هشتم آذر؛ موعد اعتبارسنجی 1+4
غرب می گویند بهتر است از آن جایی که مذاکرات وین ناتمام ماند از سر گرفته شود، نکته ای که هنوز تهران درباره آن اظهار نظر نکرده اما امیرعبداللهیان گفته بود مذاکرات از جایی که به بن بست رسیده شورع نمیشود.
به گزارش مشرق، «هادی محمدی» طی یادداشتی با عنوان «هشتم آذر؛ موعد اعتبارسنجی 1+4» در روزنام خراسان نوشت:
شاید روزی که عباس عراقچی در پایان دور ششم مذاکرات وین در اتریش اعلام کرد هیئت های دیپلماتیک به پایتخت های خود باز می گردند تا تصمیمات سخت سیاسی را برای ادامه مذاکرات بگیرند، کسی فکر نمی کرد این تصمیمات آن قدر سخت باشد که تا امروز به طول بینجامد.
بیش از 130روز گذشته، یک دولت در ایران عوض شده و تازه تاریخ شروع دوباره مذاکرات وین یا به قولی دور هفتم مذاکرات برای هشتم آذرماه گذاشته شده است. تا سه روز قبل همه دنبال این بودند که تاریخ آغاز مجدد مذاکرات چه زمانی است اما الان سوال اصلی این است که مذاکرات از چه مقطعی آغاز می شود؟
غرب و حتی روسیه و چین می گویند بهتر است از آن جایی که مذاکرات وین ناتمام ماند از سر گرفته شود، نکته ای که هنوز تهران در خصوص آن اظهار نظر نکرده اما حسین امیرعبداللهیان وزیرخارجه کشورمان در نشست خبری اخیر گفته بود مذاکرات از جایی که به بن بست رسید، شروع نمی شود.
برای روشن شدن فضا باید ابتدا دید مذاکرات وین از کجا ناتمام ماند و بن بست های این مذاکرات از نظر ایران چه بوده است؟
محمد جواد ظریف در بخش سیزده بیست و دومین گزارش برجامی خود به مجلس، با عنوان «آخرین وضعیت مذاکرات وین» با اشاره به سیاست قطعی ایران مبنی بر فرمایش رهبر انقلاب که گفته بودند «آمریکاییها باید تمام تحریمها را لغو کنند، بعد از این ما راستی آزمایی خواهیم کرد و سپس به برجام برمیگردیم و این یک سیاست قطعی است»، می نویسد: بر اساس چارچوبی که تاکنون در مذاکرات وین به دست آمده، در صورت حصول توافق و بازگشت آمریکا به برجام، کلیه تحریمهایی که وفق برجام رفع شده بودند، مجدد رفع خواهند شد.
علاوه بر این، کلیه تحریمهای ترامپ که در صورت استمرار عضویت آمریکا در برجام، نمیتوانستند وضع شوند (ولو به بهانههای دیگر) و مانع انتفاع ایران از آثار لغو تحریمهای برجامی میشوند، رفع خواهند شد.
همچنین جمهوری اسلامی ایران پس از راستیآزمایی رفع تحریمها به تعهدات خود در برجام باز خواهد گشت. ظاهر قضیه این است که آمریکا تعهدات خوبی داده و طبیعتا ایران باید راضی باشد که به قول مذاکره کنندگان در آن زمان، تفاهم بر سر حدود 90درصد خواسته های دو طرف انجام شده و فقط 10درصد باقی مانده است اما نکته مهم این که آن 10درصد تفاهم نشده آن قدر حیاتی بودند که توانستند وضعیت 90درصد تفاهم شده را هم با خطر و تزلزل روبه رو کنند؟ تصمیم گیران جمهوری اسلامی ایران در نهادهای بالادستی و عالی نظام چنین نظری داشتند و همین باعث شد تا بر اساس نظر نهادهای نظارتی از جمله کمیته تطبیق توافق وین با قانون مجلس، مذاکرات متوقف شود.
کاظم غریب آبادی نماینده سابق ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی 6 مرداد ماه در گفت وگو با سایت رهبری درباره بن بست هایی که عملا توافق را ناکام گذاشت توضیحاتی داده، بن بست هایی که ایران را برای شروع مذاکرات با تردید جدی مواجه کرده بود.
وی در این مصاحبه به هفت مورد شامل منوط کردن توافق و برداشتن برخی تحریم ها مثل تحریم سپاه و دفتر رهبری به آغاز مذاکرات منطقه ای و غیرهسته ای مثل موشکی، عدم اجرای قطعنامه رفع تحریم های تسلیحاتی، اختلاف نظر در برداشتن تحریم 500 نفر از اشخاص حقیقی و حقوقی، عدم تضمین برای خروج یا حتی تضمین برای زمان مشخص فعالیت شرکت ها، درخواست های هسته ای فراتر از توافق برجام، عدم گفت وگو درباره خسارت ها و روند راستی آزمایی اشاره کرده بود.
قطعا تهران با مذاکره در موضوعات منطقه ای و موشکی موافقت نخواهد کرد و جزو خطوط قرمز اصلی کشورمان است.
همچنین رفع تحریم های مربوط به سپاه پاسداران و دفتر رهبری از آن جا که ارتباط مستقیم با حوزه های اقتدار کشور داشته و در بخشی موارد به اقتصاد ما مربوط است، حاضر به عقب نشینی نیست. با توجه به رفع تحریم های تسلیحاتی کشورمان طبق قطعنامه 2231 از مهرماه سال قبل، ادامه دستور اجرایی تحریم تسلیحاتی ایران نیز نه تنها خلاف برجام که نقض صریح قطعنامه شورای امنیت بوده و اجرای چنین شرطی جزو وظایف آمریکا به عنوان یک عضو جامعه بین المللی است نه شرطی برای ایران.
یکی از نقاط افتراق جدی دو طرف به لیست 500نفری تحریمی ها برمی گردد که آمریکایی ها قبول ندارند به برجام ارتباط دارد درحالی که سیاست ایران این است که هر تحریمی بعد از خروج ترامپ از برجام به برجام ارتباط داشته و باید برداشته شود، در این حوزه البته می توان با اولویت بندی و روشن کردن ارتباط هر مورد از این لیست به اقتصاد کشور، وارد مذاکره شد. اما در مورد تضمین ها، ایران نمی تواند نرمش چندانی داشته باشد.
تجربه برجام نشان داد نگرفتن تضمین لازم - اگرچه شاید به همان تضمین هم پایبند نباشند - کار درستی نیست، در این حوزه تضمین «دوره زمانی معقول (مثلا حداقل 4 یا 5 ساله) برای تداوم کار شرکتهایی که با ایران وارد تجارت و کار اقتصادی میشوند تا در صورت بروز هر مشکلی برای تفاهم احتمالی کار خود را بدون دغدغه از تحریمهای فرا سرزمینی به پایان برسانند» که از سوی ایران در مذاکرات وین ارائه شده بود هنوز روی میز است که می تواند مبنایی برای حل مشکل باشد. در موضوع خسارات همان طور که رهبر انقلاب هم فرمودند، میشود موضوع را به بعد از توافق موکول کرد و در خصوص خواسته های فرابرجامی طرف مقابل هم با معیار قراردادن خود برجام موضوع قابل حل است.
حوزه آخر راستی آزمایی اقدامات آمریکاست. تعیین یک جدول زمانی مشخص از اقدامات ایران و آمریکا با تاکید بر این که ابتدا اقدامات آمریکا انجام شود و بعد ایران، می تواند باعث باز شدن قفل در این حوزه شود و ایران را از اجرای تعهدات آمریکا قبل از اجرای محدودیت های هسته ای خود مطمئن سازد.
هشتم آذرماه برای ایرانیان یادآور یک روز خوش است. روزی که تیم ملی فوتبال ما توانست در استرالیا راهی جام جهانی شود و یک جشن ملی را بیافریند و امروز تیم مذاکراتی ما باید استارت جدید مذاکرات را از این روز پرخاطره بزند، به نظر می رسد فضا برای یک توافق متوازن با رعایت منافع طرفین آماده باشد اما زمان به ضرر طرف مقابل است
. تهران حداکثر فشارهای تحریمی را تحمل کرده و در شرایطی که طرف مقابل گزینه بیشتری ندارد، می خواهد میوه این تحمل را بچیند نه این که در انتهای این صبر و فشار باز هم امتیاز بدهد، از سوی دیگر ذخایر اورانیوم غنی شده ایران نیز به نحو معناداری افزایش یافته و چه در 20درصد و چه 60درصد از مرزهای نگران کننده برای برخی کشورهای زورگو عبور کرده است، حالا توپ در میدان1+4 و آمریکاست تا یک بحران غیرضرور را به گونه ای پایان دهند که نتیجه برای همه برد باشد و البته با این تضمین که بار دیگر بازی برد - برد، برهم نخورد.