پای صحبت اولین کسانی که اموات کرونایی را غسل دادند
در نشستی با حضور دو تن از فضلای جهادی که در روزهای کرونا از اولین کسانی بودند که به تجهیز و تغسیل اموات کرونایی پرداختند، چگونگی تغسیل و مشکلات پیشرو تبیین و بررسی شد.
یکی از مهمترین تحولاتی که پس از شیوع کرونا رخ داد، تاکیدات بسیار زیاد روی تغییر چرخه تدفین و اجرای احکام مرتبط به اموات بود. این شرایط به حدی حاد بود که در روزهای اول با پیکرهای بی جان درگذشتگان از کرونا مواجه بودیم که تکلیف آنها مشخص نبود.
ناشناخته بودن این بیماری باعث شده بود که کسی نداند که واقعا باید با این وضعیت چه کرد؟ تغسیل و نماز میت و.... اموات کرونایی هم به معضل بزرگی مبدل شده بود که با تلاش نیروهای جهادی حوزه این مشکل با زحمات فراوان حل شد و امروز دیگر کسی نگرانی از این بابت ندارد.
دو تن از اولین روحانیون جهادی که در این راه پای نهاده و به حل این مشکل در قم و استان های دیگر پرداختند در نشست نقش طلاب جهادی در روزهای کرونایی که با حضور رسانه رسمی حوزه و خبرگزاری ایسنا در محل رسانه رسمی حوزه های علمیه کشور در قم برگزار شد شرکت کردند که در زیر به شرح ماوقع از زبان آنها می پردازیم.
در ابتدای نشست حجت الاسلام محمدحسن رضازاده از طلاب جهادی و فعال در ایام کرونایی در بیمارستان ها و آرامستان ها، گفت:
در اولین روزهای شیوع کرونا و پس از فوت یکی از اقوام که از جانبازان جنگ بود و پیکر او را برای دفن به قم آوردند، متاسفانه اجازه دفن وی صادر نشد. در همان موقع جانباز دیگری نیز مرحوم شده بود که کار دفن وی را نیز انجام دادیم، کار به حدی در روزهای اول خطرناک به نظر می رسید که حتی مامورین بهشت معصومه هم در خاکسپاری شرکت نکردند.
پس از این اتفاق پس از یک روز حجت الاسلام بهاری از نخبگان حوزه با بنده تماس گرفت و ماجرا را سوال پرسید که چگونه یک میت کرونایی را غسل و تیمم کردید؟ برای حل مسئله با خیلی ها تماس گرفتیم و از جمله مسئول نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه علوم پزشکی قم، و در این زمینه تلاش های زیادی انجام دادیم و در نهایت قرار شد جلسه ای در حوزه به مدیریت حجت الاسلام والمسلمین زمانی برگزار شود.
اوایل اسفند این جلسه برگزار شد و ما هم در آن حضور پیدا کردیم. در این جلسه هنوز کمیته های مختلف شکل نگرفته بود. مسئولان بیمارستان فرقانی و کامکار و هلال احمر و فعالاین جهادی و برخی از افرادی که در مرکز مسئولیت داشتند به مدیریت حجت الاسلام والمسلمین زمانی این جلسه برگزارشد.
در این جلسه 4 کمیته به تصویب رسید که در نهایت به10 کمیته رسید. ابتدا حجت الاسلام والمسلمین زمانی از فعالان حوزوی سوال کرد که حوزه چه خدماتی می تواند در این مسیر ارایه دهد. هر کدام از این فعالان به جنبه های مختلف خدمات رسانی خود اشاره کردند. برخی به بحث همکاری در تولیدات تجهیزات بهداشتی و خدمات اشاره کردند و برخی دیگر مباحث معنوی و فرهنگی را مطرح کردند؛ ولی در ابتدا بحثی پیرامون تجهیز اموات مطرح نشد که بنده این مساله را مطرح کردم.
این امر مسلم بود که امکان غسل وجود ندارد، ولی تیمم انجام شود، ولی اینکه چه کسی انجام دهد و کجا انجام دهد مشخص نبود. بعد از جلسه تماس هایی گرفتیم تا مشخص شود که تکلیف ما در خصوص این واجب الهی و شرعی چیست؟ در اینجا بود که حجت الاسلام بهاری به بنده توصیه کرد که با حجت الاسلام والمسلمین طاهری خرم آبادی مسئول نهادنماینده ولی فقیه در دانشگاه علوم پزشکی استان قم تماس بگیرم و او هم این سخن را شنید و استقبال فراوان کرد. در همین رابطه مقرر شد که با حضور چندین نفر از اساتید جلسه ای برگزار شود. با حضور دکتر عادلی که مسئولیت وقت ستاد بحران کرونا را به عهده داشت و بنده و حجت الاسلام ابراهیمی و حجت الاسلام علایی نژاد و حجت الاسلام نخلی مدیر استفائات دفتر رهبری در قم جلسه ای تشکل گردید. دراین جلسه مصوب شد که اقداماتی در این زمینه صورت گیرد و برخی از شهرستان ها نیز به استناد همین مصوبه کار را آغاز کنند.
آغاز تیمم در بیمارستان؛ اوایل اسفند 98
سپس در فاز اجرا افتادیم و قرار شد تیمم در بیمارستان ها انجام شود. چند نکته هم داشت: نخست اینکه بیان شد با توجه به اینکه زیرساختهای لازم برای غسل از جمله مساله پساب و تجهیزات فردی و بهداشتی وجود نداشت مجبور بودیم که به سراغ تیمم برویم، ولی برای تیمم هم دو نکته عمده وجود داشت: نکته اول اینکه هماهنگی بهشت معصومه بود که خود یک فرایند خاص داشت. از دیگر سوی آمار مرحومین در روزهای اول بسیار بالا بود. از دیگر سوی یک فتوا از سوی رهبرمعظم انقلاب هم وجود داشت که البته به دلیل اینکه احتیاط واجب بود بعدا تغییر یافت و با تدبیری که در دفتر رهبری صورت گرفت کار تیمم سرعت گرفت.
در روزهای اول تیم ما در بیمارستان مستقر شدیم و در سه شیفت 8 ساعته آماده خدمت بودیم. وقتی که کد 99 اعلام می شد طلاب در محل کار تیمم و کفن و کاور را انجام می دادند.
این کار، کار عظیمی بود. اینکه طلاب را جمع کنید و آموزش و شیفت بندی کنیم و سه شیفته 24 ساعته در چند بیمارستان کار کنند کار بزرگی است که این روزها که فضا آرام تر شده است عظمت آن فعالیت مشخص می شود. در همه بیمارستان ها تیم چیده شد فعالیت های گسترده ای انجام شد. خداوند هم کمک کرد و کار دنباله گرفت و چند روز هم اینکار با قدرت ادامه پیدا کرد، ولی واقعا روزهای سخت و فعالیت پرحجمی بود.
حضور در آرامستان بهشت معصومه (س) قم
بعد از چند روز به بهشت معصومه رفتیم که به صورت متناوب و پس از حل مشکل فقهی، قرار شد رویکرد جدید تجهیز و تغسیل انجام شود که کرامت اموات نیز حفظ شود. بعد از ظهر 19 اسفند اولین غسل ها را شروع کردیم. پس از آن پیگیر تجهیزات شدیم و ازمقرهای مختلف هم پیگیری کردیم تا لباس ها را تهیه شد که در این زمینه دکتر قاضی خرم آبادی فرزند آیت الله قاضی خرم آبادی موسس دانشگاه قم کمک های شایانی انجام داد و لباسی برای فعالیت ما تهیه شد. پس از تهیه لباس، مجوزات هم از وزارت بهداشت اخذ شد و کار شروع شد.
روزهای اولی حجم کار زیاد بود و بین 20 تا 25 تا درگذشته کرونایی را غسل می دادیم. بعد از غسل های اولی، تیم بندی شد و کار ادامه پیدا کرد. کار غسالخانه قم که راه افتاد تیم های مختلف می آمدند و مشغول فعالیت می شدند. برای اینکه این روند به سایر مناطق دیگر هم منتقل شود با چند نفر از دوستان فعالیت بیرون از قم به تهران و مشهد و یزد رفتیم و تا هم تجربیات را منتقل کنیم و هم مقدمات کار را فراهم کنیم.
چند روز بعد سه روزی تهران ماندیم تا یک دوره آموزش عملی با حضور طلاب تهرانی انجام شد و پس از آن طلاب تهرانی خودشان کار را گرفتند و با قدرت ادامه دادند.
مواجهه با مسئولان برای عدم تعطیل شدن احکام الهی
مسئولین شاید دو دسته بودند. یک دسته از آنها افرادی بودند که واقعا عذرشان این بود که نمی دانیم چه می شود؟ نگرانی واقع بینانه ای هم بود، زیرا واقعا این ویروس شناخته شده نبود و این مشکل هم مشکل بزرگی بود. وقتی وارد کار شدیم احساس کردیم که این مساله به راحتی نمی شود، ولی احکام الهی را هم نمی توان تعطیل کرد.
مشکل از این جهت چند برابر بود زیرا کار بر عکس شده بود به جای آنها ما طلاب بودیم که باید به مسئولان تضمین می دادیم که با غسل اموات مشکلی پیش نیاید.
ما با ذهن طلبگی استدلال می آوردیم که بیمارستان ها پساب را کجا می برند که از ما انتظار دارید پساب کفن را در بیایان خالی کنیم. یا اینکه می گفتیم که این همه کرونایی در خانه ها چه می کنند؟ آب حمام کرونایی ها مگر در همان فاضلاب شهری خالی نمی شود؟ چرا نگران آنها نیستید؟ البته ما هم در موضعی نبودیم که هرچه بگوییم قبول کنند. باید می رفتیم چانه می زدیم که قانع شوند.
یک بخشی از مسئولین هم شاید بخاطر مشغله های دیگر حال و حوصله فکر کردن روی این موضوع را نداشتند.
یکی از مدیران عالی دانشگاه علوم پزشکی به ما می گفت که معضل اصلی ما پیدا کردن کپسول اکسیژن و... است و وقت نداریم که به این مسایل فکر کنیم. اما ما طلاب بودیم که باید به فکر می بودیم.
تاثیر کار روزهای اول بسیار مهم بود. همان روز اول که می خواستیم در بیمارستان فرقانی کار را شروع کنیم دوندگی های بسیاری داشتیم. جلسات بسیاری با مسئولان برگزار شد، ولی ناامید نمی شدیم و اتفاقاتی هم که می افتاد ما را راغب تر می کرد.
در همان روزها بود که خانم جوانی در بیمارستان روبروی من ایستاد و با حالت منقلب کلی بد و بیراه گفت که چرا نشسته اید و کاری نمی کنید که پدر ما باید با این حالت بدون غسل و تیمم دفن شود. همین مسایل و فشار روحی که روی مردم بود، ما را بر آن داشت که در همان روزها با همه مشکلات و پیچیدگی هایی که وجود داشت، این امر را حل کنیم.
طلاب مردانگی کردند و ایستادند
در این روزها بهتر از هر روز دیگری درک کردیم که احکام الهی قلوب را به هم متصل می کند. اجرای احکام باعث شد که مردم اتحاد بهتری پیدا کنند و حتی پس از غسل هم اصلا اثری از ترس و اضطراب و.. وجود نداشت.
البته در این بین اتفاقات عجیبی هم رخ می داد که در باورمان نمی گنجید. یک روز در لحظات اولیه غروب، کار ما تمام شده بود مشاهده کردیم که یک خانم که وضع حجاب مناسبی هم نداشت از ماشین پیاد شده و گفت می خواهیم به درون محل تغسیل رفته و مادرم را تجهیز کنم. از او سوال پرسیدم که چرا خودش می خواهد اینکار را انجام دهد، که گفت وسیله همراه مادرم بود که می خواهم آن را برداریم. چون در آن روزها اموات را با همان کیسه های خاص و باهمان لباس ها به محل غسالخانه می آوردند. آن خانم گفت که مادر من یک هفته است که فوت کرده، ولی وسیله ای با او بوده که می خواهم آن را بردارم. متاسفانه او به دنبال قطعه موی مصنوعی آمده بود که به موهای مادرش بسته شده بود.
این سخنان واقعا وحشتناک بود که چرا اموات در نظر مردم این قدر بی ارزش شده بودند که یک نفر یک هفته اصلا به سراغ جنازه مادرش هم نیامده بود و حالا هم آمده بود برای....
روحیه جهادی را یاد طلاب ندادیم
باید روحیه کارهای جهادی در طلاب تقویت شود. به نظرم هنوز روحیه جهادی را به طلاب ندادیم. به همین خاطر است که بعضا به مشکل بر می خوریم. همه طلاب باید آماده حضور در چنین صحنه های سختی باشند. روزهای اول خیلی مشکل داشتیم. شبانه استفتا می گرفتیم و مشکلات را حل می کردیم.
بعضی ها می گفتند چرا خوف ضرر را روا نمی دارید و مشکل ایجاد می کنید؟ گفتیم که این سخنان در اینجا جایی ندارد زیرا اموات مومنین محترم است و باید با احترام دفن شوند.
معتقدیم که این بچه جهادی ها بودند که مشکل را حل کردند. باید از همان اول این روحیه در بین جوانان تزریق شود.
به نظر من خود مسئولین حوزه باید این روحیه جهادی را پیدا کنند و دیگر یک سری ساختارها ایجاد نشود که به دنبال ساختار سازی برویم.
وقتی مشهد رفتیم صبح رسیدیم مشهد. بعد گفتند که ما نیروی خانم نداریم زنگ زدیم بخاطر مناسبات در حوزه گفتند که باید نامه رسمی بزنند و به ما ابلاغ رسمی شود. گفتیم که تا بخواهند نامه بزند مشکلات دیگری ایجاد می شود. همانجا به خانواده خودمان و یکی از خواهران دیگر موضوع رو گفتیم و بلیط تهیه شد و با پرواز به مشهد آمدند و کار غسل اموات را انجام دادند.
به نظرم اگر خود مسئولان روحیه جهادی داشته باشند کارها بهتر پیش می رود و حداقل اتلاف انرژی و نیرو نمی شد.
تشکل های جهادی هم باید همدیگر را در مواقع خطر پیدا کنند و عملیات های مشترک انجام دهند.
حجت الاسلام محمدی:
در ادامه بحث نیز حجت الاسلام محمدی با ما همکلام شد که البته حرف های بسیار خاص و کمتر شنیده شده ای بر زبان راند.
او گفت که در کرونا دو عدم شناخت داشتیم. یکی در خصوص نیرو و همچنین ظرفیت عملیاتی که می خواهیم انجام دهیم. از طرفی تاییدی از حضرت آقا داشتیم که حتما غسل انجام شود که ما را برای انجام این مهم مصمم تر کرد.
دو معارض در مقابل تجهیز اموات کرونایی
دو معارض هم داشتیم. اول افراد متدینی که می گفتند که وقتی می گویند که حتی اموات را تیمم ندهید، چرا به آنها دست می زنید؟
سردار عبدالله پور فرمانده سپاه گیلان گفت که نمی توان در گیلان 4 متر بکنیم زیرا به آب می رسیم. بعد فعالان علوم پزشکی گفتند که دو متر هم ایرادی ندارد. آنجا بود که متوجه شدیم که آنچنان که گفته می شود هم کار علمی و قطعی نیست. چون خود آنها نمی دانستند که واقعا این ویروس چیست؟ پس از مباحث بعدی مشخص شد که پیکر میت کرونایی مثل اموات دیگر است.
بحث دیگر این است که بچه های جهادی در این قصه که در این زمینه فعالیت کردند با فاصله سمت ما می آمدند. این مشکل را در بچه جهادی در حوزه هم داریم. این مساله یک آسیب بسیار جدی است. باید همیشه به روز شویم. نیروهای جهادی بسیاری در شهرستان ها داریم که دارند فعالیت می کنند ولی بعضی ها به ما می گویند که چرا کار جهادی می کنید.
حجت الاسلام والمسلمین علیزاده در حوزه علمیه گیلان نیز ستادی تشکیل داد که طلاب از پایه یک تا شش در قرارگاه جهادی فعالیت می کردند که کار خوبی بود. ولی اینجا باید سراغ کسانی که احساس مسئولیت نکردند برویم و سوال بپرسیم که چرا وارد میدان نشدید. البته امثال استاد رحیمی از اساتید حوزه وارد میدان شدند و با شاگردانشان کاررا جلو بردند ولی باید سوال پرسید که بقیه کجا بودند؟.
آیت الله اعرافی در شورای ستاد ملی کرونا حضور پیدا کردند و طلاب هم کارهای جهادی بسیاری در کشور انجام دادند، ولی هیچ وقت دیده نمی شوند. ولی این بار دیده شدند چون صنفی عمل شد. حوزه و مدرسه وارد کار شد و شهرستان های دیگر هم چنین عمل کردند.
حضور در گیلان و آغاز تغسیل اموات گیلانی
رفتیم گیلان، شب اول در بیمارستان رازی چند نفر از خانواده های روستایی به شدت گریه می کردند و به سمت سردخانه آمدند، ولی تا جنازه را دیدند که تغسیل شده کاملا آرام شدند. زیرا همین نماز خواندن و تغسیل آرامش به قلب انسان می دهد.
وقتی در باغ رضوان رشت تغسیل شروع شد، دیدیم که برای هر پیکر چند کفن می آوردند. اولین پیکر یک پدر شهید بود که واقعا در آن حال حس می کردیم که الان خداوند و امام زمان (عج) در صحنه حاضر هستند. صحنه های بسیار عجیبی بود.
درآنجا طلاب جهادی عالی کار کردند. یکی از دوستان که همراه ما در بیمارستان بود، کارشناس برنامه ای لحظه تحویل سال در تلویزیون گیلان بود که بلافاصله بعد از تمام برنامه، دوباره با ما برای تغسیل اموات به بیمارستان آمد در حالی که تا صبح نخوابیده بود.
به دلیل عدم حضور نیروی کافی کار ما سخت تر هم می شد، زیرا در روزهای اول خیلی از بیماران با وضعیت اسف بار به سمت غسالخانه می رفتند و مثلا متکای بیمار هم در پلاستیک گذاشته می شد. ولی ما به این فکر می کردیم که این بیمار آرزو داشته با کفنی که از کربلا آورده به خاک سپرده شود و با آداب مسلمانی سر به تیره تراب ببرد.
کار سختی بود، ولی همین که فقط نیت غسل می کردیم حال بد می رفت و حال خوش می آمد، وقتی کار تکفین تمام می شد همه آن نازیبایی های لحظات مردن می رفت و میت مثل گل تازه می شد. بعضی ها در همان حال روضه می خواندند و حال عجیبی در غسالخانه بود.
با آمدن سپاه کارها راحت تر شد
در گیلان رابطه بسیار خوبی بین سپاه و دانشگاه علوم پزشکی وجود داشت. پس از کش و قوس های نامه تغسیل همه پای کار آمدند. ما در مقابل این قواعد نادرست و غیرعلمی در خصوص دفن اموات کرونایی ایستادیم و مرور زمان هم ثابت کرد که حدود الهی و احکام خداوند مغایر با طبیعت نیست و در ادامه با ما همراه شدند. الان می گوییم که باید قوانین را هم تغییر داد.
نکته دوم اینکه مسئول پرستاران در گیلان، گفت سه دسته دکتر و پرستار داشتیم. یک دسته که روز اول گوشی های شان رو خاموش کردند و رفتند. دسته دوم هم که ماندند و دسته سوم هم کسانی بودند که مانده ها را تحریک به ترک کار می کردند.
تشکر از ماسک ساز ها ولی کار اصلی را کسان دیگر کردند
اکثر فوتی ها در آخر شب و سحر رخ می داد، دقت کار کسانی که باید دائما پیش بیماران باشند، پایین می آمد و در اینجا است که باید ورود جدی می کردیم.
نکته دیگر اینکه از خیلی های ما تشکر می کنند که ماسک و گان درست کردیم، خیلی هم خوشحالیم. در گیلان ازهمه کسانی که ماسک و گان تولید می کردند تشکر کردیم، ولی مشکل جای دیگری بود و جهادی ها باید جای دیگری می رفتند. وقتی به بیمارستان لنگرود رفتیم رئیس پرستاران آنجا می گفت که در روزهای عادی این شهر 40 نفر نیرو برای بخش درمانی کسری دارد، ولی امروز که شرایط سخت تر است. اینجا جای ورود ما بود.
اینجا است که باید مطالبه کنیم که چرا کار نمی کنید. چرا سم زایی می کنید. چرا مدیریت قوی نداریم. باید یقه بگیریم که وقتی کار به این مهمی داریم چرا باید ماسک درست کنید،؟!.
همه به به چه چه می کنیم که نیروی های جهادی پای کار آمدند، ولی چه کسی می گوید که چرا این نیروها خوب مدیریت نمی شوند؟ ما باید کنار پرستار می رفتیم و می گفتیم شما بخوابید و ما هوای بیمار را داریم که آن پرستار بی رمق سه ساعت استراحت کند. کار دست در آن زمان همین کارها است نه ماسک و گان درست کردن که البته آن هم کار خوبی است، ولی نه بچه های جهادی.
فاجعه روزهای اول کرونا در گیلان با کار جهادی جمع شد
در روزهای اولیه اسفند وضعیت بیماران و بیمارستان های گیلان اسف بار بود، ولی در روز 13 اسفند بیان می شد که الان 300 بیمار کرونایی داریم، ولی مشکلی نیست و آرامش حکم فرما شده بود. دلیل این امر هم برکت حضور بچه های جهادی و پاسدار بود که هر کاری از ریز و درشتی برای بیماران انجام می دادند.
خود آنها اعلام کردند که هر کاری که در مراکز درمانی لازم است را انجام می دهیم و واقعا هم سنگ تمام گذاشتند و بار مراکز درمانی را کمک کردند.
ظرفیت هایی که از آن غافلیم
به نظر من حوزه از دو ظرفیت مهم غافل است. یکی ظرفیت حاکمیتی و دیگری ظرفیت مردمی. در گیلان با حضور 7 نهاد مذهبی و فرهنگی و انقلابی مثل سپاه و حوزه و سازمان تبلیغات و نهاد رهبری در دانشگاه این جریان را شکل دادیم.
وقتی مدیریت جهادی را در حوزه یاد نمی گیریم. واقعا طلاب جهادی کار جهادی را کجا باید یا بگیرند؟ بنده یک نیروی جهادی هستم که اعلام می کند کار جهادی را از دل هیئت و بسیج و تجربیات یاد گرفتیم. در حالی که حوزه باید ما را پرورش می داد.
واقعا مدیر جهادی تربیت نکردیم که در زمان اقدام، اقدام دقیق و مدیریتی و زمان بندی دقیق انجام دهد.
به نظرم اگر حوزه تعطیل نمی شد، همین طلابی که برای کمک به مناطق می رفتند از سوی برخی مدیران مدارس و حوزه علمیه منع می شدند.