی چه خاصیتی داشته است جز اینکه موجب سوختن تعدادی کودک تهرانی شد که هنوز قادر به مدرسه رفتن نیستند؟ من تاکنون اینقدر وقاحت و بی خاصیتی در میدان مدیریت شهری ندیده ام! این وضعیت را باید فریاد زد و حقوق شهروندان تهرانی را مطالبه کرد. چرا باید شهروندان تهرانی هر سال بیش از سال گذشته مالیات دهند اما خدمات کمتر و نازلتری دریافت کنند. این در حالی است که بودجه شهرداری در دو سال اخیر بیش از 120 درصد نسبت به سالهای قبل از آن افزایش یافته است.

متاسفانه مدیریت شهرب با وابستگی به یک طیف سیاسی، خودش رادارای مصونیت می داند و هر کاری بخواهد میکند و کسی جلودارش نیست؛ نه شورای شهر نه دولت و نه مجلس! نهادهای نظارتی باید وارد عمل شوند و جلوی خودسری وناکارآمدی مدیریت شهری را بگیرند.

برخی در توهم حرکت ریل پیشرفت هستنند!

به نظر شما راه عبور از وضعیت نابسامان و بن‌بست فرساینده فعلی کشور چیست؟ چگونه کشورهای کوچک با وسعت و جمعیت اندک و منابع محدودتر گوی سبقت را از ما ربوده اند و ما هنوز اندر خم یککوچهایم؟

ما نمیتوانیم خودمان را تافته جدا بافته از جامعه جهانی بدانیم. دنیا در حال پیشرفت است و منتظر مانمی ماند. برخی از کشورها قله های توسعه متوازن را فتح کرده اند! برخی در مسیر توسعه قرار دارند و برخی مثل ما در توهم حرکت ریل پیشرفت هستنند! بی‌تردید ما با این رفتارها وراهبردها در مسیر توسعه پایدار قرار نداریم.

توسعه یا پیشرفت وقتی مفهوم پیدا می‌کند که متوازن باشد بدین معنا که رشد همه بخش ها همسان و همساز انجام شود. اینکه یک یا چند بخش پیشی بگیرد و بقیه بخش هاجا بمانند «توسعه شاخی یا دندان های» است و تقریباً هیچ فایده ای جز فرسایش منابع ندارد. اینکه هر شب تلویزیون ازافتتاح و راه اندازی بخش های جدید با افزایش تولید میگوید اما وضعیت کشور قفل است نشانه توسعه دندانه‌ای است که ما را درمسیر توسعه متوقف و مردم را رنجور و نا امید کرده است.

ما در زمینه های مختلف پیشرفت های فوق العاده ای داشته‌ایم که قابل انکار نیست. به نظر شما اینها مظاهر توسعه و قدرت نیستند؟

البته که ابتکار و پیشرفت در همه زمینه ها، به ویژه در زمینه‌های نظامی پسندیده و واجب و لازم است و قدرت بازدارندگی کشور راافزونتر میکند اما دست برتر در دنیای امروز از آن ملت‌ها و دولتهایی است که قدرت نرم را تقویت کردهاند. ملتی موفق است و از مسیر سنگلاخ به سلامت عبور میکند که الزام تقویت قدرت نرم را درک کند. قدرت نرم در توسعه انسانی، دانش و فناوری، ثروت آفرینی، اقتصاد پایدار، حفاظت از محیط زیست، توسعه ورزش، گردشگری، ارتباطات و تعامل بین المللی نهفته است. هر چه ابزارهای قدرت نرم قویتر باشد اعتبار کشور در صحنه جهانی افزونتر میشود و امنیت و ثروت ورفاه و آسایش بیشتری برای مردم همراه میآورد.

تعداد دشمنان ما نسبت به دوستانمان میچربد

از عجایب روزگار این است که خاورمیانه آخرین جایی است که منتظر چنین ادراکی است هرچند در این منطقه حساس هم برخی کشورها از دو دهه پیش چنین رویکردی را پیش گرفته اند و قدرت نرم را جایگزین قدرت سخت کرده اند اما چنین ادراکی چنان که باید در دولت ما وجود ندارد. تعداد دشمنان ما نسبت به دوستانمان میچربد و هر روز بحرانی جدید پیش پای مامی آفریند. یک روز جنگ، یک روز تحریم، یک روز تحرکات تروریستی، یک روز مجادله لفظی یا قطع ارتباط با دیگر کشورها، یک روز توقیف امول!

اخراج اساتید و دانشجویان با هیچ قاعده شرعی، اخلاقی و قانونی مطابقت ندارد

اینها اوقات جامعه را تلخ و امنیت روانی مردم را خدشه دار میکند. این در حالی است که هم رفتار نبوی به صلح و مدارا تاکید دارد و هم ادبیات تعلیمی ما میگوید: «هزاردوست کم است و یک دشمن زیاد» یا آنجا که می‌گوید: «بادوستان مروت با دشمنان مدارا». از عجایب دیگر در شرایط فعلی رجزخوانی برخی مقامات بلندپایه است. یه وقت این رجزخوانی برای دشمن و برای نمایش اقدار است تا حدودی پذیرفته است اما رجزخوانی و تهدید اهالی رسانه، دستگیری و زندانی کردن خبرنگاری که رسالتش اطلاع رسانی است یا اخراج دانشجوی فعال یا استاد با سوادی که وجودش برای دانشگاه غنیمت است به هیچ وجه پذیرفته نیست و با هیچ قاعده شرعی، اخلاقی و قانونی مطابقت ندارد.

ملت ایران ملت متنوع و متکثری است و قومیتها، مذاهب وسلایق مختلفی را در بر میگیرد اما در مبحث هویت، همه عاشق ایران هستند و هیچکس به دیگری برتری ندارد و خودی وغیرخودی مفهومی ندارد و البته رجزخوانی و زبان زور و اجبار هم هیچ اثری ندارد. دولت باید مردم را از خودش بداند نهدشمن خودش!

«موقعیت حساس کنونی» را خودمان سخته‌ایم‌

نظر شما درباره وضعیت کشور ما در منطقه و عرصه جهانی در مقطع حساس کنونی چیست؟

عبارتهایی چون «موقعیت حساس کنونی» یا «پیچ تاریخی» را خودمان ساختهایم. اینها عبارتهای شعاری است که کاربرد موقت دارد و ما را از توجه به مسائل ساختاری و استراتژیک مهم در مسیرتوسعه باز میدارد. اصولاً تاریخ، محوری است که از ازل آغاز و تا ابد ادامه دارد و همه مقاطع و تکتک لحظه های آن با ارزش و حساس است بسته به اینکه ملتها و دولتها چقدر در استفاده از این لحظه ها توفیق داشته باشند.

هیچ قوم و ملتی هم به دیگری برتری ندارد. همه منتظر ظهور مصلح آخرالزمان هستند و غایت این جهانند. بر اساس اعتقاد ما مصلح آخرالزمان زمانی می‌آید که جبهه حق قوی باشد؛ یعنی مردم حق طلب دارای زندگی برازنده و در رفاه و آسایش ودر جامعه توسعه یافته زندگی کنند نه در اوج دلسردی و ناامیدی وفقر و غوطه ور در مشکلات معیشتی! هسته و مغز همه ادیان درچنین مسیری، پرهیز از خشونت و درگیری و تمسک به مکارم اخلاقی است. پس اینکه دائم شعار بدهیم موقعیت حساس کنونی، جز اختلال در مسیر توسعه و عوامفریبی حاصلی ندارد.

سوابق کاری شما بیشتر در حوزه فرهنگ و هنر و رسانه شکل گرفته است. اگر بخواهید به طوراختصاصی این حوزه را نقد کنید چه رهکارهای عملی برای ترمیم نقاط ضعف حوزه های فرهنگی واجتماعی پیشنهاد میکنید؟

فرهنگ در ایران چون فرش دستباف ایرانی است که در ظاهررنگ و نقش های زیبایی دارد که همان هنرهای هفتگانه هستند که میبینیم و بدان می بالیم. اما این فرش در بطن خود و در زیراین رنگ و طرحهای زیبا تاروپودها و گرههایی دارد که موجب انسجام و همبستگی و حفظ ساختار ظاهری آن میشود. اتفاق تاسف‌باری که در طول این چند دهه رخ داده و متاسفانه از آن غافل بوده و هستیم گسستگی و زوال تاروپود این فرش است!

فرهنگ روزمره ما در حال گسستگی است

درحقیقت فرهنگ جاری و روزمره ما ایرانیان که با آن زندگی میکنیم به دلایل مختلف در حال زوال و از هم گسستگی است و علاوه بر وحدت و انسجام اجتماعی، هویت ملی ما ایرانیان را نیز تهدید میکند. افزایش پرخاشگری، خشونت و نزاع در جامعه، افزایش متارکه و اختلافات خانوادگی، افزایش بیماریهای عصبی و روانی، تشتت آرا و نظریات منجر بهدعوا میان مسولان و جناح‌های سیاسی بدون توجه به وحدت ملی، ضعفهای ساختاری در سازوکار و سیاق آموزش و پرورش ومهمتر از همه زوال همبستگی اجتماعی، همه نشانه های گسستگی تاروپود فرهنگعمومی کشور است که در حال حاضربرای مجلس، دولت و حتی شورای عالی انقلاب فرهنگی بیاهمیت است و کسی برای ترمیم فرهنگ عمومی ایده واهتمامی ندارد.

بیتردید بدون ترمیم زخمها و گسستگی های فرهنگ عمومی، توسعه در کشور عقیم خواهد بود وهویت ملی ایرانی تهدید خواهد شد. در این میان آنچه بیش از همه آسیب دیده مکارم اخلاقی است. مکارم اخلاق علت اصلی بعثت نبی اکرم بود که فرمود: «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ منتنها برای مکارم اخلاق مبعوث شدم» و خود او بیش از دیگران به این مکارم آراسته بود. شوربختانه جامعه ما بیش از آنکه به «مکارم اخلاق نبوی اهتمام داشته باشد به مناسک و مراسم مستحبی و گاهی خرافات اهتمام دارد. خرافات آفت فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی است و از مجلس و دولت انتظار میرود در مقابل خرافه گویی و گزافه گویی بایستند نه آنکه همراهی کنند و بدان دامن زنند.

وضعیت مدیریت فرهنگ و هنر کشور اسفبار است

البته وضعیت مدیریت فرهنگ و هنر در کشور نیز اسفبارتر ازاین است وقتی که بیش از هشتاد نهاد با نظرات متفاوت ومتضاد، خود را متولی فرهنگ و هنر اسلامی میدانند، ازبیت المال بودجه میگیرند و به سلیقه خودشان خرج میکنند؛ درحالی که هیچکدام در حوزه فرهنگ و هنر متخصص، متبحر وصاحب ایده نیستند. در این میان بسیاری از آثار نویسندگان صاحب سبک سانسور میشود! جلوی برگزاری کنسرتهای دارای مجوز به بهانه های مختلف گرفته میشود و فیلمسازان صاحب ایده برای تولید فیلمهای شاخص دچار محدودیت میشوند.

یکی از تصمیم های خسارت بار در این سالها سپردن بلور ظریف فرهنگ و هنر به دست مدیرانی است که ازنادانی و ناتوانی دچار لغزش و لرزش هستند و بارهااین بلور زیبا را به زمین زده و شکسته اند! اهالی فرهنگ وهنر ترمیمش کرده اند اما مدیران کارنابلد دوباره آن را شکسته اند. این مدیریت شکسته بسته با این مدیران لرزان و لغزان کارآمدنیست. مجلس باید در حوزه فرهنگ ورود جدی کند و از دادن مسئولیت به مدیران غیرفرهنگی در حوزه فرهنگ جلوگیری کند. شما نگاه کنید مدیر سازمان سینمایی که باید فردی فرهیخته وحواس جمع باشد در قرائت بی‌مناسبت دعای مختصر تحویل سال چه اشتباهات فاحشی دارد. تو خود بخوان حدیث مفصل ازاین مجمل.

از کارهای عجیب در حوزه فرهنگ دخالت آدمهای غیرفرهنگی دراین حوزه بسیار ظریف و تخصصی است. آدمهایی که گاهی «یک خیر کثیر را به خاطر یک شر قلیل تعطیل میکنند» بدون اینکه به عواقب وحشتناک آن فکر کنند. ماجرای مهسا امینی را به یاد دارید؟ برای بدحجابی یک دختر خانم مسافر در یک پارک، کل مملکت را دچار بحران کردند یا برای حضور چنددختر خانم کم حجاب در شهر کتاب یا نشر ثالث این کتابفروشی های بزرگ و تاثیرگذار را تعطیل کردند. یا برای صاحبان خودرو به طور مکرر پیامک کشف حجاب می آید و آنهارا مشمول جریمه، توقیف و پرداخت خسارت قرار میکند درصورتی که اصلاً سرنشین خانم نداشته اند! این مورد برای خود من و همکارانم بارها اتفاق افتاده است. این کارها هم مصداق مردمآزاری و تعطیل کردن خیر کثیر برای دفع شر قلیل است و به هیچ وجه عقلایی نیست و «وقتی عقل نباشد جان در عذاباست».

دولت فعلی هرجا ناتوان است، دولتها ومدیران قبلی را متهم میکند

به نظر شما دولت‌های قبلی چقدر در قبال وضعیت فعلی مقصرند و این ناکارآمدی چقدر به دولت فعلی برمی گردد؟

در اینکه همه دولتها نقاط ضعف و قوتی داشتهاند شکی نیست اما مدیران حرفهای و دانا نقاط قوت دولتها و مدیران قبلی را توش و توان مسیر آتی خود قرار میدهند ونقاط ضعف را جبران میکنند. این که نماینده مجلس یا دولتمردی دائم در پی مقصر بگردد و عدم توانایی و نادانی خود را به گردن سابقون بیندازد نشانه بیخردی و ناتوانیاست.

یکی از نشانههای نماینده یا مدیر اجرایی ضعیف، متهم کردن مدیران قبلی است! از عجایب مدیریت شهری و دولت فعلی این گزاره است که هر وقت جایی کم میآورند یا در انجام وظایفشان ناتوانند دولتها ومدیران قبلی را متهم میکنند. گاهی آش آنقدر شور میشودکه به گذشته های دور بازمی‌گردند و حکومت پهلوی یا قاجاریه رامقصر وضعیت فعلی میدانند! مضحکه نیست؟! این نوع متهمکردنها شیوه‌ای نخنما، غیرحرفهایُ غیراخلاقی و ناشی از نقص دانش و توانایی است.

جای شگفتی نیست که جمهوری اسلامی و در یک حاکمیت واحد، دولتهای متولی که با رای بالای مردم انتخاب شدهاند و امین مردم و حاکمیت بودهاند پشت سر هم متهم و تخریب میشوند. این فرهنگ بسیار ناپسند است و با این رویه گریبان دولت فعلی و بعدی را نیز خواهد گرفت. اگر جایی دیدید نماینده مجلس یا دولتمردی، اسلاف و مدیران پیشین را تقبیح و تخریب و متهم میکند بیتردید آدم ضعیف و ناتوانی است و شایستگی و لیاقت عهده‌دارشدن مسئولیتهای بزرگ را ندارد.

تورم مطلوب در کشورهای در حال توسعه حداکثر 2 درصد است نه 40 درصد!

ما در طول دولت فعلی شاهد تلاشهای مکرر رئیسجمهور و دولت هستیم. سفرهای مکرر استانی، افتتاح طرحها و پروژههای ملی و منطقهای! امامردم همچنان نسبت به عملکرد مجلس و دولت بدبین هستند و به توانایی مجلس و دولت در حل معضلات کشور اعتماد ندارند. به نظر شما دلیل این بی اعتمادی چیست؟

بسیاری از آمارهایی که دولت درباره کاهش تورم یا اشتغال اعلام می‌کنند با وضعیت عمومی و معیشتی مردم مطابقت ندارد. کاربرد این آمارها بیشتر در حوزه برنامهریزی و سیاستگذاری است نه در زندگی روزمره مردم. مردم از این منظر دولت را راستگونمیدانند چرا که سخنگوی دولت شب در تلویزیون میگوید تورم نقطهای نسبت به سال قبل یا دولت قبل کاهش یافته اما وقتی برای تهیه ارزاق و ضروریات زندگی به بازار مراجعه میکنند باتورم بیش از 40 درصدی مواجهند. در صورتی که تورم مطلوب وسازنده در کشورهای در حال توسعه حداکثر 2 درصد است. شب دولت میگوید آمار اشتغال بهبود پیدا کرده است اما جوانان بااستعداد و تحصیلکرده مردم در خانه مانده‌اند و نه شغلی دارند ونه مسکنی و نه توانایی ازدواج! اینکه تلاش‌های دولت دربارهفرزندآوری عقیم مانده ناشی از همین موضوع است.

امید واهی دادن بدتر از ناامیدی است

اینکه دائم شعار بدهیم که باید امیدآفرینی کرد هم مضر است. امید واهی دادن بدتر از ناامیدی است و موجب سرخوردگی و افسردگی جامعه میشود. الان در شرایطی هستیم که مجلس و دولت مدام به مردم امید واهی به آینده میدهند بدون آنکه راهبرد دقیق توانایی اجرایی برای حل مشکلات اساسی را داشته باشند و هیچ تعهد زمانی برای وعده های توخالی خود احساس کنند. چنین رفتاری خواسته یاناخواسته ناشی از صداقت نیست. به همین دلیل آبرو و اعتبارمجلس و دولت فعلی در افکار عمومی در حداقل ممکن است.

من واقعاً نمیدانم اگر واژه «باید» را از دولتمردان یا نمایندگان مجلس یا حتی ائمه جمعه بگیرند دیگر سخنی برای گفتن ندارند یانه؟ بعضی وقتها آدم تصور می‌کند اینها در جای دیگر و حال وهوای دیگری زندگی میکنند! دائم میگویند باید تورم را کنترل کرد! باید برای جوانان اشتغال ایجاد کرد! باید به اقشار ضعیف رسیدگی کرد! باید از محیط زیست حفاظت کرد! گویی خودشان وظیفه‌ای ندارند بلکه به آدمهای فرضی یا فضایی دستور می دهندو التماس میکنند که بیایید فلان کار را برای ما انجام و ما رانجات دهید. «باید باید گفتن» دولتمردان و نمایندگان مجلس ناشی از نقص دانایی، نداشتن ایده و سپردن کارها به آدمهای ضعیف و ناتوان است وگرنه انسان خردمند و توانا آستین بالامی‌زند و کار قانونگذاری یا اجرا را به نحو احسن به پایانمیرساند و منتظر کسی نمیماند. ما در شرایط «آنکس که نداند و نداند که نداند» هستیم.

رسانه باید هشدار دهد

نظرتان درباره آزادی رسانه‌ها در شرایط فعلی ایران چیست؟ آیا رسانههای ایران در فضای مطلوب و آزاد فعالیت دارند؟

رسانه رکن چهارم دموکراسی است. بدون رسانه دموکراسی ناقص است و جمهوریت شکل نمیگیرد. رسانه باید در چارچوب قوانین اساسی کشور آزاد باشد، انتقاد کند، مدیران و نمایندگان مجلس را زیر ذره بین ببرد. اگر جایی قانون گریزی، رانتخواری، اختلاس یا سواستفاده از بیت المال دید با دلایل متقن و مستندهشدار دهد و سوت بزند و افشا کند. نمیتوان و نباید منتقد رامحدود کرد. منتقد، خیرخواه دولت است. منتقد آینه عیب هاست. المومن مرآت المومن

در دولتی که رسانه های آزاد حق فعالیت داشته باشندفساد به حداقل میرسد اما رسانه اگر بترسد و ازنهادهای نظارتی و امنیتی حذر کند، فساد دولت را فرامیگیرد. در حال حاضر چنین وضعیتی بر رسانه های ایران حاکم است. بدین ترتیب از رسانه های ایران شمایلی بیشتر نمانده است؛ وقتی هر روز باید در راهرو دادگاه ها باشند، احکام قضایی بگیرند، خبرنگاران سوتزن به جای تشویق پشت میله‌های زندان بروند!

حقوق شهروندی اهالی رسانه در کشور پایمال میشود

این وضعیت که خبرنگاری با بیطرفی وظیفه اطلاع رسانی اش راانجام داده بترسانیم، بگیریم و زندان کنیم نه با شرع مطابق است نه با حقوق و قوانین اساسی و نه با مطبوعات آزاد! بدون تردیدمحدودیت در جریان اطلاع‌رسانی منجر به انحصارطلبی و شایددیکتاتوری و خفقان شود. در دین مبین اسلام اصل بر برائت است. مگر میشود به حوزه شخصی و خصوصی شهروندی تعرض کرد، ریخت و منزلش را زیرورو کرد و او را بُرد وخانواده اش را مدتها بیخبر گذاشت و بعد از کار و زندگی ساقطش کرد. بدون شک حقوق شهروندی اهالی رسانه در کشور پایمال میشود و با شعار نمیتوان این نقص بزرگ را پوشاند.

صداوسیما هم در نزد مردم فرهیخته اصلاً به حساب نمی آید وتقریباً اعتباری ندارد و در جرگه رسانه های تاثیرگذار و بی طرف به حساب نمی آید. میتوانید صدا و سیمای پر هزینه با بودجه 24 هزار میلیاردی برای سال آینده را مقایسه کنید با تاثیر رسانه آزادو موفقی مثل الجزیره که نه تنها در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا بلکه در دنیا تاثیرگذار است و با رسانه های بزرگ رقابت می کند. رسانه ای که یک تنه بزرگترین حامی مردم غزه بود و دولت آفریقای جنوبی به استناد گزارشهای این شبکه موفق شد دولت متخاصم اسراییل را در دادگاه لاهه محکوم کند. از همین مقداربفهمید که صداو سیمای ما کارخانه اتلاف منابع باتولیدات بیکیفیت دور ریختنی است.

جوان‌گرایی در دولتها بیشتر نوعی فریبکاری بوده است

شما در حال مبارزه انتخاباتی برای برای ورود به عرصه سیاسی و کسب یکی از کرسی های مجلس شورای اسلامی هستید و اگر توفیق حضور درمجلس را پیدا کنید در شکل گیری کابینه آینده ونظارت بر کار دولت نقش خواهید داشت. در این فرآیند چقدر به جوانگرایی معتقدید؟

جوان‌گرایی در دولتها تاکنون بیشتر نوعی فریبکاری بوده است. اگر دیدید جوانی که تازه فارغ‌التحصیل شده به عنوان معاون وزیر، مدیر ارشد، مدیرعامل یا مشاور منصوب شده است بدانیدکه این جوان‌گرایی، حتی اگر بر اساس نخبگی باشد، نوعی رانت و خسارتش بیش از فوایدش است. منظور از جوان‌گرایی، جوانگرایی در صف است و بعد در ستاد! یعنی مسولیتهای اجرایی در صف به جوانان با استعداد سپرده شود که به تدریج باکسب تجربه و پختگی مراتب ترقی را طی کنند و به مدیران موفق در ستاد تبدیل شوند.

بدتر از همه گماردن جوانان بی‌تجربه درکسوت مشاور است. در دانش مدیریت، مشاوران یا دانشوران ازمیان مدیران اجرایی با سابقه انتخاب می‌شوند. کسانی که همه راه ها را رفته و آزموده‌اند و به پیچ و خم کارهای اجرایی و قوانین، خبره و آگاهند. ویژگی مشاور، تجربه و دانش توأمان اوست. اگر دیدید جوانی به عنوان مشاور منصوب شده بدانید مدیریت در آن سازمان فشل و رانتی در کار است. در این میان، عبارت «مدیریت جهادی» نیز معضل عجیبی است. مدیریت جهادی ویژه جبهه‌ها و حالت فوق‌العاده آن زمان بود و در حال حاضر بیشترجنبه نمایشی و عوام فریبانه دارد و گاهی خسارت‌زاست. اگرمنظور از مدیریت جهادی، انجام سریع، دقیق و با کیفیت پروژههاو کارهای به زمین مانده باشد در دانش مدیریت راهکارهای آن آمده و نیازی به ابداع واژه ها و عبارت های مندرآوردی نیست.

بعضی مدیران متوهم و ریاکار تصور می کنند اگر سپیده صبح سرکار بیایند و آخر شب بروند منزل، کار جهادی کرده اند

مضاف بر آنکه آنچه ما در این سالها با عنوان مدیریت جهادی دیده‌ایم‌ایم یعنی انجام کارهای سریع کارشناسی نشده و بی‌کیفیتی که منجر به دوباره کاری و اتلاف منابع انسانی و مالی شده است. بعضی مدیران متوهم و ریاکار تصور میکنند اگر سپیده صبح سرکار بیایند و آخر شب بروند منزل، کار جهادی کرده اند. درصورتی که مدیر توانمند و خلاق می‌تواند وظایف خود را در همان محدوده ساعت اداری کامل کند و بیخودی وقت و منابع تحت مدیریت خویش را تلف نکند.

برای این موضوع به ویژه درشهرداری ده ها مثال دارم که در این مجال نمیگنجد. از این رومن مدیریت جهادی را به شکلی که الان رایج است کارآمدنمیدانم و معتقدم مدیر توانمند هیچ کاری را بدون برنامه وزمانبندی انجام نمی دهد و هر فعالیتی را با کنترل پروژه، درنهایت کیفیت و دقت و در زمان در نظر گرفته شده تکمیل می کند.

یکی از شعارهای همیشگی نمایندگان مجلس ودولتمردان مبارزه با فساد است با این حال در چنددهه اخیر همواره فساد گسترش بیشتری یافته و اینشعارها در عمل عقیم مانده است. به نظر شما دلیل این موضوع چیست؟

متاسفانه دولت ما در آمارهای جهانیِ فساد ادراک شده، جایگاه خوبی ندارد. موضوعی که در ظاهر هم مشهود است. بی تردید وقتی بخشهایی از یک سیستم، دچار فساد یا صفاهت باشدقادر به شناسایی یا مبارزه با فساد نیست. شما وقتی نخ فسادهای بزرگ در سالهای اخیر را دنبال کنید در نهایت به بخشهایی از قوای سه گانه میرسید. از ماجرای فاضل خداداد گرفته تا امیرمنصور آریا، از بابک زنجانی گرفته تا اکبر طبریه همین گونه بوده است.

مبارزه با فساد باید همه رو در بر بگیرد

گاهی دولتها با اعمال نفوذ و به بهانه مصلحت‌اندیشی کارها را به انسانهای عوامفریب و چاپلوس می سپارند و ناخواسته زمینه فساد را فراهم می‌کنند. در ماجرای واگذاری 51 درصد از شرکت مخابرات ایران به بخش خصوصی، یکی از بزرگترین اجحاف های تاریخ ایران در حق مردم و بیت المال صورت گرفت و یکی از بزرگترین شرکتهای دولتی با ثمن بخس به کنسرسیومی واگذار شد که تابعد از انجام واگذاری وجود خارجی نداشت. این بخش به بهای 8 هزار میلیار تومان به کنسرسیوم مذکور، آن هم به اقساط، واگذارشد اقساطی که هر شش ماه یکبار پرداخت میشد.

به قول یکی از وزرای سابق ارتباطات «این مبلغ پول میز و صندلیهای شرکت مخابرات هم نبود!» یا در ماجرای ارزش افزوده یا همانوس، وقتی سر نخ را دنبال کردیم به جاهایی رسید که توقع نداشتیم. به بهانه ارزش افزوده هر روز مبلغی به صورت حساب موبایل کاربران افزوده و در جیب شرکتهای خاص میرفت. اجحاف و کلاهبرداری بزرگی که با پایداری و جدیت آذر جهرمی، وزیر پیشین ارتباطات متوقف شد و خیلی‌ها را مکدر کرد. مبارزه با فساد فرآیندی فرهنگی است که آدم عادی یا مسئول ارشد نمی شناسد و باید همه را دربر بگیرد، به ویژه نهادهای وابسته به قوای سهگانه و دارای مصونیت خودخواسته، که با حضورغیرمتعارف و غیرقانونی در میادین اقتصادی و به بهانه مصلحت به فساد و کلاهبرداری دامن زدهاند. در موضوع دریافت اتومبیل های شاسی بلند که مجلس فعلی هرگز برای پیگیری آن اهتمامی نداشت و ندارد نیز همین گونه بود.

وقتی رسانه ها و خبرنگاران سوتزن تهدید یا محدود شوند و نقش خودشان را از دست بدهند افشا و پیگیری فساد دشوار می‌شود. به نظر من کلید مبارزه با فساد داخل گاو صندوق سیستم اجرایی کشور است اما از ترس به آن دست نمی‌زنند.

219219

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1876889