هنر تحریف و توجیه وعدههای وارونه دولت روحانی
سایت غربگرای حامی روحانی و برجام نوشت: تنها رئیسجمهور ایران که به وعدههای خود عمل کرد، روحانی بود. در دولت روحانی مردم میگفتند «نخر ارزان میشود»، این روزها میگویند «بخر تا گران نشده».
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: عصر ایران بدون اشاره به میراث فاجعهباری که روحانی پس از هشت سال تحویل رئیسی داد، نوشت: «این روزها مدام صحبت از روحانی و زمان ریاستجمهوری او سخن به میان میآید و اصولگرایان حاکم بر دولت و مجلس تمام کاستیهای زمین و آسمان را گردن «شیخ دیپلمات» و همکاران او میاندازند. آنها فقط باخت تیم ملی به قطر در جام آسیا را به گردن روحانی نینداختهاند که اگر میتوانستند حتماً این کار را میکردند.
عصر روحانی اما به دو نیمه کاملاً متفاوت تقسیم میشود. نیمه اول، چهار سال دولت یازدهم است. به راستی میتوان گفت حسن روحانی تنها رئیسجمهور تاریخ ایران است که به وعده انتخاباتی خود عمل کرده است. او گفت من با آمریکا مذاکره میکنم، با کشورهای 1+5 به توافق میرسم و مسئله هستهای را حل میکنم که این کار را کرد.
مردم ایران در 4 سال دولت یازدهم به معنای واقعی کلمه، ثبات را احساس کردند. آن زمان رقیب روحانی از گرانی و تورم حرف نمیزند و از رکود میگفت. برخلاف تمام این سالها که حرف مردم شده است گرانی، گرانی و گرانی. اگر یادتان نرفته باشد در آن زمانها جملهای بین مردم رواج پیدا کرده بود که «نخر، ارزان میشود» برخلاف این روزها که میگویند «بخر تا گران نشده است».
این ثبات هم مدیون مذاکرات و برجام بود. یعنی اگر برجامی وجود نداشت قطعاً مردم در دولت اول روحانی هم تورم و گرانی را تجربه میکردند.
چهار سال دوم او اما متفاوت بود. ترامپ و خروجش از برجام و البته کرونا، شرایط را برای رئیسجمهور وقت سخت کرده بود. تمام برنامههای روحانی برای چهار سال دوم بر روی برجام ریخته شده بود. خروج ایالاتمتحده از برجام و انفعال کشورهای اروپایی باعث شد، رشد اقتصادی ایران متوقف و شرایط به قبل از برجام برگردد.
شرایط فعلی دولت رئیسی و وضع اقتصاد کشور نشان میدهد که برجام چه تصمیم درست و بموقعی برای کشور بود و شاید اگر ترامپ نبود داستان کشور و دولت بعد از روحانی بهگونهای دیگر نوشته میشد و رئیسی همچنان رئیس قوه قضائیه بود و قالیباف همچنان به دنبال نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری!».
درباره این تحلیل سراسر مغالطه گفتنی است:
1) تعبیر «اگر ترامپ نیامده بود...»، نماد خیالاندیشی و آرزواندیشی جریانی است که خیال میکرد دموکراتها به آنها چک سفید امضا میدهند و به تعهد لغو تحریمها عمل میکنند. طیف مذکور در اثر خودفریبی و عوامفریبی - و بعضاً از سر نفوذزدگی محاسباتی - به هر صاحبنظر منتقدی که چهار سال قبل هشدار میدادند فردی به نام ترامپ نامزد انتخابات آمریکاست و وعده خروج از توافق محتمل با ایران را داده، اهانت روا میداشتند و انکار میکردند. روشن است که روی حباب آرزو و اما و اگر نمیشود برنامهریزی کرد. به بیان دیگر، برنامه کذایی دولت روحانی از همان ابتدا روی هوا بود.
2) دولت اوباما به یک مهلت کوتاه یک و نیم ساله برای تثبیت غربگرایان در دولت و مجلس ایران (انتخابات اسفند 94 و خرداد 96) نیاز داشت. تا در این مجال، هم امتیازات بدون بازگشت را در قالب تعطیلی و اوراق کردن یا به خارج فرستادن 95درصد برنامه هستهای به دست آورد، هم اقتصاد ایرانی را به اراده آمریکا شرطی کند، و هم تعهدات برجام را گروگان بگیرد و اجرای آنها را مشروط به واگذاری باجهای جدید در برجام 2 و 3 کند. به همین علت هم بود که روند بازگشت تدریجی تحریمها (ویزا، آیسا، سیسادا و...) در دولت اوباما آغاز شد و هیلاری کلینتون نامزد دموکراتها در انتخابات 1396 آمریکا صریحاً اعلام کرد که در صورت انتخاب شدن، ایران را تحت فشارهای تحریمی بیشتر قرار خواهد داد. به بیان دیگر، غیر از یک مقطع کوتاه یکی دو سال برای عمیقتر کردن حلقههای تله برجام به پای ایران، آمریکا هیچ برنامهای برای کاهش تحریمها نداشت.
3) آقای روحانی و ظریف و دیگران بارها ادعا کرده بود همه تحریمهای مالی و بانکی و نفتی بلافاصله در روز اجرای توافق، لغو و نه تعلیق خواهد شد و بازگشت تحریمها غیرممکن است. اما هنگامی که روحانی دولت را تحویل میداد، شمار تحریمها دو برابر شده بود. دولت اوباما با نقض یا دور زدن تعهدات و تهدید شرکتها، مانع استفاده ایران از حقوق خویش شد؛ تا آنجا که آقای ظریف، از جان کری میخواست برای شرکتهای طرف همکاری با ایران، «نامههای آرامشبخش» (Comfort letter) صادر کند. از وعده 200میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی، فقط قرارداد 4.8میلیارد دلاری با شرکت توتال امضا شد که آن هم میراثی جز سرقت اطلاعات ایران و نقض قرارداد، برجا نگذاشت! این، سرنوشت «تعلیق» تحریمهایی بود که هر سه ماه یکبار باید درباره تمدید یا عدم تمدید آن، توسط کنگره و دولت آمریکا تصمیمگیری میشد! مشابه همین روند خسارتبار، در زمینه وعدههای روغین دیگر هم اتفاق افتاد: وعده بازگشت 150میلیارد دلار پول بلوکهشده ایران، تعهد غرب برای بازسازی رآکتور بتنریزی شده اراک و تامین کیک زرد موردنیاز ایران، ادعای معامله 200 فروند هواپیما، و احترام به اتباع و گذرنامه ایرانی، در حالی که آقای ابوطالبی معاون سیاسی دفتر روحانی، برای تصدی نمایندگی ایران در سازمان ملل، توسط اوباما دیپورت
شد.
4) نوع تعامل معیوب دولت روحانی با دولتهای اوباما و ترامپ و بایدن، همان است که وبسایت رادیو فرانسه، مهرماه 92 منتشر کرد: «ارزیابی غرب از دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. طبق این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، فروشنده، قیمت را کمتر خواهد کرد»! از متن چنین رویکرد منفعلانهای، قدرتمندی و ثبات اقتصادی بیرون نمیآمد. بدتر این که براساس گزارش 22 اردیبهشت 1397 نشریه پولیتیکو، فدریکا موگرینی (مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا)، در کنفرانس این اتحادیه خبر داد: «من از روحانی تضمین گرفتم حتی در صورت خروج آمریکا از توافق و برگرداندن تحریمها، ایران به برجام پایبند بماند».
5) به گردانندگان سایت حقالعمل کار یادآور میشویم که برخلاف وعدههای کذایی، دولت روحانی با میراث تورم 60درصد و تورم بالای 45درصد در سه سال پایانی، و تورمهای 7-8 برابری در اقلامی مانند مسکن و طلا و سکه و ارز و... تحویل آقای رئیسی شد. روحانی دولت را با موتور تورم در حال انفجار و تصاعد تحویل داد و شدت ماجرا به نحوی بود که کارشناسان حامی روحانی چند ماه پس از رفتن وی، تورم سهرقمی (بالای 100درصد) را پیشبینی میکردند. همزمان، خزانه ارزی و ریالی دولت خالی بود و کسری 48هزار میلیارد تومانی که خود از ریشههای تورم است، به ارث گذاشته شده بود.