شنبه 3 آذر 1403

وقتی بی‌طرفی ایران به‌معنای طرفداری از انگلیس و شوروی بود

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
وقتی بی‌طرفی ایران به‌معنای طرفداری از انگلیس و شوروی بود

با وقوع کودتای رشیدعالی گیلانی، آلمان از ایران درخواست کرد از خاکش برای انتقال تسلیحات به عراق استفاده کند اما رضاخان که از حمله انگلستان و شوروی به ایران می‌ترسید این‌خواسته را رد کرد.

با وقوع کودتای رشیدعالی گیلانی، آلمان از ایران درخواست کرد از خاکش برای انتقال تسلیحات به عراق استفاده کند اما رضاخان که از حمله انگلستان و شوروی به ایران می‌ترسید این‌خواسته را رد کرد.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: اولین‌قسمت از پرونده بررسی کتاب «طلوع در آبادان؛ حمله انگلیس و شوروی به ایران 1941» یا «در آخرین روزهای رضاشاه؛ تهاجم روس و انگلیس به ایران در شهریور 1320» به جایی رسید که آلمان و شوروی در اوت 1939 (شهریور 1318) پیمان عدم تجاوز ده ساله منعقد کردند. اینک قسمت دوم این‌پرونده از این‌مقطع دنبال می‌شود.

مرور تاریخ جنگ جهانی دوم، منازعات متحدین و متفقین و سپس اشغال ایران توسط انگلستان و شوروی، یک‌نکته مهم را یادآور می‌شوند؛ این‌که تاریخ مثل یک‌چرخه تکراری است و اگر انگلستان و شوروی که هر دو از شاخه‌های قدرت جهانی صهیونیسم و جریان سرمایه‌داری بودند، در سال 1318 ایران را تهدید به تحریم اقتصادی کردند و با اتهامات دروغین وجود جاسوسان آلمانی در ایران، بهانه اشغال کشورمان را تهیه و تدارک دیدند، سال‌ها و دهه‌ها بعد هم همین‌رفتار را در قبال کشورهای دیگر انجام دادند و به‌عنوان مثال با ادعای واهی وجود سلاح‌های هسته‌ای و کشتار جمعی، بهانه حمله به عراق را فراهم کردند. تحریم‌های اقتصادی هم که به‌واسطه تکرار بیش از حدشان در روزگار کنونی، یک‌موضوع نخ‌نما و بی‌اهمیت شده است.

در دومین‌قسمت از سلسله‌مطالب بررسی کتاب «در آخرین روزهای رضاشاه»، ادامه تزلزل سیاست‌های رضاخان پهلوی را مرور می‌کنیم؛ این‌که ابتدا به آمریکا رو کرد و سپس از این‌کشور رویگردان شد، بعد به آلمان رو کرد و سپس از آن رویگردان شد و سپس به‌طور پنهانی دست به دامان انگلستان شد و به‌ظاهر بی‌طرفی پیشه کرد که البته این‌بی‌طرفی بیشتر جانبداری از انگلستان و شوروی بود تا به ایران حمله نکنند.

اولین‌قسمت از پرونده مورد اشاره در پیوند زیر قابل دسترسی و مطالعه است:

* «چرچیل: می‌توانیم بر قانون خودمان پا بگذاریم / رضاخان از کجا پیدا شد؟»

در ادامه مشروح دومین‌قسمت از پرونده بررسی این‌کتاب را می‌خوانیم؛

* دستاویزی پنهانی رضاخان به دامان انگلستان

اقدامات شوروی، رضاخان را متقاعد کرد باید برای مقابله با نیات احتمالی ضد ایران بلوک شرق، دست به کار شود. ژانویه 1940 (دی - بهمن 1318) ارتش ایران به‌سرعت و با شتاب به احداث رشته استحکاماتی در امتداد مرزهای شمالی خود دست زد. این در حالی بود که حدود 6 لشکر از ارتش ایران که در امتداد مرزهای ایران و شوروی مستقر بودند، از نقطه‌نظر کمبود تجهیزات و نفرات در حدی نبودند که بتوانند از پس یک حمله اساسی برآیند. در نتیجه رضاخان چاره‌ای نداشت جز این‌که به‌طور محرمانه از متفقین [به جز شوروی] کمک بخواهد. در نتیجه محمدعلی مقدم وزیر مختار ایران در انگلستان به وزارت خارجه انگلیس پیشنهاد کرد یک پیمان دفاعی محرمانه بین ایران و انگلیس منعقد شود. شاه خواستار آن بود که این‌پیمان برای جلوگیری از تحریک روس‌ها، محرمانه بماند.

برای رفع شکوِه‌وگلایه سفیر انگلیس مبنی بر آن که جراید ایران تصویر یک‌جانبه و آلمان‌خواهانه‌ای از وقایع جنگ منتشر می‌کنند، برای ترجمه گزارش‌های رویتر تعدادی کارمند آشنا به زبان انگلیسی در خبرگزاری رسمی پارس به کار گرفته شدندارتشبد سر آرچیبالد ویول فرمانده کل نیروهای انگلیس در خاورمیانه معتقد بود در صورتی‌که روس‌ها به پیشروی خود ادامه دهند، خطوط ارتباطی و شبکه راه‌آهن نامناسب ایران، پیشروی آن‌ها را دچار محدودیت خواهد کرد. ایران به‌طور محرمانه درخواست کرد انگلستان کمک تسلیحاتی در اختیارش قرار دهد. اتفاق بعدی این بود که روسای ستاد ارتش انگلستان در 23 فوریه (4 اسفند) پاسخ دادند انگلستان نمی‌تواند هواپیما به ایران بدهد و حتی اگر شوروی به ایران حمله کند، شاید در صورتی که این‌تهاجم به حملات هوایی روس‌ها منجر نشود، اعزام نیرو به داخل ایران هم ضرورت پیدا نکند.

در همان‌روزها که در انگلستان، ستادی به‌نام «ستاد نیروی های مسئول مداخله در ایران» تشکیل شده بود و وزیرمختارهای انگلیس و آمریکا راه به راه به دولت‌های متبوعشان گزارش مخابره می‌کردند، ماتویی فیلیمونوف سفیر شوروی در تهران به مقامات ایرانی هشدار داده بود آلت دست بریتانیا نشوند.

2 ژوییه (11 تیر) ماتویی فیلیمونوف، نیات دولت متبوع خود را برای اروین اتل وزیر مختار آلمان تشریح کرد. به گفته او ایران می‌توانست استقلال سیاسی خود را حفظ کند، ولی هیچ قدرت ثالث دیگری نمی‌توانست در ایران از نفوذ سیاسی برخوردار شود. سفیر شوروی ضمن انتقاد از سیاست‌های رضاشاه، گفت توده‌های ایرانی حاضر نخواهند بود برای همیشه با وضع اجتماعی فلاکت‌بار خود بسازند. در همان‌روزها رادیو برلین نیز چندبار شخص شاه را به باد انتقاد گرفته بود. رضاخان در 4 تیر 1319 دکتر متین دفتری نخست‌وزیر آلمان‌خواه را عزل کرده و علی منصور را که بیشتر به بی‌طرفی شهرت داشت، جایگزین او کرده بود. همچنین برای رفع شکوِه‌وگلایه سفیر انگلیس مبنی بر آن که جراید ایران تصویر یک‌جانبه و آلمان‌خواهانه‌ای از وقایع جنگ منتشر می‌کنند، برای ترجمه گزارش‌های رویتر تعدادی کارمند آشنا به زبان انگلیسی در خبرگزاری رسمی پارس به کار گرفته شدند.

* شوروی سهم‌خواهی می‌کند

فیلیمونوف سفیر شوروی در تهران در 7 ژوییه 1940 (16 تیر 1319) درخواست‌های محرمانه‌ای دایر بر تفویض کنترل آذربایجان و سواحل دریای خزر و صدور اجازه استفاده از فرودگاه‌های گوناگون کشور و واگذاری راه‌آهن ایران به دولت شوروی را، تسلیم دولت ایران کرد. علی منصور وصول هرگونه تقاضایی را از مقامات شوروی منکر شد اما آلمانی‌ها از طریق وابسته نیروی هوایی خود در بلغارستان، نسخه‌ای از متن تقاضای شوروی را به دست آوردند.

برخورد نظامی بریتانیا و شوروی بر سر ایران قریب‌الوقوع به نظر می‌رسید. انگرت وزیر مختار ایالات متحده در 9 اوت 1940 (18 مرداد 1319) گزارش داد رضاخان از نقش یک‌مهره بی‌اختیار در صفحه لغزنده شطرنج قدرت‌ها بیزار بود و به نحو تاثربرانگیزی سعی داشت چنین وانمود کند که سیاست خود را دنبال می‌کند نه سیاست یک قدرت بزرگ را. / استالین تصمیم گرفت با توجه به سرسختی ایران و ترکیه که حمایت انگلیس را پشت سر داشتند، موقتا و تا روشن‌شدن تکلیف انگلیس، از شدت فشار سیاسی خود بکاهد. به‌همین‌دلیل تصمیم گرفت هرگونه اقدامی را علیه ایران حداقل تا بهار آینده به تعویق بندازد.

همان‌زمان ویاچسلاو مولوتوف وزیر امور خارجه شوروی، شخصا با هیتلر مذاکره کرد. انگلیسی‌ها که از مفاد این‌مذاکرات مطلع شده بودند، علنا آلمان را به فروش ایران متهم کردند. این‌اتهام، نگرانی زیاد مقامات ایرانی را در پی داشت. چهار روز بعد اروین اتل وزیر مختار آلمان در تهران به مقامات وزارت خارجه آلمان هشدار داد که این‌تبلیغات انگلیسی‌ها توانسته در مشوش‌کردن ذهن محافل رسمی ایران و تهییج تجار ایرانی موفق شود.

* تفاوت نظر فرماندهان ارتش؛ از شمال دفاع کنیم یا جنوب؟

همچنان که بهار 1941 (1320) نزدیک می‌شد، بسیاری از ایرانیان نگران بودند روس‌ها به تشویق آلمان به کشورشان حمله کنند. به عقیده سرلشکر حسن ارفع یکی از فرماندهان ارتش، مرزهای شمالی ایران قابل دفاع نبود. به همین‌دلیل توصیه کرد که تدارکات نظامی و نیروهای کشور در بخش‌های کوهستانی و صعب‌العبور مرکزی و جنوبی ایران متمرکز شوند. اما سرتیپ علی رزم‌آرا نظر دیگری داشت. او معتقد بود ارتش باید دفاع از کل مرزهای شمالی را هدف بداند. در آن‌صورت شوروی‌ها مجبور می‌شدند برای عبور از مرز با ارتش درگیر شوند.

شورای عالی جنگ نظر رزم‌آرا را پذیرفت. زیرا جرات نمی‌کرد ناتوانی ارتش را در دفاع از مناطق شمالی کشور به رضاخان گزارش کند. او هم طرح رزم‌آرا را پذیرفت. در نتیجه در امتداد محورهای نفوذی مختلفی که به مناطق شمالی ایران راه داشتند، استحکاماتی احداث شد. مقادیری هم مواد منفجره TNT اطراف دره باریک و استراتژیک دره دیز کار گذاشته شد و استحکاماتی هم مشتمل بر محل استقرار اداوات توپخانه که به‌وسیله خطوط تلفنی به هم مرتبط بودند، در اطراف گردنه مهم شبلی احداث شدند. در امتداد جاده آستارا به رشت هم یک‌رشته موضع دفاعی ایجاد شد.

سرلشکر حسن ارفع و حاجیعلی رزم‌آرا

* رضاخان درخواست‌های آلمان را به‌خاطر انگلیس رد می‌کند

همان‌زمان، رشیدعالی گیلانی سیاستمدار عراقی که کودتایی ضدانگلیسی را به‌طرفداری آلمان ترتیب داده بود، از آلمان خواست برای ارسال مهمات و تسلیحات مورد نیازش اقدام کنند. از آن‌جایی که ترکیه اجازه نمی‌داد تسلیحات مورد اشاره مستقیما به عراق ارسال شود، دولت آلمان خود را محتاج مساعدت رضاخان دید. در پی شورش رشیدعالی گیلانی در عراق، رضاخان شورای عالی جنگ را فراخوانده و پیشنهاد کرده بود دو لشکر از نیروهای ایران برای سرکوب شورش اعزام شوند. شاه از این‌که آلمان نتوانسته بود حوایج تسلیحاتی ایران را تامین کند، خشگمین بود. نتیجه این شد که اتل گزارش کرد دولت ایران اجازه نخواهد داد تسلیحاتی که وارد قلمرواش شده‌اند، خارج شوند.

اتل پافشاری کرد و منصور توضیح داد اگر ایران سوخت مورد نظر آلمان را تامین کند، انگلیسی‌ها به ایران حمله خواهند کرد. حمله انگلیس به ایران هم به نوبه خود باعث تهاجم روس‌ها خواهد شد که به معنای انهدام ایران است. منصور گفت ایران بی‌طرفی خود را ادامه خواهد دادآلمانی‌ها که در موقعیت دشواری قرار گرفته بودند، سعی کردند رضاخان را به پشتیانی از مساعی نیروهای محور در عراق برانگیزاند. ولی رضاخان مصمم بود بی‌طرفی را حفظ کند. در روز 21 مه (31 اردیبهشت) دولت‌های آلمان و عراق برای جلوگیری از ورود نیروهای انگلیسی به بصره از دولت ایران خواستند آبراه شط‌العرب را به روی ناوهای جنگی بریتانیا ببندد. ولی دولت ایران این‌درخواست را نپذیرفت. جواد عاملی کفیل وزارت خارجه ایران به سر ریدر بولارد سفیر انگلیس در ایران اطمینان داد که دولت ایران هیچ‌گاه حقوق قراردادی بریتانیا را مورد تهدید قرار نمی‌دهد. بولارد هم به لندن گزارش داد دولت ایران مطمئن است دولت آلمان برای متهم‌کردن ایران به جانبداری از ما، از هر بهانه‌ای استفاده خواهد کرد.

ریچارد آنتونی استیورات نویسنده کتاب «در آخرین روزهای رضاشاه» می‌گوید در آن‌مقطع، رضاخان آماده بود در صورت برخورداری از حمایت نظامی بریتانیا، برابر آلمان ایستادگی کند. در ادامه این‌اتفاقات هم، تلاش آلمان و عراق برای بیرون کردن انگلیس از عراق رخ داد که این‌درگیری‌، با ناکامی آن‌ها، به نفع انگلستان تمام شد.

22 مه (اول خرداد) وزارت خارجه آلمان از اروین اتل خواست مقادیری سوخت از طریق منابع ایرانی تهیه کند. اتل دستور گرفت به نخست‌وزیر ایران بگوید دولت رایش سوم هم به نوبه خود مراتب قدردانی را نشان خواهد داد. اما علی منصور این‌درخواست آلمان را صریحا رد کرد. اتل پافشاری کرد و منصور توضیح داد اگر ایران سوخت مورد نظر آلمان را تامین کند، انگلیسی‌ها به ایران حمله خواهند کرد. حمله انگلیس به ایران هم به نوبه خود باعث تهاجم روس‌ها خواهد شد که به معنای انهدام ایران است. منصور گفت ایران بی‌طرفی خود را ادامه خواهد داد.

پس از شکست کودتای ضدانگلیسی رشید عالی گیلانی در عراق و استیلای بریتانیا بر این‌کشور، رشید عالی، مفتی اعظم فلسطین و حدود 30 نفر از همراهانشان با خودرو به‌سوی مرز ایران حرکت کرده و پناهنده شدند.

* حمله آلمان به شوروی، بریتانیا و شوروی را در یک‌جبهه قرار داد

اواخر مه 1941 (اوایل خرداد 1320) ارتش سرخ تدارکات نهایی طرح اشغال ایران را آغاز کرد. اما مورد حمله آلمان قرار گرفت و در ظاهر روایت‌های تاریخی غافلگیر شد. نویسنده کتاب «در آخرین‌روزهای رضاشاه» می‌گوید حمله آلمان به شوروی باعث شد تعارض و رویارویی‌ای که حدود دو قرن روسیه و انگلیس را بر سر ایران از یکدیگر دور نگه داشته بود، از میان برداشته شود. اینک خطر ناشی از پیشروی آلمان‌ها به‌سوی خاورمیانه، منافع هر دو را به‌ویژه در ایران تهدید می‌کرد.

با هجوم آلمان به اتحاد شوروی، ناگهان توجه بین‌المللی به اتباع آلمانی حاضر در ایران جلب شد. حدود 1000 آلمانی در ایران بودند که بسیاری از آن‌ها پیش از جنگ به ایران آمده بودند. 616 آلمانی به‌عنوان تکنیسین در صنایع گوناگونی چون راه‌آهن، معادن و کشاورزی یا به‌عنوان مستشار وزارتخانه‌های مختلف در استخدام دولت ایران بودند. تعدادی نیز در مدارس عالی ایران تدریس می‌کردند. گروهی هم به طبابت یا تجارت اشتغال داشتند. همچنین تعدادی از اتباع آلمان در سفارت این‌کشور در تهران و کنسولگری تبریز خدمت می‌کردند.

26 ژوئن (5 تیر) آندری آندره‌ویچ اسمیرنوف سفیر جدید اتحاد شوروی در ایران در یادداشتی به وزارت خارجه ایران اعلام کرد شواهد جدی در مورد وجود یک‌طرح کودتای آلمانی در دست دارد. جالب است که 28 ژوئن (7 تیر) لوئیس جی. دریفوس وزیر مختار ایالات متحده در تهران به واشنگتن گزارش کرد که نه او و نه انگلیسی‌ها در مورد تشکیلات درونی ستون پنجم آلمان در ایران اطلاعات موثقی ندارند. پس از دریافت یادداشت سفیر شوروی، دولت ایران در 26 ژوئن 1941 (5 تیر 1320) فورا بی‌طرفی خود را در جنگ شوروی و آلمان اعلام کرد.

سر ریدر بولارد

* واگذاری مسئولیت دفاع از ایران مقابل آلمان به ارتش هند

18 ژوئن (28 خرداد) مسئولیت دفاع از ایران و عراق، به ارتش انگلیسی هند واگذار شد. 30 ژوئن (9 تیر) محمدعلی مقدم وزیر مختار ایران در لندن با خوشحالی به ایدن گفت امیدوار است آلمانی‌ها و روس‌ها دخل یکدیگر را بیاورند و قدرت بریتانیا افزایش پیدا کند. در همان‌روزهایی که وزیر مختار ایران برای انگلیسی‌ها آرزوی موفقیت می‌کرد، دولت بریتانیا نه‌تنها تصرف حوزه عملیات شرکت نفت انگلیس و ایران و بنادر خلیج فارس را در نظر داشت، بلکه تسخیر کرمانشاه نیز بخشی از برنامه‌اش بود. انگلیسی‌ها می‌خواستند از طریق رواندوز (در عراق) تهاجم دیگری به‌سمت مناطق شمالی ایران داشته باشند و تا جلفا، واقع در مرز ایران و شوروی پیشروی کنند. این‌ها اخباری بودند که ذوالفقار پاشا در اختیار شوهرخواهر فاروق پادشاه مصر، یعنی محمدرضا پهلوی قرار داد. او نیز موضوع را با پدرش رضاخان در میان گذاشت.

رضاخان با تقویت نیروهای مستقر در آذربایجان و کرمانشاه در قبال طرح حمله نیروهای انگلیسی به ایران واکنش نشان داد. برای تقویت قوای خوزستان نیز واحدهایی اعزام شده بودند. علی منصور نخست‌وزیر وقت به اروین اتل گفت در صورت تهاجم نیروهای انگلیسی به ایران، دولت متبوعش از آلمان تقاضای کمک می‌کند. اگر هم آلمان به خاک ایران تجاوز کند، از بریتانیا تقاضای کمک خواهد کرد.6 ژوئیه (15 تیر) هیو دالتون وزیر اقتصاد جنگی کابینه انگلیس، به لئوپولد امری (وزیر امور خارجه انگلستان در امور هند) توصیه کرد ایران با همکاری شوروی اشغال شود. زیرا در صورت محاصره بندر ولادی‌وستک توسط نیروهای ژاپنی، ایران تنها راه ارسال کمک‌های انگلیس و آمریکا به شوروی خواهد بود.

رضاخان با تقویت نیروهای مستقر در آذربایجان و کرمانشاه در قبال طرح حمله نیروهای انگلیسی به ایران واکنش نشان داد. برای تقویت قوای خوزستان نیز واحدهایی اعزام شده بودند. علی منصور نخست‌وزیر وقت به اروین اتل گفت در صورت تهاجم نیروهای انگلیسی به ایران، دولت متبوعش از آلمان تقاضای کمک می‌کند. اگر هم آلمان به خاک ایران تجاوز کند، از بریتانیا تقاضای کمک خواهد کرد.

* طرح پیشنهاد تحریم اقتصادی ایران

در یکی از تلگرام‌های سر ریدر بولارد به لندن، تهدید به تحریم اقتصادی ایران به‌عنوان یک پیشنهاد در نظر گرفته شد. همان‌زمان جراید انگلیس هم مطالب توهین‌آمیزی درباره رضاخان منتشر کردند. در قدم بعد انگلستان و شوروی توافق کردند اول یک‌اقدام مشترک دیپلماتیک در قبال ایران به عمل آید. سپس در صورت لزوم فشار اقتصادی منظور شود.

فردای این‌تصمیم، روسای ستاد ارتش بریتانیا توصیه کردند اگر یک‌اقدام نظامی ضرورت پیدا کند، این‌عملیات به جنوب ایران محدود شود. چون برای تسخیر منابع نفت‌خیر ایران، یک لشکر نیاز بود که باید از پشتیبانی یک‌واحد کوچک هوایی برخوردار باشد.

شوروی 5 لشکر در قفقاز و 3 لشکر دیگر در شرق دریای خزر در دسترس داشت و ایران برای مقابله با نیروی مشترک شوروی و انگلیس تقریبا 9 لشکر بیشتر نداشت که از آن‌میان نیز فقط 2 لشکر مستقر در تهران از کارایی متوسطی برخوردار بودند.

در ادامه بریتانیا و شوروی خواستار اخراج گروه معینی از اتباع آلمان شدند. بولارد تلویحا خاطرنشان کرد اگر ایران خواسته مزبور را برآورده نکند امکان دارد دولت بریتانیا مانع ورود کالاها و ارائه خدمات موردنیاز ایران شود. او همچنین از لندن خواست بر فشار اقتصادی خود بر ایران اضافه کند. اسمیرنوف سفیر شوروی هم اقدامات مشابهی را به مسکو پیشنهاد کرد. کابینه جنگی بریتانیا در 22 ژوئیه تصمیم گرفت در عین حال که هنوز طرق مختلفی برای اعمال فشار اقتصادی بر ایران تحت بررسی است، تدارک لازم برای یک اقدام مشترک توسط انگلیس و شوروی هم آغاز شود. براساس بررسی انگلیسی‌ها، کارایی تحریم اقتصادی اندک بود و موثر واقع‌شدن آن مستلزم زمان زیادی بود. گذشت زمان هم به نفع ایران تمام می‌شد.

اینک همه‌چیز به امکان یک اقدام هماهنگ نظامی بستگی داشت. به‌تدریج که موعد تجاوز به خاک یک‌کشور بی‌طرف دوست نزدیک‌تر می‌شد، لندن در مورد ماهیت سوال‌برانگیز این‌برنامه دچار تردید شد.

ایدن می‌گفت اهداف انگلیس با روسیه شباهتی ندارد. رضاخان امیدوار بود اقدامات ناچیز ضدآلمانی‌اش، اگر موجب رضایت متفقین نمی‌شود، دست کم آن‌ها را ساکت کند. برای او پذیرش این‌واقعیت که روس‌ها و انگلیسی‌ها در حال تدارک یک حمله مشترک هستند، دشوار بود. به همین‌دلیل در آغاز، با هرگونه نقل و انتقال نیروهای نظامی به مرزها مخالفت کرد. ولی چندی بعد با تمرکز نیرو در امتداد محور نفوذی کرمانشاه موافقت کرد. پازوبین مور کراست‌ویت دبیر دوم وزارت خارجه انگلیس درباره حمله به ایران می‌گفت مهم‌ترین هدف از این‌کار، تامین امنیت حوزه‌های نفتی، و پس از آن تمایل بریتانیا مبنی بر گشایش راه‌آهن سراسری ایران به روسیه است.

ادامه دارد...

وقتی بی‌طرفی ایران به‌معنای طرفداری از انگلیس و شوروی بود 2
وقتی بی‌طرفی ایران به‌معنای طرفداری از انگلیس و شوروی بود 3