چه کسی سرشبکه گاندوهای انگلیسی را بعد از ویرانی در عراق به تهران کشاند؟ / روایتی ناگفته از پروژه روباه پیر در مجلس ششم!
سال 1395 درست در روزهایی که حسن روحانی تمایل داشت گلابیهای برجامی را از درختهای غربی بچیند؛ به ناگهان سروکله مردی که گل و گیاه دوست دارد پیدا شد!
سرویس سیاست مشرق - با مرگ ملکه انگلیس فرزند او چالرز جای او بر تخت پادشاهی نشست. زندگی پادشاه انگلیس به دلیل زنانی که با آنها در ارتباط بوده همواره موردتوجه رسانهها قرار داشته است؛ ماجرای طلاق و مرگ عجیب دایانا ازجمله مواردی است که در بیشتر رسانهها حتی رسانهها فارسیزبان نیز موردتوجه و نظر بوده است.
اما نام پرنس انگلیسی زمانی برای مردم ایران بیشتر بر سر زبان افتاد که او در یک سفر غیرمنتظره به ایران آمده و با رئیسجمهور وقت دیدار کرد.
سال 1382 و پس وقوع زلزله بم خبر رسید که جانشین ملکه انگلیس به ایران آمده و از مناطق زلزلهزده در بم بازدید کرده است، چالرز پیش ازاین رفتن به کرمان به تهران آمده و با محمد خاتمی رئیسجمهور وقت گفتگو کرد.
در آن زمان در میان محافل سیاسی این بحث به وجود آمد که چرا باید ولیعهد کشوری چون انگلیس که سالها با مردم ایران خصومت داشته با ژست انساندوستی به تهران سفر کند. آن زمان این سوال مطرح شدکه چه کسی قرار ملاقات او با رییسجمهور را هماهنگ کرده است!
سفر چارلز بهعنوان نخستین دیدار عضو خاندان سلطنتی باعث تعجب همگان شد. زیرا حدود 33سال بود که هیچ عضوی از کاخ باکینگهام نتوانسته بود راهی تهران شود.
حجم بالای اخبار در حاشیه این سفر باعث شد در آن زمان مسئولان بریتانیایی بگویند که سفر پرنس چارلز به ایران بههیچوجه سفری سیاسی نیست و عضو خانواده سلطنتی تنها برای بازدید از مناطق زلزلهزده راهی بم شده است.
در ایران نیز یکی از معاونان وزارت امور خارجه این سفر را کاملاً غیرسیاسی خوانده و تأکید کرده بود که قرار نیست پرنس چالرز در ایران دیدار دیپلماتیک داشته باشد، البته این دروغ انگلیسی خیلی زود فاش شد؛ زیرا در سازمان هلالاحمر هیچکسی از دیدار نماینده انگلیس از مناطق زلزلهزده در بم خبر نداشت.
مدتی بعد معلوم شد که برخی از مواجه خاتمی با چالرز اهداف قابل تاملی دارند زیرا یک جریان سیاسی خاص سعی دارد از شرایط پیشآمده در کشور سوءاستفاده کرده و فرصتی برای عادیسازی روابط میان ایران و غرب باز کند.
ولیعهد انگلیس با چراغ سبز مقامات دیپلماتیک به ایران سفرکرده و راهی شهر بم شد. عجیب آنکه انگلیسیها که با بهانه کمک حقوق بشری و انسان دوستانه به ایران سفرکرده بودند تنها به گرفتن چند عکس یادگاری کنار خرابههای برخی ساختمانها اکتفا کردند. در آن زمان ادعا شد که چالرز علاوه بر داشتن سمت سیاسی ولیعهدی؛ رئیس سازمان صلیب سرخ انگلیس نیز بوده است.
ازجمله وظایف این سازمان در انگلیس کمک به سیلزدگان؛ آوارگان و نیز پناهجویان است؛ این سازمان در داخل انگلیس به سالمندانی که تنها ماندهاند نیز کمک میکند و هیچ نقش سیاسی برای آن تعریفنشده است؛ اما چارلز در شرایطی با بهانه کمک انسان دوستانه به ایران سفر کرد که برنامه خاصی برای کمک به زلزلهزدگان نداشت!
هیلاری بنو مدیر توسعه بینالمللی انگلیس پس از سفر چالرز به بم اعلام کرد که مجموع کمکهای ارائهشده از سوی این کشور به منطقه زلزله بم در حدود 900 هزار پوند پیشبینیشده است؛ اما طبق گزارشها موجود انگلیس تنها 150 هزار پوند کمک غیر نقدی انجام داد که نسبت به کمکهایی که مردم کشورمان در آن زمان به شهر بم انجام دادند رقمی بسیار ناچیز بود.
برگزاری یک دیدار دیپلماتیک با پوشش اقدام بشردوستانه از سوی انگلیسیها
پروژه روباه پیر در میدان بهارستان!
اما اگر هدف انگلیسیها از ماجرای زلزله بم اقدام بشردوستانه نبود؛ آنها یا فرستادن چارلز به ایران و انجام تبلیغات سنگین به دنبال چه بودند؟ پاسخ به این سؤال خیلی سخت نیست، لندن در شرایطی آن روزها ادعا میکرد که به دنبال اهداف انسانی در خاورمیانه است که با پیوستن به ائتلاف تروریستی جورج بوش خسارت سنگین به منطقه زده و دو کشور افغانستان و عراق را بهصورت کامل اشغال کرده بود. در آن زمان سربازان اشغالگر انگلیسی از هیچ جنایتی کوتاهی نکردند. سطح جنایت انگلیسیها در عراق به حدی بود که بعدها ریچارد دیلاف رئیس دستگاه جاسوسی خارجی انگلیس موسوم به ام آی شش گفت که اگر روزی اسناد آن را افشا کند حیثیتی برای غربیها باقی نخواهد ماند.
باوجودآنکه خباثت انگلیسیها برای مردم ایران آشکار بود، اما لیبرالهای دوم خردادی فرش قرمز زیر پای انگلیسیها پهن کرده و فرزند ملکه انگلیس وارد ایران شد، روزنامه کیهان در گزارشی نوشت که سفر ولیعهد انگلیس به ایران با پوشش حقوق بشری سفیدسازی شد!
اندرو دن دبیر اول وقت سفارت انگلیس در تهران در شرح آن سفر پرماجرا گفته بود: پرنس چارلز متولی سازمان صلیب سرخ بریتانیا بوده و با همین عنوان وارد ایران شده بود؛ اما طبیعی است که او بخواهد با شخصیت های سیاسی نیز ارتباط بگیرد.
انگلیسیها سعی داشتند این سفر را کاملاً غیرسیاسی جا زده و آن را به یک بازدید از مناطق زلزلهزده خلاصه کنند. نماینده انگلیسیها در تهران گفته بود که ولیعهد انگلیس گل و گیاه دوست دارد؛ او به بم سفر خواهد کرد تا درختان نخل باقیمانده پس از زلزله را تماشا کند!
اما پرنس چارلز بهمحض ورود به فرودگاه مهرآباد به دیدار خاتمی میرود. در آن دیدار رو به رئیس جمهور وقت ایران میگوید که شیفته طرح او در گفتگوی تمدنها شده است. این عامل انگلیسی بدون آنکه حتی یک کلمه از تجاوز و کشتار ناتو در عراق و افغانستان بگوید، پایش را روی پای دیگر انداخته و گفته بود که باید سوءتفاهم میان غرب و اسلام از میان برداشتهشده و نگرشی جدید میان طرفین حاکم کرد.
خاتمی نیز در این دیدار پرحاشیه بهطرف انگلیسی در جملهای عجیب گفته بود که باید وجهه مدنی و فکری غرب را از وجهه سیاسی آن در خارج از مرزهایش جدا کرد و طبعاً از تمدن غرب نکات بسیاری میتوان آموخت که نظریه دموکراسی یکی از آنهاست. معنای این جمله آن بود که سکولاریسم سیاسی غرب تنها راهحل اتصال شرق با کریدور تهاجمی اروپا است. این نظریه پرو سکولار همان چیزی بود که مشاوران خاتمی بهعنوان «گفتگوی تمدنها» از آن یاد میکردند.
مبنای نظری این شعار پرطمطراق آشتی بین ملل بدون توجه به پیشینه دشمنی و نیز میزان نفوذ و اشغالگری بر سایر ملتها بود؛ شعار این تز سیاسی آن بود که دست دوستی هیچکس را نباید رد کرد، حتی اگر آن فرد اسلحه را روی شقیقه شما گرفته باشد.
روزنامه شرق که در آن زمان مواضع رادیکال دولت وقت را منتشر میکرد در سرمقاله خود نوشت که سفر پرنس چالرز به ایران بهترین موقعیت برای بازسازی دوباره روابط ایران با غرب بهویژه انگلیس است. این روزنامه نوشته بود که دوران جنگ سرد در جهان رو به پایان است، اگر امروز با انگلیسیها به تفاهم نرسیم، فردا با تغییرات سیاسی دیر میشود.
جالبتوجه آنکه در همان زمان که انگلیسیها با ادعای حقوق بشری و اقدام بشردوستانه توانستند خط نفوذ به داخل را فعال کنند، یک بازرگان ایرانی در انگلیس به دلیل فروش کالا به داخل کشور دستگیرشده و معاملات لویدزبانک لندن با ایران قطع شد. بعدها رادیو فردا ارگان سازمان سیا در تحلیلی از دلایل سفر پرنس انگلیس به بهانه زلزله در بم نوشت:
سفر پرنس چالرز همزمان با رد صلاحیت برخی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس و نیز ناکامی دولت اصلاحطلب مانند دادن تنفس مصنوعی به لیبرالها بود، این دیدار باوجود غیرسیاسی جلوه دادن آن باعث افزایش روحیه دولت شده و پیامی روشن برای اصلاحطلبان در داخل دارد.
جالب آنکه چند هفته پس از این سفر پروژه نمایشی استعفای سیاسی در مجلس باهدف به انسداد کشیدن ساختارهای سیاسی به راه افتاد! رسول منتجب نیا قائممقام حزب اعتماد ملی بعدها در شرح آن واقعه گفت که علامتهایی از بیرون وجود داشت که تحصن از داخل مجلس هدایت نمیشود، من میدانستم این کار عاقبت خیر و خوش ندارد.
تحصن در مجلسس ششم سوغات پرنس انگلیسی برای مردم ایران
دو سفر ناکام گاندوی انگلیسی به ایران
اما سفر ولیعهد انگلیس به ایران تنها تلاش او برای ایجاد کانال ارتباطی میان تهران و لندن نبوده است! سال 1395 درست در روزهایی که حسن روحانی تمایل داشت گلابیهای برجامی را از درختهای غربی بچیند؛ به ناگهان سروکله مردی که گل و گیاه دوست دارد دوباره پیدا شد.
در آن زمان اعلام شد که بازهم پرنس چالرز به بهانه گفتگوهای انساندوستانه با پوشش صلیب سرخی عازم ایران خواهد شد. در آن زمان این خبر با استقبال محافل غربگرا در داخل روبهرو شده و یک وبسایت اصلاحطلب در گزارشی نوشت که باید پیچ تعامل با غرب را با آچار فردی چون پرنس چالرز سفت کرد.
جالب آنکه مانند سال 82 هیچکدام از مسئولان جمعیت هلالاحمر از این سفر باخبر نبوده و نمیدانستند چه کسی ولیعهد انگلیس را به ایران دعوت کرده است. سیدامیرمحسن ضیائی رئیس جمعیت هلالاحمر با رد دعوت گاندوی انگلیسی به ایران گفته بود که او پرنس انگلیسی را به ایران دعوت نکرده است.
ضیایی گفته بود که در پی دیدارهای که ما با مسئولان صلیب سرخ انگلستان در حاشیه سیودومین کنفرانس بینالمللی صلیب سرخ و هلالاحمر در پاییز سال 94 داشتیم از این سفر چیزی به ما عنوان نکردند و هنوز نیز از برنامه سفر ولیعهد بریتانیا در قالب و عنوان رئیس صلیب سرخ انگلستان اطلاع و برنامهای به ما اعلامنشده است.
البته یک واقعه مهم باعث شد تا مسئولان دولت وقت در دعوت از ولیعهد انگلیس دچار تردید شوند! همزمان با سفر چالرز به تهران یک جاسوس ارشد انگلیسی توسط سربازان گم نام امام زمان (عج) در سازمان اطلاعات سپاه دستگیر شد و اعتراف کرد که انگلیسیها یک برنامه سنگین نفوذ را با 50 سرپل در داخل کشور را تحت کنترل دارند. البته اطلاعات سپاه بیش از دستگیری نازنین زاغری به سراغ تمامی عوامل شبکه رفته و با رصد همه جانبه در یک عملیات ضربتی آنها را دستگیر کرده بود.
زاغری در اعترافات خود نوشت که پروژه ایران 1 و 2، TRF و TWC بخشی از پروژههای کلان سازمان MI6 در ایران بوده است، کشف این شبکه در آن زمان باعث شد تا پدرخوانده گاندوها سفر به ایران را تعلیق کند. جالب آنکه نازنین زاغری در یکی از اعترافات خود نوشته است که پس از زلزله بم با پوشش نیروی فدراسیون بینالمللی صلیب سرخ از خاک کرمان نمونه گیری کرده است.
نازنین زاغری با پوشش مامور صلیب سرخ در بم
عجیب آنکه پرنس انگلیس در بهمن سال 1398 بار دیگر ابراز علاقه کرد تا به ایران سفر کند، ولیعهد انگلیس در حاشیه اجلاس امنیتی داووس به ساندی تایمز گفته بود که سفر به ایران از آرزوهای مهم او محسوب شده و هدفش آن است تا مردم دو کشور را به هم نزدیک کند. خبرنگار در پایان این گفتگو از ولیعهد انگلیس پرسیده بود که آیا امید دارد ایرانیها از سفر او استقبال کنند، افسر کهنهکار ارتش انگلیس با گفتن واژه «انشاءالله» آن مکالمه را تمام کرده بود!
چند ماه پسازاین آرزوی محال سربازان گمنام امام زمان (عج) سفیر انگلیس را در حاشیه یک اغتشاش خیابانی دستگیر کرده و با شلوار خیس به لندن فرستادند. این ماجرا باعث شد، پدرخوانده شبکه جاسوسی به جای سفر به ایران راهی عربستان شده و با سران سعودی تمرین رقص شمشیرکند! حاصل این کار بستن یک قرارداد سنگین تسلیحاتی علیه مردم یمن در آن جنگ تحمیلی بود.