چرا خاتمی روی نام ظریف قلم قرمز کشید؟ / لاریجانی به گره اصلاح طلبان تبدیل شده است!
ظاهراً دلخوری خاتمی از ظریف به نامهای انتقادی برمیگردد که مدتی پیش او برای لیدر اصلاحات نوشته بود!
سرویس سیاست مشرق - در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید
************
روزنامههای امروز چهارشنبه 9 خرداد در حالی چاپ و منتشر شدند که ریاست دوباره قالیباف در مجلس و ترکیب جدید هیئت رئیسه، جنایت اسرائیل در رفح و واکنشها به آن، خانههای خالی در پایتخت و مستاجران نگران و انتشار گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی در آستانه نشست فصلی شورای حکام در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به مساله ای خاص در درون جبهه اصلاحات تبدیل شده و مطالب و محورهای مختلفی از سوی طیف های این جریان در فضای رسانه ای - سیاسی کشور در خصوص این انتخابات طرح و بیان می شود، در همین راستا روزنامه سازندگی ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی در گزارشی نوشت:
اصلاحطلبان با سه مساله روبهرو شدهاند. مساله اول ظریف است، بعد لاریجانی و سومی کاندیدای اصلاحطلب. این درحالی است که این جناح 11 نامزد اصلی و فرعی دارد و احزاب و اشخاص درحال سنجش این کاندیداها هستند. اگرچه نامهایی به عنوان کاندیدای اصلی جبهه اصلاحات یا اصلاحطلبان منتشر شده است اما هیچ یک از آنها نهایی نیست و نمیتوان به قطعیت گفت که اصلاحطلبان با چه کسی پا به انتخابات میگذارند زیرا تا نظر نهایی شورای نگهبان و بررسی صلاحیتها باید منتظر ماند.
این روزنامه با تاکید بر اینکه اصلاحطلبان درخصوص مساله اول تا انجای کار مطمئن شدهاند که محمدجواد ظریف کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری نمیشود به نکته جدیدی اشاره کرده و تصریح می کنند که خاتمی بر روی نام ظریف قلم قرمز کشیده بود.
به نوشته این روزنامه، در چند روز اخیر در گروههای اصلاحطلب نیز بحثی درخصوص آمدن و نیامدن محمدجواد ظریف درگرفت و برخی نیز این مساله را یادآوری کردند که سیدمحمدخاتمی چندان موافق کاندیداتوری او نیست و هنوز از وی نخواسته که کاندیدا شود و بهتر است که آقای خاتمی از او بخواهد به صحنه بیاید.
ظاهراً دلخوری خاتمی از ظریف به نامهای انتقادی برمیگردد که مدتی پیش او برای خاتمی نوشته بود. با این حال تحت همان نوشته، خاتمی نیز این دلگیری را از او دارد و این بار قلم قرمز بر نام ظریف کشیده تا جایی که محمد صدر 73 ساله که (در صورت پیروزی) تنها یک دور میتواند رئیسجمهور شود را بر ظریف که یک دیپلماتی جهانی است ترجیح داده است.
روزنامه سازندگی اما در ادامه به مساله علی لاریجانی اشاره کرده و با بیان اینکه مشکل لاریجانی پایگاه رای و عدم مشارکت مردم است وی را نیازمند سازماندهی رای دهندگان دانسته و تاکید می کند:
اصلاحطلبان این پتانسیل را کموبیش دارند و هنوز بخشی از آن را هم حفظ کردهاند. پس یک چشم لاریجانی به حمایت سیدمحمد خاتمی است و یک چشم دیگرش به حسن روحانی و شیوخی چون ناطقنوری و میانهروهایی که پیش خاتمی بروند و نظر او را برای حمایت لاریجانی بگیرند.
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه با طرح این پرسش که «آیا لاریجانی میتواند رئیسجمهور مقبولی باشد؟»، می نویسد:
به نظر میرسد که اگر لاریجانی بتواند در همان دور اول اجماع اصلاحطلبان را داشته باشد احتمالاً پیروز میشود و از آنجایی که مورد اعتماد رهبری و مجموعهای از تصمیمگیران نظام است، کارش راحتتر خواهد شد. چه آنکه محمدباقر قالیباف که با آرای فراکسیون مستقلین و اصلاحطلبان توانست رئیس مجلس بماند، میتواند در مجلس ضربهگیر در مقابل پایداریها باشد. شاکله کشور نیز اگرچه در دست اصولگرایان است اما دیگر نمیتوان لفظ حاکمیت یکدست را برای آن در نظر گرفت. چه آنکه لاریجانی حتی با توجه به ریشههایی که دارد اما از جنس پایداری و خالصسازان نیست و میتواند بهبودهایی را در حوزه سیاست خارجی، اقتصادی و اجتماعی به وجود آورد. حتی محتمل است که لاریجانی، ایده سالیان قبل علیاکبر ناطقنوری را برای دولت وحدت ملی اجرایی کند و دولتی تشکیل دهد که پیشرفت و توسعه محور آن باشد تا تبلیغات و شعار.
سازندگی همچنین با بیان اینکه اصلاحطلبان بین لاریجانی و کاندیدای اصلی ماندهاند، لاریجانی را گره اصلاحطلبان توصیف کرده و مینویسد:
در این میان برخی نیز میگویند، محتمل است به دلیل کاهش مشارکت، انتخابات به مرحله دوم برود. در این مرحله چه اتفاقی رخ میدهد؟ از سه حال خارج نیست. یا دو کاندیدای اصولگرا به مرحله دوم میروند که طبعاً شکست است و بعید نیست که مشارکت در مرحله کمتر از مرحله اول باشد و رئیسجمهوری حداقلی انتخاب شود که این موضوع به گره اصلی حاکمیت تبدیل میشود. اما اگر لاریجانی با یک اصولگرا به مرحله دوم برود، اصلاحطلبان و میانهروها همگی از لاریجانی حمایت میکنند و به احتمال زیاد در احساس خطری که جامعه میکند، احتمال پیروزی لاریجانی در مقابل مثلاً سعید جلیلی بسیار است و اما اگر لاریجانی با یک اصلاحطلب به مرحله دوم برود، بازی دو سر برد است و فرقی ندارد که کدام یک رئیسجمهور شود. به همین دلیل نیز برخی امیدوارند در مرحله دوم یاریگر لاریجانی باشند. اما همیشه آنطور که فکر میکنیم، نمیشود. معادلات، پیچیدهتر میشود و ما به آن پاسخی که میخواهیم نمیرسیم.
ارگان رسمی حزب کارگزاران سازندگی در ادامه وضعیت کاندیداهای اصلاح طلب را بررسی و با اشاره به درخواست خاتمی از محمد صدر برای کاندیداتوری نیز نوشته است:
باید به این نکته اذعان کرد که صدر 73 سال دارد و اگر کاندیدای نهایی اصلاحطلبان باشد حتی اگر رای هم بیاورد با توجه به قانون انتخابات بیش از یک دوره نمیتواند رئیسجمهور بماند و اصلاحطلبان برای دوره دوم ریاستجمهوری که چهار سال دیگر برگزار خواهد شد، دوباره دچار مشکل میشوند. معلوم نیست که در انتخاب صدر به این نکته دقت کرده باشند یا نه. اما همین موضوع فعلاً به عنوان یک پاشنه آشیل مطرح است.
روزنامه ارمان ملی نیز جهانگیری را نامزد مطلوب برای اصلاحطلبان خوانده و نوشته است:
اکنون این سوال مطرح میشود که کاندیدای حزب کارگزاران کیست. از شواهد چنین بر می آید که از اسحاق جهانگیری کاندیدای این حزب خواهد شد. جهانگیری چهره مورد وثوق حاکمیت و سیاسیون است بنابراین میتواند تا حدودی ایفاگر نقش آیت الله هاشمی در اعتدال بخشی به جامعه شود. هانگیری تاکنون دو بار در انتخاباتهای ریاست جمهوری شرکت کرده است. او برای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری سال 96 کاندیدا و صلاحیتش توسط شورای نگهبان تأیید شد اما به نفع حسن روحانی انصراف داد!
آمدن جهانگیری به صحنه یادآور ماجرای بر باد دادن ارز کشور در کمتر از چند ماه بوده است، در آن زمان قیمت گذاری 4200 تومانی، و واگذاری ناهوشمندانه ارز، از جمله برای واردات کالاها بود. اتفاقی که رخ داد، این بود که دولت وقت، ابتدا خزانه را جارو کرد و 60 میلیارد دلار از ذخائر کمیاب ارزی را در شرایط جنگ اقتصادی بر باد داد.
سپس، از سال 1399، به نقطهای رسید که تمام بودجه ارزی اختصاص یافته برای واردات کالاهای اساسی را هزینه کرد و هنگامی که کم آورد، بدون سر و صدا سراغ حذف تدریجی ارز واردات رفت. بنابراین، گرانی گسترده بسیاری از کالاها از همان سال 99 آغاز و در سال 1400 تداوم پیدا کرد.