چرا برجام جذابیت خود را از دست داده؟
ایران در 7 سال گذشته کمترین بهره را از برجام برده و در حالی که امتیازاتی که قرار بود شامل تهران شود خاصیت نسیه داشتند، تعهدات برجامی ایران نقدا و پیش از آغاز اجرای آن پرداخت شد.
عصرایران؛ مازیار آقازاده - برجام نیمه جان در حال مرگ است و به نظر می رسد به جز 3 کشوراروپایی عضو گروه 4+1 کسی بر سر جنازه نیمه جان آن زاری و شیون نمی کند.
ایالات متحده آمریکا بیش از 4 سال پیش و در دوره ترامپ از برجام خارج شد، در زمان خروج ترامپ از برجام، 2 سال و 3 ماه از اجرایی شدن این توافق بین المللی گذشته بود و حالا با گذشت بیش از 4 سال از خروج یکجانبه آمریکا از برجام، احیای دوباره آن روز به روز غیرمحتمل تر و برای دو طرف اصلی منازعه احیای برجام یعنی ایران و آمریکا کم جاذبه تر به نظر می رسد.
ایران از زمان خروج آمریکا از برجام با وجود از سرگذراندن 2 سال سخت، در حال بازیابی توان اقتصادی خود با فرض همیشگی بودن تحریم های آمریکاست و ایالات متحده آمریکا هم در دوران ریاست جمهوری جو بایدن نشان داد که عزم و جرات کافی برای سرشاخ شدن با لابی حامی اسراییل و شاهین های تندرو ضد ایران در واشنگتن را بر سر پرونده "احیای برجام" را ندارد و فقط در حرف و زبان شعار "بازگشت دوباره به برجام" را سر می دهد و در عمل جراتی برای تغییر ریل سیاست "فشار حداکثری" ترامپ، ندارد و یا شاید آن را در اولویت و یا به سود منافع سیاسی - حزبی خود نمی داند.
آمریکا که مسئول اصلی وضع فعلی و به مرگ کشاندن برجام است، سعی دارد با بازی های رسانه ای و " مقصر نمایی" ایران را مسئول بن بست فعلی نشان دهد و می خواهد دنیا فراموش کند که این واشنگتن بود که با خروج یکجانبه از برجام و اعمال تحریم های شدید در راستای کارزار "فشار حداکثری" مسئول وضعیت فعلی است.
ایران نتوانست از برجام کامجویی کند چون تعهدات برجامی که به عنوان حق ایران شناخته می شد همگی خاصیت نسیه داشتند وگرنه آمریکایی ها پیش از اجرای رسمی برجام کامجویی های خود را از آن نقدا دریافت کردند.
ایران در 7 سال گذشته تنها توانست حدود 2 سال آن هم با هزار گله و شکایت (از عدم رفع واقعی تحریم های مالی و بانکی آمریکا) از مزایای اقتصادی برجام برخوردار شود و به جز خرید 4 فروند هواپیمای مسافربری نو و تعلیق موقت برخی تحریم های اقتصادی و افزایش موقتی فروش نفت، (که حصول درآمدهای دلاری آن پس از خروج دولت آمریکا از برجام غیر ممکن شد) دستاورد چندانی از اجرای برجام نداشت.
در 2 سال اجرای برجام (سال های 2016 و 2017) با وجود اینکه سفرهای هیات هایی اقتصادی از کشورهای غربی به ایران به نحو محسوسی زیاد شد، اما این سفرها تقریبا هیچ دستاوردی برای اقتصاد ایران نداشتند زیرا:
الف - این هیات ها نگران تحریم های دیگر آمریکا علیه ایران بودند و معتقد بودند ایران حتی با وجود برجام، با وجود حفظ صدها تحریم دیگر، یک زمین مین گذاری شده از سوی آمریکاست که سرمایه گذاری اقتصادی در آن، برای اروپایی ها از امنیت کافی برخوردار نیست.
البته با خروج یکجانبه ترامپ از برجام، درستی این نگرانی آنها اثبات شد و معلوم شد ترس اروپایی ها چندان بی دلیل و غیرموجه نبوده است.
ب - لابی های اسراییلی به شدت فعال بودند تا آنها را از همکاری با ایران بازدارند
ج - این هیات ها مدعی بودند ساختارهای اقتصادی اصلاح نشده در ایران مانع کسب و کار آنها در ایران خواهد شد.
در عوض آمریکایی ها خواسته های خود از برجام را نقدا و حتی پیش از اجرای رسمی آن از ابتدای ژانویه 2016 دریافت کردند و حتی توانستند بیش از 1 سال پس از خروج از این توافق بین المللی، با اجرای مو به مو تعهدات برجامی از سوی ایران، از مزایای کامل آن با وجود وضع تحریم های کمرشکن اقتصادی علیه ایران، برخوردار باشند.
بنابراین در مقایسه معادله سود و زیان ایران و آمریکا از توافق برجام، کفه این معادله به نحو بارزی به نفع آمریکا سنگینی می کند و تنها از میانه های سال 2019 و با تصمیم ایران به کاهش تدریجی تعهدات برجامی و افزایش غنی سازی بود که کفه این معادله آرام آرام به سمت ایران سنگینی کرد؛ به این معنا که ایران شروع کرد کارت های در دست خود را تقویت کند.
با این حال ایران بازنده اصلی روند طی شده پس از انعقاد توافقنامه برجام در 7 سال گذشته بوده است (چون همه امتیازها را نقدا داد و به انتظار عمل کردن به وعده های نسیه آمریکا نشست و خیری جز بازگشت تحریم های آمریکا ندید) و بر اساس همین تجربه تلخ، حالا که سخن از احیای برجام می رود بسیار محتاط بوده و تلاش دارد از تجربه طی شده درس عبرت بگیرد و کارت های بازی خود را نقدا به امید نسیه های واشنگتن به زمین نریزد.
احیای برجام در شرایط کنونی چندان جذابیتی برای ایران ندارد زیرا:
1- آمریکا همچنان بخش عمده ای از تحریم های اقتصادی خود علیه ایران را به بهانه و انگ هایی چون تروریسم و حقوق بشر و فعالیت های منطقه ای و موشکی و پهپادی و... علیه ایران نگه خواهد داشت و حتی در صورت احیای دوباره برجام هم به بهانه های دیگر برشمرده شده، همچنان به تحریم ایران ادامه خواهد داد.
2- توافق با یک دولت مستعجل و گذرا در واشنگتن که 2 سال دیگر معلوم نیست بر سر کار باشد یا نه، جذابیت چندانی برای ایران ندارد. فضای سیاست در آمریکا در دهه گذشته به شدت قطبی شده و سیاستمداران و دولتمردان دو حزب اصلی آمریکا به صورت "هیستریک" و گاه حتی لجبازانه با تصمیمات و سیاست های یکدیگر مخالفت می کنند و جلوی هم سنگ می اندازند و به همین دلیل پس از تغییر دولت ها همه رشته های دولت قبلی را پنبه می کنند. (تحربه دولت ترامپ) بر همین اساس از همین الان که حتی برجام احیا نشده، جمهوریخواهان مخالف دولت بایدن مدام شعار می دهند که اگر به کاخ سفید برگردند در همان روز اول این توافق را پاره کرده و به تحریم های ایران خواهند افزود.
3- اقتصاد ایران در فاصله بین سال های 2018 تا 2020 فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم های "فشار حداکثری" را با وجود ایجاد فشار مضاعفی بر روی زندگی مردم ایران که همچنان نیز ادامه دارد، تحمل کرده و فرونپاشیده است و اتفاقا در 1 سال گذشته و بدون احیای برجام با تغییر شرایط بین المللی، اقتصاد ایران در حال بازیابی توان خود است و از رشد منفی اقتصادی در 2 سال نخست خروج آمریکا از برجام به رشد مثبت رسیده و فروش نفت خود را به بالای 1 میلیون بشکه رسانده و با توافقات جدید با کشورهای همجوار و روسیه و چین و دیگر کشورها در حال شکستن حصارهای تحریمی است.
در چنین شرایطی مزایای اقتصادی ناچیزی که قرار است به صورت نسیه و وعده و وعید از قِبَلِ احیای برجام در آینده نصیب ایران شود، جذابیت خود را از دست داده است.
4- حمله روسیه به اوکراین و تحریم روسیه باعث شده تهران و مسکو برهمکاری های راهبردی دو کشور به ویژه در حوزه اقتصادی و دور زدن تحریم های آمریکا بیفزایند. حضور یک قدرت بزرگ جهانی همچون روسیه در کنار ایران در جبهه ضد تحریم های آمریکا، بر دلگرمی تهران به امکان استفاده از ظرفیت های مکمل دو کشور برای خنثی سازی تحریم ها افزوده است.
5- چین و روسیه با ایران قراردادهای همکاری راهبردی طولانی مدت منعقد کرده اند. ایران و چین در اسفند 1399 یک قرارداد 25 ساله همکاری راهبردی امضا کرده اند و ایران و روسیه هم یک طرح همکاری راهبردی 20 ساله روی میز مذاکره دارند که احتمالا طی هفته ها و ماه های آتی به امضای دو کشور برسد.
با امضای این قراردادها در شرایط تحریمی آمریکا، ایران این اطمینان نسبی را یافته که دومین اقتصاد بزرگ جهان یعنی چین از همکاری اقتصادی با ایران پا پس نخواهد کشید و روسیه نیز به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی به تازگی به جمع باشگاه تحریم شده ها پیوسته و ایران می تواند با استفاده از ظرفیت های این دو قدرت بزرگ از نیاز خود به همکاری با غربی ها بکاهد.
6- ایران کشوری بزرگ با ظرفیت های بزرگتر از نام و نشان خود است. کمتر اقتصادی در جهان را می توان یافت که در برابر تحریم های کارزار فشار حداکثری آمریکا - که در 4 سال گذشته اقتصاد ایران را در هم کوبیده - یارای مقاومت داشته باشد.
با تکیه بر همین مساله می توان تحریم های آمریکا را خنثی کرد و حتی برنامه ای برای رشد و توسعه اقتصاد کشور بدون در نظر گرفتن امکان احیای برجام و با لحاظ بدترین سناریوها تدوین کرد.
این یک شعار نیست، کافی است روی نقشه جغرافیا به نقشه کشورمان نگاه کنیم و جایگاه آن را در منطقه و جهان مورد توجه قرار دهیم.
کشوری با دارا بودن 15 همسایه (با مرز خاکی و آبی مشترک) قابل حصر و قابل انزوا نیست؛ هر چند این خواسته ابرقدرتی به نام ایالات متحده آمریکا باشد.
فقط کافی است مدیران و دولتمردان کشورما بدون توجه به سرنوشت برجام و با فرض ادامه و حتی تشدید تحریم های آمریکا برنامه ریزی کنند واصلاحات اقتصادی لازم را (برای کاهش مصرف بی رویه انرژی و منابع و نظام مندی یارانه ها و...) به اجرا گذاشته و با فساد و دیگر مشکلات به صورت ساختاری و نظام مند مقابله کنند.
در این صورت حتی اگر برجام بار دیگر احیا شود، چیزی از دست نخواهیم داد بلکه بر ظرفیت های کشور افزوده خواهد شد اما اگر منتظر احیای برجام بنشینیم و یا با فرض احیا و تداوم برجام برنامه ریزی کنیم، به شدت (به دلیل شرطی کردن امور کشور به اجرای برجام) آسیب پذیر خواهیم بود.
7- ایران به صرافت دریافته که تحریم های آمریکا تمام شدنی نیستند و مادامی که ایران با "نظام سلطه" به رهبری آمریکا سر سازش ندارد، این تحریم ها کمابیش به بهانه های مختلف هستند و خواهند بود و تنها ضعف و افول تدریجی آمریکاست که به مرور باعث کند شدن تیغ تیز تحریم های آمریکا خواهد بود، وگرنه اگر قرار بر این باشد که از کیسه گشاد استقلال و امنیت کشور به آمریکا امتیاز بدهیم و چشم انتظار تعلیق موقت تحریم های دنباله دار آمریکا باشیم، لیست بلندبالای خواست های واشنگتن از ما تمامی نخواهد داشت و دولتمردان آمریکا چه جمهوریخواه و چه دموکرات تا زمانی که مطمئن نشوند که ایران یک کشور خنثی و"غلام حلقه به گوش" اسراییل در منطقه نشده، به فشارها بر تهران ادامه خواهند داد.
بنابراین اگر ایران بخواهد استقلال خود را حفظ کرده و همچنان به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه ای به ایفای نقش بپردازد، باید با فرض همیشگی بودن تحریم های آمریکا برنامه ریزی کرده و عمل کند و آن قدر اقتصاد خود را در این مسیر ایمن کند که نگرانی چندانی از تغییر دولت ها در آمریکا و تغییر اولویت های منطقه ای واشنگتن نداشته باشد و یگانه راه رسیدن به این نقطه، پی ریزی یک "اقتصاد مقاومتی" پویا، درونزا و درعین حال در هم تنیده با اقتصادکشورهای همجوار و همسایه و دیگر اقتصادهای دنیاست که از توفان و توفند های فشارهای تحریمی آمریکا صدمه زیادی نخورد.
در این صورت حتی اگر روزی به فرض (شاید محال) تمامی مشکلات بین دو کشور آمریکا و ایران حل شود و آمریکا دست از سیاست فشار بر ایران بردارد، می توان از جایگاه یک اقتصاد شکوفا و غیروابسته با آمریکا همکاری اقتصادی گسترده داشت و از مواهب آن هم برخوردار شد.
8- نگرانی از سازوکار ماشه: در برجام سازوکاری تعبیه شده که اگر عضوی از اعضای گروه 5+1 به هر بهانه ای که از نظر خودش مشروع باشد، می تواند پرونده ایران را به شورای امنیت ببرد و در آنجا بدون رای گیری و حق وتو بار دیگر تمامی تحریم های لغو شده شورای امنیت علیه برنامه هسته ای ایران را به صورت خودکار برگرداند.
این مساله "فی نفسه " تهدیدی علیه منافع ملی ایران است و سازوکاری است که طرف های مذاکره ایران در برجام برای تضمین پای بندی ایران به تعهدات برجامی تعبیه کرده اند که می تواند مورد سوء استفاده اعضای برجام قرار بگیرد.
بر همین اساس ورود دوباره آمریکا به برجام (و حتی کشورهای اروپایی داخل برجام در حال حاضر) این خطر را دارد که هر زمانی که اراده کنند (مثلا قبل از اتمام بند غروب برجام در پاییز سال 2025) و یا با فرض روی کار آمدن یک رییس جمهوریخواه در کاخ سفید، او این فرصت را خواهد داشت تا به جای خروج از برجام، سازوکار ماشه آن را علیه ایران فعال کند و در این صورت بدون امکان مخالفت از سوی دیگر اعضای برجام، تحریم های سابق شورای امنیت علیه ایران بازخواهند گشت.
تماشاخانه