چهارشنبه 7 آذر 1403

واکاوی واقعه هفتم تیر و پیام آخر بهشتی برای ملت ایران

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
واکاوی واقعه هفتم تیر و پیام آخر بهشتی برای ملت ایران

گروه سیاسی خبرگزاری فارس یادداشت میهمان محمدعباسی وزیر اسبق تعاون، ورزش و جوانان: در ساعت هفت و بیست و یک دقیقه عصر روز هفتم تیر 1360 سالن اجتماعات حزب جمهوری اسلامی در سرچشمه تهران منفجر و طی آن یکی از علمای اندیشمندعصر و چهره انقلابی، مدیریتی، تشکیلاتی همراه امام یعنی حضرت آیت الله سید محمد حسین بهشتی و هفتاد و دو تن از یارانش به شهادت رسیدند. واکاوی‌این حادثه ابعاد متعددی دارد که در این یادداشت سعی می شود باختصار ضمن پرداختن‌به انگیزه های آمران، عاملان و قاتلان آن، به بخشی از خصایص شهدای والامقام‌این حادثه که چرا مورد حقد و کین‌شیطان بزرگ قرار گرفتند، پرداخت.

ملت و نسل های حاضر و آینده بدانند که می دانند که آمر و دسیسه گر ترور هزارها نیروی انسانی ارزشمند ایران اسلامی هیات حاکمه آمریکای جنایتکار است که بارها در خفا و علن نقشه ها و نیتهای پلید خود را برعلیه ملت ایران اعلام‌و با وضع قوانین ضد حقوق بشری به نقش قداره بندی خود به عنوان تروریست بین الملل افتخار می کند. این سلسله دشمنی ها در تاریخ معاصر ایران‌از کودتای 28 مرداد تا کنون بارها دیده شده است.

عاملان این جنایت، منافقین کوردلند. سعید شاهسوندی عضو سابق کمیته مرکزی سازمان می گوید: این انفجار توسط سازمان مجاهدین خلق طراحی و اجرا شد او و گروه دیگر برای اطمینان بی سیم سپاه را شنود می کردند تا از میزان موفقیت عملیات مطلع و به اربابانشان مخابره کنند.

اجرای این جنایت توسط سرسپرده ای به نام کلاهی انجام شد. یعنی همان چهره نفوذی منافقین کوردل. دو بمب بسیار قوی یکی در سبد کنار تریبون و دیگری در کنار ستون اصلی توسط این عامل نفوذی جا سازی شد.

کلاهی دعوت کننده افراد به جلسه بود و تلاش می کرد تا تعداد هر چه بیشتری را به آن جلسه دعوت کند. او تا آخرین لحظات در صحنه حضور داشت و هدف از حضورش این بود که افراد هر چه بیشتری را به داخل سالن راهنمایی کند و همچنین ناظر انجام مراحل نهایی طرح [انفجار حزب] باشد.

آیت الله محمدی ری‌شهری، اولین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران نیز در خاطرات خود آخرین و کامل‌ترین اطلاعات منتشره درباره کلاهی را اینگونه ارائه می کند: محمدرضا کلاهی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1357 به سازمان منافقین پیوست. ابتدا در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و پس از مدتی با خط‌دهی سازمان از انجمن اظهار بریدگی نموده، ضمن اینکه در همان مقطع با سازمان ارتباط تنگاتنگی داشته است، به عنوان پاسدار کمیته انقلاب اسلامی ولی عصر (تهران) واقع در خیابان پاستور، شروع به فعالیت و به‌تدریج با هدایت منافقین، وارد حزب جمهوری اسلامی می‌شود.

پس قاتلان این واقعه دردناک‌فریب خورده های سر سپرده ای هستند که عاقبتی بجز کلاهی ملعون و کشمیری نگون‌بخت ندارند.(مطالعه سرنوشت شومشان با رهاشدگی توسط اربابانشان قابل مطالعه و عبرت آموزی است)

سالهاست که این مجموعه التقاطی از پوسته نفاق آلود فراتر رفته و جزء عمله اکره شیطان بزرگند. ولی اقتضای عبرت آموزی از رویدادهای انقلاب و بصیرت افزایی آن این است که رسانه ها بیش از گذشته به ابعاد عملکردی این بازیگران دشمن ساز تاریخ انقلاب بپردازند. مهمتر اینکه حتی ممکن است جوانانی باشند که بدلیل گذشت زمان بجز از نام امثال بهشتی و یارانش خصیصه مهمی به یاد نداشته باشند. در اینصورت عده ای که اتفاقا افکار و افرادشان در ضدیت با شخصیت و تفکر بهشتی و مظلوم او نقش مهمی داشته است، از این بی خبری استفاده نموده و تصویر دیگری از مواضع این شهید ارائه کنند.

این انفجار مذبوحانه اما انفجاری گسترده اجتماعی هم در ملت ایران داشت. وقتی امام فرمودند" بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان اسلام بود." بغض فروخفته ملت ترکید. این ناله های جان سوز بصیرتی را متبلور کرد که می توان گفت دیوار هر نفاقی را فروریخت.

دشمنان و مخالفین بهشتی نتوانستند برجستگی های شخصیتی و چهره تاثیر گذار او را در انقلاب اسلامی انکار کنند وقتی با شهادت رسید رادیوی آمریکا مضمونی شبیه به این عبارات را بکار گرفت که:" تاثیرگذارترین چهره جمهوری اسلامی کشته شد."

بعد از این واقعه خبرگزاری های جهانی بعضی با بهت و گروهی با ذوق خبر شهادت بهشتی را مخابره کردند آنها منتظر تاثیرگذاری این حادثه در به هم ریختن ستون انقلاب و نظام تازه شکل گرفته جمهوری اسلامی بودند. زیرا گمان باطل شیطان این بود که این انقلاب قائم به افراد موثری چون بهشتی است. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری، عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر که در آن آیت‌الله خامنه‌ای، امام جمعه وقت تهران مورد سوءقصد قرار گرفت، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد.

اما این ملت بود که در تشییع جنازه شهدای هفتم تیر پاسخ کفتاران به انتظار نشسته را داد با شعاری که در عمل هم ثابت شد دشمن در خیال باطلی نشسته است. فریاد بلند ملت این بود: "امریکا در چه فکریه ایران پر از بهشتیه" واکاوی مظلومیت بهشتی تفسیر بیشتری از این مطالب را می طلبد کوتاه می توان‌به عناصر کلیدی آن اشاره کرد. کسانی که جو آن زمان خاطرشان هست می دانند که حتی دوستدارانش هم کمتر جرات دفاع از این شخصیت مقتدر و مورد اعتماد امام را داشتند. استکبار مخالف حضور یک فقیه اسلام‌شناس، آگاه به زمان و آشنای به سیاستهای جهانی در کنار رهبری انقلاب بود. بر خلاف جوسازیها و اتهامات آن روزها بهشتی را می توان ضد آمریکایی ترین شخصیت همراه امام دانست.

آیتالله بهشتی در یکی از اجتماعات با حمله به آمریکا میگوید: " ما میخواهیم همچنان استقلالمان را در برابر توطئههای آمریکا با تمام وجود نگهبانی کنیم».

شهید بهشتی در بخشی دیگر از سخنان خود اظهار می دارند: ای مردم! اگر امروز از شما بپرسند که آیا میخواهید در برابر مشکلات مقاومت کنید و با توکل بر خدا تا آخرین نفس با دشمنان بجنگید و یا حکومتی ملی گرا و میانه رو و طرفدار آمریکا در ایران سر کار بیاید، نظر شما چیست؟ آیت الله بهشتی پس از اینکه مردم با شعار مرگ بر آمریکا واکنش نشان دادند، اظهار داشت: آقای ریگان! بشنو، این فریاد خشمگینانه ملت ما را ببین. آیا میشنوی این ملت هنوز با همان شکوه و با همان خروش که در ماه های دوم سال 57 شعار مرگ بر آمریکا سر میداد، امروز هم با همان خروش و با همان قهرمانی فریاد دارد که مرگ بر آمریکا و مرگ بر سازشکار؟ «جمهوری اسلامی، 29 بهمن 1359، صفحه 5»

به جرات می توان گفت شجاعت او در دفاع از مبانی اسلام، انقلاب بویژه دفاع ولایتمدارانه اش از رهبری انقلاب، از اصلی ترین دلایل کینه استکبار و اذنابش از بهشتی بود. آبرو و اعتبارش را برای حمایت از نهادهای انقلابی نظام، متدینین و چهره های مبارز بدون توجه به جوسازیها بکار می گرفت این عبارات شهید بهشتی کاملا نشان میدهد که‌خود را فدایی نظام می دانست: "آمریکا از دست این نهادها عصبانی است. از دست آن چهره‌ها و شخصیت‌هایی که خط ضدامپریالیسم را خط اصلی این انقلاب در بعد خارجی‌اش ترسیم کرده‌اند عصبانی است. از آنها که می‌گویند در این مقطع از زمان، دشمن اصلی ما آمریکاست عصبانی است. از روزنامه‌هایی که در این خط مردم را آگاه می‌کنند عصبانی است. از تشکیلات سیاسی که ملت را در این خط بسیج و متشکل می‌کند عصبانی است. ولی به آمریکا بگویید عصبانی باش و از عصبانیت خود بمیر. ملت ما همین است که می‌بینی و می‌شناسی و به آنها باید گفت که هنوز این ملت، ابعاد فراوان ناشناخته دارد که خبر نداری» بنی‌صدر و فرصت طلبان راه یافته به درون تشکیلات نظام مخالف آگاهی تدبیر و چهره جهان شناسی مانند بهشتی بودند که خیلی خوب حیله های آنها را تشخیص می‌داد (این حادثه شش روز پس از عزل بنی‌صدر از ریاست‌جمهوری صورت گرفت)

منافقین توده ای ها و گروه ههای سیاسی التقاطی او را مانع نفوذ خود درون سیستم و افشاگر نفاق و التقاط آنها در مجامع علمی اجتماعی انقلاب می دانستند.

قدرت طلبان تشکیلات دار زیرزمینی که خود را مخالف تشکیلات و تحزب جا می زدند بهشتی و دوستانش را که جریان سازماندهی و تربیت منابع انسانی، مدیریت و منابع انقلاب را در چارچوب تشکیلات ولایت مدارانه و شفاف به حمایت از رهبری انقلاب اسلامی و ملت به صحنه آورده بودند رقیب قدرتمند عرصه سیاست ورزی خود می‌دانستند ملی گراها عنصر اسلامیت و ولایت فقیه را در تارک نظام اضافی تلقی می کردند بهشتی را طراح اسلامیت و حامی نظریه ولایت فقیه تلقی کردند و بالاخره بودن ناآگاهانی که بدون ارزیابی واقعی مبانی مخالفت ها به صف غوغاسالاران ساخته شده منافقین و دشمنان نظام پیوستند.

ارزیابی این بخش از اقدامات دشمن خطا بودن فرضیه پوشالی آمریکا را در نسخه نویسی به عناصر وابسته نشان داد که انقلاب امام به کوری چشم دشمن از مرز چهل سال گذشت بهشتی و جایی و باهنر علمایی در استان‌ها و حتی چندین هزار از چهره های متدینی از مردم عادی کشور توسط این‌عناصر منحوس ترور و به شهادت رسیدند. اما به تعبیر امام ملت ما بیدارتر شد.

مقام معظم رهبری در مورد حادثه هفتم تیر سال 1360 می فرماید: «یک جمله درباره حادثه هفتم تیر عرض کنیم و آن این است که شاید از همه ابعاد متعددی که این حادثه داشت، این بعد جالب تر باشد که این حادثه، نشان داد که ضربه های سهمگینی از این قبیل هم حتی نمی تواند به استحکام بنای جمهوری اسلامی که به ایمان و حضور مردم تکیه کرده است، خللی وارد کند. این حادثه، حادثه کوچکی نبود. چنین حادثه ای در هر نقطه دنیا کافی است برای فرو ریختن یک نظام. این همه اشخاص مؤثر، مهم، خوش فکرو مبارز به دست جنایت کار تروریست ها در یک لحظه از بین بروند و نظام آن را تحمل کند و از آن، وسیله ای برای استحکام هر چه بیش تر خود به وجود بیاورد. این چیز شگفت آوری بود.

این برکت حضور و ایمان مردم، به برکت استحکام ساخت درونی نظام اسلامی بود و به فضل پروردگار، همیشه همین طور خواهد بود» نگارنده به عنوان عضو کوچکی از اعضای مدیریتی حزب جمهوری اسلامی همچنان نگران هستم که علیرغم تاکیدات مکرر رهبری عزیز بسیاری از مواضع آن شخصیت اندیشمند انقلاب از جمله بکارگیری عناصر تحقق عدالت اجتماعی و جا افتادن شیوه حقیقی تعاون و اصل تکافل اجتماعی و راهکارهای مقابله با ثروت اندوزیها، فساد ستیزی و معرفی روشهای دینمدارانه در اداره و مدیریت کشور، بدلیل رسوخ تفکرات لیبرالیستی غرب در نظام سیاستگذاری امور اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نظام، مورد غفلت قرار گرفته است.

جمله پایانی این یادداشت آخرین پیام این شهید والامقام به نسل حاضر آینده است. با توجه به شرایط امروز کشور و دغدغه مردم قابل تامل است. بنابر گزارش کسانی که از آن جلسه مجروحانه بیرون آمدند موضوع آن روز یکشنبه هفتم تیر در سالن اجتماعات‌حزب جمهوری اسلامی موضوع تورم و و راهکارهای مقابله با آن‌بود. جریان عزل بنی صدر مساله انتخابات را هم مورد توجه جلسه آن روز قرار داد. بعد از تلاوت قرآن و اعلام برنامه آیت الله بهشتی به عنوان دبیر کل حزب جمهوری اسلامی سخنانش را اینگونه آغاز کرد:

"دوستان، ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهره‌سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمی‌گیرند انتخاب شوند..."

که در این لحظه انفجاری سالن اجتماعات را ویران کرد توجه شود موضوع آن روز جلسه و هشدار شهید مظلوم بهشتی نسبت به سپردن سرنوشت ملت به کسانی که قرار هست به عنوان رئیس جمهور انتخاب شوند چقدر با مباحث و دغدغه های امروز همسانی دارد.

انتهای پیام /

واکاوی واقعه هفتم تیر محمد عباسی وزیر اسبق ورزش و جوانان