دوشنبه 6 اسفند 1403

چه عواملی موجب بدحجابی می شود؟

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
چه عواملی موجب بدحجابی می شود؟

کبری خزعلی رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی در مورد دلایل بی حجابی نکاتی را بیان کرد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ در هفته حجاب و عفاف به سراغ کبری خزعلی رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتیم تا در مورد چالش هایی در حوزه حجاب گفت و گو کنیم؛ این گفت و گو را در ادامه می توانید بخوانید:

*صاحب نیوز: دلیل نامگذاری هفته حجاب و عفاف چیست؟

خداوند سنتی را در جهان جاری کرده است که مگر آنکه خودشان از درون جامعه‌شان با خواست خودشان این تغییر را ایجاد بکنند؛ در هفته مقدس دفاع از کرامت انسانی زنان و هفته حجاب و عفاف هستیم و همه می دانید که این هفته بدین دلیل نامگذاری شده است که زنان قیور ما در مسجد گوهرشاد در پناه امام رئوف و در حفاظت از کرامت زن و ارزش‌های زن و جلوگیری از نگاه ابزاری به زن که با کشف حجاب رضاخانی ترویج می‌شد و ماموریت جهانی سازی در ترکیه و ایران و افغانستان آغاز شده بود و در افغانستان نیز امان‌الله خان بود و این خان‌ها بر مردم مستقر شده و اجرا کننده اوامر ملوکانه دولت انگلستان بودند و در اینجا مردم بصیر و فهیم در کنار روحانیت قرار گرفته و دستور مراجع تقلید را اطاعت کرده و در عمل استقامت کرده و حماسه‌ای آفریدند که به حماسه گوهرشاد معروف است و با جان و خونشان از ارزش‌ها و کرامت انسانی زن و خانواده دفاع کردند.

بعد از گذشت سالها بوسیله همان علما با بصیرت افزایی مردم وارد عرصه عمل شده و انقلاب را رقم زده و پیروزی انقلاب یکی از این ره‌آوردهای این حرکت غنی و قوی مردم مسلمان ایران بویژه شهر مشهد بود.

*جنایت پهلوی در مسجد گوهرشاد چه اثری در انقلاب اسلامی داشت؟

تمایلات مردم و مسئولان و رهبران را باید در این 40 سال بررسی بکنیم و رهبران انقلاب حضرت امام خمینی و حضرت آیت الله خامنه‌ای نهایت تلاش برای زمینه سازی این حرکت بسوی تعالی را داشته‌اند و رهنمودهای ایشان برای همه دوره‌ها کارساز بوده است و سیاست‌های کلان را جهت داده و هدایت میکردند و درکنار آن مردم مومن مشتاق و انقلابی در راستای این سیاست‌ها حرکت و تلاش کرده و خواستار بوده و مطالبه داشتند.

دولت‌ها به تناسب اینکه با چه کیفیتی انتخاب شده و با چه کیفیتی نسبت به ارزش‌های اسلامی اعتقاد داشته باشند و میتوان گفت بیشتر دولت‌ها جهانی سازی و الگوی توسعه غربی را مدنظر داشته‌اند و این دو الگو در تضاد هستند چرا که یکی از این‌ها بر اساس برنامه ریزی نگاه مادی و انسانی و در تضاد با دین بوده و دیگری بر اساس عبودیت و انتخاب نظر مردم مسلمان و راه خود را بر اساس ادیان و متون دینی انتخاب کردند و این تضاد مشخصی است.

به همین دلیل برخی دولت‌ها که نگاه غربی داشتند انقلاب را دچار انحراف کرده و ما راهی را که امام فرمودند اگر صد سال مستحکم در آن حرکت کنیم به آرمان‌های خود میرسیم را دورتر کردند و مشکلات ما اکثرا از همین نگاه غربی است.

*عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه حجاب را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

برای ارتقای جایگاه زن سیاست‌هایی در شورای عالی انقلاب فرهنگی با همت و تلاش شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده این شورا تدوین شد و به نام منشور معروف شد و برای همه اموری که زنان بدان نیاز دارند سیاست‌هایی تصویب شد.

یکی از آن‌ها سیاست های عفاف و حجاب بوده که به برخی از انان اشاره میکنم؛ چهار نوبت این سیاست‌ها در صحن شورای عالی با عالی‌ترین سطوح متخصصین و مسئولان فرهنگی نظام و روسای سه قوه رای گیری شده است. ابتدا اصول و مبانی سیاست‌ها و دوم راهبردهای گسترش فرهنگ عفاف و سوم بحث راهبردها و راهکارها است و در سال 85 به عنوان مصوبه 427 ابلاغ شده و بعد از سال 85 تا 98 قرار بر اجرا و ارائه گزارش بوده است در سال 98 یک مصوبه تکمیلی نیز به این اضافه شد و این مصوبه چهار بار از صحن شورای عالی فرهنگی رای گرفته است.

اولین بحثی که مطرح می‌شود در توسعه فرهنگ عفاف و حجاب است و فرهنگ کنکاش و تفکر در مفاهیم دینی بر اساس یک آموزش‌ها و برنامه ریزی‌ها باشد تا زمینه پذیرش قلبی آن‌ها و سپس عمل را برای ان‌ها فراهم کند و این بدان معنی که نگرش و بینش تغییر کرده و بتواند روش‌ها و منش‌ها را رقم بزند و ان چیزی که در هر روش تربیتی ابتدا تاکید داریم بر روی نگرش‌ها و بینش‌ها بوده و سپس روش‌ها تکرار و تمرین بشود و باعث بشود شاکله زندگی انسان‌ها تغییر بکند و این اولین بند است و بنده تقریبا تفسیر برخی سیاست‌های عفاف و حجاب را بیان می‌کنم.

بحث دوم تبیین دائمی جایگاه والا و پراعتبار زن در اسلام و مقایسه با سایر مکاتب دینی و الحادی است که در برخی مکاتب زن را با دید ابزاری برای پیشرفت در پست و مقام و یا فروش در فروشگاه می‌بینند و در جایی دیگر در راستای پول می بینند و این نگاه غربی است و بالاتر از ان نگاه اسلام است که می‌گوید زن شخصیتی والاست که رعایت حقوق و کرامت او فوق برنامه ریزی‌هاست و همه برنامه ریزی‌های جامعه در راستای مصلحت خانواده و تسهیل تشکیل خانواده و قوام خانواده باید باشد که این از متن قانون اساسی است و جایگاه زن به عنوان به عنوان محور عنصری و کمال خانواده و محور تربیت و عاطفه است بتواند حفظ شده و در خانواده شکل بگیرد و بحثی که داریم تبیین دائمی جایگاه زن است.

بحث بعدی تقویت بنیه اعتقادی و اخلاقی و اصول و مبانی تربیتی است که از یک لحاظ والدین به خصوص مادران بتوانند والدیت خوبی داشته باشند و از لحاظ دیگر در جایگاه خانواده این زمینه ایجاد بشود که اعضای خانواده این را بپذیرند و آسیب شناسی این موارد نیز باید انجام بشود و اسیب‌هایی که به خانواده وارد میکند شناسایی بشود. بحث بعدی اتخاذ تدابیر مناسب جهت جذب و تربیت و بکار گیری نیروی انسانی شایسته در محیط‌های اموزشی به خصوص معلمین و مشاورین و مدیران که معتقد و بصیر و آگاه باشند و بتوانند به نحو خوبی هدایت کنند چرا که خانواده با دو بال پرواز می‌کند و ان دو مسجد و مدرسه هستند و این بدان معنی است که دو بال علم و دین کمک به خانواده است و هر دو باید خانواده را تجهیز کند و خانواده هم فعالیت‌های آن‌ها را تکمیل کند‌.

تبیین آموزه‌های دینی در خصوص رعایت اصول حیا و عفاف متناسب با قابلیت‌های ویژه هر یک از زن و مرد و ایجاد تعادل در روابط اجتماعی و پیام‌های ابزاری نسبت به زن در ان دیده نشود و حرکت زن در جامعه، حرکت حاکی از عفاف و حیا و علم و فن و مهارت باشد و ارزش های انسانی او سنجیده شده و سپس به کار دعوت بشود.

*به نظر شما عامل بد حجابی چیست؟ و اینکه فلسفه اجباری یا اختیاری بودن حجاب در چیست؟

در این راستا فلسفه و پیامدهای مثبت فرهنگی و اجتماعی و روانی عفاف و حجاب مطرح بوده است و فلسفه حجاب و عفاف و دستاوردهایی که برای خانواده و جامعه وجود دارد را بررسی میکنیم و این برای تربیت نسل صالح منتظر ظهور تاثیر گذار است و باید بررسی بشود و برای عمل آن و رعایت ان در سیاست‌ها مطرح شده است که توجه به رعایت احکام و باور پوشش نه صرفا به عنوان یک اجبار اجتماعی، گرچه الزام در همه جوامع برای همه مسایل وجود دارد اما به عنوان یک ارزش انسانی و باور دینی و قلبی برای مصونیت بخشی در برابر آسیب‌ها باید در جامعه و در خانواده جاسازی بشود.

البته همیشه این سوال مطرح است که اجبار برای چیست و ما اگر بتوانیم این اجبار را از دیدگاه عقلی و منطقی و ماورای همه مباحث دینی و در کنار اینکه همه مطالب دینی بر اساس عقل است و این قرارداد را دارد.

ما یکسری الزامات قراردادی و الزامات طبیعی را داریم که برای ما بایدها و نبایدها را می‌سازد به عنوان مثال الزامات قراردادی مانند قوانین راهنمایی و رانندگی است و با قراردادی مشخص شده است و برای رفع مشکل اجتماعی و تسهیل روابط اجتماعی است و همه هم این را پذیرفته‌اندو عقل نیز این را می‌پذیرد و همه جوامع هم آن را اجرا می‌کنند.

برخی الزامات طبیعی است که منطبق برعقل است برای مثال هنگامی که هوا سرد است باید لباس گرم پوشید و رعایت سلامت را کرد و این الزام تحمیلی نیست و یک واقعیتی است که به عنوان الزام در آمده است و این بایدها برخواسته از طبیعت و فطرت و عقل و منطق است ولی الزام می‌اورد.

در روابط اجتماعی در موضوع عفاف و حجاب بدلیل اینکه سلامت عمیقی را برای فرد و خانواده می اورد و روابط بر اساس عقل و علم و منطق پیش می‌رود و بر اساس شهوات و غرائض نیست.

*به نظر شما بدحجابی عوامل روحی و فرهنگی دارد؟

با اشاره به یک یا دو بند از سیاست‌های عفاف و حجاب به علل و عوامل بی حجابی وارد می‌شویم که عرض کردم میتواند علل ان روانی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی باشد ولی محورهایی که در سیاست‌های عفاف و حجاب وجود دارد به ما کمک می‌کند که پیشگیری کنیم و در ماده 16 راهبردها می‌گوید زمینه سازی مناسب برای دختران و پسران جهت کشف و هدایت و بروز قابلیت‌ها و توانمندی‌ها و تامین مطالبات جوانان به منظور جلوگیری از بروز دلبرگری های غیر مناسب در زمینه عفاف و حجاب و اگر زمینه رشد و هدایت استعداد‌ها و جلوه‌گری در جامعه با فکر و فرهنگ و قابلیت‌ها فراهم باشد دیگر نیازی به ظواهر و بروز چهره‌های رنگین و جلب توجه توسط جسم بتواند برای خود محیط خوشایندی را بوجود بیاورد.

مطلبوبیت‌ها با بروز علم و فرهنگ و توانمندی‌ها است و نه با بروز جلوه گری جسمانی؛ همانطور در این زمینه ماده 21 می‌گوید مهارت‌های فنی و حرفه‌ای جوانان آنقدر ارتقا پیدا بکند که بتوانند در عرصه‌های مختلف و در بحث اشتغال و اشنایی با بازار کار و اختراع و ابتکار و زمینه‌های مختلف فعالیت به عنوان زمینه

ساز آینده خود که برای ازدواج و تشکیل خانواده و تعییراتی که در جامعه می‌توانند برای خود زمینه ساز باشند و بنابراین باید برای جوانان زمینه ارتقا فناوری‌ها و مهارت‌ها و بروز خلاقیت‌ها فراهم بشود. در این زمینه خانواده بایستی کمک جوانان باشند و سپس نوبت به جامعه رسیده تا این زمینه سازی را بکند و در بحث‌های اجتماعی مشاهده می‌کنیم که جریان شناسی فرهنگی می‌اید عوامل روانی در رابطه با بی‌حجابی و بی توجهی به حجاب به دسته‌هایی تقسیم بندی می‌کند، اول احساس گرایی خام، دوم اختلال شخصیت نمایشی و سوم بحران‌های هویتی که در جوامع وجود دارد. در عوامل روانی به زمینه‌های زیستی و خواسته‌های طبیعی فرد عوامل روانی گفته می‌شود و از جمله این زمینه‌های روانی پوشش و میل به خودنمایی و تزیین و خودآرایی افراطی است. تمایل شدید به جلب توجه دیگران بویژه در دوره جوانی مشاهده می‌شود که گاهی اوقات این زمینه سازی با تربیت غلط خانواده فراهم می‌کند و به نحوی که به شدت وسواس این را دارد که لباس و پوششی که دارد مورد تایید جامعه باشد و از خانواده بطور دائم در مورد پوشش خود سوال می‌کند.

در بحث احساس گرایی خام در برخی مواقع بی حجابی یک نشانی از احساس گرایی خام و هواخواهی و خودنمایی و لذت جویی و امثال این موارد است.

در بحث اختلال شخصیت نمایشی، عواطف و احساسات اینگونه افراد تماما نمایشی بوده و خواهان جلب توجه دیگران نسبت به خود هستند و به کارهای غیرعادی از جمله پوشیدن لباس‌های نامناسب و آرایش‌های تند دست میزنند و ژست‌های نمایشی خاصی دارند و همه نشان از این مشکل اختلال شخصیتی است و بدتر از آن بحران‌های هویتی است که بر اثر تداخل فرهنگ‌های مختلف و خود کم بینی که به فرزندان تلقین می‌شود ایجاد میشود و این تخریب و توهین در یک نسل نهادینه میشود و دچار خود کم بینی میشود و اموزش مناسبی در خانواده و مدرسه نبوده است و کم کم تمایلاتی نسبت به فرهنگ بومی و دینی و آموزه‌های دینی کم می‌شود و به جای افتخار به ارزش‌ها به ان توهین می‌شود و این شکاف بین نسلی است و این برنامه ریزی شده که در سال 2030 نسل به هیچ عنوان با دین و فرهنگ خود اشنا نیستند و بلکه با ان مخالف هستند و با این تهاجم فرهنگی که اسم ان توسعه هزاره است باعث یک شکاف عمیق بین نسل‌ها شده و اسم ان شکاف نسلی است و زیاد شدن فاصله ان‌ها نسبت به جامعه و خانواده و تعهدی که دارند باعث این بحران هویتی می‌شود و در این راستا از دین و فرهنگ فاصله گرفته و نسبت به خانواده کم مسئولیت می‌شوند و به دنبال آن به مدل‌ها و ارایش‌های غربی می‌رود.

*عوامل اجتماعی بدحجابی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بعضی از عوامل هم فرهنگی است و بعد از اینکه این ضعف تعلق به فرهنگ خودی و توجه بیشتر به دیگر فرهنگ‌ها و فرهنگ‌های وارداتی و تحمیلی که در حال گرفتن جای فرهنگ اصیل است و فرد هویت خودش را کم و تحقیر شده دیده و هویت مهاجم را دوست می‌پندارد و خودش را متعلق به فرهنگ مهاجم و غربی می‌داند و اعتقادات کم کم رو به ضعف رفته به این دلیل که آموزه‌های لازم در درون خانواده و مدرسه به فرزندان ما نرسیده است و خانواده با دو بال مسجد و مدرسه می‌تواند پرواز خوبی داشته باشد و هنگامی‌که حضوری در مسجد وجود ندارد و هماهنگی نیز با مدرسه وجود ندارد و مسجد تقریبا از افراد مسن پر شده است در حالیکه اوایل انقلاب بدین گونه نبود و مدرسه هم مجموعه دوازده ساله برای تست زنی است و تربیت و پرورش در ضعف است و این فرد در هیچ جایی اعتقاداتش بارور نمی‌شود و بنابراین با این ضعف اعتقاد و باور نداشتن معیارهای خودی و فرهنگی و دینی، معیارهای متعارف جامعه را نادیده گرفته و با جامعه فاصله می‌گیرد. بی توجهی به پیامدهای منفی بی حجابی که بصورت کم کم فاصله ایجاد شده و فرد برایش مهم نیست که با جلوه گری و استفاده ابزاری از جسم نگاه‌ها را به سمت خودش جذب کرده و بنابراین متوجه پیامدهای بد حجابی نبوده و از انسانی باکرامت تبدیل به ابزاری برای ترویج شهوات می‌شود.

از طرف دیگر وجود تفسیرهای متفاوت از احکام که در مدرسه و خانواده و هم چنین افراد شاخص جامعه که مدیر و مسئول هستند صورت می‌پذیرد و تغییراتی را در جامعه ایجاد می‌کند بدین گونه که گاهی این صحبت‌ها پدید می‌اید که ما از معیارها دست کشیده و تسلیم شویم و یا اینکه معیارها را با زبان دیگری بیان کنیم و بعضی از مباحث مسائل تربیتی را می‌طلبد و نمی‌توان ناگهانی آن‌ها را بیان کرد و به فرد القا کرد در حالیکه در روایت داریم که وای بر پدر و مادران در اخرالزمان که سوال می‌شود پدر و مادرهای کافران منظور است که می‌فرماید خیر، پدر و مادرهای مومن و مسلمان که از اندک بهره‌های دنیا برای فرزندان خود بسنده کرده و ذهن ان‌ها را با ایات و روایات آشنا نکرده و با مطالب بیگانه آشنا میکنند. این بدان معنی است که در این دوره 12 ساله و 7 ساله اول فرزند بایستی از آیات و روایات غنی شده تا در او نهادینه بشود و بعد وارد جامعه بشود اما این فرد در تمام 12 سال و قبل از ان در مهدکودک معیارهای بیگانه در اون نهادینه شده و رویکردی نسبت به غرب دارد و ما نباید توقع داشته باشیم هنگامیکه فرد به دانشگاه رسید همه حجاب و عفاف را رعایت کند زیرا در هیچ جایی این موارد را آموزش ندیده است و این بدین معنی است که منزل و مسجد و مدرسه کار خود را بدرستی انجام نداده‌اند.

یکی دیگر از عوامل بدحجابی همسویی الگو با فرهنگ القایی است که از طریق رسانه‌ها به فرد می‌رسد و در او نهادینه میشود؛ نبود الگوهای پوششی متناسب با نیاز عصر حاضر و نسل حاضر و ارزشها بدین معنی که تنوع و پسند را داشته باشد و جاذبه‌های مناسب را از لحاظ کرامت داشته باشد و بتواند این دختر و پسر و جوان را مطلوب و محبوب جامعه قرار بدهد و این اگر نباشد فرد می‌رود و الگوهای خود را از افراد و رسانه‌های نامناسب می‌گیرد.

مدگرایی و تنوع خواهی و غلبه توجه به پسند زمانه کم کم فرد را به جایی می کشاند و زمانی مد به عنوان به عنوان این است که کرامت و ارزش‌های انسانی را حفظ می‌کند و زمانی برعکس است و مدگرایی‌هایی تقلیدی است که اگر این‌گونه باشد زمینه پذیرش فرهنگ بیگانه را فراهم می‌کند.

در این زمینه واکنش‌هایی که ما در دیدگاه حجاب می‌بینیم و اینکه حجاب را جزو سنن شرقی می‌داند که شرق بیان کرده برای مهار و سرکوب نیازهای جنسی حجاب باید وجود داشته باشد و بعد هم به دنبال ان تفسیرهای تند و خارج از عرفی از حجاب به میان می‌آید که در نهایت این وجود حجاب را از علل ظلم به زن و خانه‌نشین کردن او می‌داند و این تفسیرها باعث شده که جوان نسبت به حجاب موضع داشته باشد و اگر این موارد قبل از انقلاب نهادینه شده بود بعد از انقلاب مشاهده میکنیم که زن‌ها در همه جا حضور دارند و این نشان می‌دهد که نه تنها حجاب مانع نیست بلکه وسیله حضور سالم زن در جامعه است و نشان می‌دهد زن نگاهی غیر ابزاری و تفننی زا می‌پذیرد و نگاه ابزاری را تحمل نمی‌کند و حجاب زمینه را فراهم کرد تا زندگی سالم تری داشته باشد.

*نظر شما در اثر بد حجابی در بنیاد خانواده و به تبع آن در اجتماع چیست؟

برخی از عوامل اجتماعی فهرست وار بیان می‌کنم تا به بحث خانواده برسیم. از این عوامل عبارتند از، اول ضعف جامعه پذیری که باعث شکاف بین نسلی شده و دلیل ان غلبه برنامه توسعه غرب است. اوایل انقلاب امام برنامه توسعه شاه و غرب را نپذیرفت و همه گوش به فرمان امام به پیش می‌رفتند و معاندین نیز یکی پس از دیگری خود را رسوا می‌کردند ولی از زمان هاشمی برنامه توسعه رنگ و بوی غربی گرفته و با آنکه شعارهای انقلاب با ان مخلوط شده بود ولی تاثیر خود را نداشت و بنابراین آثار این توسعه این بود که جوان وضع موجود را ارزشی ندیده و به دنبال همان برنامه توسعه باشد و ساختار اجتماعی که بوجود آمد و صحبت‌های امامین انقلاب و حضور مردم در دفاع از حرم نشان می‌دهند خواستار چه ارزشهایی هستند ولی از طرف دیگر دولت‌ها با الگوهای توسعه غربی و توجه به مادیات و به خودخواهی و سود و سرمایه‌ی سرمایه داران، ساختار اجتماعی را دچار تعارض کرده و نخبگان و جامعه مرجع بگونه‌ای حرکت می‌کردند که الگوی مناسبی را به مردم نمی‌دادند و مانور تشریفات و تجملات آنچنانی برای جوانی که در اوج نیازها در حال تحمل است این حرکت نخبگان و جامعه مرجع ضربه زد و جوان بیان داشت که چرا من محروم باشم و کسانیکه ادعا می‌کنند بدنبال رفاه و آسایش هستند در کنار این قشرهای منحرفی نیز در جامعه حضور پیدا کرده و جوانان ما با آن‌ها هم‌نشینی داشته و ارتباطاتی با ان‌ها فراهم شد و کنترل اجتماعی با حضور دولت‌هایی که دم از بزور به بهشت نبردن مردم می‌زدند و مهم‌ترین خواسته جوان را به کنسرت تنزل دادند و اولویت جوان مسائل حاشیه‌ای شد.

این دگرگونی هایی که در جامعه با تغییر دولت‌های مختلف بوجود می‌آید و حرکت زیگزاگی که باعث تعارض بین جوانان می‌شود و حق تشخیص داده نمی‌شود باعث دگرگونی اجتماعی و تعارض فرهنگی شده و نهایتا نسبت به جامعه زدگی پیدا کرده و جوان منتظر حرکتی است که تغییرات جامعه را با توجه به تغییرات درون خود تعییر بدهد و ما وقتی این تغییرات از درون را در خانواده و مدرسه و مسجد رها کردیم، دشمن این تغییرات را ایجاد کرد.

برخی از عوامل دیگر که باعث می‌شود این دگرگونی‌های نا متوازن اجتماعی پیش بیاید اشاره میکنم و به سیاست‌های ابلاغی باز میگردیم؛ در دگرگونی‌هایی که بصورت نامتوازن در جامعه بوجود می‌اید و در شکل گیری شخصیت افراد تاثیر دارد. هنگامی‌که دقت به آموزش و تعلیم و تربیت و حفظ اداب و حدود و اخلاق و رعایت انضباط و رعایت سرمایه‌های اجتماعی و همبستگی‌های اجتماعی و اگر جامعه کنترل دقیق و نظارت را از رسمی و غیر رسمی نداشته باشد این تغییرات لازم که باید در جامعه پذیری بوجود بیاید دچار اختلال می‌شود و کنترل اجتماعی هم اگر ضعیف باشد بصورت خودکار فاصله اجتماعی را زیاد میکند. ما در این عرصه این دگرگونی‌ها را در جوامعی که این تداخل الگوها و مکتب‌ها و بینش‌ها است به روش‌هایی از این نوع می‌رسیم که اولین آن چیرگی فردگرایی و تقدم تمایلات فردی ب مصالح جمعی که ریشه یابی آن به الگوی توسعه‌غربی و جهانی سازی بازمی‌گردد و این درست در مقابل بنیه دینی است و غربی‌ها تمایل دارند بر اساس مکتب لیبرال دموکرات یک نظم نوینی را به جامعه تحمیل بکنند و در این نظام مرد و زن در خدمت تولید سرمایه هستند و مشارکت با تمام ظرفیت‌ها است و در تلاش افزایش سرمایه فرد سرمایه دار هستندو بنابراین نیاز انسانی خودشان و کرامت و خانواده‌شان در فرهنگ توسعه غربی ارزش اصلی نیست.

در این نگاه جهانی سازی خانواده متناسب با نظام سود و سرمایه و رویکرداقتصادی تعریف می‌شود و اگر ساختار خانواده مانع توسعه سرمایه باشد سرمایه گزار آن را نابود می‌کند و کسی که تعهد دارد نمی‌تواند سود لازم را برساند و بنابراین ساختار خانواده مانع توسعه سرمایه، سرمایه دار است و باید ساختار را تغییر را داد و تعریف خانواده تغییر کرد و خانواده ممکن است ترکیبی از دوزن و دو مرد باشد و انسان و حیوان باشد و بحران فردیت و نابودی خانواده بوجود امد و این به دلیل نگاه غربی به انسان به عنوان سرمایه است و برای این نگاه که نگاه ابزاری است و برای اینکه سرمایه گزار بتواند نهایت نفع را ببرد زن و خانواده را به گونه‌ای تعریف می‌کند که در این مهندسی فرهنگی که تغییرات خانواده و تغییرات زندگی زن در جهتی باشد که به جهانی سازی و تغییر فرهنگ جامعه بسوی توسعه سرمایه جهت پیدا کند و بنابراین الزامات توسعه مادی و جهانی سازی بحران زن و بحران خانواده و شکاف نسلی است و برای این باید برنامه ریزی بشود و نتیجه این نوع نگاه را ما در فرهنگ غرب میبینیم و در کشور ما نیز به میزانی که نفوذ کرده است قابل مشاهده است و چیزی که در تهران قابل مشاهده است در شهرهای کوچک قابل مشاهده نیست و این میل به تکثر گرایی و مدگرایی و تسامح و بی توجهی به دین و لذت جویی و حضور در محیط های مختلط و اختلال بی رویه در محیط های اجتماعی و دسترسی در بعضی اقشار دیده می‌شود و اطلاعاتی به انسان داده می‌شود که فاصله میان بلوغ اجتماعی و بلوغ جنسی را زیاد کرده و این باعث همان نگاه ابزاری به انسان می‌شود و چیرگی فردگرایی و خودخواهی در این فرهنگ بیداد می‌کند و در این عرصه ارزش‌هایی مانند عفاف و حجاب به زیر سوال می‌رود و شک برانگیز می‌شود و نسبی گرایی همه را فرا می‌گیرد و تعریف ها متنوع می‌شود و کسانیکه مسئول هستند بدلیل استقلال رای نداشتن یا وابسته بودن این تعریف‌های متنوع را می‌پذیرند و پیاده می‌کنند و این در مقابل انبیا قرار دارد و دعوت به دین در مقابل این قرار دارد و نباید گفت که هر کس به دین خود باشد و لیبرال دموکراسی آنقدر خوب این مورد را تبلیغ کرده که مذهبی‌های ما نیز این حرف را میزنند در حالیکه این حرف کاملا اشتباه است و نتیجه آن این نگاه لیبرالی ما شده است و پس جنگ‌های پیامبران برای چه بود، برای این بود که انسان به کمال برسد ومواردی که مانع آن بود را برخورد میکرد و یکی از موانع رشد آن است که انسان را به ابتذال بکشانند و نیازهای شهوانی را زیاد بکنند و زن وسیله‌ای برای نابودی خود و کل جامعه باشد.

*راه مقابله با اثرات این مسئله در بدحجابی چیست؟

بنده اشاره میکنم به اینکه در راستای بر هم زدن این القاعات و این تهاجم عمیق فرهنگی که 5 برنامه توسعه قبل از انقلاب و 6 برنامه ام اخیرا بوده است و تمامی برنامه و بودجه مملکت بوسیله دولت‌هایی که جهانی سازی و برنامه توسعه غربی را پذیرفته‌اند جامعه را بسوی تعارضاتی می‌کشاند که جوان به بین نگاه دینی و تهاجم فرهنگی که با ظاهری زیباتر دعوت می‌شد و از طرف دیگر اگر خانواده‌هایی با تربیت صحیح وارد شده و در دوران مدرسه و در دوران دانشگاه و زمینه رشد فرزندان خود را موقع رشد نیازها فراهم می‌کردند و جلوی پذیرش این نگاه غربی را گرفتند و در جامعه ما کسانی هستند که اداب و رسوم را با صله رحم و حضور در مساجد و هیئت‌ها حفظ کرده جوان ان‌ها پایبند مانده است.

در سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری برای اینکه خانواده بتواند به کار خودش متعهدانه بپردازد بخشی‌هایی را به خانواده و بخش‌هایی را به جامعه به عنوان سیاست های ابلاغی توصیه کردند و به عنوان رهنمود‌هایی به عنوان سیاست خانواده که بنده به بخشی از ان اشاره می‌کنم و برای ایجاد آن خانواده مسئول و متعهد که در محور مودت و رحمت برای برنامه ریزی خانواده وجود دارد، اولین بحث ان است که بکارگیری یکپارچه ظرفیت‌های اموزشی و رسانه‌ای در جهت تحکیم بنیان خانواده و روابط خانوادگی باشد.

ایا واقعا ظرفیت اموزشی ما که در چند وزارتخانه است و مسائل تربیتی که همراه غیر وزارتخانه‌ها و صداو سیما و خانواده و ائمه جمعه هماهنگ حرکت می‌کنند و ظرفیت‌هایشان را هم افزایی دارد یا در تعارض با هم است و این جا بزرگترین رهنمود و سیاست می‌گوید که این موارد را یکپارچه کرده و ظرفیت‌ها را در کنار هم استفاده کنند و فرهنگ سازی و تقویت تعاملات اخلاقی برای روابط والدین و فرزندان و زن و شوهر و خواهر و برادر ایا انجام می‌شود و این وظیفه ما است.

مقابله موثر با جنگ نرم دشمنان برای فروپاشی روابط خانوادگی و رفع و و زدودن چالش‌هایی که درمقابل تحکیم خانواده است؛ چه موانعی وجود دارد که به جای تحکیم تزلزل را بوجود می‌آورد و این موانع میتواند فرهنگی و تنوع طلبی و زمینه‌های فساد و مسائل اقتصادی و مسائل اجتماعی و فشارهایی که زندگی را دچار اختلال می‌کند و این موانع باید برداشته بشود.

ایجاد فرصت برای حضور مفید و موثر اعضای خانواده در کنار یکدیگر و خانواده‌ای که بخواهد دو الی سه شیف کار‌کند و پدر کارت پول باشد و مادر به جای مستخدم باشد، این خانواده نمی‌تواند همدلی و همزبانی و هم‌فکری را داشته باشند و خانواده باید اوقاتی را برای همدلی و همزبانی و همراهی داشته باشد و اوقات فراغت باید جمعی باشد و نباید هر کس حتی هنگام تفریح سر در گوشی خود داشته باشد و اینجا باید فرصت برای این همدلی ها فراهم بشود.

ترسیم الگوی اسلامی خانواده و ترویج و تقویت سبک زندگی اسلامی ایرانی با این روش‌ها باشد اول انکه ترویج ارزش‌های متعالی و سنت‌های پسندیده در ازدواج آسان و اگاهانه و مسیولانه باشد و پررنگ کردن ارزش‌های اخلاقی و زدودن پیرایه‌های باطل از آن و باید به ارزشهای اصیل نزدیک بشویم و مبارزه با اشرافیت و تجمل گرایی و مظاهر فرهنگ غربی و اصلاح رفتار گروه‌های مرجع که الگوهای اشرافیگری را ترویج می‌کنند و نجومی جامعه را تغییر می‌دهند و باید جلوی آن ها گرفته شود و از یک طرف بایستی برجسته سازی رفتار های شایسته گروه‌های مرجع سالم در دستور کار باشد ک برای مردم معرفی بشوند و زندگی شهدا را در چشم مردم نشان بدهیم؛ بحث مهم دیگر هم ایجاد فضای روابط سالم بین زن و مرد در جامعه است که سلامت خانواده و عفاف و حیا را تضمین می‌کند

انتهای پیام /