پشت پرده خیز کشورهای خلیج فارس در قاره سیاه
اقتصادنیوز: امروز کشورهای حاشیه خلیج فارس، بازیگرانی چون عربستان و امارات و قطر تلاش دارند تا حوزه نفوذ خود را در قاره سیاه گسترش دهند، گزاره ای که برای اهداف غربی می تواند هم چالش باشد و هم فرصت.
به گزارش اقتصادنیوز، معدن ایندابا، بزرگترین معدن آفریقا، هم چالش زمینشناسی شده و هم گزاره ای است که ماه فوریه در کیپ تاون به عنوات نمایشی ژئوپلیتیکی در کانون توجه بود. شرکت های معمولی چینی و غربی از خلیج فارس آمده بودند، صندوق دولتی عربستان سعودی، تا 15 میلیارد دلار برای هزینه کردن هزینه های معادن خارجی اختصاص داده است. همچنین شرکت هلدینگ بینالمللی، یک شرکت اماراتی با ارزش بازاری 240 میلیارد دلاری، که در ردیف سرمایهگذاری بلک راک و بریتیش پترولیوم قرار دارد، حضور داشت. در ماه نوامبر، بازوی مواد معدنی این شرکت 51 درصد از سهام معدن مس زامبیا را خریداری کرد.
خیز خلیج فارس برای نفوذ در آفریقا
تمایل کشورهای خلیج فارس به استخراج معادن آفریقا بخشی از یک روند گسترده تر است. امارات متحده عربی، عربستان سعودی و قطر به طور فزاینده ای در آفریقا نفوذ دارند. این قاره مقصدی برای پایتخت این گروه از کشورها، عرصه ای برای رقابت های آنها و آزمونی برای جاه طلبی های جهانی شان است. دبی به مرکز مالی حیاتی نخبگان آفریقایی تبدیل شده است. در حالی که رهبران آفریقا به دنبال جایگزین هایی برای کاهش وام های چین و کمک های غرب هستند، ظهور خلیج فارس در حال تغییر شکل ژئوپلیتیک در این قاره است که اثرات خوب و بد دارد. روابط خلیج فارس و آفریقا به قرن ها قبل برمی گردد. باستان شناسان سکه های عربی را در زیمبابوه بزرگ، یک دولت شهر قرون وسطایی پیدا کرده اند. شاخ آفریقا که توسط خلیج عدن و دریای سرخ از شبه جزیره عربستان جدا شده، مدتهاست که اعراب را در همسایگی خود دیده اند. علاقه به بخش گسترده آفریقا بر حمایت از خیریه های مسلمانان و خرید زمین کشاورزی متمرکز شده، اما با قیمت نفت کاهش یافته است.
آنگونه که اکونومیست نوشته، زمانی که کشورهای خلیج فارس خود را به عنوان قدرتهای متوسط در دنیای چندقطبی مطرح میکنند، این رابطه روشن سازگارتر شده است. اگرچه رویکردهای آنها متفاوت است، اما آنها در این عقیده مشترکند که کشورهای آفریقایی توسط سایر کشورها نادیده گرفته شده اند - و به دلیل فقیر بودن شان، نفوذ کم هزینه تری دارند. آفریقای جنوب صحرا بیش از 20 برابر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (عربستان سعودی، امارات، قطر، عمان، کویت و بحرین) جمعیت دارد، اما تولید ناخالص داخلی اش اندک است. در دهه 2010 میانگین تجارت سالانه بین کشورهای جنوب صحرای آفریقا و امارات کمتر از نیمی از تجارت بین منطقه و آمریکا بود. اما از سال 2020 مجموع واردات و صادرات بین امارات متحده عربی و کشورهای جنوب صحرای آفریقا بیشتر شده است. طی دهه گذشته، امارات متحده عربی چهارمین سرمایهگذار مستقیم خارجی در آفریقا پس از چین، اتحادیه اروپا و آمریکا بوده است. این کشور به کمک کشورهای آفریقایی که با کمبود ارز مواجه هستند، آمده است، به عنوان مثال نجات سودان در سال 2019 و اتیوپی در سال 2018 در این راستا قابل تبین است. اخیراً این کشور متعهد شد 35 میلیارد دلار در مصر سرمایه گذاری کند. میلیونها آفریقایی در کشورهای حاشیه خلیج فارس منبعی حیاتی برای حوالههای مالی هستند.
مانور اعراب در قاره سیاه
امارات به ویژه در حوزه های لجستیک و انرژی فعال بوده است. این کشور رقیب اصلی چین برای بنادر آفریقا است، یک شرکت مستقر در دبی، بنادر 9 کشور آفریقایی را اداره می کند و در ماه اکتبر امتیاز جدیدی در تانزانیا به دست آورد. گروه بنادر ابوظبی چندین مورد دیگر را در اختیار دارد. اینها موقعیت امارات به عنوان قطب بین آفریقا و آسیا را تقویت می کند، نقشی که توسط خطوط هوایی امارات تقویت شده است. امارات همچنین به آفریقا در توسعه پروژه های نفت و گاز کمک می کند، آن هم در شرایطی که گروهی در غرب نگران نادیده گرفتن توافقات آب و هوایی هستند. ر ماه دسامبر، مراکش و امارات برای ساخت خط لوله ای که می تواند گاز را از نیجریه به مدیترانه برساند، توافق کردند. در عین حال، سرمایه گذاران اماراتی یکی از بزرگترین سرمایه گذاران در پروژه های انرژی های تجدیدپذیر در آفریقا هستند. یک شرکت دولتی میگوید 10 میلیارد دلار برای افزایش ظرفیت تولید برق در جنوب صحرای آفریقا به میزان 10 گیگاوات سرمایهگذاری میکند - با توجه به اینکه، به استثنای آفریقای جنوبی، ظرفیت نصب شده این منطقه 89 گیگاوات است، تقریباً مشابه مکزیک.
نوامبر اولین نشست سران عربستان و آفریقا، آخرین رویداد «آفریقا +1» با الهام از گردهمایی های سه ساله چین برگزار شد. عربستان سعودی اعلام کرد که تا سال 2030 بیش از 25 میلیارد دلار در آفریقا سرمایه گذاری خواهد کرد و 5 میلیارد دلار دیگر نیز به عنوان کمک اختصاص خواهد داد. عربستان سعودی پس از کمک به سودان، جمهوری آفریقای مرکزی (خودرو) در سال های اخیر، قول کمک به غنا و دیگر کشورهایی که دچار بحران بدهی هستند، داده است. نقش قطر در رواندا نشان میدهد که سرمایهگذاریهای کوچک (بر اساس استانداردهای خلیجفارس) چقدر در آفریقا پیشرفت زیادی میکنند. سازمان سرمایه گذاری قطر (کیا)، یک صندوق دارای ثروت 500 میلیارد دلار تعریف کرده است. کیا همچنین 60 درصد در پروژه ساخت فرودگاه جدید در جنوب کیگالی، پایتخت، سهم دارد.
پیروی از الگوی چین
درخواست کشورهای خلیج فارس از آفریقا سه جنبه دارد. اول اینکه وقتی دیگر کشورها عقب نشینی می کنند، این گروه از بازیگران پولی برای خرج کردن دارند. در دهه 2020، وام های سالانه چینی جدید به آفریقا به طور متوسط 10 درصد از آنچه در دهه 2010 بود (1.4 میلیارد دلار در سال در مقابل 14 میلیارد دلار) است. در سال 2022، سهم کمک های غرب به آفریقا به پایین ترین حد خود از سال 2000 تاکنون رسیده بود. در ژانویه اوگاندا یک شرکت اماراتی را برای ساخت یک پالایشگاه 4 میلیارد دلاری انتخاب کرد و به قراردادی با یک گروه آمریکایی پایان داد. ثالثاً، کشورهای خلیج فارس بهعنوان مدلی برای کشورهای آفریقایی در نظر گرفته میشود که به دنبال تنوع بخشیدن به منابع طبیعی هستند. در کنار این مقوله فشار اقتصادی خلیج فارس با فشار دیپلماتیک همراه است. از سال 2012 تا 2022 قطر و امارات تعداد سفارتخانه های خود در آفریقا را بیش از دو برابر کردند. عربستان سعودی قصد دارد پست های دیپلماتیک خود را به 40 (از 28) افزایش دهد. با این حال، کشورهای خلیج فارس می توانند آفریقا را بی ثبات کنند و اهداف غرب را در این روند تضعیف نمایند. این امر به ویژه در مورد امارات صدق می کند، که بیشترین ریسک را برای پیگیری منافع ژئواستراتژیک خود در این قاره دارد. به حدی که با وجود صحبتهای همه آفریقاییها در مورد تبدیل شدن امارات متحده عربی به «چین جدید» از نظر سرمایهگذاری، نحوه ایجاد شبکه مخفیانه از مردان قدرتمند به همان اندازه نشاندهنده استراتژی روسیه در آفریقا است.
حضور کشورهای خلیج فارس رهبران آفریقایی را با یک انتخاب آشنا روبرو می کند. آیا آنها از مشارکت با قدرت های خارجی برای منافع شخصی خود استفاده می کنند یا برای منافع شهروندان خود؟ برای غرب چالش دیگری وجود دارد. آمریکا و قدرتهای اروپایی میخواهند مواد معدنی آفریقایی بیشتری را تأمین کنند، نفوذ روسیه و چین را کاهش دهند و حکمرانی خوب را ترویج کنند. کشورهای حاشیه خلیج فارس ممکن است گاهی به برخی از این اهداف کمک کنند، اما ابزار قابل اعتمادی برای اهداف غربی نیستند. مانند سایر نقاط جهان، دولت های نفتی در حال رشد، جاه طلبی های خاص خود را دارند - و آنها را بی رحمانه دنبال خواهند کرد.
همچنین بخوانید ما را در شبکههای اجتماعی دنبال کنید