چرا صدا و سیما با «شیوه» هم به جایی نمیرسد / تغییر ذائقه دهه هشتادیها را به رسمیت بشناسید!
هر قدر هم از خواص غذایی با کدوی آب پز بگویید باز هم دهه هشتادیها مرغ سوخاری و پیتزا را ترجیح میدهند. این تغییر ذائقه را نمیتوان به تمامی به توطئه "جریان مسلط داده" نسبت داد.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - برنامه جدید تلویزیونی «شیوه» در شبکه چهار سیما میکوشد طرحی نو دراندازد و آبی بر روی آتش بریزد. آتشی که هم از خشم مردم در قبال تبعیض و تحقیر و سانسورو تک صدایی در همین رسانه رسمی ناشی میشود و هم البته دشمنان انقلاب و نظام بر آن میدمند.
در این یادداشت اما میخواهم بگویم با این «شیوه» هم به جایی نمیرسند. 4 برنامه قبلی را ندیدهام اما دیشب می خواستم ببینم دو خانم فریبا عسالوند و فاطمه قاسمپور که هر دو دانشآموخته فلسفه و هر دو متعلق به اردوگاه نواصولگراییاند چه میگویند.
همین بای بسمالله میتوان پرسید وقتی بیش از نیمی از زنان و دختران جامعه مثل این دو خانم پوشش کامل سیاه ندارند و به تصریح آقای عبدالله گنجی اصولگرا در مناظره با آقای کرباسچی 20 میلیون دختر و زن ایرانی پوشش حداکثری مورد نظر اصول گرایان را رعایت نمیکنند چگونه انتظار دارند آن جمعیت انبوه و غالب تحت تأثیر حرفهای این دو خانم قرار گیرند؟
هر دو چون پژوهشگر حوزه زنان و خانواده هستند وسنتی به مفهوم نمایندگان سابق زن از این طیف نیستند حرفهای قلمبه و سلمبه میزدند و اتفاقا این هم برای اکثریت حامیان این جریان که نیروهای سنتیاند چندان مفهوم نیست.
به عبارت دیگر طبعا برای بیش از نیمی از زنان ایران که مثل این دو خانم پوشش کامل حداکثری و سیاه ندارند جاذبه ندارد و برای همفکران خودشان هم این ادبیات دانشگاهی و اصطلاحاتی چون «جریان مسلط داده» مفهوم نیست.
پس با این شیوه میخواهند کی را قانع کنند؟ بامزه این که یک آقا هم نشسته بود آن وسط. فاقد حداقلهای جاذبه اجرا. در حالی که مجری باید خود جذبکننده باشد و بیدلیل نیست که از چهرههای مشهور برای اجرا دعوت میکنند و میتوان حدس زد کسی قبول نکرده است.
شیوه نادرست است نه الزاما صحبتهای دو خانم که اتفاقا به نسبت دیگران در این روزها حرفهای بهتری بر زبان آوردند.
مثلا خانم عسالوند پرسید فیلترینگ راهکار نیست. چند وقت دیگر که اینترنت ماهواره ای بیاید میخواهیم چه کار کنیم؟
مجری میتوانست از او که به کشورهای مختلف دنیا سفر کرده بپرسد چرا در آن سرزمین ها که از حجاب اجباری خبری نیست عدهای پای حرفهای شما می نشستند و آیا در آمریکا، ترکیه، مالزی، اتریش، تونس، سوییس، لبنان، ایتالیا، واتیکان و آلمان میتوانستید از این شیوه دفاع کنید؟
خانم دیگر نماینده تهران بود. منتها من هم تا به حال نام او را نشنیده بودم!
فاطمه قاسمپور که در غیر رقابتی ترین و سردترین انتخابات مجلس درتاریخ جمهوری اسلامی به عنوان نماینده تهران به مجلس راه یافته اکنون رییس فراکسیون زنان است و هر چند 726 هزار رای آورده ولی افکار چند درصد زنان تهران و ایران را نمایندگی میکند؟
او در این برنامه گفت بعد از راه اندازی کمپین «من محجبهام ولی با گشت ارشاد مخالفم» به فرماندهی نیروی انتظامی پیشنهاد کرده چهره های مؤر این کمپین را دعوت کند و بپرسد پیشنهاد بدهند بدون گشت ارشاد چگونه نظارت کنند؟
از لحن او پیدا بود که به خواست او عمل نشده و اگرچه قول داد پرونده مهسا امینی را مجلس پی گیری میکند اما توضیح بیشتری نداد.
هر دو خانم دانش آموخته فلسفه هستند و ادبیات آنها برای دختران و زنانی که مانند آنان از پوشش سراسر سیاه استفاده نمی کنند جذاب نبود و گمان نمی کنم زن سنتی و خانه دار هم چندان از این کلمات قلمبه و سلمبه سر درآورد. جای خالی خانم مریم بهروزی کاملا حس می شد که بخشی از جامعه زنان سنتی را نمایندگی می کرد.
این که به جریان آزاد اطلاع رسانی در دنیا بگویی ""جریان مسلط داده مشکلی را حل نمی کند. خانم عسالوند البته معترف بود که آنچه "جریان مسط داده" عرضه میکند برای نسل نو جذاب تر است.
منظور از جریان مسلط داده این است که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی واقعیت جامعه ما نیست و خواسته و ناخواسته هدایت میشود و مجری هم تنها گوش می داد یا تأیید می کرد.
این که در برنامه تلویزیونی هیچ تصویری نشان ندهی و دو نفر پشت یک دکور ابتدایی بنشینند و لاینقطع حرف بزنند چه جذابیتی دارد وچرا فکر می کنند این شیوه جواب میدهد؟ در حالی که از درو دیوار کانال های ماهواره ای رنگ و تنوع می ریزد؟ در چه عالمی سر می کنند اینها؟ لابد می گویید به هر حال بودجه 5 هزار میلیارد تومانی را باید صرف کنند دیگر و اگر برای فرهنگ و سیاست آبی ندارد برای برخی شاید نان داشته باشد؟ مراد البته برنامه سازان است نه میهمانان.
البته خودشان هم می دانند تک صدایی است و یک مشت پیامک آن زیر ریخته بودند تا خیال کنیم برنامه بسته نیست. منتها وقتی باور میکنیم که سراغ طیفهای مختلف زنان بروند. هیچ کس روی خط نیامد تا خانم عسالوند یک ریز حرف بزند و آن دیگری تأیید کند و بعد خانم قاسمپور و این تأیید کند و بامزه این که هر دو از مدرک گرایی انتقاد می کردند و به همدیگر و به مجری مدام دکتر دکتر می گفتند.
خانم رییس فراکسیون زنان مجلس انقلابی در حالی از همکاران مرد خود به خاطر بی توجهی به سیاست گذاری در حوزه زنان انتقاد می کرد که اتفاقا سیاست گذاری شده چون کمال مطلوب برای دختران این است که هر چه زودتر ازدواج کنند و به ازای هر فرزندی که می آورند وام و دنا بگیرند!
منتها خانم نماینده انتقاد می کرد که مدام زنان را تکریم می کنیم و در ستایش مقام مادری می گوییم بعد مادر که برای دریافت کارنامه فرزند خود به مدرسه می رود به او می گویند به پدرش می دهیم نه به شما!
واقعا میتوان پرسید چرا باید دختر و زن جوان ایرانی پای چنین برنامه ای بنشیند که تازه در حرف خیلی مترقی و در ظاهر به شدت غیر جذاب بود؟
آن طرف شبکه سه فوتبال زیبای دو تیم بلژیک و هلند را نشان می داد و هر از گاهی به آن کانال سر می کشیدم. همه شاد کنار هم نشسته و فوتبال تماشا می کردند و رنگ و هیجان بود و این سو دو خانم با ادبیات سخت درصدد توجیه بودند.
با این همه اوج استتصال صدا و سیما قابل درک بود. چون اگر برنامه درباره گشت ارشاد یا مهسا یا اعتراضات است در زمینه باید تصویر می گذاشتند. اگر انتقادی است از این همه زن صاحب نطر یکی را دعوت می کردند و هیچ یک از این اتفافات رخ نمی داد.
با این همه پیدا بود هر دو خانم که تحصیل کرده هستند از این وضعیت رنج می برند و احتمالا خانم عسالوند بیشتر چون به کشورهای مختلف سفر کرده ولی کاش مجری از او می پرسید اگر در همایش بعدی در اتریش یا آلمان از شما بپرسند کدام بهتر است چه پاسخی دارید:
این که ما اینجا با اختیار نشسته ایم یا با اجبار و زور پاسبان می خواهید این مفاهیم را به هم وطنان خودتان القا کنید؟
انصاف باید داد که دو میهمان خصوصا خانم عسالوند منصف تر بودند تا مجری که انگار تنها برای خوشایند مدیر و تهیه کننده سخن می گفت.
مشکل اصلی اصول گرایی ایرانی با موضوع زنان این است که اگر تنها به وجه مادری توجه کند باید بساط دانشگاه و کنش گری رابرچیند و مشخص است که شدنی نیست و اگر بخواهد به امثال این خانم ها میدان بدهد از زبان اینها حرف های آنان خارج نمی شود و از جریان مسلط داده و کنش گری و سیاست گذاری می گویند.
این یادداشت اما به قصد نقد اظهارات این دو خانم خصوصا فریبا عسالوند نیست چرا که به عنوان صاحب نطر شناخته شده است. دیگری هم به صفت خودش و نه به عنوان نماینده زنان تهرانی که اکثرشان به او رأی نداده اند بخشی از زنان که احتمالا بین 15 تا 20 درصد جامعه خاصه در شهرهای بزرگ را نمایندگی می کنند بلکه برای طرح این موضوع است که اگر برنامه تلویزیونی است چرا فیلم و تصویر دیگری غیر از سیمای سه نفر نداشت؟ اگر رسانه ملی است چرا تنها افکار 15 تا 20 درصد را بازمی تاباند و چرا از هیچ منتقد گشت ارشاد یا هنرمندان سرشناس زن دست کم روی خط تلفن دعوت نشد؟ اگر سیاسی است و حجاب را نشانه به قصد تضعیف نظام می دانند چرا دو پژوهشگر زن را دعوت کردند و سراغ سیاسیون و امنیتی ها نرفتند؟
بخش های پایانی «شیوه» را البته ندیدم چون برای خوابی آرام نیاز داشتم از زیبایی های فوتبال بین بلژیک و هلند لذت ببرم خاصه آن صحنه آخر و البته نمیدانم چرا کسی باید بیننده «شیوه» باشد وقتی نه برای دختر مدرن ایرانی جاذبه دارد نه برای زن سنتی که 12 شب غذای فردا را بار گذاشته و به "جریان مسلط داده" که اصطلاح مورد علاقه خانم عسالوند است کاری ندارد.
مشکل اصلیشان با دهه هشتادیها این است که برای آن دسته که در خانوادههای غیر اصولگرا بزرگ شدهاند این حرفها جذابیت ندارد و هر قدر هم از خواص غذایی با کدوی آب پز بگویید باز هم مرغ سوخاری و پیتزا را ترجیح می دهند. ذائقه ها تغییر کرده و این تغییر ذائقه را نمیتوان به تمامی به توطئه "جریان مسلط داده" نسبت داد.
تماشاخانه