چهارشنبه 7 آذر 1403

هدیه حیرت‌آور افسر روس به ژنرال سلیمانی

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
هدیه حیرت‌آور افسر روس به ژنرال سلیمانی

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، صدای توپ و تانک‌های هشت سال دفاع مقدس تأثیری بر شنوایی او نگذاشت. گوش او صدای ناله مظلومیت را از کیلومتر‌ها فاصله می‌شنید. نانی که پدرش با دست‌های پینه بسته بر سر سفره گذاشته بود، به حلالی شیر مادرش بود. شیری که هر قطره آن مانند خون در رگ‌های شیرمرد بیشه ایران زمین جاری شد. دشمن از نامش فراری می‌شد. آرامشی که در چهره‌اش موج می‌زد، امواج دریای خروشان دل‌های متلاطم را آرام می‌کرد. به هر جبهه‌ای پا می‌گذاشت، پیروز میدان بود و گل‌های شادی، سینه دوستانش را عطرآگین می‌کرد و از چهره عبوس دشمنان نمادی از ترس و ذلت می‌ساخت. مگر می‌شود چهره‌اش را بدون لبخند ترسیم کرد؟ چهره‌ای که از قاب تلویزیون هم آن‌چنان دل ما را قرص می‌کرد که با خیال راحت سر بر بالین می‌گذاشتیم. استقامت حاج قاسم علاوه بر توکل و ایمانش به خدا، گویای آمادگی جسمانی او بود. در تواضعش همین بس که در مزارش به جای سردار سلیمانی واژه مقدس سرباز نوشته شد. او در مدت 22 سال فرماندهی نیروی قدس سپاه جمهوری اسلامی ایران، همواره صدای مظلومان جهان بود و با هوشمندی برای نه تنها مسلمانان بلکه همه آزادی‌خواهان جهان، جانانه تلاش کرد. حسن رونده، مشاور اسبق فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که سال‌ها در سفر‌های مختلف در جبهه مقاومت، سردار سلیمانی را همراهی می‌کرد، با خبرنگار فارس سر یک میز نشست تا جامعیت شخصیت مرد میدان و خاطره‌ای از هوشمندی حاج قاسم را روایت کند. بخوانید و حیرت کنید از آن مرد!

*س_رمز پیروزی حاج قاسم در خارج از مرز‌ها_س*

اساس کار حاج قاسم بر اساس اعتماد بود. وقتی اعتماد دیگران را جلب می‌کرد، تمام قد برای حفظ آن تلاش می‌کرد؛ تا جایی که اگر وعده‌ای می‌داد حتما به آن عمل می‌کرد. طرف مقابل هم همین طور بود و همواره نه تنها اطرافیان، بلکه شخصیت‌ها و رهبران جهان هم معتقد بودند که حاج قاسم هر چه می‌گوید، عمل می‌کند. بنابراین، هر که با سردار سلیمانی از نزدیک ارتباط داشت، حاج قاسم را فردی می‌دانست که در هر شرایطی می‌تواند به او تکیه کند. رمز موفقیت حاج قاسم در خارج از مرز‌ها همین اعتماد بود. یک بار یکی از گروه‌های مقاومت، مقداری تجهیزات می‌خواست که حاج قاسم دستور داد بیش از آنچه لازم دارند، در اختیارش قرار دهید. وقتی آن‌ها این اقدام را دیدند، متحیر شدند و باور نمی‌کردند که حاج قاسم اینگونه به آن‌ها اعتماد کرده است. از آن روز به بعد آن‌ها هر چه حاج قاسم می‌گفت، بدون سوال و چشم بسته قبول می‌کردند.

*س_جمله‌ای از حاج قاسم که بین شخصیت‌های جهان، مشهور است_س*

نکته بعدی احترام به افراد بود. این شهید بزرگوار به همه همکاران و آن‌هایی که با او ارتباط داشتند، احترام می‌گذاشت. احترام، شاه کلید تسخیر قلب‌ها توسط حاج قاسم بود. او به هر جایی وارد می‌شد، با لبخندی که همیشه به لب داشت، دستش را روی سینه می‌گذاشت و با احترام برخورد و در دل‌ها نفوذ پیدا می‌کرد. بین شخصیت‌های خارجی که حاج قاسم را دیده‌اند، جمله‌ای مشهور است. حاج قاسم به آن‌ها می‌گفت: «انا خادمکم». کسی نیست این جمله را از حاجی نشنیده باشد. واقعا حاج قاسم خود را خدمتگزار می‌دانست. رفتارش بسیار متواضعانه بود و وقتی جلسه‌ای برگزار می‌شد، حتی اگر در آن جلسه با نظر کسی مخالف بود، نمی‌گفت: من مخالف نظر شما هستم. می‌گفت نظر من هم این است. یعنی نظر خود را مطرح می‌کرد. سایر افراد هم متوجه می‌شدند که این نظر ارجح نسبت به سایر نظرهاست. حاج قاسم جامعیت داشت و همین جامعیت، او را حاج قاسم کرد. فقط یک فرمانده نظامی، دیپلمات برجسته فرهنگی و خطیب توانا، عارف، عابد و زاهد نبود. همه این‌ها باهم بود. قبل از بحران سوریه، حاج قاسم وقتی به سوریه می‌رفت، با احمد جبرئیل، افسر نیروی هوایی سوریه و رهبر جبهه خلق برای آزادی فلسطین هم دیدار می‌کرد. هر بار که به ملاقات او می‌رفت، حتی به آبدارچی و راننده احمد جبرئیل هم سوغاتی می‌داد. این بود که حاج قاسم توانسته بود در قلب‌ها نفوذ کند و سردار دل‌ها شود.

*س_نگرانی فرمانده روسی برای ژنرال سلیمانی؛ ترجیحا هر جایی نروید!_س*

یادم است وقتی با فرماندهان روس در دمشق جلسه داشت، با تک تک افراد بدون توجه به درجه و جایگاه احوالپرسی می‌کرد. یک بار برای ملاقات با فرماندهان روس به مقر آن‌ها رفته بود. زودتر به مقر رسیده بود و در جمع سربازان بیرون، در حال خوش و بش بود که فرمانده روسی آمد و به من گفت: ژنرال کجاست؟ من هم اشاره کرد و گفتم: آنجاست. وقتی دید حاجی بین افراد معمولی در حال احوالپرسی است، تعجب کرد. باور نمی‌کرد کسی که در ایران و منطقه چنین جایگاهی دارد و همه منتظر ملاقاتش هستند، در جمع مردم عادی باشد. این رفتار عملی حاجی بود که با احترامی که به افراد می‌گذاشت، وارد قلب انسان‌ها می‌شد. همان موقع فرمانده روسی تحت تاثیر قرار گرفته بود و رو به حاج قاسم کرد و گفت: ما از تأمین امنیت شما می‌ترسیم. ترجیحا هر جایی نروید. سردار سلیمانی زندگی بسیار ساده‌ای داشت. همه مدال‌های نظامی را حاج قاسم داشت. چند مدال را فقط او در کشور گرفته بود، مثل مدال ذوالفقار. اما شما حتی یک عکس هم با آن‌ها پیدا نمی‌کنید. چون اصلا مدال و مقام دنیوی برایش مهم نبود. آنچه برایش مهم بود، توجه حضرت آقا و خشنودی مظلومان جهان بود.

*س_ولایت‌پذیری سرلوحه فعالیت‌های حاج قاسم بود_س*

یک روز حاج قاسم با نیرو‌های مقاومت به دیدار مقام معظم رهبری رفتند. حضرت آقا هم به برخی حضار انگشتری دادند. اما رهبر معظم انقلاب به حاج قاسم یک لوح تقدیر داده بودند. حاجی ناراحت شده بود و می‌گفت: این نشان‌ها به دردم نمی‌خورد. اما اگر آقا انگشتر و تسبیحی به من می‌دادند، همان شفیع و ذخیره‌ای برایم در قبر و قیامت بود. حاج قاسم به رهبری علاقه بسیاری داشت و در هر مرحله از کارهایش ولایت‌پذیری را سرلوحه قرار می‌داد و به ما هم در این باره توصیه می‌کرد. سردار سلیمانی شخصیت برجسته کشور بود و در همه جناح‌ها حضور داشت. هیچ امتیازی برای خود قائل نبود. پسر بزرگش به جای یک کار دولتی یا نظامی برای خودش کار می‌کند و روی پای خودش ایستاده است. حاج قاسم به فکر گرفتن مسوولیت برای فرزندانش در کشور نبود. این درس مهمی است که باید مسؤولان به آن توجه داشته باشند و درس بگیرند. حاج قاسم سعی می‌کرد هر بار که به دمشق می‌رود، سوغاتی از ایران برای مردم منطقه به ویژه فلسطینی‌ها ببرد. از گز و پسته گرفته تا صنایع دستی کشورمان. حتی برای آبدارچی احمد جبرئیل که افسر نیروی هوایی سوریه و رهبر جبهه خلق برای آزادی فلسطین بود، هم چیزی می‌آورد که بگوید به یادش بوده است. حاج قاسم در قلب مردم منطقه نفوذ پیدا کرده بود. یکی از فرماندهان روسی به حاج قاسم خیلی علاقه‌مند شده بود. هر بار سری به مقر می‌زد و می‌دید سردار سلیمانی نیست، ناراحت می‌شد. به بچه‌ها سپرده بود هر وقت ژنرال سلیمانی آمد، او را باخبر کنند یا به سردار بگویند که او سراغش را گرفته است. یک بار که حاج قاسم آمد، به سردار گفتیم، فلانی جویای احوالت بوده و اصرار داشته شما را ملاقات کند. اول حاجی چندان جدی نگرفت. اما وقتی از اصرار او برای ملاقات شنید، گفت برویم لاذقیه به دیدارش. او در لاذقیه سوریه مستقر بود. سردار سلیمانی گفت که، چون سوغاتی برایش نیاوردم، نمی‌شود دست خالی برویم. از بچه‌ها پرسید که چند فرزند دارد. بعد، هدیه‌ای برای خانواده‌اش تهیه کرد؛ شامل یک گردن‌بند برای خانمش و مقداری طلا برای دخترش. جلسه فرمانده روسی با حاج قاسم برگزار شد و بعد از پایان جلسه حاج قاسم به بچه‌ها گفت که من که رفتم، شما هدیه را به او بدهید.

*س_هدیه افسر روسی به حاج قاسم_س*

جالب اینجا بود که افسر روسی، مسلمان نبود، اما وقتی حاج قاسم قرار بود به خانه آن‌ها در لاذقیه برود، همه را جمع می‌کرد. حاجی که خداحافظی کرد، بچه‌ها هدیه را به افسر روسی دادند. او با دیدن هدیه خیلی متعجب شده بود. چرا که تصور نمی‌کرد حاج قاسم با آن ابهت که یک فرمانده نظامی و مقتدر است، چنین هدیه‌ای بیاورد! خود افسر روسی تعریف می‌کرد که وقتی هدیه را به همسر و دخترم دادم، هر دو در کنار خوشحالی، متعجب شدند و گفتند: واقعا ژنرال سلیمانی چنین هدیه‌ای داده است؟ حاج قاسم با این کار، هم خود افسر روسی و هم خانواده او را تحت تأثیر قرار داد؛ تا جایی که افسر روسی حتی به نیرو‌های حاج قاسم در سوریه گفته بود که می‌خواهم هدیه‌ای به ژنرال سلیمانی بدهم. به نظر شما چه چیزی مناسب است و خوشحالش می‌کند؟ خلاصه اصرار می‌کند و می‌گوید که او هر چه بخواهد ما می‌دهیم. این اصرار به گوش حاج قاسم می‌رسد و سردار سلیمانی هم، چون همیشه به فکر دفاع از مظلومان بود، به جای اینکه برای خودش چیزی طلب کند، برای جبهه مقاومت از افسر روسی چیزی خواست. حاج قاسم به بچه‌ها گفته بود، بگویید 1000 موشک کروز لازم داریم! شما این موشک‌ها را به ما بدهید تا از شما بخریم. افسر روسی هم در جواب درخواست حاج قاسم گفته بود که 140 تا موشک کروز داریم که 100 تا را به شما می‌دهیم و 40 تا را برای خودمان نگه می‌داریم. او این موشک‌ها را که هر کدام 70 هزار دلار قیمت داشت، به حاج قاسم هدیه داد و روسیه هیچ پولی بابت این موشک‌ها دریافت نکرد. یعنی هفت میلیون دلار. با این اقدام، نیرو‌های مقاومت مسلح شدند و رژیم صهیونیستی دیگر جرأت جولان دادن نداشت. این افسر روسی که اکنون فرمانده هوافضای ارتش روسیه است، زمانی که حاج قاسم به شهادت رسید، در کنار همسر و فرزندش با عکسی از سردار سلیمانی عکسی انداخته و آن را فرستاده بود تا از این طریق از شهادت حاج قاسم ابراز تأسف کرده باشد؛ به طوری که در زیر عکس‌شان نوشته بود «.. ما هیچ کاری نتوانستیم انجام دهیم، اما ما را در غم خود شریک بدانید». سردار قاسم سلیمانی 13 دی‌ماه سال 98 توسط پهباد‌های آمریکایی و به دستور شخص دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت آمریکا در فرودگاه بغداد به شهادت رسید.