پروندهای سیاه با جلدی سفید / ما خوبیم، شما بد! / چرا حضور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مهم است؟
پیام عقبنشینی دلار، تمکین تلآویو به تمرین غواصان حزبالله، پنج مزیت ایران در شانگهای پشتوانه حضور در نیویورک، پیگیری جدی تخلفات در مرگ مهسا امینی، پیشنهاد هزارهزار میلیاردی انبوه سازان برای نهضت ملی مسکن، گزینههای غیرقیمتی مواجهه با مساله بنزین چیست؟ توزیع برابر قدرت در تمام اوزان کشتی آزاد، از مواردی است که موضوع گزارشهای خبری و تحلیلی روزنامههای امروز شده است.
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز سه شنبه 29 شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که مطالبه جمعآوری گشت ارشاد، نایب قهرمانی کشتی آزاد در بلگراد، کاهش قیمت خودرو، رویایی دست نیافتنی؟، صادرات نفت به 5/1 میلیون بشکه رسید در صفحات نحست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
چرا حضور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مهم است؟
سیدرضا صدرالحسینی تحلیلگر مسائل بینالملل طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: مجمع عمومی سازمان ملل متحد، یکی از پنج رکن اصلی تشکیلدهنده این نهاد بینالمللی و به بیان بهتر، تنها رکنی از سازمان ملل متحد است که تمامی اعضا از حق رأی یکسان در آن برخوردارند. این مجمع پس از چند سال برگزاری مجازی به واسطه همهگیری ویروس کرونا، سال جاری بهصورت حضوری میزبان سران جهان است. پیشینه برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل متحد به 71 سال پیش و دهم ژانویه 1946 برمیگردد. از ابتدای شکلگیری مجمع عمومی سازمان ملل متحد بنا بود مجمع محلی برای صدور بیانیهها و برگزاری بحثهای جدی بر سر موضوعات جهانی از جمله فقر و توسعه تا صلح و امنیت باشد. از میان پنج نهاد اصلی تشکیل دهنده سازمان ملل متحد، مجمع عمومی تنها جایی است که تمامی اعضای سازمان در آن حضور دارند. شورای امنیت، شورای اقتصادی و اجتماعی، دبیرخانه و دیوان بینالمللی دادگستری چهار نهاد اصلی دیگر سازمان ملل متحد را تشکیل میدهند. در منشور سازمان ملل متحد کارکرد مجمع عمومی این گونه تعریف شده است: رایزنی، بررسی و ارائه توصیههایی درباره موضوعاتی نظیر صلح و امنیت بینالملل، خلع سلاح، حقوق بشر، راهکارهایی برای حل و فصل اختلافات کشورهای متنازع. انتخاب اعضای غیردائم شورای امنیت و دیگر نهادهای سازمان ملل متحد نظیر شورای حقوق بشر و نیز انتخاب دبیرکل سازمان ملل متحد طبق توصیه شورای امنیت، از دیگر کارکردهای این نهاد است. در مجمع عمومی تمامی 193 عضو سازمان ملل متحد از حق رأی یکسان برخوردارند. رئیس مجمع بهصورت فصلی و از سوی خود مجمع انتخاب میشود و تصویب قطعنامهها در نشستهای آن مستلزم آرای دوسوم اکثریت اعضای آن است. با توجه به مقدمه گفته شده که نشان از اهمیت و جایگاه این نشست بینالملل است و عنایت به اینکه مقدمات حضور رئیس جمهور در نیویورک در حال فراهم شدن، مجمع عمومی سازمان ملل متحد یکی از مهمترین تریبونهایی است که جمهوری اسلامی در بیش از 40 سال گذشته توانسته مطالب و موضوعات مهم مورد نظر خود را درآن مطرح کند و نیز با توجه به زمانی که برای رؤسای جمهور همه کشورهای عضو سازمان ملل متحد در نظر گرفته میشود، قطعاً برای همه رؤسای جمهور فرصت بسیار مناسبی است که بتوانند دغدغهها، راهبردها و راهکارهای خویش را با دیگر سران و مقامات ارشد کشورهای جهان مطرح کنند. آیتالله رئیسی میتواند در این سفر مسائل کلان و اساسی مورد توجه انقلاب اسلامی را به گوش بسیاری از انسانها، چه از طریق رسانهها و چه با گفتگو با مقامها و مسئولان دیگر کشورها برساند و در واقع میتوانیم از این فرصت برای حل بسیاری از معضلات و مشکلات جهانی که در اسلام و انقلاب اسلامی برای آن راه حل عقلایی وجود دارد، استفاده کنیم. صلح بینالمللی، فلسطین، مسائل حقوق بشر، تفاوتی که میان شمال و جنوب از نظر فقر و غنا وجود دارد، مسائل مهمی که امروز جهان با آن دست به گریبان است، از جمله مقابله با بیماری کرونا، بیعدالتی جهانی، ظالمانه بودن تحریمها و آسیبهایی که در این مورد به مردم کشورهای تحریم شده وارد میشود و دیگر مطالب مهم روز، مانند احتمال فراگیری جنگ اوکراین به دیگر نقاط که البته بهدلیل زیادهخواهی ناتو بهوجود آمده، موضوعات فراگیر جهانی مانند مشکل کمبود آب در کشورهای مختلف جهان، مشکلات زیست محیطی، ریزگردها یا سلطهجویی برخی کشورها در تعامل با کشورهای ضعیف، یا مسأله مهم انرژی و مقابله با تروریسم از موضوعاتی است که میتواند در سخنرانی رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح شود. نکته بعدی که در این سفر وجود دارد، اینکه در حاشیه این سفر ممکن است رئیس جمهور کشورمان با رؤسای جمهور برخی کشورها دیدارهایی انجام دهد، بویژه دیدار با سران کشورهای عضو برجام؛ در هر صورت این سفر فرصتی برای مطرح شدن مواضع جمهوری اسلامی در قبال کسانی است که به ظاهر با ملتها دوستی دارند و از پشت به منافع ملی این ملتها خنجر میزنند. نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، فرصتی است که رئیسجمهور کشورمان این مسائل و مواضع جمهوری اسلامی را در حوزه برجام بدون واسطه با رؤسای جمهور کشورها مطرح کند، هرچند مواضع جمهوری اسلامی ایران پیشتر بهوسیله مقامات امور خارجه و در مصاحبهها و اتخاذ مواضع بیان شده است، اما در گفتوگوی رو در رو با استدلال منطقی و بر اساس اخذ منافع ملی امکان بیان و تشریح موضوعات بهتر و شفافتر خواهد بود.
ما خوبیم شما بد!
عباس عبدی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان ما خوبیم شما بد! نوشت: ضربالمثل معروفی است که میگوید ظلم بالسویه عدل است. ظلمی که به همگان یکسان اعمال و انجام شود، عدالت است. روشن است که هیچ ظلمی عدل نیست و هر ظلمی به هر اندازه که باشد به همان میزان از عدالت دور است ولی این ضربالمثل نوعی تعریض به تبعیض است و میخواهد بگوید که تبعیض از ظلم هم بدتر است. اگر مالیات ظالمانهای تعیین و گرفته شود ظلم است، ولی اگر از همه یکسان گرفته شود، جای شکری میگذارد که در ظلم تبعیض روا نمیدارند. ماجرا از افشاگری علیه فرزند خانم معاون رییسجمهور آغاز شد. این موضوع که فرزند ایشان در کانادا مشغول تجارت و کار است. تا اینجا مشکلی نیست. مشکل از آنجا آغاز شد که یکی از مقامات تبلیغاتی دولت اعلام کرد که اخیرا فرزند یک معاون وزیر برای ادامه تحصیل در یک کشور خارجی ویزا گرفته بود و قصد خروج داشت که به محض اطلاع رییسجمهور، دستور صادر شد؛ «اگر فرزند رفت، پدر هم برود!» گذشت آن دوران که افتخار مقامات عالی دولت، اقامت فرزندانشان در خارج از کشور باشد. مسوولان مراقب گشت ارشاد باشند. انتظار میرفت که با چنین رویکردی بلافاصله معاون ریاستجمهوری نیز مشمول این حکم شود، ولی نشد و اظهارات متناقضی را در توجیه این وضع گفتند و با فرار به جلو خواستند مساله را حل کنند ولی افشاگریهای بعدی نشان داد که ماجرا خیلی بدتر از آن است که ابتدا گفته میشد، معلوم شد که ادعاهای اولیه خانم معاون برای فرزندشان درست نبوده، لذا پدر این جوان وارد شد تا ماجرا را حل کند که گفتههایش در تعارض با مواضع مادر درآمد و خلاصه خیلی خراب شد. از آن طرف فعالان نواصولگرا اقدام به مالهکشی کردند، به جای پذیرش مشکل و حل آن سخنانی را گفتند که معلوم شد با سخنان خودشان درباره موارد مشابه در دولت قبل در تعارض است، حتی یکی از آنان به صراحت گفت که فرزندان مسوولان متفاوت و در پی خدمت به کشور هستند، دیگری گفت حساب فرزند را از والدین جدا باید کرد. خلاصه خواستند مساله را با یک تبعیض آشکار و زجرآور حل کنند که نشد و بدتر هم شد. اتفاق دیگر وضعیت زنان در پایانههای مرزی عراق برای سفر به مراسم اربعین بود که کاملا مختلط با مردان در وضعیتهای بسیار متراکم جمعیت قرار داشتند و حتی در فضای عمومی و نیمهعمومی هم خوابیده بودند و این پرسش مطرح شد که چرا نسبت به شرکت زنان در حضور مردان در اماکن عمومی ازجمله ورزشگاهها تا این حد حساسیت است ولی در این موارد هیچ اعتراضی نمیشود. البته جای اعتراض هم نیست، چون اصولا چیز عجیبی نیست، حتی در مراسم حج هم این نوع حضور جمعی دیده میشود، ولی نگاه تبعیضآمیز، مشکل مهمی است که هر مخاطبی را منزجر میکند. مورد دیگر مربوط به واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است که علت آن را زیانده بودن گفتند در حالی که صدا و سیما و خودروسازی دهها هزار برابر زیانده هستند ولی همچنان کمک میگیرند؟! نمونه بسیار بد دیگر استقبال از حضور زنان با پوششهای به اصطلاح نامناسب در انتخابات یا مناسک دینی و تظاهرات رسمی است و در عین حال برخورد با زنانی با همان پوشش در اماکن عمومی و انتقال آنان به بازداشتگاه وزراست. این رفتارهای تبعیضی محصول این تفکر است که ما خوب هستیم و دیگران بد. برخلاف جمله مشهور امام علی (ع) که فرد را با حق میشناسند و نه حق را با فرد؛ این تفکر حق را با فرد که خودشان باشد میسنجد. اصولا در این نگرش حق یعنی خودشان. هیچ اصل ثابتی ندارند. به قول شاعر: «هر چه آن خسرو کند، شیرین بود» این نگرش صددرصد ضداخلاقی و ضددینی و ضداسلامی است. از همه مهمتر ضدقانون است. اخلاق و قانون یعنی اینکه ما بتوانیم معیارهایی فراتر از افراد را در بیرون تعریف کنیم تا اعمال و رفتار مردم را با آن سنجید. یکی از عوامل فسادزا در جامعه همین تفکر خطرناک است. تفکری که بنیان هنجارهای اخلاقی و قانونی را در ایران سست کرده است در عین حال میخواهند با استناد به این دو هنجار، دیگران را داوری کنند.
پروندهای سیاه با جلدی سفید
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان جنگ، فی نفسه پروندهای سیاه با جلدی سفید نوشت: رویداد زشت و زیانباری است که برای ملتهای درگیر، مشکلات و خسارتهائی به بار میآورد و آنها را سالها و گاهی دهها سال به عقب برمیگرداند. بعضی جنگها حتی ملتهای دیگر را که درگیر جنگ نیستند نیز دچار عوارض منفی زیادی میکند که چه بسا از عوارض و آسیبهای وارده به خود ملتهای درگیر جنگ کمتر نیستند. جنگ اوکراین که در اثر طمعهای دو بلوک شرق و غرب و زیادهخواهیهای سران کشورهای آمریکا، اروپا و روسیه و بیتدبیری دولتمردان اوکراین به وقوع پیوست، ازجمله جنگهائی است که عوارض آن به ملتهای دیگر نیز سرایت کرد. علاوه بر ویرانی زیرساختهای اوکراین و کشته و زخمی شدن هزاران نفر از مردم این کشور و روسیه و آواره شدن بسیاری از خانوادههای اوکراینی، مردم بسیاری از کشورها در اثر این جنگ دچار کمبود مواد غذائی، بعضی مواد اولیه و انرژی شدند و قیمت بسیاری از کالاهای مورد نیاز مردم افزایش یافت. هرچند در مورد اینکه مقصر آغاز جنگ اوکراین چه کسی است، اظهارنظرهای مختلفی صورت میگیرد، ولی بیتردید ولادیمیر پوتین آغازگر این جنگ است و با صرفنظر از مسئولیتی که متوجه آغازگر جنگ در قبال عوارض آن میشود، باید به این نکته قابل تامل توجه کرد که جنگ اوکراین، پرده تزویری که سالها بر چهره قدرتهای استعماری اعم از غربی و شرقی جا خوش کرده بود را کنار زد. این تزویر را در دو موضوع باید دنبال کرد؛ اول اینکه استعمارگران بعد از تغییر شکل دادن از کهنه به نو، ادعا میکردند اهل جنگ و تجاوز نیستند و خشونت را به کشورهای جهان سوم نسبت میدادند. جنگ اوکراین، این دروغ بزرگ را افشا کرد و نشان داد که آنها خود منشا بیشترین خشونتها هستند. وجه دیگر این تزویر، ادعای انسان دوستی و رعایت حقوق بشر توسط قدرتهای شرقی و غربی بود که رفتار آنها با آوارگان اوکراینی در مقایسه با آوارگان سایر کشورها به ویژه کشورهای خاورمیانه عربی، افغانستان و آفریقا، خلاف آن را به اثبات رساند. هر روز خبرهائی از بسته شدن مرزهای کشورهای اروپائی به روی آوارگان آسیائی و آفریقائی یا بدرفتاری با آنها در رسانهها منتشر میشوند. بسیاری از این بدرفتاریها به جان باختن پناهجویان منجر میشوند و چه خانوادهها که با این رفتارهای غیرانسانی فرو میپاشند و چه حجم زیادی از حقوق بشر که به دست مدعیان حمایت از حقوق بشر پایمال میشود و عجیب اینست که دولتمردان اروپائی به این رفتار ضدانسانی و نژادپرستانه خود افتخار هم میکنند! یک نمونه از این رفتار نژادپرستانه را میتوان در مصاحبه یکی از دولتمردان لهستانی درباره خودداری این کشور از پذیرش پناهجویان مسلمان دید در حالی که او با صراحت به پذیرش 2 میلیون پناهجوی اوکراینی اعتراف میکند و آنها را پیامآور صلح مینامد. مقام لهستانی میگوید ما هیچ پناهنده غیراوکراینی را نپذیرفتهایم و به این کار افتخار میکنیم! وی با صراحت میگوید: «ما بیش از 2 میلیون اوکراینی را پذیرفتیم که در لهستان کار میکنند و پیامآور صلح هستند. ما حتی یک مسلمان را نخواهیم پذیرفت، زیرا این همان چیزی است که ما قول داده بودیم.» وی در پاسخ به خبرنگار که میپرسد: رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا میگوید شما نژادپرست هستید. آیا شما به این واقعیت افتخار میکنید که هیچ پناهندهای را نپذیرفتهاید؟ میگوید: «البته، زیرا این همان چیزی است که مردم ما از دولت ما انتظار دارند و به همین دلیل است که دولت ما انتخاب شد.» نکته مهمتر اینکه این مقام لهستانی در پاسخ به این پرسش خبرنگار که: در این موقعیت، آیا سیاستمداران اروپایی وظیفه اخلاقی انسانی ندارند که وارد عمل شوند؟ با وقاحت تمام میگوید: «نه!» اکنون میتوان به جنگ اوکراین از این زوایه هم نگاه کرد که علیرغم تمام عوارض منفی که برای مردم دو کشور اوکراین و روسیه و بسیاری از کشورهای دیگر داشته، پرده تزویر از چهره غربیهای مدعی انسان دوستی و حمایت از حقوق بشر برداشت و واقعیت نژادپرستانهشان را آشکار کرد. این واقعه تاریخی را میتوان به عنوان یک سند معتبر که نشان دهنده فریبکار بودن تمدن خوش آب و رنگ غربی است در پرونده غرب به ثبت رساند، پروندهای حاوی هزاران برگ سیاه، اما با جلدی سفید!